چرا ترکیه و داعش هر دو یک چیز را میخواهند
به گزارش خبرگزاری بسیج، مقام معظم رهبری در تیرماه سال جاری در دیدار با جمعی از دانشجویان فرمودند: گاهی یک شعارهایی داده میشود، شعارهای بهظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ از جمله چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان میشنود در نوشتهها و در گفتهها، «اسلام رحمانی»؛ کلمه قشنگی است، هم اسلامش قشنگ است، هم رحمانیاش قشنگ است؛ اما یعنی چه؟ تعریف اسلام رحمانی چیست؟ خب، خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است؛ هم دارای بهشت است، هم دارای جهنّم است. خدای متعال، مؤمنین و غیر مؤمنین را یکجور به حساب نیاورده؛ اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون.
ایشان ادامه میدهند: اگر منظور از اسلام رحمانی این است که ما به همه موجودات عالم با چشم رحمت نگاه کنیم، با چشم مودّت نگاه کنیم، این هم درست نیست؛ صریح قرآن، ناطق برخلاف این حرف است. محبت و مودت را مخصوص مسلمانها نمیداند؛ میگوید شما که توانایی دارید، نسبت به غیر مسلمان هم بایستی با مودت و مَعدِلت رفتار کنید، به شرطی که با شما دشمنی نکرده باشند و دشمنی نخواهند کنند.
آنچه در ادامه میآید نوشتاری است از روحالله اسلامی استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد با موضوع «نسبتشناسی تأثیر اندیشه دینی در جنگطلبی ترکیه» که در ماهنامه خردنامه همشهری به چاپ رسیده است:
در اواخر قرن بیستم، ایدئولوژی اسلام در حوزه عمومی وارد شد و توانست در قالب احزاب، سیاستمداران، دولتها و جنبشها از حاشیه خود را به متن بکشاند. وارد شدن جهانبینی اسلامی به عرصه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، ادبیات جدیدی در علم سیاست و روابط بینالملل به راه انداخت که فرای دوگانه انگاریهای لیبرالیستی ـ مارکسیستی بود. انقلاب اسلامی در ایران، تشکیل دولت دینی مبتنی بر مردمسالاری، حرکتهای اسلامی در مصر، افغانستان و عراق، تشکیل گروههای تندرو و بنیادگرا، بهار عربی و بیداری جهان اسلام، قرائتهای مختلفی از اسلام را در عرصه عمومی شکل داد. در قرن بیست و یکم میتوان چهار مدل از ورود اسلام به عرصه عمومی را نام برد. هر یک از مدلها دارای جهانبینی، منابع، متفکران، کشور حامی و درجه اثرگذاری است.
اسلام محافظهکار اهل سنت، اولین گرایش در جهان اسلام است که از سوی عربستان حمایت میشود. اغلب کشورهای عربی که رژیمهای پادشاهی سنتی دارند و در پی اجرای احکام اسلامی به صورت فردی هستند در این دسته قرار میگیرند محافظهکاری و حفظ سلطنت به هر شیوه ممکن از اسلام تنها ظاهری نقلی در جهت تداوم قدرت خاندانهای حکمران باقی گذاشته است این قرائت مورد حمایت علمای سنتی و فقهای اهل سنت است چرا که ریشه در تاریخ اقتدارگرا و محافظهکار تمدن اسلامی دارد.
اسلام انقلابی و سیاسی از سوی ایران ایجاد شده است و توسط فقیهان شیعه اصولگرای اثنی عشری طراحی و اجرا میشود این مدل توانسته است دولت جمهوری اسلامی را بر اساس محتوای سیاستگذاری کلان ولایت فقیه و ظاهر مردمسالاری دینی تشکیل دهد. در 37 سال حکمرانی این مدل انقلابی اجرای احکام اسلام بر اساس مصلحت، توجه به مباحات و منطقهالفراغ در جهانبینی دینی و همین طور احکام حکومتی و ثانویه مدل ابتکاری از سیاستگذاری در جهانبینی دینی و همین طور احکام حکومتی و ثانویه مدال ابتکاری از سیاستگذاری ترسیم شده است. ایران مدل اسلام سیاسی و انقلابی تشیع را از حاشیه به مرکز کشاند و اکنون در حال بازیگری در منطقه و سطح بینالملل است.
اسلام میانهرو مدنی از سوی ترکیه به رسمیت شناخته شد و ترویج میشود این اسلام توانست در قالب فعالیتهای حزبی و ورود در مکانیسمهای دموکراتیک قدرت را توسط حزب عدالت و توسعه به دست بگیرد. اعتقاد به دموکراسی دینی تکثرگرایی، مدارا در مورد اجرای احکام اسلامی و از همه مهمتر ترس از ارتش و قوه قضائیه سکولار، این اسلام را به مدافع غرب با روحیه پراگماتیستی تبدیل کرده است. این مدل در قرن بیست و یکم مورد حمایت آمریکا، اروپا و اسرائیل قرار دارد و در برابر عربستان و ایران در حال یارگیری است.
