خبرهای داغ:
ایران در رسانه‌های آلترناتیو؛

آیا آنچه ستون پنجم آمریکا بر سر چین آورد بر سر ایران هم می‌آورد؟

زمانی‌که روسیه و چین در دهه 1990 روابط خود با غرب را توسعه دادند از حضور سازمان‌های مردم‌نهاد آمریکایی استقبال کردند. مدتی طول کشید تا آنها فهیمدند بسیاری از این سازمانها در واقع ستون پنجم بودند و فعالیتهایی را انجام می‌دادند که اتحاد ملی را دچار تزلزل می‌کرد.
کد خبر: ۸۵۵۸۲۷۸
|
۳۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۲

به گزارش بسیج،  اخبار ایران و تحلیل‌های پیرامون آن به طور مستمر در رسانه‌های جایگزین که مخالف رسانه‌های جریان اصلی (Main Stream) غرب هستند منعکس می‌شود. این رسانه‌ها به اطلاعات و تفاسیر متفاوتی می‌پردازند که در رسانه‌های جریان اصلی پیدا نمی‌شود.

***

ایران و تجربه روسیه-چین با ستون پنجم

پایگاه ردیف بلاگز ‌می‌نویسد: پاول کریگ رابرتز وزیر اسبق خزانه‌داری آمریکا در دولت ریگان و یکی از منتقدان خستگی‌ناپذیر امپراطوری اخیراً درباره اقدامات خراب‌کارانه در چین و روسیه توسط سازمان‌های غیردولتی مورد حمایت مالی آمریکا و تعدادی از موسسات خصوصی آمریکایی تحت نظارت واشنگتن مطالبی نوشت.

ایران و تجربه روسیه-چین با ستون پنجم // در حال ویرایش

روسیه و چین زمانی‌که در دهه 1990 و پس از پایان جنگ سرد روابط خود را با غرب توسعه دادند از حضور سازمان‌های مردم‌نهاد آمریکایی استقبال کردند. این مساله برای مسکو بیش از پکن صادق بود. مدتی طولی کشید تا آنها فهیمدند که بسیاری از این سازمانهای مردم‌نهاد در واقع ستون پنجم بودند و فعالیتهایی را انجام می‌دادند که اتحاد ملی را دچار تزلزل می‌کرد. آنها آسیب‌هایی را وارد آوردند، اما میزان آنها زیاد نبود.

هر دو کشور اخیراً قوانین سازمان‌های مردم‌نهاد را به تصویب رساندند. منطقی است که تصور کنیم که چین و روسیه با هم اقدامات خود را هماهنگ می کنند چرا که ارتباطی بین حاکمیت چین و کرملین وجود دارد. چین به نسبت روسیه در برابر دسیسه‌های سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا آسیب‌پذیر‌تر است. روسیه خاطرات تاریخی بسیاری از اقداماتی که امپراطوری می‌تواند انجام دهد دارد: اعطای جایزه نوبل به برخی نویسندگان مخالف، خارج کردن خاطرات نیکیتا کروشف به خارج از کشور و انتشار ترجمه آثار وی در سطح جهان.

اما پاشنه آشیل وسیه در اینجا قرار دارد که برخی از نخبگان روسیه غرب‌زده شده‌اند. چین در این مساله وضعیت بهتری دارد. از سویی دیگر، چین به خاطر جهانی‌شدنش بیشتر آسیب‌پذیر است. تعدادی زیادی از چینی‌های ساکن آمریکا در دام سرویس‌های اطلاعاتی آمریکایی گرفتار می‌شوند. روسیه و چین همچنین شاهد دخالت آمریکا در امور داخلی کشورشان بوده‌اند.

البته، چین و روسیه تنها قربانیان سیاستهای مداخله‌جویانه آمریکا نبوده‌اند. نشانه‌های این دخالت در انقلابهای رنگی در گرجستان، اوکراین و غیره مشهود است.

