قابل توجه است که این جشن ها با گزارش مهم مرکز مطالعات خلیج فارس در واشنگتن همزمان شده است. این گزارش از قصد ملک سلمان شاه سعودی برای کناره گیری از قدرت به نفع فرزندش محمد حکایت میکند که جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان و عملا حکمران کنونی این کشور است. این گزارش تاکید می کند که ملک سلمان با برادران بزرگش یکی پس از دیگری دیدار کرد که از جمله آنها شاهزاده طلال بن عبدالعزیز است که بیشترین انتقاد را (در بین برادران) به سیاست های حکومت سعودی وارد می کند و بیشترین مخالفت با زمامداری ملک سلمان و تعیین شاهزاده محمد بن نایف به عنوان ولیعهد و محمد بن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد را دنبال میکند. هدف از این دیدارها این بود که ملک سلمان قصد خود برای کناره گیری از قدرت و به دست گرفتن زمام کشور داری توسط فرزندش محمد را به اطلاع برادران برساند.
مسئولان سعودی و محافل سیاسی رسمی و رسانه ای آنها درقبال نوشتن درباره امور داخلی خودشان – حتی اگر معتبر باشد- بسیار حساسیت نشان می دهند و آن را دخالت در امور داخلی خود می شمارند؛ به ویژه اگر نویسنده فردی عربی مثل ما باشد. اما فراموش میکنند که - اگر نگوییم محال است، دستکم دشوار است که نوشتن درباره آنها را نادیده بگیریم زیرا آنها تا خرخره در چند جبهه در منطقه و جهان درگیر هستند. آنها مستقیم در جنگی داغ در یمن به سرمی برند و درگیر جنگ نیابتی در سوریه و جنگ سردی علیه ایران هستند. ائتلاف های نظامی غربی و اسلامی به رهبری خود تشکیل می دهند و به دنبال تشکیل یک بلوک سنی دارای رنگ و بوی طائفه ای هستند و یک شورای همکاری راهبردی را با ترکیه در همین بستر تاسیس می کنند. رهبری جبهه های بین المللی برای مبارزه با تروریسم را به دست می گیرند و هویت مخالفان سوری را تعیین می کنند و تیم این مخالفان را برای مذاکرات ژنو تشکیل می دهند. اگر همه این کارها دخالت در امور داخلی دیگران به شمار نمی رود، پس چه اسمی روی آن می توانیم بگذاریم؟ چطور می توانیم آن را نادیده بگیریم و روی خود را از آن برگردانیم؟
در سایه این محرومیت مطبوعات عرب و نویسندگان و پژوهشگران آن حتی از نیمی از حقیقت، شاهدیم که عربستان درهای خود را به روی خبرنگاران و روزنامه نگاران غربی مثل توماس فریدمن نویسنده و خبرنگار آمریکایی و نماینده مجله مشهور انگلیسی اکونومیست باز میکند و همین امر نیز فرصتی به ما و افراد کنجکاو مثل ما می دهد که برخی از جنبه های سیاست و جنگ های عربستان را که سخن گفتن درباره آن در سطح جهان عرب به مطبوعات رسمی و لنز دوربین های آنها محدود می شود، بشناسیم.
مجله اکونومیست که به تنهایی مصاحبه ای پنج ساعته با محمد بن سلمان - فرزند شاه سعودی و جانشین ولیعهد و وزیر دفاع- داشت، در آخرین شماره خود گزارشی از سفر نماینده اش به جبهه جنوبی و فرماندهی آن در منطقه مرزی شهر نجران با یمن منتشر کرد. این مجله تاکید کرد که موشک های حوثی ها مرکز این شهر را هدف قرار می دهد و حتی یکی از این موشک ها از نوع کاتیوشا به فاصله چند متری ژنرال سعد العلیان فرمانده این منطقه اصابت کرد و شیشه های دفترش و ویترین شیشه ای هتل جدیدی را که قرار است طی چند روز آینده افتتاح شود، شکست.
تهیه کننده این گزارش افزود: اهالی شهر نجران برای یافتن امنیت و آرامش خانه های خود را ترک کرده و به حومه شمالی شهر مهاجرت کرده اند و بیش از 7000 هزار شهروند سعودی نیز از روستاهای مرزی خود برای تامین امنیت آنها در مناطق دیگر، تخلیه شده اند.
رسانه های سعودی جنگ در یمن را که به عمر یک ساله خود نزدیک می شود، از دستاوردهای دوره جدید نمی شمارند؛ باوجود اینکه محمد بن سلمان اصرار دارد که در آن پیروز شده است و 80 درصد خاک یمن را به استثنای سه شهر بزرگ و استان های صنعا و تعز و آب یمن را به کنترل در آورده است. اما حقیقت تماما مغایر با آن است زیرا اکثر شهرهایی که نیروهای ائتلاف تحت رهبری عربستان بر آن سیطره یافته اند، - از جمله عدن و المکلا و الضالع و ابین- به طور جزئی یا کلی به دست گروه القاعده یا رقبیش یعنی گروه داعش افتاده است.
عربستان با مشکلی دوگانه در یمن روبرو است. یعنی علاوه بر هزینه های مادی، سیاسی و انسانی گسترده دوطرف، یک جنبه مشکل عربستان این است که با ائتلافی بسیار خطرناک روبرو است. این ائتلاف از یک سو متشکل از نیروهای مقاومت حوثی نظیر حزب الله لبنان است که بسیار مبارز هستند و از سوی دیگر، متشکل از ارتشی جمهوری به فرماندهی علی عبدالله صلاح (رئیس جمهور سابق یمن) است که تجربه جنگی بسیار بالایی در جنگهای چریکی از جمله جنگ جدایی طلبی سال 1994 میلادی و شش جنگ علیه شمال یمن در زمان زمامداری خود در این کشور دارد. این ارتش جمهوری دارای تانک و موشک های بالستیک است. جنبه دیگر مشکل عربستان این است که نیم میلیون یمنی برای جستجو جهت یافتن کار و امنیت از مرزهای عربستان سرازیر شده اند و عربستان خودش را درگیر مسئولیت 25 میلیون یمنی دیگر –درسایه کاهش قیمت های نفت به زیر 30 دلار - کرده است. باید توجه داشته باشیم که نفت عربستان که اکثر آن از نوع سنگین است، پنج دلار زیر این قیمت است.
پیروزی عربستان در یمن در آینده نزدیک به طور کلی بعید است و دستیابی به راهکاری سیاسی برای برون رفت از بحران نیز درسایه فروپاشی مذاکرات ژنو و تعویق دور آینده مذاکرات تا اطلاع ثانونی دشوارتر می شود. تنها راهکار ممکن و در دسترس رهبران سعودی همان تمرکز روی چگونگی مدیریت جنگ است و نه موفقیت در آن و نیز محاسبه ادامه آن برای سالها و حتی نسل های آینده.
مبلغان ارشد در عربستان یا اکثر آنها درقبال این جنگ یا جنگ های دیگر از بیم جان خود سکوت پیشه کرده اند؛ چرا که وقتی نوشتن تنها یک مطلب انتقادی در شبکه های اجتماعی، نویسنده آن را به 10 سال زندان می اندازد، حال و روز مبلغی که پشت تریبون انتقاد یا هشداری را مطرح کند، چطور خواهد بود؟
سلمان العوده مبلغ سعودی کسی بود که این دیوار را به طور جزئی شکست زیرا موضع خودش را در قالب یک جمله به نماینده مجله اکونومیست گفت. العوده به این نماینده گفت که فایده هزینه کردن ملیاردها دلار و دادن هزاران تلفات؛ در صورت تداوم درجا زدن چیست؟
عطوان در پایان مقاله خود آورده است اگر در امور داخلی برادران سعودی دخالت کردیم از آنها عذر می خواهیم، ولی ما نسبت به مجله اکونومیست و توماس فریدمن مقدم هستیم زیرا جنگ های برادران سعودی بر ما و آینده ما و صدها میلیون نفر مثل ما در جهان عربی و اسلامی تاثیر می گذارد.