سپاه شهرستان کوهبنان ولادت هفتمين اختر تابناک امامت و ولايت حضرت امام موسي کاظم(ع) را به محبين  و عاشقان اهل بيت تبريک مي گويد.
کد خبر: ۹۲۶۵۰۱۶
|
۲۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۵

ولادت هفتمين اختر تابناک امامت و ولايت حضرت امام موسي کاظم(ع) را به محبين  و عاشقان اهل بيت تبريک مي گوييم.

 

ولادت، کنيه و القاب امام موسي کاظم(ع)

 

هفتمين امام شيعيان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام در هفتم ماه صفر سال 128 هجري قمري در ابواء متولد گرديد. پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق عليه السلام و مادر گراميشحميده است. ميلادش براي امام صادق عليه السلام چنان شادي‌بخش بود که آن حضرت به‌همين مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدينه را اطعام نمود. نام مبارکش موسي و القاب وکنيه هايش متعدد است؛ مشهورترين لقبش کاظم و صابر و معروف‌ترين کنيه‌اش ابوالحسن است. نقش نگين انگشتري‌اش جمله حسبي الله بوده است. 

 

امامت

 

او که براساس تقدير الهي قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را به عهده بگيرد، تحت تربيت فوق‌العاده امام صادق مراحل رشد و کمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجواني و جواني را طي نمود، به گونه اي که تا آخر عمر، جلال و جمال الهي در صورت و سيرتش مشهود بود. از حوادث مهم دوران جواني آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعيل، بود که از الطاف خفيّه الهيّه محسوب مي‌شد و زمينه‌ساز تثبيت امامت وي شد. تلاش امام جعفر صادق عليه السلام نيز در اين راستا و به منظور جلوگيري از انحراف جريان امامت بود. هر چند بعدها نيز گروهي پيدا شدند و پس از امام صادق عليه السلام معتقد به امامت اسماعيل گشتند و مرگ او را انکار نمودند. سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق، موسي بن جعفر عليه السلام در سن بيست سالگي مسؤوليت بزرگ امامت و هدايت امّت را در يکي از بحراني‌ترين دوران‌ها به دوش گرفت. 

 

دوران امامت

 

از مشکلات روزهاي نخستين امامت موسي بن جعفر عليه السلام، ادّعاي امامت دروغين برادر بزرگ‌تر حضرت، عبداللهافطح ،بود که گروهي را به دنبال خود کشيد و فرقه “فطحيه” به همين ترتيب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه‌ي امام، عبدالله با شکست روبرو گرديد. دوران سي و پنج ساله امامت موسي بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بني عباس و هم‌زمان با چهار تن از حاکمان عيّاش و خون‌آشام عباسي به‌نامهاي منصور دوانيقي ، مهدي عباسي ، هادي عباسي وهارون الرشيد که حضرت نيز به فراخور شرايط زمانيِ حساسِ هر يک، وظيفه سنگين امامت و هدايت امّت را به بهترين شکل ممکن به دوش کشيد، و اگر چه با حوادث سهمگين و خونينيهمچون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهي از آل علي عليه السلام روبرو گرديد، ولي لحظه‌اي از وظيفه خطير خود کوتاهي ننمود و تلاش مستمر خويش را عمدتا در محورهاي زير متمرکز ساخت: اول - تبليغ دين خداوند و گسترش فرهنگ اسلام،تبيين و تشريح معارف و احکام الهي در قالب احاديث بلند و کوتاه و پاسخ به سوالات شفاهي و کتبي و. . . دوم- پرورشانسان‌هاي مستعد و تربيت شاگردان والامقام و شاخص در ميدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان. سوم- مبارزه بي‌امان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شيطاني آنان در ميدان‌هاي مختلف و تشريح مباني حق. چهارم-تربيت ياران مدير و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتي، تا مرز وزارت و استانداري، به منظور خنثي‌سازي نقشه‌هاي مخرب و دين‌سوز دشمنان، کمک بهمظلومان و محرومان و دفاع از حريم شيعيان . پنجم- سامان‌دهي شيعيان با شيوه‌هاي مختلف تربيتي، عملي، مناظره‌هاي سياسي و. . . امام عليه‌السلام در اين مسير، نهايت تلاش خويش را مبذول داشت و در مواقع لازم از اهرم‌هاي فوق‌العاده‌اي همچون استفاده از معجزه، دعاي مستجاب و به‌کارگيري علم امامت امام کاظم عليه السلام بهره برد.

 

درايت امام

 

روش امام آنچنان دقيق و حساس بود که تلاش چشمگير وجاسوسي‌هاي مداوم حاکمان عباسي براي به‌دست آوردن سرنخي از اقدامات امام عليه السلام بي‌نتيجه بود، و امام همچنان در همه زمينه‌ها موفق و کارآمد به پيش مي‌رفت و در اوج اقتدار معنوي و اجتماعي قرار داشت، به گونه‌اي که نگاه کل جهان اسلام متوجّه ايشان بود. سرانجام هارون الرشيد براي دستگيري امام شخصاً به صحنه آمد و طي صحنه‌سازي در کنار قبر رسول خدا صلي الله عليه و آله به جوسازي عليه امام پرداخت و او را در يک جلالت ظاهري ولي در پرده‌اي از ابهام با تشکيل دو کاروان مختلف از مدينه تبعيد کرد و بارها به زندان انداخت. هارون چندين بار به ترور حضرت اقدام نمود و در بعضي موارد شخصاً وارد شد که هر بار ناموفّق بود.

 

 

از اين رو هارون در يک حرکت جديد، اقدام به ترور شخصيت امام کرد که آن هم ناکام ‌ماند و وي از صحنه‌سازي و اقرار و اعتراف‌گيري هم طرفي نيست. رفتار حضرت در زندان در زمينه‌هاي مختلف عبادي، تربيتي، ارتباط با ديگران، و تأثيرگذاري بر دوست و دشمن و . . . چنان عميق و موثر بود که هارون نهايتاً دستور داد سندي بن شاهک ، امام عليه السلام را در بيست و پنجم رجب سال 183 هجري قمري در پنجاه و پنج سالگي با خرماي زهرآلوده به شهادت برساند.

 

ارسال نظرات