در حال حاضر یک جبهه جذاب دیگری برای سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا در حال شکل‌گیری است: ایران. شکی وجود ندارد که ایران بسیار آسیب‌پذیر است. ذهن من معطوف به خاطره‌ای از صحبت مایکل فوکالت فیلسوف، مورخ، نظریه‌پرداز اجتماعی و منتقد ادبی فرانسوی با یک ایرانی انقلابی در ماه‌های آخر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران می‌شود: آنها (آمریکایی‌ها) با رضایت خودشان از سر ما دست برنمی‌دارند. درست مثل آن‌چیزی که در ویتنام رخ داد.

فوکالت در مقاله خود درباره انقلاب اسلامی می‌نویسد: آمریکایی‌ها نسبت به ویتنام تمایل کمتری برای خروج از ایران را دارند چرا که ایران نفت دارد.

مطمئناً، ایران مدتهاست که از آن روح انقلابی که فوکالت احساس کرده بود فاصله گرفته است. برخلاف روسیه و چین، کشمکش‌های مداوم در بین دولتمردان ایران از زمان پیروزی انقلاب زمینه مناسبی برای آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا فراهم آورده است تا در این سیستم سیاسی نفوذ کنند. این مساله ایران را به نسبت روسیه و چین آسیب‌پذیرتر می‌کند.

از سویی دیگر، سیستم سیاسی ایران اشکال غیر‌قابل ‌پیش‌بینی زیادی به خود می‌گیرد که می‌تواند خارجی‌ها را سردرگم نماید و مانع از آن می‌شود که آنها بتوانند یکباره بر تمامی سیستم مسلط شوند.

دوم این که ایران برخلاف چین و روسیه در برابر تاثیر غرب آسیب‌پذیر است. این کشور بیش از هر کشور دیگری در جهان از وزرایی استفاده می‌کند که در آمریکا تحصیل‌کرده‌اند.

سوم، رابطه بین ساختار مذهبی کشور و بازار یکی دیگر از نقاط آسیب‌پذیر ایران محسوب می‌شود. تلاش آمریکا این است که در داخل این سیستم دودستگی ایجاد نماید.

ایران درباره عملکرد سازمان‌های مردم‌نهاد هشیار بوده است. اما با باز شدن دربهای دنیا متعاقب اجرایی شدن توافق هسته‌ای انتظار می‌رود که سازمان‌های مردم نهاد مورد حمایت مالی غرب در ایران به صورت قارچ‌گونه رشد کنند. بی‌شک ایران تحت فشار شدیدی از جانب سازمان‌های طرفدار دموکراسی و حقوق بشر قرار خواهد گرفت.

اشتباهات زیادی در زمان انتخابات در ایران رخ می‌دهد زیرا سیاست داخلی این کشور به شور در می‌آید و مبارزات انتخاباتی داغ می‌شوند. در نهایت، ایران به شدت در برابر انقلاب‌های رنگی آسیب‌پذیر می‌شود.



آرام باشید: کنگره هنوز می‌تواند توافق هسته‌ای با ایران را بر هم بزند

پایگاه آنتی‌وار می‌نویسد: نمایندگان کنگره بعد از گذراندن تعطیلات ماه آگوست خود حالا باید بزرگترین تصمیم خود را بگیرند اینکه می‌خواهند به 54 درصد نماینده‌ای ملحق شوند که دیپلماسی را به جنگ ترجیح می‌دهند و یا می‌خواهند توافق هسته‌ای با ایران را رد کنند.

ایران و تجربه روسیه-چین با ستون پنجم // در حال ویرایش

این توافق می‌تواند به امنیت منطقه‌ای در خاورمیانه کمک نماید. حاکمان رژیم صهیونیستی به عنوان تنها کشوری در خاورمیانه که مجهز به 300 کلاهک اتمی است باید از سخنان ایران‌هراسانه خود درباره تهدید هسته‌ای این کشور دست بردارند.

همانگونه که کارشناسان مسائل نظامی و اطلاعاتی عنوان کرده‌اند این گشایش دیپلماتیک، ایران را در معرض بی‌سابقه‌ترین بازرسی‌ها از تاسیسات هسته‌ای و نظامی قرار می‌دهد.

