به گزارش خبرگزاری بسيج استان مركزی؛ بهزاد خسروی، دکترای مدیریت استراتژیک و تصمیم گیری طی یادداشتی نوشت: در جهانی که زندگی می کنیم از ابتدا تا به امروز حدودا چهارده هزار جنگ که هر کدام منطقه ای از سیاره زمین را دچار رنج و محنت کرده، به ثبت رسیده است.
در این میان سرزمین ایران که اولین امپراطوری جهان را به خود دید بیش از هر کشور دیگری در جهان مورد تهاجم قرار گرفته است.
از آشوریان گرفته تا رومیان و اعراب و این سو از روسها و عثمانیان گرفته تا پرتغالیها و انگلیسی ها بیشترین درد و رنج را بر پیکره سرزمین ایران به جا گذاشته اند.
حتی در اوان جنگ جهانی دوم با اینکه کشور ایران نسبت به طرفین جنگ اعلام بی طرفی کرده بود بیش از کشورهای دیگر جنگ دچار تلفات انسانی شد.
شاید کمتر کسی بداند که در طول جنگ جهانی دوم کشور شوروی سابق یک سوم از جمعیت حدودا شصت میلیونی خود را معادل بیست میلیون نفر از دست داد.
در حالی که کشور ایران با جمعیتی معادل حدودا 22 میلیون نفر بیش از 10 میلیون نفر از جمعیت خود را به علت قحطی و سیاستهای ناشی از دوول متخاصم روس، انگلیس و حتی آمریکا از دست داد.
این در حالی است که برای جمعیت از دست رفته حداقلی یهودیان سوژه ای به نام هولوکاست مطرح شد ولی برای از دست رفتن نیمی از جمعیت ایران هیچگاه روشنگری انجام نگرفته است.
در طول تاریخ هیچ کشوری مانند ایران دچار نوسانات سرزمینی نشده است.
روزگاری که ایران در اوج قدرت و ثروت جهانی معادل 6 الی 7 برابر مساحت فعلی، سرزمین داشت و امروز را که به این حد از مساحت رسیده، مقایسه کنیم نشانگر عظمت تهاجمات خارجی به کشور ایران است.
اما آنچه خوشایند است بالندگی فرهنگ ایران می باشد که تنها در اثر این تهاجمات از بین رفته بلکه در اکثر موارد فرهنگ مهاجمان را در خود هضم کرده و آنها را نیز ایران نیزاسیون کرده است.
به علت موقعیت ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران، متاسفانه همچنان تحت فشار قدرت های بزرگ جهانی از یک طرف و همراهی برخی از کشورهای نوپای منطقه با آنهاست.
آنچه که از روند تاریخی برداشت می شود اینست که کشور ایران در اکثر دوره های تاریخی مورد طمع و چپاول دیگران قرار گرفته است.
از طرفی دیگر با توجه به بی ثباتی تاریخی در منطقه خاورمیانه و دنبال کردن تجزیه آن از طرف قدرت های بزرگ بیش از پیش کشور ایران با چالش های بزرگ تر مواجه خواهد بود.
سیاست بین المللی قدرت های بزرگ در منطقه خاورمیانه به تمام معنا برای حفظ اسرائیل تدوین و اجرا می شود و در این میان تنها کشوری که مانع انجام این سیاستهاست کشور ایران است.
یکی از نکات بسیار مهمی که برای پایداری و ماندگاری کشور ایران در مقابل دشمنان منطقه ای و جهانی کلیدی به نظر می رسد تربیت و پرورش مدیران، کارافرینان و مبتکران جوانی است که باید جایگزین دولت مردان و مدیران فعلی کشور شوند.
فرار مغزهای جوان بخش عمده ای از سیاست های دشمنان می باشد که با این کار خلا مدیریتی را در حال حاضر و آینده در کشور ایجاد کنند.
ولی متاسفانه در این میان نظام اداری و مدیریتی کشور بسیار مفعولانه عمل کرده و هیچ راهبرد مشخصی برای این امر حیاتی ندارد.
امیدواریم به زودی دولت و مجلس از یک طرف و دلسوزان کشور از طرف دیگر برای این مهم چاره اندیشی کنند.
منبع : شبکه اطلاع رسانی راه دانا