اگر می بینید که در جامعه افراد دچار تجمل گرایی و اشرافی گری شده اند یا بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی مشاهده می شود و فاصله طبقاتی موج می زند و بسیاری مشکلات و مسائل دیگر به خاطر این است که افراد با فرهنگ ناب انقلاب اسلامی یا فاصله گرفتند و یا ناآشنا هستند.
کد خبر: ۹۴۱۴۸۲۵
|
۲۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۱

 

 

 

 

خبرگزاری بسیج – بهرام قربانپور – بعضی آدم ها بقدری بلاغت بیان و فصاحت کلام دارند که اگر ده ها بار کنارشان بنشینید حرف های تازه ای برای گفتن دارند و روزنه جدیدی پیش رویت می گشایند.

طبق هماهنگی های انجام شده، مسافر سرزمین بادها، منجیل شهر انقلابی گیلان شدم؛ هوا سرد و زمستانی، اما خورشید فجر در آسمان سایه گسترانده بود و مهربانی هایش را به ما ارزانی می داد.

چهره شهر و آذین بندی های رنگ به رنگ و گاه رنگ پریده در معابر و خیابان، روزهای پیروزی انقلاب و دهه فجر را تداعی می کرد.

چندمین بار بود که به خانه اش می رفتم، اینبارهم، چون گذشته با لبخندی توام با مهربانی و خوش رویی به استقبالم آمد، کهولت سن و گذر زمان عصای پیری به دستش داده بود و کمرش هم کمی افتادگی داشت اما هنوز شور و حال جوانی در سر می پروراند.

آری دارم از مردی برایتان قلم می زنم که روزی با اقدامات انقلابی اش یک شهر نه، یک شهرستان و حتی یک استان را با آرمان های انقلاب و نهضت امام خمینی (ره) آشنا کرد و بارها توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد، اما هیچ گاه دست از مبارزه علیه رژیم پهلوی نکشید.

دارم از "حاج یوسف مرادی منجیلی" برایتان می نویسم که آیت الله خلخالی (ره) در کتابش از وی یاد کرده و از حُب و دوستی اش با وی سخن گفته است.

حاج یوسف به من چای و میوه تعارف کرد، مگر می شود در کنار این مرد بنشینی و گوش به سخنان شیوا و پرمحتوایش بدهی و چایت یخ نبندد.

قبل از اینکه مصاحبه مان شکل رسمی به خود بگیرد از جا بلند شد و با همان عصای در دست، آرام آرام رفت و صندوقچه ای که که کنار طاقچه کنج اتاق جا خوش کرده بود را برایم آورد، داخل این صندوقچه پر از اسرار و خاطرات پیدا و پنهان بود.

کتاب خاطرات آیت الله خلخالی و چندین اوراق و کارت شناسایی که مربوط به دوران انقلاب بود را از داخل صندوقچه در آورد و به من داد.

از سر کنجکاوی صنفی کتاب آیت الله خلخالی را باز کردم؛ این کتاب روزهای تبعید و و خاطرات زندان آیت الله را روایت می کرد در میان صفحات و عناوین، تیتر "تبعید به رودبار" نظرم را جلب کرد که در آن نوشته بود« در رودبار زیتون، در یکی دو روز اول به خوردن زیتون عادت کردم و حالا هم آقای یوسف مرادی منجیلی که او را بسیار دوست دارم، برایمان زیتون می فرستد.

آقای مرادی از همان ابتدای ورودم به منجیل، با من آشنا شد او از همان ابتدا در خط امام و انقلاب بود و اکنون هم وضعش تغییر نکرده است. او در منجیل نفوذ کلام دارد و بانک قرض الحسنه را در آنجا دایر نموده است"

فقط چند سطر از خاطرات آیت الله خلخالی در تبعید به رودبار بود که نشان از اهمیت و جایگاه انقلابیون شهرستان رودبار در شکل گیری نهضت حضرت امام (ره)  دارد.

بعد از تورقی کوتاه از خاطرات اوایل انقلاب و حال وهوای مردمان گیلان بویژه شهروندان سرزمین بادها منجیل، که از رشادت ها، دلاورمردی ها و حرکتی برای تغییر و دگرگونی حکایت داشت و منجر به پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی شد، گفتگویمان با حاج یوسف مرادی منجیلی شکل رسمی به خود گرفت.

 

در ابتدای گفتگو، از دوران رژیم پهلوی و اوایل انقلاب برای نسل جوان بگویید.

خورشید فروزان انقلاب به یکباره در آسمان ایران پدیدار نشد، بلکه آغاز انقلاب اسلامی با رهبری فرزانه انقلاب حضرت امام خمینی (ره) در سال ۴۲ کلید خورد، که شهادت شهید سید یونس حسینی رودباری و یارانش در مدرسه فیضیه را می توان نقطه عطف این حرکت عظیم و ماندگار دانست.

ظلم و ستم، تاریکی، ظلمت، بی عدالتی، زورگویی، فقر و استبداد طاق و توان را از مردم گرفته بود. در کنار سختی معیشت، تخریب معنویت، اعتقادات و مذهب مردم را آزار می داد. مردم به تنگ آمده بودند و دیگر تحمل خفقان، سختی و فشارهای روحی و روانی را نداشتند.

شرایط برای عزاداری ماه محرم و سایر مراسمات مذهبی به قدری سختگیرانه و دور از انصاف بود که برای عزادارای و سوگواری می بایست متن نوحه و مرثیه با شهربانی و ژاندارم هر منطقه هماهنگ می شد و سپس دستور عزاداری صادر می شد.

اعتراضات گسترده ای نسبت به خفقان و سختگیری های رژیم صورت می گرفت رژیم ستم شاهی که اوضاع را نا به سامان می دید، مبلغین، روحانیون و اهالی علم و اندیشه را به نقاط دور دست تبعید می کردند، تا از محبوبیتشان نزد مردم و حرکت برق آسای انقلاب بکاهند.

یکی از این تبعیدگاه ها رودبار بود، یادم می آید آیت الله خلخالی و آیت الله یزدی به رودبار تبعید شده بودند از همان ابتدا با ایشان ارتباط صمیمی و دوستانه برقرار کردیم و در برنامه های انقلابی هم عقیده و نظر بودیم.

هر روز در یک منطقه از استان و کشور راهپیمایی صورت می گرفت مردم به ستوه آمده بودند و شعار «مرگ بر شاه» نه تنها روی در و دیوار بلکه از زبان مردم جاری می شد. از سوی دیگر رژیم پهلوی و گروه دست نشانده اش ساواک تلاش می کرد با حرکات خصمانه و سرکوب گرانه شعله های این آتش خشم علیه وضع موجود را خاموش کند اما حرکت های انقلابی که از کوچه و پس کوچه های شهر و روستا برخاسته بود، تسلیم زر و زور نمی شود و گویا صبح پیروزی نزدیک است و همانطورهم شد.

 

کمی از آیت الله خلخالی و روزهای تبعید در رودبار بگویید.

آقای خلخالی چهره محبوب و دوست داشتنی بودند و در کنار اخلاق خوب و حسنه، مقید به احکام اسلامی و در مبارزه گری و انقلابی گری بسیار جدی و از مبارزین صدیق، فداکار و پر تلاش خط امام بودند. بنده چه در زمان تبعید و حضورشان در رودبار و چه بعد از تبعید ارتباط خوبی با وی داشتم. حضور آیت الله خلخالی در رودبار منشا خیر و برکات زیادی شد و انقلابیون رودبار، منجیل و دیگر شهرها با راهنمایی های آقای خلخالی، انگیزه وشجاعت بیشتری برای مبارزه علیه رژیم پیدا کرده بودند. شور و شوق و وحدتی که آیت الله خلخالی در روزهای تبعیدش به رودبار در بین انقلابیون ایجاد کرد، ستودنی بود و بعنوان حلقه انسجام بخش انقلابیون در شهرستان رودبار ایفای نقش می کرد.

 

اولین اقدام انقلابی که انجام دادید چه بود؟

اولین کاری که در آن زمان انجام دادم در میدان منجیل بود و شب رفتم شعار نوشتم.

 

چه شعاری؟

عللیه شاه بود، نوشتم "مرگ بر شاه"

 

ماموران ساواک سراغتان را نگرفتند؟

مغازه دار روبروی میدان آمد و شعار را دید و شروع کرد به فحاشی، همه جمع شده بودند من هم داخل جمعیت حضور داشتم و حرف هایشان را می شنیدم. یک نفر آمد و مرا نشان داد و گفت یوسف نوشته، مغازه دار چون با من نسبت داشت دیگر چیزی نگفت و رفت. مدتی گذشت اتفاقاتی افتاد یک نفر را آوردند در جمع بدجوری مورد بی احترامی قرار دادند و با رفتار توهین آمیزی با او برخورد کردند.  من هم گفتتم الان مردم اسم مرا می برند، آماده هر گونه اتفاقی بودم اما مردم مرا معرفی نکردند و به خیر گذشت.

 

به خاطر فعالیت های انقلاببی، چند بار توسط ساواک دستگیر شدید؟

چندین بار دستگیر و حدود 15 روز در زندان ماندم. موضوع از این قرار بود در منجیل بچه های انقلابی مشروب فروشی را آتش زده بودند یک عده را گرفته بودند بردند و من را هم دستگیر کردند، همه را آزاد کردند و من را نگه داشتند . رئیس دادگاه فرد خوبی بود اهل انزلی بود، مخالف شاه بود خودش برای من وکیل گرفت و وثیقه من را پول نقد قرار داد و مسبب آزادی من شد.  

 

انگیزه شما برای انقلاب؟

رهایی از ظلم و ستم بهترین انگیزه انقلابیون بود. برچیده شدن استبداد، فساد، تباهی و بیگانه محوری از دیگر مصادیق خواستاران انقلاب اسلامی بود. مردم تشنه عدالتند و هر جامعه ای که عدالت در آن موج بزند، آن جامعه مدینه فاضله است در جامعه کنونی کمی از عدالت فاصله گرفتیم.

 

شما تا چه اندازه حضرت امام (ره) را می شناختید؟ و این شناخت چگونه شکل گرفت؟

من اهل مطالعه بودم و هم نوار و هم اعلامیه ها به راحتی توسط دوستان به دست ما می رسید. در کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک، چند خطی هم در مورد من نوشته شده است. عاشق امام بودم چرا که ایشان را منادی حق طلبی و آزادی خواهی می دانستم، آزادی به معنای واقعی و معنوی، نه به معنای برهنگی و جسمی، هدف و غایت امام را دریافته بودم.

 

در کتاب خاطرات آیت الله خلخالی از تشکیل اولین صندوق قرض الحسنه در شهرستان رودبار با تلاش و مساعدت شما صحبت شده، در این خصوص کمی ببیشتر توضیح می دهید؟

مردم در آن زمان از لحاظ اقتصادی چندان وضعیت مطلوبی نداشتند و این صندوق برای افراد نیازمند راه اندازی شد و همچنین پایگاهی شد برای انقلابیون و جلسات بچه های انقلابی. صندوق قرض الحسنه ابوذر که هم اکنون هم در منجیل دایر است در آن زمان نه تنها فعالیت های بانکی انجام می داد بلکه در کمک به نیازمندان و افراد بی بضائت کوشش می کرد و نقطه اتحاد و انسجام فرزندان انقلابی بود. در آن زمان یادم هست در اهواز سیل آمده بود و از سوی همین صندوق و با کمک مردم خیر و نوع دوست شهرستان رودبار و منجیل کمک های معیشتی و ارزاق برای مردم اهواز ارسال شد و بسیاری از مردم این دیار داوطلبانه به کمک اهوازی ها شتافتند.

 

اولین نفری که افتتاح حساب کرد؟

خودم بودم

 

با چه مبلغی؟

دقیق یادم نمی آید فکر کنم 50 یا 100 تومان

 

اولین نفری که وام دادید؟

یادم نمی آید با خنده (دیگر پیر شده ایم)

 

مبلغ اولین وام؟

3000 تومان

 

شما به عنوان یک فرد انقلابی، مفهوم انقلاب را برای جوانان امروز چگونه تبیین می کنید؟

زمانش فرق می کند هر کلامی بجای خودش معنا دارد. انقلاب در هر مرحله ای یک معنی می دهد.

 

در حال حاضر انقلاب اسلامی چه مفهوم و پیامی دارد؟

با وجود مبارک انقلاب اسلامی است که آرامش داریم. حضور به موقع مردم در صحنه نشانگر پویایی انقلاب است. اساسی ترین مفهومی که می توان از انقلاب استنباط کرد مردمی بودن آن است. انقلاب اسلامی ایران در هر دوره ای که باشد، رویکرد مردم محوری داشته و توسط مردم هدایت می شود. ولایت پذیری مردم از دیگر شاخصه های مهم انقلاب اسلامی است. مهم ترین پیامی که انقلاب ما به دنیا ارسال کرد پیام عدالت و تبعیت از ولایت بود.

 

از روز ۲۲ بهمن ۵۷ و ساعات اولیه پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی چیزی یادتان می آید؟

بهمن ماه ۵۷ روزهای طلایی انقلاب اسلامی است. هر چند در این ایام به خاطر خودخواهی، جفا و ظلم و ستم رژیم پهلوی خون افراد بی گناهی ریخته شد اما ثمره خون این شهدا، سبب پیروزی غرورآفرین انقلاب اسلامی شد. انقلابی که به ملت و کشور ما عزت و سربلندی داد. شب ۲۱ بهمن که فردای آن ۲۲ بهمن بود عده ای از مبارزین انقلابی زنجان و طارم در منزل بنده حضور پیدا کردند و قرار بر این شد انقلابیون زنجان و طارم فردای آن روز یعنی ۲۲ بهمن به منجیل و رودبار آمده و به جمع خیل عظیم انقلابیون شهرستان بپیوندند. 

فردای آن روز در صبحی زیبا و دل انگیز، مردم زنجان که قرار بود ساعت ۲ بعدظهر به جمع راهپیمایان رودبار بپیوندند دو ساعت جلوتر، ساعت ۱۲ وارد شهر منجیل شدند. نوای گوش نواز «خمینی ای امام» هم در شهر میپیچید، همه چیز رنگ و بوی پیروزی می داد، مردم از هر قشری آمده بودند، شهر منجیل مملو از جمعیت خروشان و انقلابی شده بود، بعد از راهپیمایی در منجیل و اقامه نماز، نهار صرف شد تصمیم بر آن شد به رودبار مرکز شهرستان عزیمت کنیم. وارد رودبار که شدیم در تلاقی انقلابیون زنجان، طارم، منجیل و رودبار، رودخانه ای خروشان از مردم انقلابی به جریان افتاد. در تب و تاب راهپیمایی عظیم بودیم که از رادیو اعلام شد؛ «انقلاب پیروز شد» مردم با شنیدن این خبر مسرت بخش، سر از پا نمی شناختند و شور و شعفی تماشایی در بین مردم ایجاد شد. با پیروزی انقلاب اسلامی خون مطهر شهدا، هدایت های امام راحل و مجاهدت های مبارزین خط امام به ثمر نشست. بدون هیچ اغراقی 22 بهمن سال 57 را باید بهار خاطره انگیز و ماندگار انقلاب شکوهمند اسلامی نامید، بهاری که بعد از 43 سال از عمر با برکت آن، هنوز با نشاط و سرزنده است.

 

یکی از اوراقی که از صندوقچه درآوردید و نشان دادید عضویت در کمیته انقلاب اسلامی بود، این کمیته در منجیل چگونه تشکیل شد؟

این کمیته با حضور تعداد زیادی از انقلابیون و توسط بنده تشکیل شد و کارش ساماندهی به مشکلات و مسائل پیرامون منطقه بود. بعد از پیروزی انقلاب بنده نامه ای خطاب به حضرت امام مبنی برای تعیین خط و مشی کمیته انقلاب نوشتم و بعد از این نامه ظرف کمتر از یک هفته نماینده ای از سوی امام به منجیل آمد و در خصوص کمیته انقلاب مباحثی مطرح شد.

 

وضعیت کشور در اوایل انقلاب و حال حاضر را در ابعاد مختلف چگونه ارزیابی می کنید و اینکه  اگر بخواهید با نگاه تطبیقی دو برهه قبل و بعد انقلاب را مورد بررسی قرار دهید، دستارودهای انقلاب اسلامی را چگونه می بینید؟

مفهوم و ماهیت انقلاب تغییر نکرده، بلکه تفکرات، تصمیم گیری ها و عقاید تغییر کرده است.  در اوایل انقلاب اکثر مردم قانون مدار بودند، رباخواری، دزدی، حرام خواری و بسیاری از مسائل و آسیب های اجتماعی کم بود، شاید مسائلی وجود داشت اما همانند امروز علنی و عمومی نبود.

از بدترین گناهان نزد خداوند ربا است ولی متاسفانه ربا آنچنان معمول شده که برای مثال کسی می خواهد خانه ای اجاره کند و یا مغازه ای بخرد یا اجاره کند و یا هر چیزیکه می خواهیم خریداری کنیم دستی از ربا در آن وجود دارد و به گونه ای ربا در زندگی افراد عجین شده است. این در حالی است که خداوند در قرآن می فرمایند؛ «هر کس ربباخواری کند اعلام جنگ با خدا و رسول کرده است». اگر قرضی به کسی داده اید نتوانست پرداخت کند مراعات کنید ولی بانک های ما اگر کسی نتواند پرداخت کند جریمه اش می کند، سودش را بالا می برند، اموالش را مصادره می کنند و در ازای آن مبلغ کم، مابلغ زیادی از وی می گیرند. 

اما در خصوص دستاوردهای انقلاب اسلامی تاکنون بگویم که بدون شک افتخارات، پیشرفت ها و برخورداری از امکانات بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی نسبت به دوران پهلوی قابل مقایسه نیست. پیشرفت های ایران بعد از انقلاب در زمینه علمی، پزشکی، نظامی، نانو، توسعه شهری، توسعه و پیشرفت روستایی، برخورداری از نعمات آب، گاز، راه و دیگر امکانات در دورترین نقاط و دستاوردهای دیگر کم نظیر بوده است و در ترازوی قیاس نمی گنجد. اما کاستی ها و مشکلاتی در بخش هایی وجود دارد که قابل کتمان نیست. اما آن چیزی که امروز آفت شده است، ایجاد فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی است در جامعه اسلامی شایسته نیست اینقدر فاصله طبقاتی وجود داشته باشد. فاصله بین رئیس و مرئوس، دارا و ندار و مسئول و غیر مسئول از آفت های انقلاب اسلامی است که باید ریشه کن شود. در دوران پهلوی مردم زندگی نمی کردند فقط زنده بودند. شرایط اقتصادی بسیار ضعیف بود، امکانات در اختیار نبود، اگر امکاناتی هم بود برای افرادی خاص و یا برای درباریان بود و مردم عادی در شرایط سخت به سر می بردند. در زمان پهلوی کل شهرستان یک خودرو بیشتر وجود نداشت اما اکنون جلوی درب هر خانه ای حداقل یک الی دو خودرو پارک است و این نشان دهنده تقویت بنیه اقتصادی مردم است.

به حرمت خون پاک شهدا، آرمان های ارزشمند امام راحل و رهبری معظم انقلاب، انتظار می رفت در جامعه اسلامی تبعیض و فاصله طبقاتی نباشد اما متاسفانه نه تنها تبعیض، فاصله طبقاتی بلکه ربا و رانت خواری به وضوح در جامعه دیده می شود. قیمت ربا در ایران اسلامی از کشورهای غربی و غیر اسلامی چندین برابر بیشتر است و این موضوع بسیار نگران کننده است. مسائلی نظیر فقر، فحشا و بی بندو باری های اخلاقی، اختلاس، دزدی، اعتیاد و بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی در جامعه اسلامی نباید مشاهده شود و یا اگر هم وجود دارد باید بسیار اندک و انگشت شمار باشد.

 

چه پیشنهادی برای رفع مشکلات، معضلات و ناهنجاری های اجتماعی که مطرح کردید، دارید؟

معتقدم با روش اصلاحی نمی توان مشکلات را حل و فصل کرد. عده ای شرایطی را بوجود آوردند که کار کردن برای افراد سالم و صالح بسیار سخت شده و افرادی هم سالم و صادقانه کار می کنند از گردونه حذف می شوند تا زمانی چنین رفتاری حکم فرما باشد مشکلات حل شدنی نیست. بعنوان مثال در بحث برجام و مذاکرات با آمریکا؛ که حضرت آقا بارها و بارها به آقایان توصیه و تذکر دادند که به خنده های آمریکا و اروپایی ها خوش بین نباشید اما با این وجود افراد روی یک پا ماندند که باید با آمریکا مذاکره کنیم، آخرهم دیدید هیچ نتیجه ای جز ذلت نداشت. آمریکایی ها در طول تاریخ ثابت کردند که قابل اعتماد نیستند و نبودند اما مسئولین ما فریب لبخندهای پلید دشمن را خوردند و به کدخدا امید بستند و هشت سال زندگی و سرنوشت مردم و کشور را معطل برجام کردند. در دوران کور رژیم پهلوی هم ایران مقصد و حیات خلوت آمریکایی ها و انگلیسی ها و دیگر سردمداران اروپایی بود و شاه هم برای خودشیرینی و خوش خدمتی، «بله قربان گوی» آنها شده بود.

 

جوانان امروز تا چه اندازه با انقلاب مانوس هستند؟

نسل امروز با انقلاب غریبند چرا که کسی از انقلاب و دستاوردهای آن برای جوانان ما نمی گوید. هر کسی که تریبون به دست می گیرد بیشتر به فکر تعریف از خود و عملکردش هست و از انقلاب و اتفاقات و آرمان های انقلابب صحبت نمی کند، جوانان از محسنات انقلاب بی خبرند. آن گونه که دشمن برای تخریب و ضربه زدن به انقلاب و نظام تلاش می کند، مسئولان و متولیان ما از دستاوردهای ارزشمند انقلاب چیزی نمی گویند و اگر هم می گویند سطحی و گذرا است. اگر می بینید که در جامعه افراد دچار تجمل گرایی و اشرافی گری شده اند یا  بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی مشاهده می شود و فاصله طبقاتی موج می زند و بسیاری مشکلات و مسائل دیگر به خاطر این است که افراد با فرهنگ ناب انقلاب اسلامی یا فاصله گرفتند و یا ناآشنا هستند.

ارسال نظرات