نتانیاهو و لابی صهیونیست در آمریکا به دنبال برهم زدن توافق هسته‌ای با ایران هستند، اما این یک اشتباه محاسباتی است. چطور عدم توافق می‌تواند در راستای منافع رژیم صهیونیستی باشد؟

توافقی که در نتیجه مذاکرات ایران با شش کشور بزرگ دنیا حاصل شد بسیار قوی می‌باشد. این توافق می‌تواند تمامی مسیرهای دستیابی ایران به تسلیحات اتمی را مسدود نماید. این توافق نقطه‌ عطفی در توافقات منع‌تکثیر می‌باشد چراکه از مولفه‌های بازرسی‌های سرزده و راستی‌آزمایی سود می‌برد.

تنها زمانی‌که که بازرسان سازمان ملل پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را تایید نمایند تحریمهای بین‌المللی علیه این کشور کاهش خواهد یافت.

اگر از منظر وسیع‌تر به این توافق نگاه کنیم، این توافق می‌تواند باعث ازسرگیری رابطه ایران و آمریکا شود. فرصتهای اقتصادی، فرهنگی و مسافرتی می‌تواند بین مردم دو کشور ایجاد گردد. همکاری‌های امنیتی بین واشنگتن و تهران می‌تواند آغاز گردد چرا که دو کشور منافع مشترکی در سوریه، عراق، یمن و دیگر کشورها دارند.

به علاوه، این توافق می‌تواند گامی مهم به سوی منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی در منطقه خاورمیانه باشد.

توافق هسته‌ای باعث می‌شود که تمامی موارد فوق میسر شود. اما این توافق در معرض خطر است.

اگر جمهوری‌خواهان و دموکراتهای طرفدار رژیم صهیونیستی به رد توافق رای دهند، همه چیز بر باد می‌رود. تنها چیزی که ما در صورت شکست توافق می‌توانیم از آن مطمئن باشیم افزایش تنشها و مسابقه تسلیحاتی متعارف و غیرمتعارف در خاورمیانه است.



رابطه آمریکا و ایران: پیش به سوی جهت‌گیری مجدد دو قطبی در خاورمیانه؟

پایگاه گلوبال ریسرچ می‌نویسد: این روزها تحولات سیاسی با سرعت بالایی در خاورمیانه در جریان است. در این تحولات دیپلماسی آمریکایی و روسی نقش کاتالیست‌های اصلی را ایفا می‌کند. مسکو به تهران در مذاکرات آشتی ملی سوریه ملحق شده است. روسیه در حال رایزنی با ریاض است تا این کشور را متقاعد سازد تا از حمایت از گروه‌های تندرو دست بردارد.

ایران و تجربه روسیه-چین با ستون پنجم // در حال ویرایش

واشنگتن نیز توافق تاریخی را با تهران منعقد کرد که این مساله می‌تواند مسیر نزدیکی بین دو کشور را هموار سازد. این مساله باعث ایجاد هراس در ریاض و تغییر مسیر محتاطانه آن به سوی روسیه شده است. اهمیتی ندارد که اوضاع چقدر پیچیده می‌باشد، با این حال، واضح است دو روند اصلی ظهور کرده‌اند: درحالیکه ایران و آمریکا دارند به هم نزدیک می‌شوند، روسیه و ریاض هم در همین اندیشه هستند.

به نظر می‌رسد که ایران و عربستان دارند درباره روابط سنتی ژئوراهبردی خود تجدیدنظر می کنند. در خصوص تغییر موضع ایران می توان گفت که تمامی مسائل به بحث اتمی برنمی‌گردد. اما این تنها بخشی از آن می باشد، هر چند که اهمیت آن بسیار بالاست. مذاکرات هسته‌ای با ایران اساساً تمرینی برای اعتمادسازی بین ایران و آمریکا بود که با وساطت روسیه انجام شد. روسیه تلاش کرد تا صدای ایران توسط غرب شنیده شود. از سویی دیگر، مسکو که تجربه مذاکره با آمریکا را دارد تلاش کرد تا ایران را را از پیامدهای تمامی مواردی که توسط هیات آمریکایی مطرح می‌شود مطلع سازد. به عنوان مثال، روسیه توقع دارد که ایران پس از آزادسازی دارایی‌های بلوکه شده‌اش به سوریه کمک بیشتری نماید و در عوض قول داده است تا پس از اجرایی شدن توافق هسته‌ای بازار انرژی را در قبضه خود در نیاورد.

