حضرت آیت الله خامنه ای :روز ولادت نبىّ بزرگوار اسلام، روز تدبّر در برکات بی پایان این مولود مکرّم است

      

حضرت آیت الله خامنه ای:بسیج یادگار بزرگ و درخشان امام راحل است

      

حضرت آیت الله خامنه ای:بسیج مظهر اقتدار ملیست

      

حضرت آیت الله خامنه ای: ولادت پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) روحی بود که در کالبد دنیای مرده‌ی آن روز دمیده شد

      
شهید رمضانعلی نوری، شهیدی از تبار نیروی انتظامی است که در محل کار خود یک خدمتگذار بود و لبخندش امر به معروف و نهی از منکر بود تا اینکه در گردرش نورانی شد و به لبخند خدا پیوست.
کد خبر: ۹۰۶۷۲۷۵
|
۱۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۶:۰۵
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، در یادواره شهدای نیروی انتظامی شاهرود جانباز و رزمنده دفاع مقدس نیروی انتظامی رامین نظری به بیان خاطراتی از شهید رمضانعلی نوری پرداخت و گفت: شهید رمضانعلی نوری از لحاظ اخلاقی خیلی خاص بود و با اینکه چهار سال از ما بزرگتر بود اما انگار چهل سال از ما بزرگتر بود و امر به معروف و نهی از منکرش با لبخند بود.
وی با اشاره به مقر گردویی در غرب کشور افزود: شهید رمضان پیک گردان بود و به همه گردان سر می زد و صفایی داشتیم و قبل از عملیات حنا می کردیم و بچه ها مرگ را به سخره گرفته بودند و ترس بی معنا بود و مرگ از دست بچه ها فرار می کرد.
نظری ادامه داد: از مقر گردویی ما را به خط بردند و از پل چوبی که غواص ها نگه داشته بودند عبور کردیم و رمضان که پیک گردان در این چند ساعت از جلو به عقب گردان در رفت و آمد بود و در این بازه رمضان شوخی می کرد.
این فرمانده سابق نیروی انتظامی با بیان اینکه شیب گردرش تند بود افزود: ما بعد از طی مسافتی به ورودی کانال در ارتفاع رسیدیم، میدان مین بود و پشت آن ما متوقف شدیم و تخریب چی ها در حال باز کردن معبر بودند و چپ و راست ما سنگر کمین بود و وسط، کانال عبوری بود که دشمن به ما تیراندازی می کرد.
وی اضافه کرد: در این بین فرمانده گردان محمد موحدی آمد که چرا ایستادید و خودش رفت به سمت کانال و پشت سرش رمضان رفت و من پشت سرشان رفتم و موحدی بالای کانال رفت و گفت سنگر کمین را بزنید و من با شهید رفتیم تا سنگر کمین را بزنیم.
نظری گفت: شهید رمضان اولین آر پی جی را گرفت که بزند اما آرپی جی عمل نکرد و انداخت و اسلحه من را گرفت و اولین آرپی جی را خودش زد و به من گفت فقط بزن و من هم که فقط آتش دهنه تیربار دشمن را می دیدیم شلیک می کردم.
وی با بیان اینکه این کانال، کانال نور بود برای رمضانعلی نوری چون با شتاب می رفت افزود: من هم آرپی جی می زدم و یک دانه آخرش مانده بود که روی سینه ام گذاشتم و وقتی منور زدند دیدیم سنگر منهدم شده است و اینجا سر یک پیچ بود و یک لحظه به دلم افتاد می خواهد خبری بشود.
نظری اظهار کرد: از پیچ که عبور کردم دیدم رمضان پایش گیر کرد به چیزی و با آن هیبتش نگاهی به پایین کرد، خورده بود به یک عراقی که وسط کانال کمین کرده بود و گفت ای نامرد که صدای رگبار آمد؛ یقین داشتم رمضان او را زده است و من فاصله ام را با او کم کردم و دیدم دستش اسلحه نبود و گفت آخ و تکیه داد به سمت چپ کانال و آرام نشست و بعد تیراندازی به سمت من شد و من هم افتادم و فکر کردم شهید شدم اما زنده بودیم.
خاطر نشان می شود، شهید رمضانعلی نوری متولد سال ۱۳۴۳ روستای دیزج، با بیش از ۲۸ ماه جبهه در عملیات نصر ۸ در منطقه ماووت عراق در حالی که پیک گردان و فرمانده دسته بود و شاغل در نیروی انتظامی ( کمیته سابق) در سال ۱۳۶۶ به فیض شهادت نائل آمد و در جوار دوستان و همرزمانش در گلزار شهدای روستای دیزج آرام گرفت.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
ارسال نظرات
پر بیننده ها
پرطرفدارترین