اغلب زوجهای دهه 50 و 60 خاطرات خوبی از این منطقه دارند و حداقل یکی دو بار قرارهای عاشقانه خود را در این منطقه گذاشته اند و جشنهای سالگرد ازدواج و عقد و تولد را در فرحزاد برگزار کردهاند.
محیطی سالم و خانوادگی و همین طور فضای سرسبز فرحزاد و هوای خنک آن در تابستان هر خانوادهای را به سمت خود میکشید تا آن زمان ها که از بزرگراه یادگار امام خبری نبود، ترافیک شدیدی شب های تعطیل در منطقه ایجاد شود.
اما فرحزاد این روزها به منطقه ای تبدیل شده که هیچ نشانی از گذشته خود ندارد. گرچه تعداد رستورانهایش بیشتر گشته اما دیگر آن محیطی که خانوادهها را به سمت خود بکشد ندارد.
فرحزاد را این روزها به قلیانهایش میشناسند و از کیفیت قلیانهای قهوه خانهها و سفره خانههایش میگویند. موضوعی که سبب شده کماکان ترافیک در فرحزاد برقرار باشد اما متفاوت با گذشته.
این روزها دختران و پسران جوان که رابطه غیر شرعی با یکدیگر دارند، پاتوق خود را در فرحزاد قرار داده اند. همین امر سبب شده تا فرحزاد محیط خانوادگی خود را از دست بدهد. حضور دختران جوانی در قهوه خانهها که به دنبال دوست میگردند و پسرانی که در این منطقه پرسه میزنند تا دختری را تور کنند موجب شده تا فرحزاد دیگر آن فرحزاد قدیمها نباشد.
در این میان حتی رستوراندار ها هم عوض شدهاند، دیگر از آنهایی که مشتریانشان خانوادهها بود خبری نیست و جای خود را به جوانانی دادهاند که اکثرا بی سرپناه هستند و شبها را در همان محل کار صبح میکنند.
اگر یک شب برای بعد از ساعت 24 به فرحزاد بروید با قهوه خانهها و سفره خانههایی مواجه میشوید که طبق قانون کرکره را پایین کشیدهاند تا فردا صبح. اما با کمی دقت می بینید که درها باز هستند اما نه برای همه، برای مشتریان خاص. برای مشتریانی که اغلب به صورت زوج مراجعه می کنند تا بعد از نیمه شب ساعتی را در این منطقه سپری کنند.
موضوع قانون شکنیها در فرحزاد تا جایی پیش رفته که به نوشته یکی از خبرگزاریها، همه ساکنان فعلی این منطقه از دوربین فراری هستند و تا دوربین دست کسی میبینند از دیدرس خارج میشوند.
آتیلا که از مشتریان قهوه خانههای فرحزاد است میگوید: من خودم چند باری که تا نیمه شب فرحزاد بودم دیدم که بعضی دختر پسرها میان بدون مشکل میرن توی سفره خونه ها! حتی میتونم بگم که وضعیت پوشش مناسبی هم دختره نداشته!
آتیلا اما از قانون شکنی دیگری هم می گوید: یه بار به اصرار دوستم رفتیم به یه جایی غیر از پاتوق خودمون. دوستم میگفت دخترهای متفاوتی میان اونجا و ما رو مجاب کرد که یه بار هم اونجا رو امتحان کنیم. راست هم میگفت دخترهایی که میومدن خیلی فرق داشتن اما یه چیزی که واسه من تازگی داشت این بود که قهوه چی وقتی برای گرفتن سفارش قلیون اومد به ما گفت «تنباکو خالی باشه یا چیزی هم قاطیش کنم؟».
او ادامه میدهد: منظورش گل و ... بود، خیلی راحت به ما پیشنهاد داد و البته ما که قبول نکردیم. بعد از اون هم من دیگه اونجا نرفتم با اینکه محیطش جذاب بود اما به دردسر بعدش نمی ارزید.