خبرگزاری بسیج- رامین گذرانی:
مقدمه:قصه و قصهگویی قدمتی به وسعت تاریخ تمدن بشر دارد. انسانهای اولیه قصه شکار و مبارزههایشان را با عوامل قهری طبیعت بصورت تصویر بر دیوار غارها حکاکی میکردند. با پیدایش زبان و ادبیات شفاهی، تخیلات و آرزوهای انسانها نیز بصورت افسانهپردازی وارد قصهها شدند.
آقای جمالزاده در کتاب "قصهنویسی" آورده است:
«میگویند هیج دودی بی آتش نمیشود، هیچ افسانه و قصه و داستانی هم بی تاریخ و بی اساس تاریخی نیست و اگر درست تحقیق نماییم معلوم میشود که حتی قصههای جن و پری نیز که پیرزنها برای کودکان حکایت میکنند معنی و مفهوم تاریخی دارد.»
افلاطون در کتاب "جمهوریت" مینویسد:
«با گفتن، داستانهایی برای کودکان آغاز میکنیم که هر چند به کلی عاری از حقیقت نیستند، اما در اصل موهوم و ساختگیاند. این داستانها هنگامی برایشان حکایت میشود که سنشان اقتضای آموختن ورزشهای پهلوانی را نمیکند... آغاز مهمترین بخش هر کاری است بخصوص در ارتباط با موجودی خردسال و حساس، چه این زمان دورانی است که شخصیت در خلال آن شکل میگیرد و تأثیر دلخواه به آسانی نهاده میشود.»
ارسطو در سال 322 ق.م در کتاب "سیاست" آورده است:
«آنها که در اصطلاح، مربیان آموزشی نامیده میشوند باید مراقبت کنند که کودکان چه داستانهایی را خواه واقعیت و خواه خیالی میشنوند.»
از موارد ذکر شده بالا چنین برمیآید که تاریخ قصه به اندازهی عمر بشر بوده است. در ایران نیز قصه در طول تاریخ، اهمیت خاص خود را داشته است.
محمدبن اسحاق سراج، از مردم نیشابور در کتاب "الاخبار" مینویسد:
«فارسیان، تصنیف کنندگان اولین افسانه بودند و آنرا بصورت کتاب درآورده و در خزانههای خود نگهداری کردهاند و آنرا از زبان حیوانات نقل و حکایت مینمودند و پس از آن پادشاهان اشکانی که دومین سلسله پادشاهان ایرانی هستند آنرا به زبان خود برگردانده و فصحاء و بلغاء عرب، شاخ و برگهای آنرا زده و با بهترین شکل به رشته تحریر درآورده و در همان زمینه و معانی کتابهایی تألیف کردهاند.»
قصه چیست؟
"قصه در لغت به معنی حکایت و سرگذشت است و دراصطلاح به آثاری اطلاق میشود که در آنها تاکید برحوادث خارقالعاده بیشتر از تحول و تکوین آدمها و شخصیتها است. در قصه یا حکایات محور ماجرا بر حوادث خلقالساعه قرار دارد. حوادث قصهها را به وجود میآورند و در واقع رکن اساسی بنیادی آن را تشکیل میدهند؛ بیآنکه در گسترش و بازسازی قهرمانها و آدمهای قصه نقشی داشته باشد."
قصه از دیدگاه نویسنده:
قصه خلق اتفاقهایی است در دنیای فانتزی؛ فارغ از زمان و مکانی خاص. روایتی است با شرکت شخصیتهایی مطلق(خوب یا بد) که درآن رویدادهایی که فاقد روابط عِلّی هستند؛ شکل میگیرد. قصهها معمولا با پیروزی قهرمان قصه بر مشکلات، با شیرینی به اتمام میرسند. قصهها با وجود موهوم بودن دارای رگههایی از حقیقت در درون خویش میباشند که در نهایت به تربیت شنوندگان منجر میشوند.
انواع قصه:
قصهها را به انواع و اقسام:
- قصههای سحر و جادویی
- قصههای حیوانات (تمثیلی و نمادین)
- قصههای دینی و تاریخی
- قصههای پهلوانی و اساطیری
- قصههای اجتماعی
- قصههای اخلاقی
- و قصههای خندهدار
تقسیم میکنند و گونههای ذکر شده قصه نیز خود هر کدام تعریف و تشریح ویژه خود را دارند که پرداختن به آنها در این مجال مقدور نیست.
قصهگویی چیست؟
قصهگویی، عبارت است از هنر یا حرفه نقل داستان به صورت شعر یا نثر که شخص قصهگو آن را در برابر شنوندهی زنده اجرا میکند. داستانهایی که نقل میشود، میتواند به صورت گفتوگو، ترانه، آواز با موسیقی یا بدون آن، با تصویر و سایر ابزارهای همراهی باشد. ممکن است از منابع شفاهی، چاپی یا ضبط مکانیکی استفاده شود و یکی از اهداف آن بایستی سرگرمی باشد. در روزگاران کهن، تاریخ سنتها، مذهب، آداب قهرمانیها و غرور قومی به وسیله قصهگوها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد.
قصهگویی از دیدگاه نویسنده:
قصهگویی فعالیتی تربیتی است؛ جهت انتقال و نهادینه کردن ارزشهای ناب انسانی و اسلامی در نهاد پاک انسان و خاصه کودک بطوری که منجر به برانگیختن تفکر و در نهایت تغییر رفتار فرد گردد؛ در این فعالیت راوی(قصهگو) با استفاده از لحن صدا، میمیک چهره و ابزارهایی ساده سعی در انتقال قصه به مخاطب مینماید.
هدف از قصهگویی چیست؟
1) انتقال و نهادینه کردن ارزشهای ناب انسانی و اسلامی در نهاد کودکان
2) آموزش توانمند بودن و تفکر برای غلبه بر مشکلات و ساختن انسانی اجتماعی که اصول، قواعد و مناسبتهای اجتماعی و اخلاقی و دینی جامعه را میشناسد و مطابق با آن رفتار مینماید.
3) کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان
4) تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان
5) تحریک قوهی ابتکار و ابداع در کودکان
6) ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان
7) رشد اعتماد به نفس کودکان
8) برآوردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیامهای اخلاقی و انسانی
9)قصهگویی از روی میل و علاقه، تصویرهای ذهنی و تجسم فکری را جهت میدهد و به تخیل قصهگو و شنونده دامن میزند.
10) قصهگویی کمک میکند کودکان سنت ادبیات شفاهی را درک کنند و گذشته را بفهمند.
11) قصهگویی به بزرگسالان فرصت میدهد پای کودکان را به میدان تجربههای ادبی بکشانند بی آن که پایبند به کتاب باشند.
ویژگیهای قصهگوی خوب:
1. فیزیک بدنی: به طور کلی بدن قصهگو و بخصوص چهرهاش به شنونده کمک میکند تا در یک آفرینش دو جانبه با او سهیم شود. شنونده ضمن اینکه به کلمههایی که به تصاویر داستان جان میبخشد توجه دارد، در تمام مدت به قصهگو نیز چشم میدوزد و در آینه چهره قصهگو آنچه را که می شنود، می بیند. داستانگوی موفق با چهرهی انعطاف پذیرش، اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف را نشان میدهد و در لذت حاصله با مخاطب شریک میشود. حرکت اندام قصهگو به دور از هر حالت کلیشهای و ادایی، کاملا خود انگیخته است و دارای حرکات طبیعی است. بر این اساس پوشش مناسب و آرایش ظاهری قصهگو نیز بی تاثیر نیست. قصهگویی که در اثر ژولیدگی بیش از معمول، یا آراستگی و خوش لباسی خارج از حد غیر عادی جلوه کند، نمیتواند انتظار داشته باشد که مخاطبهایش فقط به قصهگویی او توجه کنند.
2. داشتن زمینه و ذوق استعداد: هنر قصهگویی نیز همانند دیگر هنرها نیازمند ذوق و استعداد فردی است و شاید همه کس نتوانند قصهگوی خوبی شوند. بعضی از خصوصیات روحی و روانی افراد نیز، در بازگویی داستان تاثیر بسزایی دارند، از جمله قدرت ایجاد ارتباط با دیگران.
3. صدای مناسب و رسا: داشتن تن مناسب صدا و ادای درست کلمات نه تنها در قصهگویی که در مراودات اجتماعی نیز فوقالعاده موثر است. افرادی که با صدای ضعیف و یا یکنواخت صحبت میکنند، افرادی که کلمهها و حروف را به درستی ادا نمیکنند و نیز افرادی که در بیان جمله و یا جملاتی با تپقهای متعددی سر در گم میشوند، مسلما در تاثیرگذاری دچار مشکل خواهند شد. مگر اینکه با تمرین بر این نقطه ضعف خود غلبه کنند. برای این کار کتابهای متعددی چاپ شده که هر کدام به نوبه خود راههای مختلفی جهت تمرین درست صحبت کردن و حتی سخنرانی کردن ارائه نمودهاند یک قصهگوی خوب بر کلمهها تسلط کامل دارد، از ارزش آنها و اینکه چگونه میتواند روی شنونده اثر بگذارد، با خبر است. او به ارزش درست قرار گرفتن صفتها و قیدها توجه دارد و از نیروی ایهام به هنگام گزینش کلمههای خود، آگاه است. او میداند که به هنگام گفتن کلمهها حس لمس کردن، چشیدن و بوییدن را منتقل کند و با کلمهها رنگ و جنس و حتی دما را چنان توصیف کند که شنودگانش را به دنیای خیال بکشاند.
