جانبازی که بدون داشتن دست و بینایی تا مقطع فوق لیسانس درس خواند
غلامعلی وحید نیا جانباز ۷۰ درصد است که علیرغم نداشتن بینایی و نداشتن دو دست برای استفاده از خط بریل، از مقطع دوم راهنمایی مجدداً شروع به درس خواندن کرد و مدرک فوق لیسانس خود را در رشته تاریخ گرفت.
به گزارش خبرگزاری بسیج، غلامعلی وحیدنیا، جانباز ۷۰ درصد که در سال ۱۳۶۲ در کردستان بر اثر انفجار مین، از ناحیه دو چشم، دو دست، فک بالا و گوش چپ مجروح شده است، از ادامه تحصیل علیرغم همه محدودیتهایش گفت.
اینجانباز یکسال پس از مجروح شدن و عدم توانایی کار کردن در سال ۱۳۶۳ تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد، درحالیکه آخرین مدرک تحصیلی وی، سال دوم راهنمایی بوده است.
وی از زحمات خود برای درس خواندن اینچنین میگوید: یک نابینا باید برای ادامه تحصیل از خط بریل استفاده کند و این خط نیز احتیاج به انگشتان دست دارد اما از آنجاییکه من از ناحیه دو دست نیز جانباز بودم، مجبور شدم با آموزش مربیان از انگشتان پای خود استفاده کنم و حس لامسه با شصت پا را یاد گرفتم.
وحیدنیا در ادامه گفت: حدود چهارماه طول کشید تا حس لامسه انگشت پا را به دست آوردم و بعد از مدتی توانستم دو حرف «الف» و «ب» را یاد بگیرم؛ این یادگیری ادامه داشت تا اینکه تعطیلات عید نوروز شروع شد، پس از گذراندن این ایام و وقفهای که ایجاد شد، آنچه آموخته بودم را فراموش کردم و حس لامسه را از دست دادم بنابراین فهمیدم اگر فاصلهای ایجاد شود و نتوانم از این حس خوب استفاده کنم، تلاش من برای درس خواندن بیهوده است؛ بنابراین چند سال دیگر درس خواندن را به تعویق انداختم و در کارگاههای حمایتی مخابرات شروع به کار کردم اما بعد از مدتی کار کردن هم من را ارضاء نکرد.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۷۰ در مکه و در چادرهای منا نشسته بودم که یکی از آشنایان از من درباره ادامه تحصیل پرسید و وقتی در پاسخ گفتن نتوانستم ادامه دهم؛ از جواب من متعجب شد و توجیه من را غیرمنطقی دانست و پیشنهاد درس خواندن به شکل ترمی واحدی را داد.
آقای وحید نیا میگوید؛ استارت درس خواندن وی در چادرهای منا زده شد و علیرغم مواجه بودن با یک سری موانع در استفاده از خط بریل، او تصمیم گرفت از طریق حفظ کردن درس بخواند اما این شیوه درس خواندن برای یادگیری ریاضیات بسیار سخت ولی امکانپذیر بود و وی توانست ریاضیات و زبان انگلیسی سال سوم راهنمایی را با حفظ کردن یاد گرفته و نمره لازم را بیاورد و نهایتا در سال ۷۵ دیپلم خود را گرفته و در کنکور شرکت کند.
اینجانباز عزیز گفت: در آن زمان من در نجف آباد زندگی میکردم و برای امتحانات خود باید به اصفهان میآمدم اما با تلاش و همراهی دوستان، درحالی که تعداد زیادی شرکت کننده وجود داشت، رتبه ۱۹۲ کشور را در کنکور از آن خود کرده و این رتبه من را علاقهمند به ادامه تحصیل کرد؛ من در دانشگاه اصفهان و در رشته فلسفه قبول شدم و از آنجایی که علاقه چندانی به این رشته نداشتم تغییر رشته دادم که این کار مشکلات بسیاری را برای من به وجود آورد.
وحید نیا با بیان اینکه علاقه مندیاش در رشته مشاوره بود؛ گفت: استادان به دلیل نابینایی من این رشته را مناسب ندیدند زیرا در مشاوره ارتباط چشمی با مراجعه کننده لازم است؛ اما از آنجاییکه خداوند لطف خود را شامل حال بنده کرده بود، استقامت کردم و با راهنمایی چند تن از استادان در رشته تاریخ ادامه تحصیل دادم و در سال ۷۸ لیسانس خود را گرفتم.
اینجانباز عزیز تشویق جمعی از دوستان را عامل ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس دانست و گفت: در همین رشته و در دانشگاه اصفهان موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس شدم و با معدل ۱۸ دفاع کردم.
