پدر و پسر آزاده

سختی های اسارت در شرایط عادی برای پدری که فرزند در کنارش اسیر است چند برابر بقیه اسرا بود. اما آنگاه که قساوت دشمن به اوج می رسید، آیا می دانید چه می کرد؟
کد خبر: ۹۱۶۵۸۰۱
|
۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۰

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از یزد، «محمود آرامش» که در جریان حضور در دفاع مقدس، سال‌های جوانی خود را به اسارت دشمن بعثی درآمد، به بیان خاطرات بخشی از روز‌های اسارتش پرداخته  است که در ادامه می‌خوانید:

برا عملیات‌هایی که در تابستان انجام می‌شد، اقتضا می‌کرد که عده‌ای از ایثارگران رزمنده به کار انتقال تانکر‌های شربت به خطوط مقدم، میانی و آخری جبهه مبادرت ورزند. در این بین یکی از عزیزانی که بار‌ها با کامیون، تانکر شربت به جبهه می‌آورد، می‌توان از حاج آقا احمدی اهل اهواز نام برد.
این رزمنده به هنگام خداحافظی از خانواده، به اصرار آنها، فرزند هشت ساله خود، علیرضا، را به عملیات آورده و دست تقدیر هردوی آن‌ها را اسیر دژخیمان کرده بود.
سختی‌های اسارت در شرایط عادی برای پدری که فرزند در کنارش اسیر است چند برابر بقیه اسرا بود. اما آنگاه که قساوت دشمن به اوج می‌رسید، آیا می‌دانید چه می‌کرد؟ پدر را روی نیمکت می‌بستند و پسر را جلوی چشمان پدر با کابل و چوب به باد کتک می‌گرفتند تا پسر بیهوش می‌شد، و مرتبه بعد برعکس عمل می‌کردند؛ یعنی پدر را جلوی چشمان پسر، مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار می‌دادند.
یک مرتبه هم فرمانده اردوگاه نزد آقای احمدی آمد و با لحنی آرام و مهربان از او خواست تا اجازه بدهند پسرش را چند ساعتی برای تفریح به بیرون از اردوگاه ببرد. بعد از چند ساعت بدن شکنجه شده و نیمه جان فرزند هشت ساله را برابر چشمان پدر و دیگر اسرا رها کردند که این صحنه تا مغز استخوان همه را سوزاند.
منبع: کتاب فراتر از صبوری
انتهای پیام/
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار