در روزهای اخیر طرفداران توافق هستهای با ایران با دو استدلال، با مخالفت نمایندگان جمهوریخواه مقابله به مثل کردند. اول این که اگر کنگره این توافق را متوقف کند، جمهوریخواهان مسوول افزایش عواقب متعاقب آن هستند. دوم اینکه جمهوریخواهانی که ادعا میکنند ما باید به «توافق بهتری» دست مییافتیم باید روشهای جایگزین خود برای رسیدن به توافق بهتر را توضیح داده یا این که اعتراف کنند که روش جایگزینی ندارند. البته این دو استدلال باید برای دموکراتهای مخالف این توافق هم به کار بسته شود. اگر کنگره این توافق را تصویب نکند، نتیجه به دست آمده حاصلِ دست تعداد زیادی نماینده دموکرات خواهد بود. و آنها هم در پیامدهای چنین اتفاقی سهم خواهند داشت. همچنین باید آنها را نیز تحت فشار گذاشت تا راهحل جایگزین مورد نظرشان را مشخص کنند.
هر روز نقطهنظرات بیشتر و بیشتری شنیده میشود که اشاره به این موضوع دارد که عواقب چنین کاری میتواند واقعاً جدی باشد – و این که هیچ راهحل جایگزین قابل اجرایی در ازای این توافق وجود ندارد. یک شخص مهم دیگر که باید وی را به این گروه همصدا اضافه کرد، هنری پالسون است. او که مسوول اعمال تحریمهای آمریکا به عنوان وزیر خزانهداری دوران ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش بود، هشدار داده که اگر کنگره این توافق را رد کند، هیچ شانس واقعی دیگری برای اعمال مجدد تحریمهای بینالمللی شرکای دیگر باقی نمیماند و احتمالاً اعمال تحریمهای آمریکا به تنهایی هم موثر واقع نمیشود: «این فرض که پس از آن که ما، ایالاتمتحده آمریکا با پنج شریک دیگر و در مقابل دیدگان جامعه جهانی در مورد چنین مسالهای مذاکره کردیم، اکنون میتوانیم از آن پا پس بکشیم و دیگران یا حتی متحدانمان با ما همراه خواهند شد، سادهلوحی و غیرواقعبینی است.» پالسون این اظهارات را در خلال نشستی که پنجشنبه شب با حمایت موسسه آسپن به منظور بحث و گفتوگو درباره کتاب جدید او درباره چین ترتیب داده شده بود، بیان کرد.
پالسون افزود: «و تحریمهای یکجانبه موثر نخواهد بود بلکه باید چند جانبه باشد.... وی گفت که به نظر من این کاملاً غیرواقعبینانه است که فکر کنیم در صورت کناره کشیدن ما از این توافق تحریمهای چند جانبه به قوت خود باقی خواهد ماند.»
به بیان دیگر، رژیم تحریمها از هم پاشیده میشود و هرگونه تلاش برای بازگشتن به عقب و دستیابی به یک «توافق بهتر» با مشکل مواجه میشود و این موضوع را دموکراتها در کنگره به خوبی میدانند. ما هم میدانیم که آنها به این مساله واقف هستند زیرا دیپلماتهای دیگر کشورهای مذاکره کننده درخصوص این توافق مستقیماً آنها را مطلع کردهاند که موضوع از چه قرار است. آن دیپلماتها به دموکراتها گفتهاند که اگر کنگره توافق را برهم زند، عملاً هیچ شانسی برای بازگشت به مذاکرات به امید جایگزینی آن با یک راه بهتر دیگر وجود نخواهد داشت. اگر دموکراتها در متوقف کردن توافق هستهای به جمهوریخواهان کمک کنند، باید درباره این مسائل پاسخگو باشند. با این وجود، اگر با توافق موافقت نشود، دموکراتها نقش کلیدی در پدید آمدن چنین اتفاقی ایفا کردهاند. پس از آن که اوباما مخالفت مورد انتظارِ کنگره تحت سلطه جمهوریخواهان با این توافق را وتو کرد، مخالفان باید برای ملغا کردن وتوی رئیسجمهور اوباما، به جمعآوری دوسوم از آراء هر دو حزب بپردازند. برای مخالفت با این توافق به بیش از دوازده سناتور دموکرات و دوازده نماینده دموکرات مجلس نمایندگان نیاز است – که این تعداد چندان هم جزئی و ناچیز نیست. (م.م)
وقوع چنین اتفاقی هنوز هم بعید به نظر میرسد. اما آخرین اظهارات سنا نشان میدهد که حداقل امکان آن وجود دارد. در حدود 20 دموکرات و سناتورهای همتراز با آنها از این توافق حمایت کردهاند. اما در حدود 26 نفر دیگر هنوز موضع رسمی خود را اعلام نکردهاند و حقیقت دارد که 10 تا از 16 نفر باقیمانده لازم است. بنابراین محاسبات همچنان به نفع توافق ادامه دارد، اما هنوز زمان برای تغییر آن وجود دارد.
