یادداشت/ محمدجواد اخوان

زنگ انتخابات در پاستور کی به پایان می‌رسد؟

چگونه قابل‌قبول است که «سپاه» که در پیشانی مقابله با تروریست‌ها است و همه طیف‌ها و سلایق مختلف امنیت کنونی را ارمغان مجاهدت‌های آن می‌دانند، آماج حملات کلامی عالی‌ترین مقام اجرایی کشور قرار بگیرد؟
کد خبر: ۸۸۷۸۰۹۶
|
۰۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۹
به گزارش خبرگزاری بسیج،روزنامه «جوان» در یادداشتی از «محمدجواد اخوان» نوشت:

این روزها رسانه‌ها اظهاراتی را از برخی سخنرانی‌های رئیس‌جمهور نقل می‌کنند که نشان می‌دهد هنوز حال و  هوای روزهای انتخابات برای پاستورنشینان پایان نیافته است. اگر بخواهیم در چند عبارت کوتاه این اظهارات را تحلیل کنیم، عبارت است از: قطب‌بندی با دیگر ارکان نظام، مقصر دانستن بخش‌های دیگر و مشغول‌سازی و دادن آدرس‌های واهی به جامعه. طرح برخی موارد از این‌دست در کوران رقابت‌های انتخابات نیز خلاف مصالح نظام بود، چه برسد به اینکه این ماجرای تلخ در دوران پساانتخابات ادامه یابد! اینکه چرا با گذشت بیش از یک ماه از انتخابات هنوز هم، چنین جملاتی شنیده می‌شود جای تأمل بسیار دارد.

 

سازوکارهای قانونی نظام اکنون نتیجه انتخابات را مورد تأیید قرار داده است و لاجرم قرار نیست انتخابات تکرار شود. آقای روحانی قرار نیست برای کسب رضایت عمومی به هیجان‌آفرینی کاذب دست بزند، چون انتخابات تمام‌شده و به‌زودی دولت دوازدهم بر سر کار خواهد آمد. اگر توجیه و بهانه‌ای برای برخی اقدامات خلاف مصالح دوران انتخابات بود، اکنون هیچ‌گونه توجیه و عذری منطقی نیست. رئیس‌جمهور باید خود را رئیس‌جمهور همه ملت بداند و در جهت وفاق و انسجام ملی حرکت کند.

 

از سویی مهم‌ترین تجربه حاکمیتی آقای روحانی حوزه «امنیت ملی» بوده و بارها او خود را خبره این حوزه دانسته و اساساً کابینه وی نیز صبغه امنیتی دارد. اگر کسی با الفبای امنیت ملی آشنا باشد می‌داند، شکاف‌سازی و قطب‌بندی جامعه به سود منافع ملی نیست. پس باید بار دیگر پرسید چگونه یک خبره «امنیت ملی» این‌گونه در خلاف مسیر آن گام برمی‌دارد؟

اگر شرایط خاص کنونی کشور را در نظر بگیریم، باز همین پرسش مطرح است. درست در روزهایی که دشمنان فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای با ابزارهای مختلف تشدید تحریم و فشارهای گوناگون در حال تخاصم‌ورزی هستند  و بازیچه‌های دست سرویس‌های اطلاعاتی می‌کوشند با «ترقه‌بازی» آرامش و امنیت مردم را سلب کنند، چگونه می‌توان پذیرفت که دغدغه رئیس‌جمهور فاصله‌گذاری با ارکان حاکمیت باشد؟ چگونه قابل‌قبول است که «سپاه» که به نیابت از ملت در پیشانی مقابله با تروریست‌ها است و همه طیف‌ها و سلایق مختلف امنیت کنونی را ارمغان مجاهدت‌های آن می‌دانند، آماج حملات کلامی عالی‌ترین مقام اجرایی کشور قرار بگیرد؟ آیا آقای رئیس‌جمهور نوک پیکان را اشتباه گرفته است؟

 

در اینکه چرا چنین رویکردی در دستور کار پاستور‌نشینان قرارگرفته، گمانه‌های مختلفی قابل‌طرح است. شاید این تصمیم، آتش تهیه شکل‌گیری کابینه دوازدهم باشد و بتوان کابینه بعدی را متناسب با چنین مواضعی تحلیل کرد. از سویی برخی معتقدند الگویی که دولتمردان مستقر در رقابت‌های انتخاباتی دوازدهم، به کار بستند و موفق به کسب اعتماد دوباره ملت شدند، تا حد زیادی زیر زبانشان مزه کرده است: «فرافکنی به‌جای پاسخ‌گویی» و «قطب‌بندی کاذب به‌جای کار». اگر این تحلیل واقعیت داشته باشد بعید نیست که در چهار سال آینده همین روند ادامه یابد و به‌جای حل مشکلات روزافزون اقتصادی و معیشتی مردم، شاهد شنیدن جملاتی شبیه آنچه این روزها می‌شنویم باشیم.

 

اگر این روند ادامه یابد به این معناست که مطابق ضرب‌المثل معروف «چهارپای دولت از پل گذشته است» و دیگر نباید از وی در مورد ایجاد یک‌میلیون شغل در سال، رفع فقر و محرومیت یا گشایش‌های اقتصادی برجام سؤال کرد. باید میلیون‌ها ایرانی که به روحانی رأی داده یا نداده‌اند، هرروز از «دولت با تفنگ» بشنوند، برای لغو کنسرت‌ها اشک بریزند و ماه رمضان هرسال منظر شنیدن فلان آهنگ قبل افطار باشند، چراکه بین دو تفکر، لابد یکی را برگزیده‌اند که گرسنگی، بیکاری، سفره‌های خالی و ناامنی را با شنیدن «ربنا» فراموش می‌کند!

 

اکنون دوقطبی‌سازی جامعه و القای دوگانگی در حاکمیت، مؤثرترین روشی است که مانع سؤال از تحقق وعده‌ها می‌شود و ذهن‌ها از بیماری‌های مهیب اقتصادی که اولین علائم آن این روزها جلوی شعب برخی بانک‌ها و مؤسسات اعتباری به چشم می‌خورد، غافل می‌سازد.

علی‌ای‌حال، این روش غلط به هر دلیلی که در دستور کار قرارگرفته باشد و فارغ از آنکه نتیجه مطلوب را برای طراحان و مجریانش به ارمغان آورد، یک پیامد روشن خواهد داشت و آن اینکه می‌توان گفت «اعتدال» نیم‌بندی که به آن می‌بالیدند، کم‌کم رنگ خواهد باخت. قطب‌بندی جامعه و شکاف سازی، آشکارا ضداعتدال است و افراد و جریاناتی که خود را در یک‌سوی این دوقطبی قرار می‌دهند، صراحتاً از دایره اعتدال خارج می‌شوند.

 

 البته ناگفته پیداست که پیش‌ازاین نیز خبر چندانی از اعتدال نبود و «بی شناسنامه» و «بی‌سواد» خواندن منتقدان یا «بی‌شعور» نامیدن مدیر معترض رنگ و بویی از اعتدال نمی‌یافت! اما همان اعتدال نیم‌بند و مجامله‌آمیز نیز، گویا به پایان خط رسیده و در کابینه دوازدهم صراحتاً جای خود را به «افراط» خواهد داد. این بدان معناست که ایده‌های مرکزی «شبه‌گفتمان اعتدال و تعامل» دیگر فاقد کاربست است.


ارسال نظرات
آخرین اخبار