اسلام تندرو تکفیری در گرایشهای اهل سنت، مدل جدیدی است که توانسته است در قرن بیست و یکم با اشغال بخشهایی از عراق، سوریه و لیبی ادامه دهنده راه تروریستهای مسلمان چون القاعده باشد این مدل که از سوی جریانهای رسانهای غرب به عنوان مدل راستین اسلام سیاسی بازنمایی میشود. بر قرائت جهادی و ظاهرگرایانه اسلام تأکید و تمام تلاش خود را در جهت استخدام حکومت برای اجرای احکام اسلامی به کار میبرد. خارج کردن کشورهای اسلامی از مسیر توسعه و اعتقاد به تکفیر و مجازاتهای شدید در سیاستگذاری آنها دیده میشود.
الف: مدلهای اسلامگرایی
آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپایی بر اساس جهانبینی لیبرالیسم جدید علاقهمند هستند کشورهای اسلامی به سمت گزارههای راست جدید چون سکولاریسم، اقتصاد بازار آزاد، دموکراسی، حقوق بشر، حقوق زنان، جامعه مدنی، حوزه عمومی، فرهنگمدارا و تکثرگرایی حرکت کنند اما در دنیای واقعی زمانی که اصول زیربنایی لذت، ثروت و قدرت دال مرکزی قرار میگیرد روبناهای ایدئولوژیک دود شده و محو میشود در میان الگوهای چهارگانه اسلامگرایی، نزدیکترین و همدلانهترین مدل اسلام مطلوب غرب روایتی است که ترکیه از آن حمایت میکند و در قالب سیاستگذاری حزب عدالت و توسعه در حال انجام است.
این مدل که به اسلام مدنی و میانهرو شهرت دارد از سوی غرب مورد ستایش واقع شده است و پروژهای موفق در گذار کشورهای اسلامی از استبداد، سنتگرایی و تروریسم به سمت دموکراسی و لیبرالیسم محسوب میشود روندهای مقدماتی پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا، الگو قرار گرفتن ترکیه در رسانههای غربی و ارتباط دیپلماتیک ترکیه با اسرائیل باعث شده است که این مدل از سوی اندیشمندان، سیاستمداران و استراتژیستهای غربی الگویی کارآمد معرفی شود که توانسته است اسلام و مدرنیته، شریعت و دموکراسی را با هم تلفیق کند. آمریکا و غرب اگر بخواهند روزی عربستان و الگوی محافظهکار را رها کرده و متحد الگویی دیگر شوند ترکیه را انتخاب خواهند کرد. الگوی اسلام مدنی ترکیه در تونس، مصر و حتی جنبش حماس و اخوانالمسلمین مورد پذیرش قرار گرفت، به نحوی که یکی از ایدئولوژیهای موفق برای تشکیل حکومت در بهار غربی، ترکیه عنوان شد.
ب: گفتمان اسلام مدنی ترکیه
بهار عربی با توجه به ظهور بیثباتی سیاسی، ضعف جامعه مدنی مسلمانان دخالت غرب، قدرتگیری گروههای خشونت طلب، پیدایش داعش، برگشت دیکتاتورها، قدرتگیری ارتش، گسترش فرهنگ خشونت و تروریسم تبدیل به خزان عربی شد. یکی از عوامل از بین رفتن جنبشهای مردمی در بهار عربی تحقیر مسلمانان در قرن بیست و یکم، استراتژی عملگرایانه ترکیه بوده است. اسلام مدنی ترکیه در سطح سیاستگذاری و تجربه عملی حکومتداری اشتباهات فاحشی انجام داده است به نحوی که در شکلگیری گروههای تروریستی، متغیری اثرگذار به حساب میآید، چه عواملی باعث شده است که نوعثمانیگری، احیای خلافت اسلامی، مردم سالاری دینی، تکثرگرایی مذهبی در اسلام مدنی و اجتماعی ترکیه به سمت خشونت و حمایت ازگروههای تندرو در منطقه حرکت کند؟
سیاست خارجی پراگماتیستی، نسبی و ناموفق ترکیه درقبال سوریه، مصر، عراق، داعش، اسرائیل، عربستان و ایران باعث آوارگی مسلمانان، کشتار وسیع ترویج خشونت، ناامنی منطقه و دخالت قدرتهای بزرگ در منطقه شد. در زیر به مجموعه فرضیههایی میپردازیم که باعث شد اسلام مدنی در عرصه علمی سیاست به جای اینکه کارکرد دموکراتیک، صلحگرایانه، مدنی و اجتماعی خلق کند باعث ترویج خشونت، تکفیر و تروریسم شود.
1- معیار و خط قرمز در اندیشه سیاسی اسلام میانهرو ترکیه وجود ندارد. اسلام تنها به عنوان ظاهر و محتوا نگریسته شده است و استدلالها شبیه لیبرالیستهاست. از اسلام به عنوان پوششی جهت نفوذ در جهان اسلام بهره گرفته شده است و این ظاهرگرایی تا جایی است که امکان همنشینی با داعش رادیکال، عربستان محافظهکار و ایران انقلابی را نیز داراست.
2- اندیشه چند وجهی، گزارههای متناقض زیادی را که مبتنی بر شعار است در خود جمع کرده است همه چیز را با هم میخواهند یعنی اسلام، خلافت، حجاب، احکام اسلامی، حقوق بشر، ترکگرایی، ملیگرایی، مبارزه با اسرائیل، رابطه با ایران، همکاری با اسرائیل خلیفهگرایی و ... مجموعهای از شعارها را گرد هم جمع کرده است که در نهایت اسلام مدنی را دچار نسبیگرایی ساخته است.
3- نسبیگرایی، کنشهای سیاسی متضاد را رقم زده است به نحوی که دموکرات هستند اما کرده را سرکوب میکنند. ملیگرا هستند اما از اسلامگرایی نیز حمایت میکنند. اسلامگرایند اما با اسرائیل همکاری میکنند از نفوذ فرهنگ و ادبیات ترکی حمایت میکنند اسلامگرایند اما با اسرائیل همکاری میکنند از نفوذ فرهنگی و ادبیات ترکی حمایت میکنند و در عین حال خواهان امتیازات اقتصادی از ایران هستند. اسلام مدنی ترکیه مجموعهای متضاد از گزارههای شعاری را گرد هم جمع کرده است که امکان عملیاتی شدن را ندارند.
4- به نوعی اسلام مدنی دچار خلاء تکنیک است. سیاست بدون تکنیک بیمعناست. هر گفتمانی جهت اثرگذاری کارآمد نیاز به تکنولوژیهای قدرت دارد در حالی که ترکیه؛فنون نهادی، دیپلماتیک و سیاسی جهت تلفیق اسلام و سیاست را دارا نیست. این بیتکنیکی باعث میشود تا به قصد دموکراسیسازی از داعش و گروههای تروریستی در جهت زدن بشار اسد استفاده کند و در عین حال کردها را سرکوب کند. در حالی که قصد الگو بودن در جهان اسلام را دارد با اسرائیل رابطه برقرار میکند و به هر شکلی قصد ضربه زدن به ایران را دارد.
5- نسبیگرایی و خلاء تکنیک، ترکیه را به سمت عملگرایی بیحد و مرزی سوق داده است که در نهایت داخل و خارج خود را با بیثباتی و خشونت همراه خواهد ساخت. ابزار قرار دادن دین و اعتقادات قومی و مذهبی، بازگشت مرتجعانه به نمادها و نهادهای امپراطوری عثمانی در قرن بیست و یکم ترکیبی متضاد و بیتکنیک را رقم زده است که باعث آنومی قدرت در ترکیه و منطقه شده است.
ج: گزارههای متضاد منجر به خلاء تکنیک در اسلام مدنی ترکیه
اندیشهها نمیتوانند روایتهایی باشند که همه شعارها را با یکدیگر در خود جمع کنند. عرصه سیاست با شعار دادن و خواستهای حداکثری تفاوت دارد. نمیتوان همه مؤلفههای محافظهکاری و انقلابی، قومیتگرایی و جهانگرایی، خلیفهگرایی و دموکراسیخواهی و ... را با هم داشت. هر شعار برای اثرگذاری بر واقعیت نیاز به مکانیسمهایی دارد که در نهادها، فنون و راهبردهای معیشتی قانونی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی متبلور میشود حزب عدالت و توسعه با ارائه اسلام میانه و حمایت رسانهای غرب از آن تبدیل به آلترناتیوی برای الگوی انقلابی ایران شد. این الگو به خاطر داشتن شعارهای زیاد خلاء تکنیک و ماهیت متضاد اهداف به سمت نسبیگرایی و عملگرایی حرکت کرد تا جایی که اکنون از بحران مشروعیت داخلی در رنج است و در سطح منطقه نیز از جنبشهای خشونتطلب دفاع میکند. اسلام میانهای ترکیه با فهم نکردن عرصه پیچیده قدرت و سواری خوردن مجانی و کوتاه مدت از رویدادها یکی از عوامل گسترش تروریسم، ناامنی، خشونت و آوارگی مسلمانان است. البته این تضادها دوام نخواهد داشت و به زودی تحولاتی در ترکیه شروع میشود که گفتمان پیچیدهتر و دارای تکنیکهای عملیاتیتری را حاکم خواهد ساخت.