وی درخصوص سختیهای زندگی خود گفت: هم سن و سالهای من وقتی به جنگ میرفتند؛ در سن ۱۳ تا ۲۰ سال بودند اما با همان سن کم، افرادی قانع و سخت کوش بودند و مشکلات زیادی را پشت سر میگذاشتند؛ بنابراین این خصوصیتها امثال من را پخته کرد همچنان که من در دوران خدمت خود، سختترین کارها را به دوش گرفتم چراکه به قول امیرالمومنین (ع) از آنچه میترسی به سمت آن برو.
انتهای پیام/
اینجانباز یکسال پس از مجروح شدن و عدم توانایی کار کردن در سال ۱۳۶۳ تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد، درحالیکه آخرین مدرک تحصیلی وی، سال دوم راهنمایی بوده است.
وی از زحمات خود برای درس خواندن اینچنین میگوید: یک نابینا باید برای ادامه تحصیل از خط بریل استفاده کند و این خط نیز احتیاج به انگشتان دست دارد اما از آنجاییکه من از ناحیه دو دست نیز جانباز بودم، مجبور شدم با آموزش مربیان از انگشتان پای خود استفاده کنم و حس لامسه با شصت پا را یاد گرفتم.
وحیدنیا در ادامه گفت: حدود چهارماه طول کشید تا حس لامسه انگشت پا را به دست آوردم و بعد از مدتی توانستم دو حرف «الف» و «ب» را یاد بگیرم؛ این یادگیری ادامه داشت تا اینکه تعطیلات عید نوروز شروع شد، پس از گذراندن این ایام و وقفهای که ایجاد شد، آنچه آموخته بودم را فراموش کردم و حس لامسه را از دست دادم بنابراین فهمیدم اگر فاصلهای ایجاد شود و نتوانم از این حس خوب استفاده کنم، تلاش من برای درس خواندن بیهوده است؛ بنابراین چند سال دیگر درس خواندن را به تعویق انداختم و در کارگاههای حمایتی مخابرات شروع به کار کردم اما بعد از مدتی کار کردن هم من را ارضاء نکرد.
وی ادامه داد: در سال ۱۳۷۰ در مکه و در چادرهای منا نشسته بودم که یکی از آشنایان از من درباره ادامه تحصیل پرسید و وقتی در پاسخ گفتن نتوانستم ادامه دهم؛ از جواب من متعجب شد و توجیه من را غیرمنطقی دانست و پیشنهاد درس خواندن به شکل ترمی واحدی را داد.
آقای وحید نیا میگوید؛ استارت درس خواندن وی در چادرهای منا زده شد و علیرغم مواجه بودن با یک سری موانع در استفاده از خط بریل، او تصمیم گرفت از طریق حفظ کردن درس بخواند اما این شیوه درس خواندن برای یادگیری ریاضیات بسیار سخت ولی امکانپذیر بود و وی توانست ریاضیات و زبان انگلیسی سال سوم راهنمایی را با حفظ کردن یاد گرفته و نمره لازم را بیاورد و نهایتا در سال ۷۵ دیپلم خود را گرفته و در کنکور شرکت کند.
اینجانباز عزیز گفت: در آن زمان من در نجف آباد زندگی میکردم و برای امتحانات خود باید به اصفهان میآمدم اما با تلاش و همراهی دوستان، درحالی که تعداد زیادی شرکت کننده وجود داشت، رتبه ۱۹۲ کشور را در کنکور از آن خود کرده و این رتبه من را علاقهمند به ادامه تحصیل کرد؛ من در دانشگاه اصفهان و در رشته فلسفه قبول شدم و از آنجایی که علاقه چندانی به این رشته نداشتم تغییر رشته دادم که این کار مشکلات بسیاری را برای من به وجود آورد.
وحید نیا با بیان اینکه علاقه مندیاش در رشته مشاوره بود؛ گفت: استادان به دلیل نابینایی من این رشته را مناسب ندیدند زیرا در مشاوره ارتباط چشمی با مراجعه کننده لازم است؛ اما از آنجاییکه خداوند لطف خود را شامل حال بنده کرده بود، استقامت کردم و با راهنمایی چند تن از استادان در رشته تاریخ ادامه تحصیل دادم و در سال ۷۸ لیسانس خود را گرفتم.
اینجانباز عزیز تشویق جمعی از دوستان را عامل ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس دانست و گفت: در همین رشته و در دانشگاه اصفهان موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس شدم و با معدل ۱۸ دفاع کردم.
وی درخصوص سختیهای زندگی خود گفت: هم سن و سالهای من وقتی به جنگ میرفتند؛ در سن ۱۳ تا ۲۰ سال بودند اما با همان سن کم، افرادی قانع و سخت کوش بودند و مشکلات زیادی را پشت سر میگذاشتند؛ بنابراین این خصوصیتها امثال من را پخته کرد همچنان که من در دوران خدمت خود، سختترین کارها را به دوش گرفتم چراکه به قول امیرالمومنین (ع) از آنچه میترسی به سمت آن برو.
انتهای پیام/
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار