به گزارش خبرگزاری بسیج، دیوید بارنِت، 1946 میلادی در امریکا به دنیا آمد. تحصیلات خود را در کالج کلورادو به صورت رسمی آغاز کرد. خیلی زود، فتوژورنالیسم را به عنوان حرفه اصلی خود برگزید. عکاسی از وقایع داخلی آمریکا آغاز فعالیت حرفهای او محسوب میشد.
جنگ آمریکا در ویتنام و عکاسی برای مجله «لایف» فصل دیگری از فعالیتهای بینالمللی را در زندگیاش رقم زد. بعدها از او به دلیل این مجموعه فعالیتها در جشنوارهای که با حضور عکاس آسوشیتدپرس که عکس معروف جنگ ویتنام را منتشر کرده بود، تقدیر شد. ماجرای عکاسی بارنت و نیک یوت عکاس معروف آسوشیتدپرس به انتشار تصاویر کودکانی که بر اثر شلیک بمب ناپالم هواپیماهای آمریکایی دچار سوختگی شده بودند، برمیگشت. همان تصویر معروف از دختر بچهای که بر اثر جراحت سوختگی برهنه شده و به همراه تعداد دیگری از کودکان گریهکنان میدوید. او یک عکاس آمریکایی بود که به بمبهای آمریکایی که بر سر مردم ویتنام فرود میآمد، اعتراض داشت.
او به دلیل عکاسی حرفهای خود از تحولات بیش از 70 کشور دنیا بارها جوایز بینالمللی دریافت کرده است. کودتای 1973 شیلی، انقلاب 1979 ایران، قحطی و خشکسالی 1984 اتیوپی، ویران شدن دیوار برلین (1989) مداخله نظامی آمریکا در هائیتی(1994)، طوفان کاترینا، بازیهای المپیک لندن و … بخشی از فعالیتهای بینالمللی اوست. او همچنین مجموعه عکسهای اختصاصی و انحصاری از بسیاری از شخصیتهای برجسته و سیاسی جهان از انقلابیون و رهبران نهضتهای مختلف گرفته تا روسای جمهور کشورش همچون باراک اوباما دارد.
او در جریان یک سفر 44 روزه به ایران از روزهای انقلابی 1979 مردم عکاسی میکند. روایت تصویری او از این حضور 44 روزه در مجله تایم منتشر شد. محوریت مجموعه عکس او بازگشت امام خمینی(ره) به ایران و روزهای رفتن شاه از ایران بود. تایم با انتشار این مجموعه عکس امام خمینی(ره) را با عنوان «مرد سال» در دنیا معرفی کرد. در سال 2009 بارنت این مجموعه عکس را تبدیل به یک کتاب کرد. «44 روز: ایران و بازسازی دوباره جهان» عنوان این کتاب بود که در واشنگتن به چاپ رسید. بارنت بعضی از این تصاویر به صورت سیاه و سفید و بعضی را هم به صورت رنگی چاپ کرده است.
تعدادی از عکسهای این عکاس از انقلاب را در این لینک و این لینک میتوانید مشاهده کنید.
روز گذشته در تماس تلفنی با این عکاس جمعی از خاطرات او و نظراتش در رابطه با انقلاب و امام خمینی را دریافت کردیم. در ادامه گفتوگو با دیوید بارنت عکاس آمریکایی انقلاب را میخوانید:
جناب بارنت به عنوان سوال اول خوشحال میشویم که قدری از خاطرات خود به ما بگویید. خاطرات همان روزهایی که به ایران آمده و شاه از ایران رفت و شما آن وقایع را به تصویر کشیدید.
با عکسهایم از انقلاب میخواستم روزهای این تاریخ و واقعه مهم را نشان دهم
آخر این هفته دوباره نگاهی به تقویم میانداختم و متوجه شدم که چند روز است که شاه از ایران رفته است و تصور میکنم که فردا سالگرد بازگشت آیتالله خمینی از فرانسه به ایران است.
وقتی دوباره به تصاویرم نگاه میکنم میتوانم بگویم که با این تصاویر قصد داشتهام که روز به روز این تاریخ و واقعه مهم و بزرگ را نشان دهم.
روزی که هواپیما به ایران رسید، اتفاق بزرگی در تهران جریان داشت. من آن روز در فرودگاه بودم. البته خیلی به هواپیما نزدیک نبودم اما تصاویر خوبی را آن روز از بازگشت آقای خمینی ثبت کردم. این اتفاق و حضور مردم در خیابانها برای من بسیار جذاب بود. برای من دیدن واکنش مردم در خیابانها بسیار جذاب بود. خیابانها پر از مردمی بود که از دیدن این تغییرات بسیار خوشحال بودند.
شما چندین تصویر معروف از انقلاب در ایران دارید اما در این بین یک تصویر شما از امام بسیار معروف شد و در جلد مجله Time هم قرار گرفت. چه شد که توانستید این چنین عکسهایی را ثبت کنید؟
من بعد از بازگشت امام یک هفته یا 10 روز را در مدرسه رفاه گذراندم. هر روز به آنجا میرفتم که عکاسی کنم. جمعیت بسیاری در آنجا حضور داشت و من از زمانی که ایشان برای مردم حاضر در حیاط مدرسه سخنرانی میکرد عکسهایی را گرفتم.
من یک عکاس تاریخنگار هستم؛ انقلاب ایران را با عکسهایم به آیندگان نشان دادم
بعد از 4 یا 6 روز به من اجازه دادند که به داخل خانه رفته و از داخل اتاقها و جایی که ایشان حضور داشت عکاسی کنم. این برای من به عنوان یک روزنامه نگار و یک عکاس بسیار مهم بود که توانستم به داخل آن خانه بروم و بتوانم عکاسی کنم. من بسیار از اینکه توانسته بودم این کار را انجام دهم خوشحال بودم.
من تصور میکنم که تصاویری که من در آن زمان ثبت کردم از مهم ترین و خاص ترین تصاویری بود که در آن زمان ثبت شد.
به عنوان یک عکاس من خود را تاریخ نگار میدانم؛ من با تصاویرم تلاش میکنم که به مردمی که در همان زمان زندگی میکنند یا مردمی که 37 سال بعد یا از نسل بعد هستند آنچه در آن زمان خاص اتفاق افتاده است را نشان دهم.
یکی از آن چیزهایی که من دوست داشتم انجام دهم این بود که بتوانم و امیدوارم به ایران برگردم و از آن زمان تابحال من به ایران برنگشته ام و بسیار علاقه دارم که به ایران برگردم تا بتوانم عکسهایم را به ایران بیاورم و نمایشگاهی را در تهران برگزار کنم. برخی از آنهایی که من در عکسهایم دارم احتمالا فوت کردهاند. اگر فضایی باز شود و من بتوانم دوباره به ایران آمده و با این افراد دیدار کنم بسیار خوشحال میشوم. یکی از مسائلی که ما در عکسهای خودمان نشان میدهیم تاریخی است که از طریق این عکسها نشان داده میشود. ممکن است بسیاری از آن افراد فوت کرده باشند اما مطمئنم هنوز افرادی زنده هستند و علاقهمند هستم دوباره آنها را ملاقات کرده و حتی بعد از 37 سال بتوانم دوباره از آنها عکاسی کنم.
به عنوان کسی که در آن زمان حضور داشته است دوست داریم از زبان شما در مورد حس و حال آن روزهای مردم ایران برای ما بگویید.
مسئله این است که مردم زیادی بودند که خواستار تغییر بودند و ما از آن مطمئن هستیم و قطعا گروههایی وجود داشتهاند که در جایگاههای سیاسی و اجتماعی بدنبال تغییرات بودهاند و قطعا برای من حضور در چنین فضایی شگفتانگیز بوده است.
امامخمینی به اعتقادات خود پایبند بود و در آن شکی نیست
شما در مورد شخصیت امام خمینی چه نظری دارید؟
او (امام خمینی) کسی بود که بسیار به اصول خود پایبند بود و در این موضوع شکی وجود ندارد. و به نظر من او به اعتقاداتی که داشت بسیار پایبند بود.
امام خمینی شخصیت فوقالعاده مهمی در جهان مدرن سیاسی و مذهبی بود
وقتی که امام خمینی فوت کرد شما چه حسی داشتید؟
من آن سالها ایران نبودهام اما میتوانم این نکته را بگویم که امام خمینی شخصیت فوق العاده مهمی در جهان مدرن سیاسی و مذهبی بود. من از اینکه در آن دوران حضور نداشتم متاسفم.
به عنوان یک تاریخنگار و یک عکاس تلاش من بر این است که از طریق تصویر آنچه را آشکار کنم که چه کسی مهمترین و خاص ترین شخصیت را در جهان دارد. چه هر کدام از شخصیتهای جهان چه امام خمینی. من علاقه دارم که با دوربین خودم به درون این شخصیتها نفوذ کنم و آن را بشناسم و به مردم معرفی کنم و این چیزی است که من 50 سال از عمر خودم را وقف آن کردهام.
گفتوگو از محمدحسین پرتویان