تا آنجایی که میدانیم در مجلس نمایندگان حتی یکی از 150 نماینده دموکراتی که در حمایت از دیپلماسی با ایران نامهای را امضا کردند، از این توافق حمایت نکرد و این امر برای حفظ حق وتو در مجلس نمایندگان کافی خواهد بود. اما در این میان برخی حامیان این توافق به طور خصوصی از سناریویی کابوسوار صحبت میکنند: اگر دشمنان به نحوی در طول رأیگیری اولیه 67 سناتور را به مخالفت با این توافق وادار سازند (قبل از وتو) میتواند به طور باور نکردنی موجب نگرانی و ترس برخی دموکراتهای مجلس نمایندگان و تغییر موضع آنها علیه توافق شوند تا نادیده گرفتن توافق را در آینده در مجلس نمایندگان تضمین کنند.
به عبارت دیگر، به سختی میتوان پیشبینی کرد که هر دو مجلس آرای کافی برای لغو حق وتوی اوباما را جمعآوری کنند و نقش دموکراتها در این زمینه کلیدی و مهم است. به همین دلیل است که مخالفان اقدامات لابیگری شدید خود را به شدت بر روی دموکراتها متمرکز کردهاند.
اگر این توافق مغلوب شود، دموکراتها به علاوه جمهویخواهان نیز مسوول پیامدهای متعاقب آن خواهند بود. همانطور که اخیراً برایان باتلر توضیح داد، اساس مخالفت جمهوری خواهان با توافق بر دو چیز است: طفره رفتن از اندیشیدن به چیزی که ما باید انجام دهیم است، به جای پیش کشیدن این موضوع که اگر یک وقتی ایران همچنان به کارهایش ادامه دهد تا به بمب هستهای دست یابد؛ و وعدههای دروغین درباره اینکه چگونه میتوانند توافق بهتری را که ادعا میکنند ممکن بود، تضمین کنند.
اما دموکراتهایی که در نهایت با این توافق مخالفت میکنند، باید توضیح دهند که چرا با همان احتمالات و وعدههای دروغین معامله نمیکنند.
بدیهی است که قانونگذاران صادقانه به این باور برسند که پیامدهای رد توافقنامه به آن اندازه که حامیان آن ادعا میکنند وخیم نخواهد بود؛ یا اینکه این توافق خطرات طولانی مدت شدیدی را به همراه دارد که عواقب کوتاه مدت ناشی از رد آن، دلیل موجهی برای حمایت از آن نیست؛ یا اینکه گزینههای محتملتری به غیر از جنگ وجود دارد.
اما دموکراتهایی که مخالف این توافق هستند – و همچنین جمهوریخواهان – میبایست برای مخالفت با استدلالهای واقعی در این زمینه دلیل بیاورند و باید بدانند هر استدلالی که ارایه میکنند با سختگیری و شک و تردید شدید مواجه خواهد بود.