تعداد اندکی از تحلیل‌گران این استدلال را مطرح کرده‌اند که ایران با امضای توافق هسته‌ای ضرر راهبردی را به جان خرید. برخی می‌گویند که یک‌سری هماهنگی‌ها ایران را در کمپ راهبردی غرب قرار داد و این به ضرر روسیه است. ایران مجبور شد که برخی محدودیتها و بازرسی‌های هسته‌ای را بپذیرد. به طور کلی اگرچه ایران در ابتدا فکر می‌کند که در نتیجه این توافق به مزایای اقتصادی، نظامی و قدرت نرم دست خواهد یافت، اما در نهایت خواهد فهمید که هر چه را که به دست آورده است از دست خواهد داد. ایران در نتیجه این توافق بیش از هر زمانی دیگری در خطر انقلاب‌های رنگی قرار دارد.

حالا بهتر است به مزایایی که هر یک از کشورهای امضاکننده توافق از سال آینده به دست خواهند آورد نگاهی بیندازیم:

ایران: تهران مشتاق است تا میلیاردها دلار سرمایه بلوکه شده‌اش در غرب را آزاد کرده و از آن برای کمک به حزب‌الله، سوریه و حوثی‌های یمن استفاده نماید. در جبهه داخلی، ایران بر روی سرمایه‌گزاری‌، پول و تخصص غرب حساب باز کرده است و امید دارد تا از آنها برای افزایش رشد اقتصادی کشور استفاده نماید. بازار ایران از تمامی ویژگی‌ها برای موفق شدن برخوردار است، اما تحریمها باعث توقف رشد اقتصادی کشور برای بیش از یک دهه شد.

آمریکا: واشنگتن با امضای این توافق به دنبال شریکی است که به تواند با کمک آن به صورت غیرمستقیم نفوذ خود را در قلب اوراسیای چندقطبی افزایش دهد. بر این اساس، آمریکا بسیار مشتاق است که قدرت نرمش را در منطقه اوراسیا و در امتداد مرز روسیه افزایش دهد و در نتیجه رقیبی برای تاثیرگذاری سنتی روسیه ایجاد نماید.

چین/فرانسه/آلمان/ انگلستان: این کشورها تقریباً نگران پیامدهای اقتصادی و انرژی این توافق هستند چرا که آنها می‌خواهند سهم بیشتری به دست آوردند. ایران می‌تواند بخشی از نیاز اروپا به انرژی را تامین نماید.

روسیه: موضع روسیه به نسبت دیگر امضاء‌کنندگان توافق ضعیف‌تر می‌باشد. البته، به صورت نظری روسیه نیز مثل بقیه کشورها از فرصت اقتصادی مشابه‌ای برخوردار است. اما از آنجاییکه صنایع روسیه چندان قوی نیستند، نمی‌توانند با رقبای خود رقابت نمایند. رقبای آنها از تجارب بین‌المللی بیشتری در زمینه سرمایه‌گزاری خارجی برخوردارند و می‌توانند با سرعت بیشتری سرمایه‌گزاری خود را افزایش دهند و در نتیجه سود بیشتری را هم به دست آوردند. این بدان معناست که سهم روسیه از بازار ایران چندان زیاد نخواهد بود. همچنین، هماهنگونه که گفته شد، ممکن است که آمریکا از ایران به عنوان عاملی برای ایجاد بی‌ثباتی در منطقه اوراسیا استفاده نماید. به علاوه، با ورود نفت و گاز ایران به بازارهای جهانی انتظار می‌رود که قیمت این محصولات کاهش یابد و این مساله می‌تواند باعث ضرر روسیه شود. این مساله می‌تواند پیامدهای طولانی‌مدت جدی برای کرملین در پی داشته باشد.

سوالی که پیش می آید این است که ایا ایران واقعاً نسبت به تمامی پیامدهای امضای توافق هسته‌ای اشراف دارد. دولتمردان ایران وانمود می کنند که از قبل درباره تمامی این پیامدها اندیشیده‌اند. در زیر برخی از این پیامدها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد:

فرصت‌های اقتصادی: این می‌تواند در کوتاه‌مدت برای دو طرف برد برد محسوب شود، اما در نهایت از همین بعد اقتصادی بسته به میزان رابطه غرب با ایران به عنوان اهرم فشاری علیه تهران استفاده خواهد شد. هر چند آمریکا و غرب خود را بیشتر وارد فرآیند بهبود اقتصادی ایران در شرایط پساتحریم نمایند، تاثیرگذاری آنها بیشتر خواهد شد. این می‌تواند پیامدهایی برای امنیت ملی ایران در پی داشته باشد چرا که این کشورها ممکن است که خواستار اقدامات سیاسی از جانب ایران شود و بدتر اینکه آنها ممکن است که این خواسته‌ها را با تهدید بازگردندان تحریمها مطرح نمایند. با افزایش نفوذ این کشورها و سازمان‌های مردم‌نهاد، ایران با خطر زیادی از جانب وقوع انقلاب‌های رنگی مواجه است.

بازرسی‌های هسته‌ای: جزئیات مرتبط با بازرسی‌های هسته‌ای که در مفاد توافق مطرح شده است به سود غرب است. غرب نمی‌خواهد که ایران به هیچ وجه به ابزار بازدارندگی هسته‌ای مجهز شود. این توافق از برخی جهات برخلاف منافع راهبردی ایران است. مهمترین مساله این است که این توافق این امکان را از ایران می‌گیرد در صورت به وخامت گراییدن اوضاع تصمیم خود را عوض نماید. در چنین سناریویی، ایران می‌تواند توافق هسته‌ای را برهم زند، اما این کار به قیمت برگشتن تحریمها و خاتمه یافتن همکاری‌ها خواهد بود. همچنین این توافق باعث می‌شود که ابزار بازدارندگی هسته‌ای ایران خنثی شده و در نتیجه این کشور در برابر تهدیدهای آمریکا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ازامنیت کمتری برخوردار خواهد بود.



صحبت‌های مخرب و جنگ‌طلبانه سناتور چاک شومر درباره توافق هسته‌ای با ایران

پایگاه آنتی‌وار می‌نویسد: سناتور چاک شومر اعلام کرده است که با توافق هسته‌ای بین ایران و گروه 5+1 مخالفت خواهد کرد. وی بیانیه مفصلی را منتشر کرده است که در آن دلایل خود را برای مخالفت با این توافق برشمرده است. نظر به تاثیرگذاری شومر در سنای آمریکا خصوصاً در بین دموکرات‌ها، بررسی بیانیه و دلایلش مهم می‌باشد. متاسفانه، بیانیه وی مملو از سوءبرداشت‌ها از قوانین بین‌المللی و حتی صحبت‌های کاملاً غلط می‌باشد. قبل از بررسی این توافق، باید در نظر داشت که توافق هسته‌ای معاهده محسوب نمی‌شود و در نتیجه این توافق هیچ‌گونه وظیفه حقوقی جدیدی برای هیچ‌یک از طرفین ایجاد نخواهد کرد. این توافق تنها شروطی را برای برداشته شدن تحریم‌های اقتصادی ایران مطرح می‌کند و وظایف قانونی هم در مدت زمان مشخصی به پایان خواهند رسید. در نتیجه این توافق نباید مثل یک معاهده تازه امضاء شده بین المللی توسط کنگره مورد بررسی قرار گیرد.

ایران و تجربه روسیه-چین با ستون پنجم // در حال ویرایش

شومر: در ده سال اول این توافق، ضعف‌های جدی در این توافق وجود دارد. نخست؛ بازرسی‌ها در هر زمان و در هر مکانی انجام نخواهد شد.

هرگونه توافقی که با هریک از اعضای آژانس بین المللی انرژی اتمی امضاء می‌شود توسط پادمانها و پروتکل الحاقی مورد نظارت قرار می گیرد. هیچ‌چیزی در این اسناد وجود ندارد مبنی بر اینکه آژانس قدرت بازرسی از هر مکانی و در هر زمانی را دارد. آژانس در حال حاضر دسترسی به تمامی سایتهای هسته‌ای ایران را دارد. موضوع دسترسی نیست. درخواست برای بازدید از سایتهایی که ربطی به توافقات بین‌المللی و تعهدات ایران ندارند از آمریکا تصویر یک زورگو را در جهان اسلام ایجاد می‌کند که تنها زمانی از معاهدات بین المللی پیروی می‌کند که به نفعش باشد.

