با ما بخوانید؛

برش‌هایی از کتاب «پیغام ماهی‌ها»

«پیغام ماهی‌ها» که پنجمین جلد از مجموعه کتاب‌های «بیست‌و‌هفت در ۲۷» محسوب می‌شود، کتابی ۵۱۲ صفحه‌ای است که در ۴۲ فصل به بررسی سرگذشت‌نامه استاد جنگ‌های نامتقارن محور مقاومت و فرمانده پیشین سپاه حضرت محمد رسول‌الله(ص) پرداخته است.
کد خبر: ۸۸۷۸۶۲۵
|
۰۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۲

به‌گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ کتاب «پیغام ماهی‌ها» اولین کتابی است که پس از شهادت ایشان به قلم «گلعلی بابایی» در چهلمین روز شهادت استاد جنگ‌های نامتقارن محور مقاومت، پرچمدار سپاه رشید محمد رسول الله(ص) شهید حسین همدانی به زیور طبع آراسته و از سوی نشر 27 راهی بازار کتاب شد.

ابتدای کتاب «پیغام ماهی‌ها» اینگونه آغاز شده است:

من حسین همدانی هستم متولد 24 آذرماه سال 1329 در شهرستان آبادان. فرزند سوم خانواده‌ای هستم که عبارت بود از پنج سر عائله. دو خواهر بزرگتر از خودم و یک برادر کوچکتر و مادرم بانوی خانه‌دار و بسیار مومنه‌ای بود. پدرم مرحوم علی آقا همدانی در چند سال اخیر عمرش در شرکت ملی نفت ایران کار می‌کرد. کارگر فنی پالایشگاه نفت ابادان بود و انسانی زحمت‌کش و شریف، مقدور نبود بیش از سه سال سایه پر مهر پدر را بر سر داشته باشیم.

در این کتاب ماجرای دفاع مقدس با نثری روان بدون تکلف و شعارزدگی مطرح شده است. همچنین شما داستان‌هایی جذاب و آموزنده واقعی را بدون توضیحات اضافه می‌شنوید.

البته بخش‌هایی از کتاب که مربوط به حضور این شهید بزرگوار در سوریه و آموزش نیروهای ارتش این کشور برای مبارزه با تروریست‌های تکفیری است، هم جز بخش‌های ناب این اثر محسوب می‌شود که در آن اطلاعات جالبی از حضور مستشاران نظامی ایران در سوریه و دیدگاه‌های راهبری مقام معظم رهبری برای مبارزه با تروریست‌ها مطرح شده است.

در برشی از این کتاب می‌خوانیم:

رفتیم داخل سنگر اصلی شهیدان بروجردی و صیادشیرازی با اقای رحیم صفوی دور هم نشسته‌اند اول آقای بروجردی خیلی فشرده از مشکلات پیش آمده در ان جبهه، توضیحاتی به ما ارائه داد و دست آخر هم گفت؛ با این اوصاف لازم است در اینجا بیائید و وارد عمل بشوید.

در جواب ایشان محمود گفت: بنده برادر همدانی، مسئول محور میانی سرپل را با خودم به این جلسه آورده‌ام تا درباره وضعیت حساس آنجا به شما گزارش بدهد. احتمالا باید متذکر این مطلب بشوم که اگر دشمن بود ببرد که ما از آنجا نیرو برداشت کرده‌ایم و بعد بخواهیم جلو بیاید با یک خیز می تواند حتی شهر سر پل ذهاب را هم بگیرد. حالا که شما می فرمائید نیروهایمان را به اینجا بیاوریم چه کسی قرار است جایشان را سر پل پر کند.

بروجردی گفت: بابا جان ما الان می گوئیم چند هزار نفر از برادرهای شما اینجا محاصره شده‌اند. در حال حاضر فقط یک راه باریک صعب‌العبور باز مانده که ما با دادن تلفات داریم از آنجا زخمی‌هایشان را به عقب می‌آوریم.

خودتان انتخاب کنید! شهادت احتمالی 150 نفر یا شهادت و اسارت چند هزار نفر؟

در جایی دیگر از این کتاب از سردار جانباز میرزامحمد سلگی هم یاد شده است.

سلگی گفت: برادر همدانی نیروهای من دارند با تمام وجودشان مقاومت می‌کنند اما جناح سمت راست ما خالی است و دشمن با همه توان دارد به ما فشار می‌آورد به قرارگاه بگوئید این طوری این منطقه را تامین کنند. دشمن دارد از اینجا با قناصه نیروهای ما را شکار می‌کند.

آقای سلگی در شرایطی این حرفها را می‌زد که خودش سه تیر خورده بود و اصلا نمی توانست حرکت کند. طوری که او را روی برانکارد خوابانده بودند و او از طریق بی‌سیم نیروها را هدایت می‌کرد.

وقتی شنیدم شرایط آقای سلگی این طوری است به او گفتم: الان به بچه‌های بهداری می‌گویم سریع شما را به عقب انتقال بدهند.

گفت: نه برادر همدانی من اینجا پیش بچه‌ها می مانم تا اوضاع رو به راه شود شما به برادران تیپ نبی اکرم(ص) بگوئید بیایند و جناحشان را بپوشانند.

یکی از فصول منحصر به فرد و خواندنی این کتاب، فصل آخر آن است؛ فصلی که «آخرین پیامک» نام دارد و در آن خاطره‌ای از قول همسر شهید از آخرین سفر حاج حسین همدانی به ایران نقل می‌شود که بسیار اثرگذار و گیرا است.

یکی از فصول منحصر به فرد و خواندنی این کتاب، فصل آخر آن است؛ فصلی که «آخرین پیامک» نام دارد و در آن خاطره‌ای از قول همسر شهید از آخرین سفر حاج حسین همدانی به ایران نقل می‌شود که بسیار اثرگذار و گیرا است.

[این خاطره از قول همسر شهید و برای اولین بار در این کتاب نقل شده است.]

حاجی سه سالی بود که مدام به سوریه رفت و آمد می‌کرد. چند بار همه ما را با خودش برد سوریه و با بچه‌ها پیشش بودیم. حتی آن موقعی که سوریه در آستانه سقوط قرار گرفته بود، ما سوریه بودیم. یادم هست محل سکونت ما به محاصره تکفیری‌ها در آمده بود و ما مجبور شدیم چند شبانه روز در زیرزمین خانه‌ای که بالای آن محل تردد تروریست‌ها بود، مخفی شویم. عنایت حضرت زینب(س) بود که توانستیم از آن مهلکه جان سالم به در ببریم...

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار