بگو ستاره بیروت از آسمان چه خبر؟
تنِ تَنیده به یاقوت از آسمان چه خبر؟
درخت زخمی زیتون و بُغض سیب و انار
درخت زخمی شاتوت از آسمان چه خبر؟
دوباره چشم جهان شد در این هیاهوها
به راز سرخ تو مبهوت، از آسمان چه خبر؟
شدی دوباره تو غالب به حکم "مِن فِئَه"
بگو تو حضرت طالوت از آسمان چه خبر؟
شبی به خطّ مُقدّم چو شیر شرزه، زدی
تَشَر به لشکر جالوت، از آسمان چه خبر؟
زدی به نیل خروشان شبیه خطشکنان
به زیر بارش باروت، از آسمان چه خبر؟
دوباره در دل آتش زدی شبیه خلیل
تبر به پیکر طاغوت، از آسمان چه خبر؟
به ذکر "نصرُ مِنالله" لرزه افکندی
به جان دشمن فرتوت، از آسمان چه خبر؟
و نظم سُستترین خانه شیاطین را
بههم زدی تو به یک فوت! از آسمان چه خبر؟
شبی به عرش سِپُردی تو دست ضاحیه را
پریدی از دل ناسوت، از آسمان چه خبر؟
شدهست خون تو با خون سرخ "نصرُالله"
به شهر ضاحیه مخلوط، از آسمان چه خبر؟
به روی دوش وطن عطر سیب پاشیدی
شهید خفته به تابوت از آسمان چه خبر؟
برو سرت به سلامت سفر بخیر،
امّابگو مسافر لاهوت از آسمان چه خبر؟