شومر: تاخیر 24 روزه قبل از انجام بازرسی مشکل‌ساز است. اگرچه بازرسان حتی می‌توانند پس از 24 روز هم اثرات رادیواکتیو را شناسایی کنند، اما این تاخیر به ایران اجازه می‌دهد تا مانع از شناسایی ساختمانهای غیرقانونی و جنبه‌های نظامی احتمالی برنامه هسته‌ایش شود.

این سناتور درک اشتباهی از شرایط فعلی بازرسی از برنامه هسته‌ای ایران دارد. بازرسان آژانس در حال حاضر در ایران هستند، نمونه‌برداری می‌کنند و از سایتهای مختلف بازدید می‌کنند. آنها از ابزارهای پیشرفته برای شناسایی هر چیزی بهره‌ می‌برند. ماهواره‌ها می‌توانند به صورت هر روز هفته و 24 ساعته ساختمانهای غیرقانونی را شناسایی کنند. این سناتور همچنین جنبه‌های احتمالی برنامه هسته‌ای ایران را اشتباه فهمیده است. این مساله به یکسری ادعاها درباره تحقیقات مرتبط با تسلیحات هسته‌ای برمی‌گردد که در اوایل سال 2000 مطرح شدند. این ادعاها هنوز اثبات نشده‌اند.

شومر: حتی زمانیکه ما رادیواکتیو را در یک سایت شناسایی کنیم، تاخیر 24 روزه به ما اجازه نمی‌دهد که بفهمیم دقیقاً آنجا چه اتفاقی افتاده است.

این کاملاً مبالغه است. زمانیکه که توافق اجرایی شود، آژانس 150 بازرس در محل خواهد داشت که مجهز به پیشرفته‌ترین تجهیزات، ماهواره و ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات هستند.

شومر: مساله مشکل‌سازتر این است که آمریکا نمی‌تواند به صورت یک‌جانبه تقاضای بازرسی کند. از آنجاییکه درخواست بازدید باید به تایید کمیسیون مشترک متشکل از 8 کشور برسد و از آنجاییکه می‌شود فرض کرد که چین، روسیه و ایران همکاری نمی‌کنند، آمریکا باید نظر مثبت هر سه کشور اورپایی و همچنین نماینده اروپا را بگیرد. این ترس وجود دارد که زمانیکه اروپایی‌ها در بازار پرزرق و برق ایران گرفتار شوند، دیگر نخواهند وضعیت خود در ایران را به خطر بیندازند.

این سناتور یکبار دیگر عدم شناخت خود را از قوانین بین‌الملل نشان می‌دهد. این توافقی دوجانبه بین ایران و آمریکا نیست. بنابراین، آمریکا هیچ قدرتی برای درخواست هیچ‌چیزی به صورت یک‌جانبه ندارد.

شومر: استفاده از شرط بازگشت تحریمها دشوار است. درحالیکه آمریکا می‌تواند به صورت یک‌جانبه تمامی تحریمها را برگرداند، اما در مواردی واشنگتن ممکن است بخواهد به خاطر میزان نقض توافق تنها بخشی از تحریمها را برگرداند. بازگشت بخشی از تحریمها برای آمریکا دشوار خواهد بود چرا که نیازمند همکاری تمامی کشورها می‌باشد.

فرض کنیم که این سناتور درست می گوید. اگر شرط بازگشت‌پذیری تحریمها درست نیست، چه کار دیگری می‌توانیم انجام دهیم؟ این شرط باعث حذف حق وتوی روسیه و چین در شورای امنیت می‌شود. در عین حال، دنیا آن گونه که این سناتور می‌خواهد نمی‌چرخد.

شومر: طرفداران توافق استدلال می‌کنند که پس از گذشت 10 سال، رئیس جمهوری بعدی آمریکا در موضع ضعیفی برای جلوگیری از دست‌یابی ایران به بمب اتمی قرار ندارد. این استدلال رژیم فعلی تحریمها را نادیده می گیرد. پس از گذشت 15 سال، ایران به لحاظ مالی بسیار پیشرفت خواهد کرد و بهتر می‌تواند تسلیحات اتمی تولید نماید.

نخست اینکه، هیچ‌گونه مدرکی وجود ندارد که ایران به دنبال دستیابی به بمب اتمی است. برعکس، مدارک کافی وجود دارد که ایران نمی‌خواهد چنین کاری کند. دوم، ایران سالهاست که به عنوان کشوری هسته‌ای شناخته می‌شود. این کشور کاملاً بر فرآیند تکمیل چرخه سوخت برای تولید اورانیوم غنی‌شده احاطه دارد، فناوری سانتریفیوژ لازم برای تولید اورانیوم را ساخته است و زیرساختهای لازم برای یک برنامه هسته‌ای قوی را نیز دارد. بهترین گزینه برای ما این است که این برنامه هسته‌ای را تحت کنترل داشته باشیم.

شومر: ما به ایران چراغ سبزی برای نزدیک شدن به بمب اتمی نشان داده‌ایم و توانایی ما برای جلوگیری از این اقدامات ایران به لحاظ اخلاقی و اقتصادی ضعیف‌تر خواهد بود.

ما باید توجه داشته باشیم که هیچ‌گونه مدرکی علیه برنامه هسته‌ای ایران وجود ندارد. باید این سوال را بپرسیم که اگر ایران می‌خواست بمب اتمی بسازد چرا جنبه‌های نظامی برنامه هسته‌ایش را در سال 2003 متوقف کرد. پس از سرنگونی صدام حسین که مجهز به تسلیحات شیمیایی بود، ایران دیگر نیازی به بازدارندگی نداشت. باید به این نکته هم توجه کرد که ایران علی‌رغم استفاده عراق از تسلیحات شیمیایی علیه این کشور هیچ‌گونه مقابله به مثلی انجام نداد.

شومر: اگر قصد واقعی ایران دست‌یابی به بمب اتمی است، این کشور طبق این توافق باید فقط صبر کند. پس از گذشت 10 سال، این کشور به این هدف خود بسیار نزدیک شده است. به نظر من، با این توافق پس از گذشت 10 سال، ما شاهد ایران بدتری خواهیم بود که بدون توافق شاهد چنین مساله‌ای نخواهیم بود.

به گفته البرادعی مدیرکل اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ما نمی توانیم مقاصد یک ملت را اندازه بگیریم و فقط می‌توانیم با حقایق موجود سروکار داشته باشیم و حقایق این را به ما می‌گویند که ایران به دنبال بمب اتمی نیست.

شومر: به علاوه، ما باید به جنبه‌های غیرهسته‌ای توافق نیز توجه کنیم. این جنبه به من اخطار بیشتری می‌دهد. سالهاست که ایران از قدرت نظامی خود برای افزایش تاثیرگذاریش در منطقه استفاده کرده است و از اقدمات نظامی علیه رژیم صهیونیستی حمایت کرده است. طبق توافق، ایران به حداقل 50 میلیون دلار در آینده نزدیک دست پیدا خواهد کرد و بی‌شک از مقداری از این پول برای افزایش تلاشهایش در منطقه استفاده خواهد کرد.

نخست اینکه 50 میلیارد دلاری که ایران به دست می‌آورد، پول خودش است. هیچ‌کشوری به ایران کادو یا هدیه نداده است.

دوم، ایران توافق‌نامه‌های دفاعی دوجانبه با سوریه و برخی دیگر از کشورها دارد، همانطور که آمریکا با دیگر کشورها از جمله هم‌پیمانان خود در خاورمیانه دارد. همانوطور که جوی بایدن گفت، این هم‌پیمانان آمریکا یعنی عربستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه بودند که اقدامات دموکراسی‌‌خواهانه در سوریه را به جنگ فرقه‌ای تبدیل کردند. ایران با دولت عراق هم‌پیمان است. برخی سیاستمداران عراقی معتقدند که اگر کمک‌های ایران نبود، عراق مدتها قبل به دست داعش افتاده بود. هیچ‌گونه مدرکی نیز وجود ندارد که ایران در یمن مداخله کرده است.

سوم، ایران از هم پیمانان خود در شرایط خوب و بد حمایت کرده است. ایران در زمانیکه تحریمی وجود نداشت این کار را می‌کرد و در زمان اعمال تحریمها نیز به حمایتهای خود ادامه داد. اما هیچ‌گونه سندی وجود ندارد که ایران می‌خواهد یکباره حمایتهای خود را افزایش دهد.

چهارم و مهمتر اینکه، ایران به این پول برای تقویت اقتصاد خود، تولید شغل، سرمایه‌گزاری در زیرساختها و پاسخ به خواسته 80 میلیون ایرانی تحصیل‌کرده نیاز دارد.

شومر: برای کاهش اثرات تحریمها، رهبر انقلاب مجبور شده بود که به سمت میانه‌روها متمایل شود. به نظر منطقی می‌رسد که با برداشته شدن تحریمها ایشان به سوی راستی ‌ها متمایل خواهند شد و حمایتهای خود را از سپاه پاسداران و تندروها افزایش خواهند داد.

مساله کاملاً برعکس است: رهبر انقلاب ایران کاملاً به فکر نظام جمهوری اسلامی ایران است. ایشان به فکر اقتصاد ایران هستند، اقتصادی که در سال 2012-2013 در حال فروپاشی بود. حتی فرماندهان سپاه نیز این را می‌فهمند. به همین دلیل است که آنها از توافق حمایت می‌کنند.

شومر: سرانجام، تندروها می‌توانند از پولهای آزاد شده برای تولید موشکهای قاره‌پیما استفاده کنند و به این وسیله آمریکا را تهدید کنند. محدودیتهایی باید برای استفاده ایران از این منابع جدید اعمال شود.

ایجاد محدودیت برای ایران در زمینه هزینه کردن پولهای خودش به معنای زیرپاگذاشتن حاکمیت این کشور است. آمریکا همین روش را درباره برخی دیگر کشورها انجام داد و در تمامی آنها نتیجه معکوس بوده است. به علاوه، ایران بر غم تهدیدات برنامه موشکی پیشرفته‌ای دارد. سرانجام، هر اقدامی که ایران برای تقویت نیروهای مسلح خود انجام می‌دهد تنها برای اهداف دفاعی است.

شومر: در خصوص جنبه‌های هسته‌ای برنامه هسته‌ای ایران، فکر می کنم که عدم توافق بهتر از توافق کردن است.

و گزینه جایگزین چیست؟

شومر: تایید یا رد این توافق به چگونگی عملکرد ایران طبق توافق بستگی دارد. اگر کسی فکر می‌کند که ایران میانه‌رو خواهد شد و تماس غرب با ایران و کاهش انزوای اقتصادی و سیاسی این کشور می‌تواند به نرم شدن موضع تهران کمک نماید، باید این توافق را تایید کنیم. به علاوه، ایران میانه‌رو از شکافهای موجود در توافق سوء استفاده نخواهد کرد، پس از گذشت ده سال به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای نخواهد بود، و منابع مالی جدیدش برای رشد داخلی استفاده خواهد کرد.

اگرچه هیچ‌کسی نمی‌تواند با قاطعیت بگوید که ایران پس از گذشت ده یا پانزده سال چگونه رفتار خواهد کرد، اما یک چیز قطعی است: هیچ کشوری با وجود تهدید علیه موجودیتش یا منافع ملیش میانه‌رو نخواهد شد. بنابراین، ایران دارای اقتصاد روبه رشد به احتمال فراوان سیاست خارجی و داخلی میانه‌روتری خواهد داشت.

شومر: به نظر من این تهدید که ایران میانه‌رو نشود و در عوض از این توافق برای دنبال کردن اهداف خود استفاده نماید بسیار زیاد است.

بر چه اساسی؟ آیا این سناتور می‌توانست انتخاب سید محمد خاتمی و یا حسن روحانی در ایران را پیش‌بینی کند؟ ایران بیش از هر کشور دیگری در خاورمیانه دارای پایه و اساس دموکراتیک است.

منبع: مشرق
ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار