حمله هوایی عراق به مناطق مسکونی اراک در اولین روز زمستان؛

قصه تلخ موشک باران و شکوه دفاع مقدس در سرزمین آفتاب

قصه تلخ موشک باران که در طول ۸ سال دفاع مقدس، عراق و حاميان جهاني‌اش بر سر مردم غيرنظامي و ساکنان بي دفاع شهرهاي ايران ريختند تا با به خاک و خون کشيدن زنان، کودکان و غيرنظاميان بي‌دفاع در شهرهاي ايران در ميان مردم رعب و وحشت ايجاد کنند و روحيه مرداني را که براي دفاع از دين و وطن و ناموسشان، فرسنگ‌ها دورتر از شهر و ديارشان رودرروي دشمن مي‌جنگيدند را تضعيف کنند.
کد خبر: ۸۶۰۹۸۰۸
|
۰۱ دی ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۲

به گزارش خبرگزاری بسیج از اراک، اولین روز از سال 1365 بازهم صدای پرواز هواپیماهای دشمن به گوش رسید، مردمی که شب گذشته را در شادی شب یلدا سپری کرده بودند متحیر که این بار کدامین نقطه شهر مورد هدف قرار می‌گیرد، کدام کارخانه دوباره طعمه این کرکسان می‌شود یا اینکه دوباره کدامین خانه دیوارش ترک برمی‌دارد.

در یک لحظه همه آماده بودند تا فرصت را از دست ندهند و به کمک شتابند هر گوشه یا کناری به نوعی هر آنچه در توان دارند به بار نشانند از خاموش کردن شعله‌هایی که در سرمای زمستان آتش ایستادگی آنان را شعله‌ورتر می‌ساخت، اگرچه بخش درخور توجهی از شمار شهدای جنگ تحمیلی نه در میدان جنگ و در مقابل دشمن که در کوچه و خیابان، مدرسه و بیمارستان یا در خانه‌هایشان هدف بمب‌ها و موشک‌های رژیم بعث قرار می‌گرفتند اما ملت ایران در روزهای متمادی یک صدا فریاد می‌زدند که تا آخرین قطره خون خود می‌ایستند و می‌جنگند و با هر حمله دشمن خیل حضور مردم برای حضور در جبهه‌های نبرد و مقابله رو در رو با دشمن بیشتر می‌شد.

مردمی که آماده بودند تا در مقابل دشمن بایستند و حتی تن به تن بجنگند؛ نه به مانند رژیم بعث صدام زنان و کودکان و بی‌گناهان را به زیر بمباران قرار دهند، آری بمباران هوایی در طول 8 سال جنگ تحمیلی از سوی رژیم صدام یکی از اصلی ترین روش‌های در جنگ بود و بارها با بمباران هوایی و موشکی مناطق غیر نظامی کشور را مورد هدف قرار داد.

حملات عراق به مناطق مسکونی که به عنوان یکی از جنایات جنگی صدام در 8 سال جنگ تحمیلی برشمرده می‌شود از روز سوم جنگ و در اهواز آغاز شد، 10 روز پس از بمباران اهواز بود که آسمان دزفول 4 فروند میگ عراقی را به خود دید و موشک باران شروع شد.

در این مدت براساس آمار حاصله نزدیک به 16 هزار تن از مردم غیرنظامی در جریان حملات هوایی عراق به مناطق مسکونی به شهادت رسیدند، رژیم صدام در کنار بمباران‌های هوایی حملات موشکی را نیز به شهرهای ایران آغاز کرد و تلفات سنگین جانی و مالی به جای گذاشت، زخم‌هایی که هنوز از ان دوران باقی مانده و بر تن افرادی نشسته که با نگاه به آن یاد دوران مقاومت می‌افتند.

سقوط یک فروند میراژ فرانسوی در اراک

یکی از استان‌هایی که بیشتر مورد حملات هوایی دشمن قرار گرفت، استان مرکزی بود، شهر اراک مرکز این استان هم در طول هشت سال دوران دفاع مقدس اراک 57 بار مورد حملات هوایی جنگنده‌های عراقی قرا گرفت و در این میان 895 نفر به شهادت رسیدند.

کارخانجات بزرگ صنعتی استان مرکزی اعم از اراک و ساوه در آن زمان به عنوان یکی از کانون‌های مهم پشتیبانی جبهه و جنگ بودند و خبر منعکس می‌شد، ازجمله ماشین سازی اراک و صنایع ریخته گری ایران واقع در ساوه بود که در کنار بمباران این مراکز صنعتی هواپیماهای عراقی شب و روز در آسمان شهرها ظاهر می‌شدند.

