به گزارش خبرگزاری بسیج، کتاب «توفیق چگونه توفیق شد؟» (تاریخ فکاهی معاصر ایران، توفیق، مجلس، هیات حاکمه، علم، هویدا، شاه) نوشته عباس توفیق به تازگی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب به مناسبت نود و پنجمین سالروز انتشار نخستین شماره روزنامه توفیق چاپ شده است.
روزنامه طنز توفیق، به مدت نیمقرن در ایران منتشر شد و مخاطبان زیادی پیدا کرد. عباس توفیق که این مجله را منتشر میکرد، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران و دکترای جامعهشناسی از دانشگاه سوربن پاریس است و سابقه ۱۵ سال تدریس در رشتههای جامعهشناسی، روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی مطبوعات را در کارنامه دارد.
توفیق در این کتاب روایت پستی و بلندی و فراز و فرودهای کار طنزنویسی را در سالهای انتشار روزنامه توفیق روایت کرده است. چاپ این روزنامه برای توفیق دردسرهای زیادی داشته و صابون تعطیلیاش چندین مرتبه به تن توفیق خورده است. به عنوان نمونه او مینویسد: ما از همان نخستین شماره، در روزنامهمان ابتکار جالبی به خرج دادیم: گرچه تنها تکیهگاه اقتصادی ما بهای تکفروشی روزنامهمان بود، ولی برخلاف تمام مطبوعات ایران و جهان، از فروش تکشمارههای روزنامهمان مهمتر برایمان «هرچه بیشتر خواندن شدن توفیق» بود. لذا برای نخستین بار در تاریخ مطبوعات جهان در بالای روزنامهمان نوشتیم: «بعد از فروش پس گرفته میشود»
«توفیق چگونه توفیق شد؟» به غیر از پیشگفتار، ۹ بخش اصلی دارد که به ترتیب عبارتاند از:
توفیق و عَلَم - رام کردن صدراعظم سرکش، روزنامه توفیق و باارزشترین دستآورد انقلاب مشروطیت: «مجلس شورای ملی»، توفیق و مسئله ایاب و ذهاب مردم، توفیق ... و شاه، «قربان از همون منفیبافیهای همیشگیشون!»، توفیق در اوج محبوبیت و موفقیت، مندرجات آخرین شمارههای توفیق،چه روزنامهای را توقیف و تعطیل کردند؟...، با دیگران چه میکنند؟... و با «توفیق» چه کردند!
در این بخشها، به موضوعات و چنین عناوینی پرداخته شده است: رسول پرویزی که بود؟، توفیق و تملق، مجلس فاتحه مشروطیت!، مجلس آزادزنان و آزادمردان، در مورد گرانی، ستایش تبهکار، مجلس ۲۲، ضررهای مضاعف، ایمانهای قلابی، نخستین حواریون، ملت خفته!، عدم آگاهی از افکار عمومی، خرابی آسفالت خیابانها ... و شاه، توفیق و مجله نیویورکر، ورشکستگان خندان!...، و ...
پیش از شروع متن کتاب، این عبارت و پس از آن این بیت درج شده است: «من الله التوفیق و علیه التکلان» من الله توفیق یعنی خداست/ که در راه حق یاور و یار ماست.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
چون آنچه مینوشتیم و میکشیدیم واقعیت داشت، و شیرین هم همه احزاب را مسخره کرده بودیم، خیلی به دلها نشسته و معروف شده بود.
سفارت آمریکا در تهران، مندرجات مهم روزنامه توفیق را به انگلیسی ترجمه و به وزارت خارجه آمریکا مخابره میکرد. اعضای سفارت آمریکا، آن «تهمقاله» و این کاریکاتور توفیق را گویا به صورت حزب «yes, yes!» و حزب «of course, of course» ترجمه و به وزارت خارجه آمریکا مخابره کرده بودند و روزنامههای جدی آمریکا و انگلیس هم، این نامگذاری طنزآمیز بر روی احزاب ایران منعکس شده و به طریقی به گوش شاه رسیده بود و یک گناه بر دیگر گناهان نابخشودنی ما افزوده شده بود.
کمتر از یک سال پس از توقیف توفیق، در ۱۵ خرداد ۱۳۵۱، چند روز پس از اینکه شاه با اعلام تاسیس حزب واحد (رستاخیز)، همه احزاب ایران نوین و مردم و پانایرانیست و ایرانیان را منحل کرد سفیر آمریکا به دیدار علم میرود و در آن ملاقات موضوع تاسیس حزب واحد را پیش میکشد. به نظر میرسد در همین ایام خبرنگاران آمریکایی مقیم تهران خبری مخابره کرده بودند که بین اعضای سفارت آمریکا در تهران گفته میشود با انحلال همه احزاب و تاسیس حزب واحد، دموکراسی در ایران به کل مُرد، چون شاه سه روز بعد، در شرفیابی علم، یکمرتبه وسط صحبتهایش میگوید:
«... ضمنا به سفیر آمریکا بگو که چرا اینقدر naive [ساده] هستید؟ شنیدهام بروبچههای سفارت شما، همهجا میگویند در ایران دموکراسی مُرد. چهطور تا حالا که همین بچهها و روزنامههای شما میگفتند دو حزب موجود، یکی حزب yes yes [بله بله قربان] و دیگری حزب of course [البته قربان] است، دموکراسی زنده بود و حالا دموکراسی مرد؟...» ... که البته شاه راست میگفت. آن موقعش هم دموکراسی نبود!
این کتاب با ۵۶۶ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۷۰ هزار تومان منتشر شده است.