4. زبانهای وجودی قوی و فعال: علاوه بر موارد فوق، زبان، چشم، زبان گونهها، زبان لبها، زبان گردن، زبان دست و پا، هر کدام به سهم خود در ایجاد ارتباط بین قصهگو و شنونده آن میتوانند نقش فعال داشته باشند.
الف. چشمهای قصهگو نقطه تمرکز به حساب میآیند زیرا شنوندگان برای کشف نشانهها، احساس حالتهای عاطفی و اطمینان از صداقت قصهگو در تمام مدت به آن چشم میدوزند. قصهگو نیز با شنوندگان خود رابطه چشم در چشم دارد. این نگاه اوست که به گونهای انتزاعی شنوندگانش را به قصه متصل میکند و به آنها میگوید که این داستان فقط برای آنهاست. قصهگوی ماهر، در طول قصه با گرداندن نگاهش از فردی به فرد دیگر با شنوندگانش رابطه مستقیم چشم در چشم برقرار میکند.
ب. حرکت دستها : راه دیگری است که برای ایجاد ارتباط با شنونده و تفهیم مطالب و به کار گرفته میشود استفاده از این زبان قدرتمند بایستی طبیعی و خود انگیخته باشد.
یک قصهگوی ماهر از حرکت دستهایش برای تاکید، پرسش و خواهش، درک فاصله، وزن و شکل، قدرت، ضعف و بسیاری دیگر از صفات، حالات، قیدها و مسائل دیگر استفاده میکند
ج. حرکت پاها: حرکت پاهای قصهگو، هنگام بازگویی داستان، میتواند بسیاری از مفاهیم با معنی را همراه با صفات شخصیتها با حالتی تصویری به ذهن شنوندگان بسپارد. زبان پاها به کلمات و واژههای قصهگو عمق بیشتری میدهد و شنونده قصه را همراه قصهگو به سرزمینهای دیگر میبرد.
5. تسلط کامل بر قصه: همان طور که گفته شد رمز موفقیت قصهگو در انتخاب صحیح و آماده کردن قصه برای بازگویی است. زمانی تسلط او بر قصه تضمین میشود که آن را با علاقه و دلخواه خود انتخاب کرده باشد و بر متن و فراز و نشیبهای آن اشراف کامل یافته و شخصیتهای داستان با شخصیت او عجین شده باشد.
6. ابتکار و خلاقیت در اجرا: اشراف قصهگو بر قصه و شنودگان خود در طول اجرا مستلزم داشتن قدرت نوآوری و به کارگیری خلاقیت است. وجود شنوندگان با نیازهای متفاوت و شرایط مختلف ایجاد میکند تا قصهگو توان آن را داشته باشد که مطابق با شرایط آن به قصهگویی خود جهت داده و جزئیات و مطالب دلنشینی را برای طرح قصه اضافه نماید تا بدون قطع رابطهی عمیق با آنها به اهداف خود برسد.
7. آشنایی با مسائل تربیتی و آموزشی: از ویژگیهای بارز مربیان قصهگو، آشنایی آنها با مسائل تربیتی و آموزشی کودکان و نوجوانان است. این خصیصه مهم به آنان کمک میکند تا بر اساس نیازها، علایق، قابلیتها و خصوصیات روحی و روانی مخاطبان خود دست به انتخاب بزنند و مطابق با شناختی که از روحیات و تواناییهای کودکان و نوجوانان دارند؛ برنامه خود را به اجرا در آورند. یقینا این آشنایی در موفقیت قصهگو نقش بسیار مهمی دارد.
زمان، مکان و فضاهایی که قصهگویی درآن شکل میگیرد:
الف - مکان قصهگویی:
هر چه محیط برنامه قصهگویی با محیطهایی که معمولا کودکان و نوجوانان با آنها سر و کار دارند متفاوت باشد، بهتر است. اگر امکان دارد محیط خوش آب و هوا، چمنزار و جاهایی از این قبیل را برای قصهگویی انتخاب کنید. اگر مجبورید در محیط کتابخانه یا کلاس قصه بگویید، مخاطبهایتان را تا حدی که به افراط نگراید، در نوع و جای نشستن آزاد بگذارید. در صورت امکان با استفاده از پرده ، نور محیط قصهگویی را از نور فضای عادی بیرون،کمتر کنید. مسلما کم شدن نور محیط قصهگویی نباید تا آن حدی باشد که مخاطبها، قصهگو را مشکل ببینند.
ب- زمان قصهگویی و فضای آن:
اگر قصهگویی در وضعیتهایی چون گردشهای گروهی، اردوگاهها ،کتابخانههای پر مشتری، کانونهای اجتماع کودکان و نوجوانان و... صورت میگیرد. بهتر است، زمان مشخصی نداشته باشد. قصهگو میتواند در چنین محیطهایی، ظاهرا بدون برنامه قبلی، به دنبال بازی شورانگیزی، یا شنیدن خبر و صدایی، یا پرواز کبوتری و یا عبور هواپیمایی و... مخاطبهایش را در تعقیب آنها که روی داده است، به شنیدن قصهای ترغیب کند.
بهتر است فضای قصه گویی متفاوت با فضاهایی که معمولا بچه ها با آن برخور دارند، باشد: در این مورد تذکر یک نکته ضروری است :«متفاوت بودن فضای قصه گویی» به معنی عجیب وغریب یا غیر عادی بودن آن نیست، زیرا کودکان همیشه به دنبال کشف محیط اطراف خود هستند ومی خواهند از تمام چیزهایی که دور برشان هست ،سر در بیاورند .با این حساب فاصله «متفاوت بودن» محیط با «غیر عادی» بودن محیط قصه گویی مشخص شود . اگر محیط آنقدر غیر عادی باشد که مخاطب های قصه گو ،پرداختن وفکر کردن به فضا را به شنیدن حرفهای قصه گو ترجیح دهند ،کار درستی انجام نشده است . «عادی بودن واما متفاوت بودن »فضا ،عنوان مناسبی برای تفاوت قصه گویی در کلاس وکتابخانه و... است.
روش های قصه گویی
قصه خوانی : ساده ترین شیوه قصه گویی است .قصه گو را بدون دخل وتصرف در آن از روی کتاب می خواند .کسانی که به نوع دیگری نمی توانند قصه گویی کنند بهتر است از این روش استفاده کنند .داستان گویی از روی کتاب این فرصت را ایجاد می آورد تا قصه گو از تخیل خود بهره گیرد ، کلمات مناسب تر را جایگزین برخی کلمات سازد و داستان حالتی خود جوش بیاید .
قصه گویی ساده : قصه گو بدون مراجعه به کتاب یا نوشته به کمک حافظه اش قصه را بازگو می کند . قصه گویی هایی که از رادیو پخش می شوند ؛قصه گویی ساده اند.
قصه گویی همراه با تقلید صدا: در این شیوه قصه گو با توجه به شخصیت های داستان تغییراتی به صدای خود می دهد .این شیوه برای کودکان دبستانی مناسب می باشد .
قصه گویی همراه با حرکات اعضای بدن: در این شیوه قصه گو علاوه بر تقلید صدا از حرکات دست وپا سر وصورت برای القاء حالات مختلف قصه استفاده می کند .طبیعی بودن حرکات و دور بودن از اغراق را نباید فراموش کرد .تمرین، قصه گو را در حرکات به تسلط می رساند .مصنوعی بودن حرکات از شور انگیزی قصه می کاهد وسردی آور است . در این روش اعضای بدن پیام رسان اند . کودکان دبستانی حرکات بیانی (تغییر دست ،صورت ،حالات واحساس)را دوست دارند . این روش شخصیت های داستانی را برایشان زنده می سازد.
5- قصه گویی همراه با پرده خوانی : پرده هایی که بر آن تصویر هایی ترسیم شده به دیوار نصب می شود ، وقصه گو با چوبی به تصویراشاره می کند ، وبه ماجرا می پردازد .مرشد های پرده خوان این گونه به قصه گویی می پرداختند .این روش برای کودکان پیش دبستانی مناسب است ،زیرا به کمک تصاویر پیام قصه را زود تر دریافت می کنند و برایشان لذت بخش و دلنشین می باشد .
6- قصه گویی همراه با بازیگران پنهان و آشکار: در این شیوه ها از بازیگرانی استفاده می شود :
6-1-قصه گویی با استفاده از افرادی که قبلا نقش خود را تمرین کرده اند انجام می شود هنگامی که قصه گو به شخصیت خاصی می رسد بازیگر از میان جمعیت وارد صحنه می شود وجمله های مربوط به آن شخصیت را بیان می کند .این روش را قصه گویی همراه با بازیگران پنهان می گوید . این شیوه قصه گویی به تئاتر شباهت دارد و برای دانش آموزان سال آخر دبستان مناسب است .
6-1-در این نوع قصه گویی نقش های داستان بدون زمینه سازی میان بچه های داوطلب اجرای نقش ها تقسیم می شود ،و از آنان خواسته می شود هنگام قصه گویی نقش خود را اجرا کنند اینان سابقه ای در تمرین نقش ها ندارند .قصه گو هدایت گر بچه هاست .چنان چه مرتکب اشتباهی شدند قصه گو به تصحیح می پردازد ،و قصه را ادامه می دهد . این روش را قصه گویی با بازیگران آشکار می گویند . این روش برای گروه سنی پیش از دبستان و سال های اول و دوم دبستان خاطره انگیز واثر بخش است .
7- قصه گویی همراه با عروسک : قصه گو از عروسک های دستکشی استفاده می کند وبه کمک آنها به قصه گویی می پردازد . عروسک های دستکشی به عروسک های دستی ومشتی معروفند. این عروسک ها طوری ساخته می شوند که متناسب با دست قصه گو باشد و او بتواند با انگشت آنها را به بازی وا دارد .
8- قصه گویی جامع: در این روش قصه گو به اجرای همه جانبه ی شخصیت ها می پردازد و برای این منظور از تقلید صدا حرکات وحالات وکاربرد ابزار استفاده می کند . البته این روش به زمان بیشتری برای اجرا نیاز دارد ، ولی اثر گذار تر ومتنوع تر است برای دانش آموزان سال های نخستین دبستان مناسب می باشد .
9-نمایش روخوانی : نوعی فعالیت نمایشی است که طی آن کودکان فرصت می یابند مطلبی را به طور شفاهی بخوانند در این روش هیچ نوع صحنه لباس یا بازیگر خاصی وجود ندارد . خواننده های داستان از طریق خواندن فضای داستان را نشان می دهند تا شنوندگان بتوانند کل داستان را در ذهن تصویر کنند .
بازیگران به هنگام خواندن نسخه هایی از داستان را در دست دارند و قسمت های مربوط به خود را روخوانی می کنند .
نمایش روخوانی به شنوندگان کمک می کند تا به طور انتقادی گوش دهند و داستان را درک کنند این روش فعالیتی مناسب برای گوش دادن و صحبت کردن است .
با نمایش روخوانی می توان دانش آموزان را به فعالیت هایی نظیر پژوهش هدایت نمود تا اطلاعاتی را درباره داستان جمع آوری کنند و در اختیار دیگران قرار دهند .
معیارهای انتخاب یک قصه خوب:
قصه باید حاوی پیامی همسو با ارزشهای انسانی و اخلاقی و دینی جامعه باشد.
قصه باید با گروه سنی مخاطب متناسب بوده و اتفاقات،واژه ها و اصطلاحات آن برای شنونده یا خواننده آن قابل فهم باشد.در بررسی ویژگی های مخاطبان کودک و نوجوان جهت انتخاب قصه مراحل ذیل باید مد نظر قرار گیرد:
الف)سال های قبل از دبستان تا 6 سالگی.
- سریع ترین مرحله رشد جسمی کودک است .
- کودک زمینه های تازه ای برای رشد و اکتشاف به دست می آورد.
- شدیدا کنجکاو است .
- به کلمات و زبان به سرعت مسلط می شود .
- مدت زمان تمرکز و توجهش کوتاه است و هنوز بین تخیل و واقعیت در نوسان است .
- در روابطش با دیگران ضمن اینکه خود را مرکز کلیه فعالیت ها می بیند به امنیت خاطر و پشتیبانی بزرگتر ها نیز احتیاج دارد .
به همین دلایل است که از کلام آهنگ دار و از قصه هایی که قطعات تکراری دارند لذت می برد.قصه هایی می خواهد که در یک نشست کوتاه تمام شود. کتاب هایی می خواهد که در آن صحبت از اشیای محیط اطراف او ، جانداران و گیاهان آشنا باشد در تصاویر و جزئیات آن دقیق می شود و هر قدر نزدیکتر به طبیعت باشند نکات تازه و بیشتری را کشف می کند .
سخن گفتن حیوانات و گیاهان و اشیا را می پذیرد و از عوامل تخیلی دل نشین لذت می برد . دوست دارد خودش قهرمان کتاب باشد و یا قهرمان طوری باشد که یکی شدن با او دشوار نباشد .
ب) سالهای اول دبستان (6 و7 سالگی)
- سنین تقلید،خیال بافی و داستان پردازی، سنین کسب استقلال و تظاهر، احساس عدالت طلبی و تکوین ارزش های اخلاقی و اجتماعی به صورت پیشرفته تر است .
- سن نخستن گروه بندی کودکان است .
- سن انواع چراها و کنجکاوی شدید نسبت به همه گونه مسائل محیط است .
- جنسیت برایش مطرح می شود .
- از شوخی و طنز لذت می برد حتی خودش نمونه هایی می سازد .
- گرچه مدت زمان تمرکز و توجهش بیشتر شده است ولی هنوز محدود است .
- وابستگی خانوادگی شدید است .
با توجه به خصوصیات فوق است که خواندن داستان های کوتاه ٰ،مجموعه قصه ها یا کتاب هایی که هر فصل آن مطلب دیگری را در بر دارد توصیه می شود، زیرا برای کودکان این سنین کشش بیشتری دارد و اکثر آنها بدون معطلی داستان های طولانی را کنار می گذارند. کودکان شدیدا به کتاب هایی که در آن حق به حق دار نمی رسد و قهرمان در آن ضعف نشان می دهد معترض می شوند .چون قادر به خواندن شده اند، به هر مطلب خواندنی روی می آورند و سعی دارند اسرار نوشته ها را دریابند. به دلیل کنجکاوی و گسترش دایره شناخت آنها احتیاج به انواع نوشته ها در این سنین زیاد می شود.
ج) سال های میانه دبستان (8 و9 سالگی)
- مدت زمان تمرکز و توجه افزایش می یابد. بطوری که اگر کودک به کاری علاقمند باشد قادر است از یک تا دو ساعت به آن کار سر گرم شود و نیروی خود را بر آن متمرکز کند .
- در زمینه های متعدد علم و فن علاقه مندی های خاص پیدا می کند. این زمینه ها در این سن بین دختران و پسران فرق می کند .
- گروه همسالان نقش مهمی در زندگی کودک ایفا می کند و سلیقه ها، رفتار ها و فعالیتهای او را تحت تاثیر قرار می دهد.
- حس استقلال طلبی نسبت به بزرگترها و رفتاربا نظر شخصی علایم تازه ای از خود بروز می دهد.
- لذت از شنیدن و خواندن و دیدن ماجراها شروع می شود ولی هنوز به اوج شدت خود نرسیده است .
- هشت و نه سالگی سن تهیه مجموعه ها (کلکسیون) و سن پیگیری برای یافتن اطلاعات خاص در زمینه های مورد علاقه است .
-تحرک، بازی و ورزش قسمت بزرگی از اوقات فراغت این سنین را اشغال می کند .
کودک در این سنین قدرت خواندن داستان های بلند، کتاب های تک داستانی، ماجراهای گروه های مختلف کودکان و کتابهایی در باره سرزمین های دیگر را به دست می آورد و حتی قسمت هایی از کتاب های علمی و تاریخی نظر او را جلب می کند .
گرچه هنوز افسانه ها را دوست دارد ولی به داستان های قهرمانی و حماسی بیشتر روی می آورد ولی مهم این است که به مرحله برداشت فردی و انتقاد رسیده است و می خواهد درباره محتوای کتابها به بحث و گفتگو بپردازد .
د) سال های آخر دبستان (10و11 سالگی)
- اختلاف سرعت رشد بین دختران و پسران نخستین مسئله ای است که باید در این سنین به آن توجه کرد .
- دختران در حدود دو سال زودتر از پسران بالغ می شوند. و به همین جهت تغیرات جسمی دوران بلوغ در آنها زودتر ظاهر می شود.بیشتر رشد می کنند و به دنیای درونی و به گروه همسالان هم جنس بیشتر توجه پیدا می کنند . به پسران هم سن خود کمتر توجه دارند و به معاشرت با پسران بزرگتر بیشتر راغبند .
- هر دو جنس برای یافتن استقلال بیشتر ،از خانواده دور می شوند و نمونه ها و دوستان خود را در گروه همسالان می جویند و برای خود قهرمانان خاص انتخاب می کنند .
- تخیل بیشتر در زمینه های علمی و فلسفی برایشان جالب است در غیر اینصورت واقعیات و زندگی اجتماعی کشش بی سابقه ای برایشان می یابد .
ماجرا های واقعی گذشته و بخصوص حال دنیای خودشان ساعت ها آنها را سرگرم می کند . خواندن شرح حال ها ،داستان های واقعی طولانی ،کتاب های ماجرایی و قهرمانی ، داستان های عشقی و عاطفی به تدریج شروع می شود . در این دوران به افسانه کم توجه می شود مگر اینکه نکته ای خاص در بر داشته باشد در جزئیات خلقی شخصیت های کتاب ها دقیق تر می شوند .
در بحث و گفتگو با هیجان و شوق شرکت می کنند و از نظریاتشان در باره کتاب ها به دفاع بر می خیزند . عده ای و بخصوص پسر ها به مباحث علمی و تاریخی کشانده می شوند و در کتاب های مرجع (فرهنگ نامه ها ،دانش نامه ها و ...)به دنبال مطالب جدید و یافتن پاسخ به پرسش هایشان می گردند . بعضی خوانندگان ماهر نیز حتی به ادبیات بزرگسالان روی می آورند .
ه)سال های نوجوانی (12 تا 15 سالگی)
- تغییرات جسمی دختران و پسران در این سنین بسیار سریع است و به همین میزان نیز غلیان عواطف که به اشکال مختلف سرگردانی ها و طغیان هال و تقلید ها بروز می کند، تند است .
- نوجوانان نسبت به دنیای بزرگتر ها معترض می شوند و به جستجوی جهان بینی و فلسفه خاص زندگی برای خود بر می خیزند .
- افکار تند و تصاویر مبالغه آمیز از قهرمانان مورد علاقه ، آنها را جلب می کند و به همین طریق نیز به نوعی دیگر از واقعیات دور می شوند و تصاویری ایده آل یا شاید تخیلی از زندگی در ذهن خود مجسم می کنند .
- تاثیر گروه سنی هم سالان به شدید ترین درجه خود می رسد ، پدر،مادرمعلم و مدرسه در مقام دوم اهمیت قرار می گیرند.
- توجه و میل به معاشرت و هم صحبت شدن با جنس مخالف شدیدتر از همیشه است .
- تجربه لحظات عاطفی ونخستین عشق ها نیز در همین سنین است.
شرح حال ها ، ماجراهای واقعی از زندگی مردم و مردان و زنان بزرگ ، از تاریخ ، از اکتشافات ، و اختراعات ، از مبارزات اجتماعی به آنها کمک می کنند که صفات واقعی ((بزرگ سالان))را بشناسد و بر ضعف های خود چیره شوند . داستان های واقعی و اصیل عشقی به ایشان خواهد آموخت که خودشان را فدای هوس های زود گذر نکنند و برای احساس بزرگ و عمیق و سازنده تمام زندگی آماده شوند .گرایش های آنان به مباحث علمی و اجتماعی و نقد کتاب و توجه به سرگرمی های شوق انگیز و آشنا شدن با دنیای واقعی بزرگان به وسیله کتاب ،در این راه، کمک های موثری به شمار می آیند .
3-پرورش حس زیبایی شناسی در کودک ، متوجه ساختن کودک به دنیایی که اطرافش را فراگرفته ، پرورش عادات مفید در کودک ، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت در او نیز جزو معیارهای اصلی انتخاب قصه خوب برای کودکان می باشد .
نقش قصه در تربیت کودکان:
1- ژان پیاژه می گوید:" در آموزش و تربیت دوران کودکی، کودکان از طریق مواجهه مستقیم با محیط و آموزش غیر رسمی به مراتب بیشتر از آموزش رسمی یاد می گیرند ".کودک از قصه می آموزد و برای او میان دنیای قصه و دنیای واقعی هیچ حد و حصری وجود ندارد بنابراین قصه ها باید بسیار آموزنده باشند و این فرصت را به کودک بدهند تا از آن آموزه ها برای شناخت دنیای پیرامون خود استفاده کند .
2-قصه تخیل کودک را فعال می کند و تواناییهای ذهنی اش را افزایش می دهد. یک قصه خوب می تواند تاثیر مثبت و یک قصه بد تاثیر مخرب در ذهن و شخصیت کودک داشته باشد و می تواند جنبه های شخصیت کودک را ارتقا یا آن را کاهش دهد. از طریق قصه کودک به بسیاری از ارزشهای اخلاقی پی می برد . پایداری ، شجاعت ، نوع دوستی، امیدواری و ... ارزشهایی هستند که هسته ی مرکزی بسیاری از قصه ها را تشکیل می دهد .
3-قصه در کنار اینکه برای کودک سرگرم کننده است، می تواند اثر روانی نیز در روحیات او داشته باشد .به همین خاطر در کشورهای پیشرفته به مضامین قصه های کودکان و حتی نوع چاپ ، طرح جلد و رنگهای کتاب نیز اهمیت می دهند و به کتاب کودکان به عنوان نوعی پرورش دهنده روح نگاه می کنند.
4-به دنبال قصه های خوب ، تفکر و نتیجه همراه است و به همین دلیل می توان از کتاب های قصه به عنوان منبعی برای افزایش رشد عقلی و عاطفی کودکان نام برد.
5- کودکان آنچه از قصه و اتفاقات آن می آموزند در زندگی آینده شان بهره می برند، بنابراین کتابهای قصه باید حامل پیام های اخلاقی درخورتوجه باشد.
6-قصه می تواند کودک را به سوی واقعیت و فراتر از آن براند و در غنی کردن روح و روان خوانندگان خود و آشکار کردن نیاز آن ها نقش اساسی ایفا کند. آثار ژرف ادبیات در کودکان در بزرگسالی آشکار می شود.
7-قصه به کودکان فرصت می دهد با شخصیت هایی به سن و سال خودشان همذات پنداری کنند. کودکان دوست دارند درباره ی کسانی بخوانند که می توانند آن ها را درک کنند و از این راه به خود باوری می رسند.
8-قصه ها با گسترش علاقه های کودکان، فراهم کردن امکان تجربه ی ماجراهای جدید و نیز نمایش شیوه های نگرش متفاوت و برخورد با کشمکش ها و درگیری های زندگی خود آن ها، افق دید کودکان را گسترش می دهد.
9-کودکان از طریق قصه ها با محیط پیرامون خود آشنا می شوند. هر قصه ای می تواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی با نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهند.
10-قصه ها به کودکان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک یاری برساند که خود چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند.
11-قصه ها قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش می دهند .کودکان در اثر شنیدن این توانایی را به دست می آورند تا بتوانند شنیدن فعال را تجربه کنند. آن ها حتی برای این که بتوانند ماجرا را دنبال کنند، ضروری است که دقت و تمرکز لازم را برای خوب شنیدن تمرین کنند.
12-قصه ها موجب می شوند تا کودکان بتوانند با گستره ای از کلمه ها آشنا شوند. کلمه هایی که ممکن است در گفتگوی روزانه هیچ وقت مورد استفاده قرار نگیرند همچنین قصه ها موجب می شوند تا کودکان با تجربه ها، احساس ها، عواطف و شیوه های نگرش بزرگ ترها آشنا شوند.
13-کودکان از آن جا که هنوز تجربه گسترده ای در شناخت دنیا ندارند، سعی می کنند که با ارتباط دادن بین آموخته های قبلی و موضوع های جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند. این روند معمولا با تخیل کودک عجین می شود و او را یاری می کند که با منطق خود به کشف و شناخت دنیا اقدام کند و بر اساس چنین روندی است که از قصه های تخیلی لذت می برند و از آن ها بهره برداری می کنند.
14-قصه ها پیام ها و ارزش هایی را به مخاطب خود منتقل می کنند کودک در اثر شنیدن، تکرار شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیام ها راجذب کند و ارزش های خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بگیرد.غیرمستقیم بودن این پیام ها موجب میشود که برای کودک دلنشین تر،جذاب تر و دوست داشتنی تر شود.
سخن آخر:
سخن آخر آن که می توان گفت کتابهای قصه به شیوه های مختلف در رشد زبانی، عاطفی، شخصیتی و اجتماعی کودکان تاثیر گذارمی باشند.آنچه در پس زمینه همه آثار هنری که برای کودکان تهیه می شود؛ باید رعایت گردد، توجه به نکات تربیتی است.کودکان تاثیر می پذیرند و الگوسازی می کنند.بنابراین توجه به تعلیمات عمیق دین مبین اسلام و ارزشهای نظام مقدس جمهوری اسلامی می تواند انسانهای دین باور قوی و با نشاطی تربیت نماید. اصلی که در تمام تولیدات هنری در این حوزه باید مد نظر قرار گیرد.
فهرست منابع:
1-پولادی،کمال،1384،بنیادهای ادبیات کودک ،چاپ اول، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
2- دیویی چمبرز،1366،قصه گویی ونمایش خلاق ترجمه ثریا قزل ایاغ، چاپ اول، نشر دانشگاهی
دونا نورتون،ساندرا نورتون، مترجم: منصوره راعی و دیگران، شناخت ادبیات کودکان: گونه ها وکاربردها از روزن چشم کودک،مؤسسه فرهنگی و هنری خانه ترجمه کودکان و نوجوانان، تهران: نشر قلمرو، 1382
4-حجازی، بنفشه؛ ادبیات کودکان و نوجوانان، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، 1384، چاپ هشتم،
5-جزینی،محمدصادق،پیشینه قصه گویی در ایران،www.jazini.blogfa.com
6-غلامی،تیمور،کارگاه تکنیک های قصه گویی،نشر:اداره کل کتابخانه های عمومی استان خراسان شمالی،1392
7-داد،سیما،فرهنگ و اصطلاحات ادبی،انتشارات مروارید،1390