مسابقات انتخابی تیم کشتی بسیج استان قزوین برگزار شد

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از قم، نام محمدحسین فهمیده، برای همیشه با مفهومی به نام «ایثار نوجوانانه» گره خورده است در روز نوجوان، این پرسش مطرح میشود که میراث این نوجوانان دیروز برای نسل امروز چیست؟
نوجوان دیروز در بحرانیترین شرایط، مسئولیت سرنوشت کشور را بر دوش کشید و با شهادت خود، درس وفاداری و دفاع از ارزشها را به نسلهای بعد آموخت و نوجوان امروز، وارث این میراث گرانقدر است؛ اما در فضایی پیچیده.
امروز، میدان ایثار و مسئولیتپذیری، از جبهههای نبرد به عرصههای دانشافزایی، خلاقیت، کارآفرینی و دفاع از هویت ملی در فضای مجازی تغییر شکل داده است اما روحیه همان روحیه است؛ روحیهای که میگوید، هر کس در جای خود مسئول است.
گاهی یک دعوت ساده، مسیر یک زندگی را تغییر میدهد در روز نوجوان سراغ یک نوجوان فعال جهادی رفتیم بسیجی نوجوان ساکن محله پردیسان.
داستان غلامرضا یوسفی از آنجایی آغاز شد که در روزهای سخت جنگ۱۲ روزه، با حضور در ایستهای بازرسی و گشتهای محلی، نفسهای اولیه دفاع از میهن را تجربه کرده بود.
او می گوید: ابتدا انگیزهای برای حضور در اردوهای جهادی نداشتم اما شنیدن روایت دوستان و دیدن تصاویر فعالیتها، جرقهای در دلم انداخت و راهی اردوهای جهادی شدم.
"با یک بار دعوت و رفتن به این اردو، نمکگیر شدم" این را میگوید و چشمانش برقی از آرامش دارد الگوی او در این مسیر پرپیچوخم، شهید محمد حسین فهمیده است؛ نوجوانی که با درک انقلابی و مسئولیت پذیری تا مرز یک ایثار بزرگ،پیش رفت.
از قم تا گیلان؛ کاروان رنگ و مهربانی
امروز، غلامرضا یکی از اعضای فعال "گروه جهادی مکتب عاشورا" است اگرچه مأموریت اصلی گروه در قم تعریف شده، اما چشمانداز آنها فراتر از مرزهای یک شهر است.
او میگوید: "به دلیل وجود مدارس کمبرخوردار فعالیت جهادی ما در سرتاسر کشور است" یکی از مأموریتهای تابستانی گذشته آنها، رنگآمیزی یک مدرسه استثنائی در شهر صومعهسرا استان گیلان بوده است.
هدفی ساده و عمیق را بیان می کند که به کار او انگیزه مضاعف میدهد"زیباسازی فضای مدرسه و شاداب کردن آن باعث لبخند شادی بر لب دانشآموزان میشود"
تخصص غلامرضا در این مأموریت، کار با پیستوله رنگپاش (ایرلس) بود؛ ابزاری حیاتی که مهارت خاصی میطلبد و او تخصص این کار سخت را در اردوهای جهادی به دست آورد و قهرمان کار در ارتفاع شد.
او میگوید: آغاز این سفر جهادی، اما با چالش مواجه شد مشکل اصلی ما، نبود وسیله نقلیه برای سفر به گیلان بود که با پیگیریهای مدیر دلسوز مدرسه و همراهی معلمان، این مشکل حل شد و کاروان جهادی ما راهی شمال کشور شد.
خاطراتی که در دل رنگها جا ماند
در میان تمام خاطرات، یکی برای غلامرضا درخشانتر است: "در مشهد، در حال رنگآمیزی بیرون یک مدرسه بودیم که ناگهان دانشآموزان آمدند و اجازه گرفتند تا مدرسه خودشان را ببینندوقتی وارد شدند و دیدند، با ذوق و شوقی وصفناشدنی بیرون آمدند آن شادی، تمام خستگیهایمان را شست."
اما روایتی دیگر، از مهربانی یک روحانی میگوید: زمانی که تنها یک روز به بازگشتمان مانده بود و بودجه گروه به پایان رسیده بود، یکی از دوستان، حاجآقایی را برای روضهخوانی دعوت کرد پس از بیان شرح حال گروه جهادی، آن روحانی به جای دریافت حقالزحمه، با تحسین فعالیت جوانان، مبلغی را به حساب گروه واریز کرد در صورتی که ما پولمان تمام شده بود و برای فردا نمیدانستیم چه کنیم. این لطف خدا بود.
جهاد، درس و زندگی؛ سه ضلع یک مثلث
غلامرضا در پاسخ به این پرسش که آیا این فعالیتها مانع درس خواندن میشود، قاطعانه میگوید: به هیچ وجه. بسیاری از ما در گروه جهادی دانشآموزان ممتاز هستیم برنامهریزی گروه جهادی به گونهای است که فعالیتها در پنجشنبه، جمعهها و ایام تعطیل مانند عید نوروز و تابستان متمرکز شده است.
او کار با پیستوله در ارتفاع را یکی از سختترین بخشهای کار میداند، اما بر این باور است که همین سختیها باعث تقویت روحیه کار تیمی، مسئولیتپذیری و مدیریت زمان شده است و می گوید: کاری که رنگکاران دیگر در دو سه ماه انجام میدهند، ما با شبوروز کار کردن در دو سه روز به پایان میرسانیم و این به خاطر مسئولیت پذیری دردکار تیمی و دغدغه جهادی و محرومیت زدایی است.
آیندهای به وسعت ایران
باوتوجه به اینکه دردهفته بسیج دانشآموزی بودیم از ساختارها و روند بسیج پرسیدم که غلامرضا پاسخ داد: ساختار بسیج میتواند با تسهیل ارتباطات و ارائه نامههای معرفی به گروههای جهادی، بستر حضور آنها را در مناطق محروم بیشتر از کشور را فراهم کند.
چشمانداز گروه او نیز جالب توجه است و میگوید: هدف این است که پس از یک تا یک و نیم سال، هر فرد از گروه جدا شود و خود به یک فرمانده جهادی تبدیل گردد تا این چرخه نیکوکاری و خدمت، همواره گستردهتر شود.
پیام یک نوجوان جهادگر به نسل امروز
او در پایان، خطابی صمیمانه به نوجوانان همسن و سال خود دارد: بلند شوید و به اردوهای جهادی بیایید فکر نکنید که در این اردوها رفاه کامل برقرار است خیر گاهی از غذای خودمان به مدرسهای که میرویم میدهیم گاهی هم شب را گرسنه میخوابیم اما این گرسنگی، وقتی نتیجهاش دیدن لبخند یک دانشآموز محروم باشد، لذتبخشترین غذای دنیاست؛ با یک بار آمدن، نمکگیر این مسیر میشوید، بیایید تا با هم، ایران را نه با شعار، که با قلمو و پیستوله، رنگینکمان مهربانی کنیم.
گفتوگو با غلامرضا یوسفی به وضوح نشان میدهد که روحیه شهید فهمیده و یارانش، نه تنها فراموش نشده، که در نسل جدیدی از نوجوانان هوشمند، خلاق و مسئولیتپذیر، جان دوباره گرفته است اگر نوجوان دیروز با نارنجک بر کمر بستن و شهادت خود در زیر تانک دشمن، از میهنش دفاع کرد؛ نوجوان امروز با قلمو و پیستولهای به وسعت ایران، به نبرد با محرومیت و ناامیدی میرود.
اینان وارثان شهدا هستند؛ کسانی که ایثار را از صحنه نبرد به عرصه سازندگی کشاندهاند و ثابت کردهاند که راه باقی است، فقط میدان عوض شده است.
انتهای پیام/فاطمه تقی نژاد