اراک در این سال‌ها به یک شهر تقریباً جنگ زده تبدیل شده بود و مسئولان با همکاری آحاد مردم اقدام به ایجاد سنگرهای فردی و جمعی بسیاری در نقاط مختلف کردند، هواپیماهای عراقی در چندین نوبت نقاط مسکونی و صنعتی را هدف قرار دادند بمباران‌هایی که امروز کمتر کسی به یاد دارد و تنها زمانی که پای سخن ریش سفیدان و کهنسالان شهر می‌نشینی و سر سخن را با آنان بازمی‌کنی برایت نقل می‌کنند.

به سراغ پیرمردی که در یکی از سراهای بازر تاریخی این شهرستان نشسته می‌روم باب صحبت را باز می‌کنم و او از سنش برایم می‌گوید که در دوران دفاع مقدس بیش از 35 سال داشته از بمباران‌ها که می‌پرسم می‌گوید از سال 63 بود که هواپیماها اراک را می‌زدند.

او از حال و روز همسایگانش می‌گوید: وقتی شروع کردند و خسارت دادیم تعدادی از همسایه‌هایمان و کسانی را که می‌شناختم برای اینکه در امام باشند به روستا می‌رفتند زمانی که شب بود و صدای آژیر حمله هوایی به گوش می‌رسید بلافاصله دست بچه‌ها را می‌گرفتم و از پله‌های زیرزمین پائین می‌رفتیم، آخه می‌گفتند امن تر است.

پیرمرد سری تکان می‌دهد و ادامه می‌دهد: یه دفعه پشت سیلو را زدند و خیابان ملک( شهید رجایی)، یک‌بار پست انتقال برق واقع را زدند، خیلی می‌زدند وقتی هواپیاهای صدام می‌امدند هواپیماهای خودمان هم بلند می‌شدند و در آسمان شروع به جنگیدن می‌کردند یک بار روستا بودم که دیدم چگونه دنبال هم کرده بودند دست آخر هم هواپیمای عراقی آتش گرفت و افتاد.

اراک شهری جنگ زده که هر از گاهی شاید مردمش خورشید را در آسمان می‌دیدند مردم این خطه یادشان نمی‌رود که پس از هر بمباران اکیپ‌های امداد و نیروهای مردمی شهدا و مجروحین را با آمبولانس، وانت بار و وسایل شخصی به مراکز درمانی هدایت می کردند.

تلاش‌های نیروهای پدافند نیز به طور مرتب ارسال می‌شد و یکی دیگر از وقایع مهم جنگ در اراک سقوط یک فروند میراژ فرانسوی در تاریخ 18شهریورسال 1366 در پشت زندان این شهرستان بود.

در دوران هشت سال دفاع مقدس، عراق به هیچ یک از قوانین و مقررات بین‌المللی پایبند نبود، کنوانسیون ژنو را نادیده گرفت و با توپ‌ها، هواپیماها و موشک‌های خود شهرها و مناطق مسکونی ایران را بمباران کرد، در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 127 شهر از کشور مورد یورش دشمن قرار گرفتند.

خانواده شهید رسولی یکی از خانواده‌هایی است که به سبب بمباران دشمن بعثی خامتش خم شد چرا که سه تن از فرزندان خود را در یکی از این حملات از دست داد، غنچه‌هایی که پدر و مادر برای آینده‌شان تصمیماتی داشتند یکی را عروس و دیگری را در لباس داماد می‌دیدند.

واقعه کربلا برایم درس صبر و استقامت است

مادر شهیدان رسولی گفت: با وجود اینکه هر سه فرزندم را در بمباران از دست دادم اما چون با مکتب عاشورا آشنا هستم هرگز ایمان خود را از دست نداده‌ام.

عزیزه حبیبی مادر شهیدان رسولی با اشاره به شهادت 3 فرزندش در بمباران سال 1365 گفت: دشمن تا پیش از آن مراکز صنعتی اراک را بمباران کرده بود ولی در 22 دی‌ماه سال 1365 یک منطقه غیرصنعتی و غیرنظامی دیگر را مورد هدف قرار داده بود.

وی افزود: در روز حادثه به یاد دارم که زهره تازه از مدرسه برگشته و به سبب اینکه اوریون گرفته بود هنوز توان لازم را به دست نیاوره بود و نسبت به غذا بی‌میل بود به آشپزخانه رفت تا برای خودش نیمرو درست کند، من نیز قورمه سبزی درست کرده بودم و مجتبی نهار خود را خورد تا راهی مدرسه شود.

مادر شهیدان رسولی تصریح کرد: عباس در آغوشم نشسته بود در همان لحظه بود که بمباران شد و نفهمیدم چه شد، زمانی که به هوش آمدم و احوال بچه‌ها را پرسیدم به من می‌گفتنند که حالشان خوب است و در بیمارستان دیگری بستری هستند.

حبیبی با اشاره به تعداد شهداء اراک در آن بمباران گفت: در بمباران آن روز 38 نفر در اراک به شهادت رسیدند و من و فرزندانم نیز به کمک نیروهای مردمی از زیر آوار بیرون کشیده شدیم چرا که از طبقه دوم ساختمان بر سرمان آوار شده بود.

وی افزود: یک‌ماه گذشت تا به من گفتند که هر سه فرزندم در بمباران شهید شده‌اند و آنچه که مرا تسکین داد این بود که پس از 6 ماه بر سر مزار آنان حاضر و با آنان دیدار کردم.

هر سه فرزندم را از زیر آوار بیرون کشیدم

پدر شهیدان رسولی از زندگی صادقانه و عاشقانه با همسرش برایمان گفت: پس از گذشت 4 سال از زندگی مشترک خداوند متعال او.لین فرزندمان را به ما اعطاء کرد که نامش را محبوبه گذاشتیم پس از آن زهرا، سمیه، مجتبی و عباس متولد شدند.

وی افزود: سمیه 16 سال بیشتر نداشت و در پایه دوم دبیرستان در مدرسه شکرایی در حال تحصیل بود، مجتبی 10 ساله و کلاس چهارم بود و عباس تنها 6 سال داشت و قسمت این بود که در بمباران شهید شوند.

پدر شهیدان رسولی با اشاره به خصوصیات خاص سمیه گفت: سمیه همواره متدین بود و معلم اخلا در زندگی ما بود چرا که اعتقاد خاصی داشت و تاکید بسیاری بر حفظ حجاب می‌کرد، هیچ گاه از همان ابتداء بدون چادر و مقنعه به مدرسه نرفت و در اماکن نیز بدون حجاب حاضر نمی‌شد.

رسولی تصریح کرد: ساعت 12 و 20 دقیقه روز 22 دی‌ماه سال 65 بود و در مغازه قصابی مشغول بودم که هواپیماهای عراقی در آسمان شهر پیدا شدند و شروع به بمباران مناطق مسکونی کردند، در این میان منزل ما نیز مورد هدف قرار گرفت.

وی افزود: به سرعت با دوچرخه خود را به خانه رساندم و دیدم که خانه تخریب شده، اجساد را به سرعت به کمک دیگران بیرون کشیدم هر سه فرزندم را از زیر آوار بیرون آوردم و پس از آن بود که همسرم را در حالی که به شدت از ناحیه کمر مجروح بود بیرون کشاندم.

پدر شهیدان رسولی با اشاره به دوران نقاهت همسرش گفت: مدت بسیاری تحت درمان بود و در ان مدت ما نیز به وی درباره شهادت فرزندانمان چیزی نگفتیم و خودم نیز راضی به رضای حق بودم، من فرزندانم را در راه حضرت علی اکبر امام حسین(ع) تقدیم کردم.

وی افزود: پس از بمباران یک سال و نیم در منزل اقوام به سر بردیم تا در نهایت با اراده و ایمان قوی مصمم شدیم تا خانه خود را بازسازی کرده و دست از ایستادگی برنداریم، خداوند قدرت تحمل بسیاری را به ما عنایت کرده و هرگز امید خود را از دست ندادیم.

پدر شهیدان رسولی با اشاره به مسئولیت خطیر نسل امروز گفت: وظیفه ما حفظ انقلاب است، انقلابی که با حضور مردم رقم خورد، مردمی که در روزهای انقلاب شعار "مرگ بر شاه" را با یکدیگر هم صدا شدند و در این میان مسئولیت جوانان سنگین‌تر است چرا که در میان تهاجم فرهنگی دشمن باید بیش از هر زمان دیگری هوشیار و آگاه باشند.


ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار