خبرهای داغ:
وحیددستجردی:

جزء استیضاح کنندگان عبدالله نوری در مجلس پنجم بودم

نماینده دوره چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: «علت انصرافم از حضور در لیست کارگزاران، این بود که خط ولایت فقیه و رهبری در حزب کارگزاران کم رنگ بود و من از ابتدا بصورت اعتقادی هیچ وقت با چنین جریاناتی دم ساز نبودم.»
کد خبر: ۸۶۳۴۷۹۴
|
۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۰
به گزارش خبرگزاری بسیج، پس از انقلاب اسلامی و با شکل گیری جمهوری اسلامی شاهد حضور زنان در عرصه های مختلف علمی، هنری، پژوهشی و مدیریتی بوده ایم؛ تا جایی که خانم‌ها در ۳دهه ابتدایی انقلاب به نمایندگی مجلس و نیز معاونت رئیس جمهور و وزرا انتخاب شدند.

در دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی بالاترین تعداد بانوان مربوط به مجلس پنجم می‌شود که ۱۴ زن در آن حضور داشتند. اما در دولت دهم اتفاقی جدی تر در عرصه حضور زنان در مناصب مدیریتی بوده و  «مرضیه وحید دستجردی» به عنوان اولین زن وزیر در جمهوری اسلامی برای وزارت بهداشت و درمان به مجلس هشتم معرفی شد و رای اعتماد گرفت.

مرضیه وحید دستجردی که سابقه دو دوره نمایندگی در مجالس چهارم و پنجم را دارد، این روزها نیز برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی کاندیدا شده است و در لیست ائتلاف اصولگرایان قرار دارد.

گفت و گو با دستجردی که در «مرکز سیاستگذاری سلامت قوه قضائیه» انجام شد به سوالاتی در حوزه سیاسی و موضوعات بهداشت درمان پاسخ داد.

نماینده دوره چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی در این مصاحبه به سوالات طرح شده، کاملا محافظه کارانه پاسخ می‌داد و مراقبت بود تا اسمی از فردی برده نشود. وی با اشاره به خاستگاه سیاسی و جناحی خود، اظهار کرد: «من در مقطع سال‌های ۷۱ و ۷۵ و برای انتخابات چهارم و پنجم مجلس، کاندیدای جامعه روحانیت مبارز بودم و امروز هم خود را یک فرد اصولگرا می‌دانم»

وی همچنین از فعالیت تشکیلاتی خود می‌گوید: «بیش از سه سال است تشکلی با نام جبهه متحد زنان اصولگرا و کارآمد را تاسیس کردیم؛ ما در این تشکل فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و نیکوکارانه و سیاسی انجام می‌دهیم و به لحاظ فکری در دایره اصولگرایی تعریف می‌شویم.»

حزب کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم نام دستجردی را در لیست انتخاباتی خود قرار داد اما وی از حضور در این لیست کنار کشید. وی در توضیح این اتفاق گفت: «در انتخابات مجلس پنجم حزب کارگزاران هم اسم بنده و مرحوم ابوترابی را در لیست قرار داد که ما خارج شدیم. بعضی از آقایان که در شورای مرکزی حزب کارگزاران بودند بعد از کناره گیری من گفتند با این کار سند مرگ خود را امضا کردی، البته منظورشان این بود که تو دیگر از صحنه سیاست حذف خواهی شد.»

دستجردی تاکید کرد: «علت انصرافم از حضور در لیست کارگزاران، این بود که خط ولایت فقیه و رهبری در حزب کارگزاران کم رنگ بود و من از ابتدا بصورت اعتقادی هیچ وقت با چنین جریاناتی دم ساز نبودم.»

نماینده دوره پنجم مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی درخصوص استیضاح عبدالله نوری وزیر کشور دولت اول اصلاحات، توضیح داد: «کارهایی که آقای عبدالله نوری در زمان وزارتش کرد، تغییراتی که در وزارتخانه داد و برنامه‌ها و سیاستگذاری هایی که داشت با روح دولت و مجلس آن زمان ناسازگار بود. در آن زمان برخی جریاناتی که مخالف اصل نظام، دولت و ولایت بودند و با رهبری ضدیت داشتند از طریق وزارت کشور وقت مورد حمایت قرار می‌گرفتند؛ این مسائل اصلا به مزاق نمایندگان مردم خوشایند نبود و وزیر کشور وقت استیضاح شد.»

وی در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ترکیب مجلس دهم را چگونه ارزیابی می‌کنید، تصریح کرد: «اینکه در ترکیب مجلس دهم چه اتفاقی می افتد، رای مردم تعیین کننده است و اینکه مجلس آینده اعتدالی می شود یا افراطی را هم نمی‌دانم، اما امیدوارم مجلسی تشکیل شود که قوانین و نظارتی از آن بیرون بیاید که به نفع کل کشور و مردم باشد.»

دستجردی با اشاره به مجلس ششم که با اکثریت اصلاح طلبان تشکیل شد، گفت: «مجلس ششم مجلس اعتدالی نبود زیرا فکر نمی‌کنم آبستراکسیون و مسائلی از این قبیل اعتدال محسوب شود. ما در زمان مجلس ششم به عنوان ناظر بودیم و مجلس را برای خودمان تحلیل می‌کردیم. بعضی مواقع من در جلساتی که مردم حضور داشتند، می شنیدم که می گفتند وقتی مجلس تعطیل هست ما آرامش داریم. »

وی خاطرنشان کرد: «اگر قرار باشد خدایی ناکرده در مجلس جریاناتی به راه بیفتد که منجر به تفرقه، آشوب و اختلاف شود ما این مجلس را یک مجلس اعتدالی نمی دانیم. امیدواریم مجلس دهم به هیچ وجه شبیه مجالسی که آبستراکسیون می‌کنند نباشد.»

دستجردی با بیان اینکه «من به این تقسیم بندی‌های اصلاح طلب و اصولگرا اعتقادی ندارم»، اظهارکرد: «شاید من کسی هستم که تفکرم اصولگرایی است ولی به نظرم اعتقاد قلبی خیلی مهم است؛ ما خیلی مرز روشنی بین اصلاح‌طلبی و اصولگرایی نداریم.»

وقتی از اولین وزیر زن در جمهوری اسلامی سوال کردیم آیا پیگیری حقوق زنان و مسائل مرتبط با آنها لزوما با یک حضور حداکثری توسط بانوان در مجلس محقق می‌شود؟، گفت: « ما نمی‌خواهیم زنان به مجلس تحمیل شوند؛ مثلا بنا نداریم زنانی که کیفیت و شایستگی های لازم را ندارند وارد مجلس کنیم. اما چرا زنانی که شایسته هستند و تجربه های خوبی در صحنه‌های قانونگذاری، سیاسی و اجتماعی کشور دارند و در بین مردم مقبول هستند نتوانند وارد مجلس شوند»

وی با اشاره به پیشنهاد برخی گروه‌های سیاسی مبنی بر حضور ۳۰ درصدی بانوان در مجلس تصریح کرد: «قانون ما منعی برای حضور زنان حتی در مجلس خبرگان ندارد، اما سهمیه گذاشتن، محدودیت ایجاد کردن برای خانم‌ها است. ما باید بستر ورود زنان را به مجلس آماده و هموار کنیم.»

وزیر بهداشت دولت دهم در ارتباط با فتنه ۸۸ و در پاسخ به این سوال که به نظر شما فتنه گران از اقدامات خود پشیمان شده اند یا خیر، گفت: « به نظر من اگر کسی پشیمان بشود باید از اینکه امپریالیسم و استکبار جهانی از او حمایت کرده است، اعلام برائت کند؛ اما من ندیدم این افراد ابراز برائت کنند. تا آنها این اعلام برائت را نکنند، درواقع پشیمانی خود را ابراز نکرده‌اند.»

وی تاکید کرد: «به نظر من تا اعلام برائت و پشیمانی خودشان را اعلام نکرده و تا از مردم و رهبری عذرخواهی نکنند، نمی‌توانند وارد حاکمیت شوند.»

وزیر بهداشت دولت دهم در ادامه به جریان انحرافی اشاره کرد و گفت: «به نظر جریان انحرافی وجود داشت و یکی از شواهد آن هم عزل بنده از دولت بود. درواقع کنار گذاشته شدن من از وزارت بهداشت، یکی از دلایل وجود حلقه یا جریان انحرافی است.»

دستجردی با اشاره به اهداف جریان انحرافی، اظهار کرد: «هدف آنها بیشتر کسب قدرت و در راستای این بود که جایگاه‌هایی که در اختیار دارند، از دستشان خارج نشود و بتوانند آنها را تقویت کنند. آنها می‌خواستند یک نقش و جایگاه رهبرگونه داشته باشند. جریان انحرافی می‌خواست به نحوی با ولایت فقیه مبارزه کند و خودش جایگزین آن شود.»

وی با بیان اینکه «من با آنها دچار زاویه نشدم بلکه آنها با من زاویه پیدا کردند؛ من وزیری بودم که کار خودم را انجام می‌دادم و سعی می‌کردم از چارچوب قانون هم خارج نشوم»، تاکید کرد: «بسیاری از وزرای دولت دهم کسانی بودند که مانند خود بنده آنچه قانون حکم می‌کرد را انجام می‌دادند و شبانه روز هم تلاش می‌کردند. بنابراین من فکر می‌کنم که باید حساب هیات وزرا را از حساب برخی خط و خطوطی که در دولت دهم بود جدا کنیم.»

دستجردی در ادامه این مصاحبه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا لغو طرح پزشک خانواده در دولت یازدهم دلیل سیاسی داشت؟، گفت: «به نظرم برخی تجربیاتی که در زمینه پزشک خانواده وجود داشت کم بود و شاید برخی مشاوره‌هایی که داده می‌شد صحیح نبود. ما امیدواریم ان‌شالله مشاوره‌های صحیح در این رابطه داده شود و تا طرح پزشک خانواده مجددا برگردد و روی میز اجرا قرار بگیرد.»

وزیر اسبق بهداشت با ارزیابی طرح تحول سلامت و اشاره به این سخن از مقام معظم رهبری که این طرح نباید به ضد خودش تبدیل شود، تاکید کرد: «باید به رئیس‌جمهور به دلیل اجرای چنین طرحی تبریک بگوییم چراکه چنین گام بزرگی را برداشتند و بودجه بهداشت و درمان کشور را تقویت کردند. این کار بسیار خوبی بود و چیزی بود که من در زمان وزارتم بشدت پیگیری می‌کردم تا هزینه‌های جیب مردم کاهش و هزینه‌هایی که دولت برای سلامت مردم صرف می‌کند افزایش پیدا کند.»

دستجردی در پاسخ به این سوال که آیا پرداختی مردم در حوزه درمان تغییری کرده است یا خیر، گفت: «در بخش خصوصی تعرفه‌ها افزایش پیدا کرده است اما همه هزینه‌ها را مردم باید خودشان پرداخت کنند. بیمه‌های تکمیلی هم درصدی از آن را می‌پردازند و امروز برای اینکه ضرر نکنند درصد خودشان را پایین آوردند؛ بنابراین در بخش خصوصی هزینه‌های درمان برای مردم افزایش پیدا کرده است.»

وی تصریح کرد: «آنچه ضرورت دارد این است که وقتی ما تعرفه‌ها را افزایش می‌دهیم، این افزایش تعرفه‌ باید در بیمه‌ها هم دیده شود؛ زمانی که شما بودجه سازمان‌های بیمه‌گر دولتی را به عنوان بیمه پایه افزایش ندهید بیمه‌ها نمی‌توانند پرداختی بیمارستان دولتی را جبران کنند و بنابراین عملا یک سیکل معیوبی ایجاد می‌شود. در مسئله بهداشت و درمان این چرخه باید یک چرخه‌ای باشد که بچرخد نه اینکه در یک جایی متوقف شود. وقتی بیمه‌ها نتوانند پرداخت کنند شما این چرخه را قطع کرده‌اید.»

متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:

امروز فعالیت‌های سیاسی خود را در کدام چارچوب و تشکل انجام می‌دهید؟ اصلا برای کارهای سیاسی تشکیلاتی عمل می‌کنید؟

در سال ۷۱ و ۷۵ یعنی در دوره چهارم و پنجم مجلس به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شدم. در آن مقطع کاندیدای جامعه روحانیت مبارز بودم بنابراین خاستگاه فکری و سیاسی بنده کاملا مشخص است؛ یعنی من امروز خودم را یک فرد اصولگرا می‌دانم و برای انتخابات فعلی مجلس هم به صورت مستقل ثبت نام کردم. من با توجه به شرایط مردم و کشور احساس کردم می‌توانم کمک کنم بنابراین با وجود سوابق و تجربیاتی که دارم برای انتخابات مجلس دهم ثبت نام کردم.

بیش از سه سال است تشکلی با نام «جبهه متحد زنان اصولگرا و کارآمد» را تاسیس کردیم؛ ما در این تشکل فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و نیکوکارانه و سیاسی انجام می‌دهیم و به لحاظ فکری در دایره اصولگرایی تعریف می‌شویم.

در انتخابات مجلس چهارم و پنجم در لیست جامعه روحانیت مبارز قرار داشتید؟

بله، در هر دو انتخابات چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی در لیست جامعه روحانیت مبارز بودم. البته در انتخابات مجلس پنجم هم حزب کارگزاران اسم بنده و مرحوم ابوترابی را در لیست قرار داد که ما خارج شدیم.

در دوره نمایندگی‌تان بیشتر در کدام کمیسیون‌ها فعال بودید؟

در مجلس چهارم و پنجم عضو کمیسیون بهداشت و درمان بودم. البته در مجلس پنجم یک کمیسیون جدیدی به نام زنان، جوانان و خانواده تاسیس کردیم که بنده رئیس این کمیسیون شدم.

در مجلس چهارم و پنجم چقدر به عنوان یک نماینده سیاسی شناخته می‌شدید؟

مجلس جایگاه قانونگذاری کشور است و یک نماینده مجلس هم نمی‌تواند از امور اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بی بهره باشد؛ بنابراین من در حد لزوم وارد فضای سیاسی می‌شدم ولی فعالیت و حضورم در حد ضرورت بود.

استیضاح عطاءالله مهاجرانی و عبدالله نوری، وزرای ارشاد و کشور دولت سازندگی در مجلس پنجم اتفاق افتاد؛ به عنوان نماینده مجلس پنجم چقدر در این دو استیضاح نقش داشتید؟

من در استیضاح آقای عبدالله نوری که در آن زمان وزیر کشور بود، جزو یکی از استیضاح کنندگان بودم و صحبت هم کردم ولی در جریان استیضاح وزیر ارشاد دولت اصلاحات ورود نکردم.

علت دقیق استیضاح عبدالله نوری در آن مقطع چه بود؟

کارهایی که آقای عبدالله نوری در زمان وزارتش کرد، تغییراتی که در وزارتخانه داد و برنامه‌ها و سیاستگذاری هایی که داشت با روح دولت و مجلس آن زمان ناسازگار بود. تغییراتی که در وزارت کشور انجام شد براساس اصول، برنامه‌ها، قوانین کشور و مصالح نظام نبود و یک تنش بزرگی را در کشور ایجاد کرد. ما به عنوان استیضاح کنندگان، این موارد را در متن استیضاح آوردیم و خوشبختانه استیضاح مورد قبول قرار گرفت.

متن استیضاح و سخنان بنده در جلسه استیضاح بصورت مکتوب موجود است، ولی واقع امر این بود که هزاران نفر ظرف مدت کوتاهی در سطوح مختلف وزارت کشور، تغییر پیدا کرده بودند و کسانی که خدمت آنها به اثبات رسیده و زحمات زیادی برای وزارت کشور کشیدند، برداشته شده و جای آنها کسانی آمده بودند که صلاحیتشان محل سوال بود. فعالیت‌هایی که در وزارت کشور آن زمان انجام می‌شد بجای اینکه صبغه قانونی داشته باشد صبغه جناحی و سیاسی داشت و ما چنین انتظاری را از وزارت کشور و وزیر کشور نداشتیم. در آن زمان برخی جریاناتی که مخالف اصل نظام، دولت و ولایت بودند و با رهبری ضدیت داشتند از طریق وزارت کشور وقت مورد حمایت قرار می‌گرفتند؛ این مسائل اصلا به مذاق نمایندگان مردم خوشایند نبود و وزیر کشور وقت استیضاح شد.

در مقطع انتخابات مجلس پنجم حزب کارگزاران، شما را در لیست خود قرار دادند و شما هم قبول نکردید. در یک مصاحبه گفتید برخی در آن زمان به شما گفتند با این کار سند مرگ خود را امضا کردی؛ دقیقا چه کسانی این حرف را به شما زدند؟

بعضی از آقایان که در شورای مرکزی حزب کارگزاران بودند این حرف را به من زدند. البته منظورشان از مرگ، این بود که تو دیگر از صحنه سیاست حذف و دچار مرگ سیاسی شدی. علت انصرافم از حضور در لیست کارگزاران، این بود که خط ولایت فقیه و رهبری در حزب کارگزاران کم رنگ بود و من از ابتدا بصورت اعتقادی هیچ وقت با چنین جریاناتی دم ساز نبودم.

یعنی در آن زمان که حزب کارگزاران تازه تاسیس شده بود، اعتقادات سیاسی‌شان آنقدر بروز داشت که شما تصمیم گرفتید که در لیست‌شان نباشید؟

خب ما افراد و صبغه حزب کارگزاران را می‌شناختیم و شعارها، اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های آنها هم کاملا مشخص بود.

البته حزب کارگزاران جزو جبهه راست محسوب می شد ولی نه راست سنتی! چه نگاهی نسبت به شما داشتند که وارد لیست انتخاباتی‌شان کردند؟

این را باید از آنها بپرسید ولی فکر می‌کنم چون عملکرد ما در دوره مجلس چهارم بگونه‌ای بود که اقبال مردمی نسبت به ما وجود داشت، به همین دلیل کارگزاران اسم بنده را در لیست خود قرار داد.

امروز برخی معتقدند ترکیب مجلس آینده اعتدالی و شبیه به مجلس پنجم است و تاکید دارند مجلس دهم به لحاظ سیاسی خنثی است. تحلیل شما چیست؟ به نظر شما مجلس دهم شبیه به مجلس پنجم خواهد بود؟

من نسبت به مجلس چهارم و پنجم نظر مثبتی دارم؛ زیرا خودم در آن دو مجلس بودم و از نزدیک با نمایندگان ارتباط داشتم. کارهای بزرگی این دو مجلس برای کشور انجام دادند، البته در مجلس پنجم به دلیل اینکه یک دولتی رفت و دولت جدیدی آمد یکسری بحث‌ها بوجود آمد چراکه همیشه وقتی دولت جدید می‌آید، برخی تنش‌ها در مجلس اتفاق می‌افتاد. بالاخره در مجلس پنجم عده ای حامی دولت و برخی هم منتقد دولت و گروهی هم بینابین بودند ولی هیچ درگیری و تنشی اتفاق نیفتاد؛ اما مجلس در هرصورت محل تضارب آرا و محلی است که آراء موافق و مخالف با هم برخورد می‌کنند. به نظرم آنچه در مجلس چهارم و پنجم وجود داشت، ادب و متانت بود و افراد علیرغم اختلاف آراء و عقاید با خوبی با یکدیگر تعامل می کردند. آنچه در این مجلس اهمیت داشت کار قانونی کشور و رسیدگی به مسائل مردم بود. من این دو مجلس را هم از نظر مدیریت و هم از نظر رسیدگی به امور کشور خوب می‌دانستم.

علت انصرافم از حضور در لیست کارگزاران، این بود که خط ولایت فقیه و رهبری در حزب کارگزاران کم رنگ بود و من از ابتدا بصورت اعتقادی هیچ وقت با چنین جریاناتی دم ساز نبودماینکه آیا مجلس پنجم خنثی بوده است، من چنین نظری ندارم. من معتقدم مجلس پنجم مجلس فعالی بود که سر بزنگاه‌ها تصمیم می‌گرفت. ما در هر دو مجلس، هم استیصاح وزرا و عدم رای اعتماد به آنها و هم رای اعتماد به وزرا را داشتیم. هر دو مجلس چهارم و پنجم زنده و فعال بودند. مجلس پنجم مصوبات خیلی خوبی بخصوص در حوزه مسائل زنان داشت. ما در مجلس پنجم تعداد ۱۴ نفر نماینده زن داشتیم و کارهای خیلی خوبی هم برای زنان در کشور انجام شد.

اینکه در ترکیب مجلس دهم چه اتفاقی می افتد، رای مردم تعیین کننده است و اینکه مجلس آینده اعتدالی می شود یا افراطی را هم نمی‌دانم، اما امیدوارم مجلسی تشکیل شود که قوانین و نظارتی از آن بیرون بیاید که به نفع کل کشور و مردم باشد.

خب با توجه به آرایش سیاسی بعد از انتخابات ۹۲ و روی کار آمدن دولت جدید، پیش‌بینی‌تان از ترکیب مجلس دهم چیست؟ به نظرتان مجلس آینده بیشتر به نفع اصولگرایی است یا اصلاح‌طلبان؟

من نمی‌توانم پیش‌بینی داشته باشم؛ اما معمولا در دوره اول حاکمیت هر دولتی، آن دولت سعی می‌کند تعداد بیشتری از کسانی که با خودش هماهنگ و همراه هستند را در مجلس داشته باشد؛ بنابراین تلاش خود را می‌کند تا کسانی که حامی جدی دولت هستند در مجلس ورود پیدا کنند. در هرصورت ما امیدواریم رای مردم یک رای کارسازی باشد تا کسانی که واقعا حامی مردم و اهل همدلی با دولت هستند رای بیاورند.

اصلاح طلبان با انتقادات و ایراداتی که از سه دوره مجلس هفتم، هشتم و نهم دارند، معتقدند مجلس اعتدالی با اکثریت اصلاح‌طلب تشکیل می‌شود. با توجه به سابقه‌ای که از مجلس ششم و اکثریت اصلاح‌طلب داریم، چقدر این فرض قابل قبول است؟

مجلس ششم که مجلس اعتدالی نبود زیرا فکر نمی‌کنم آبستراکسیون و مسائلی از این قبیل اعتدال محسوب شود. بالاخره مجلس اعتدالی در حقیقت باید یک تعریفی داشته باشد. ما در زمان مجلس ششم به عنوان ناظر بودیم و مجلس را برای خودمان تحلیل می‌کردیم. بعضی مواقع من در جلساتی که مردم حضور داشتند، می شنیدم که می گفتند وقتی مجلس تعطیل هست ما آرامش داریم. یعنی واقعا مجلس اعتدالی مجلسی است که باعث آرامش کشور شود و تمامی امور بر وفق قانون و مقررات کشور صورت بگیرد. اگر قرار باشد خدایی ناکرده در مجلس جریاناتی به راه بیفتد که منجر به تفرقه، آشوب و اختلاف شود ما این مجلس را یک مجلس اعتدالی نمی دانیم. امیدواریم مجلس دهم ما به هیچ وجه شبیه مجالسی که آبستراکسیون می‌کنند نباشد.

ما نمی‌خواهیم زنان به مجلس تحمیل شوند؛ مثلا بنا نداریم زنانی که کیفیت و شایستگی های لازم را ندارند وارد مجلس کنیمببینید من به این تقسیم بندی‌های اصلاح طلب و اصولگرا اعتقادی ندارم، شاید من کسی هستم که همیشه تفکرم اصولگرایی است ولی به نظرم اعتقاد قلبی خیلی مهم است و این اعتقاد قلبی را باید در عمل نشان دهیم. ما خیلی مرز روشنی بین اصلاح‌طلبی و اصولگرایی نداریم. پدر من همیشه می‌گفت خطوط سیاسی را رها کن و اعتقاد و ایمان قلبی را بچسب. اگر کسی معتقد و مومن و مسلمان واقعی باشد و در همان حیطه که مقام معظم رهبری می فرمایند عمل کند و اعتقاد به اسلام، نظام و بنیانگذار جمهوری اسلامی داشته باشد، ما او را فردی خودی می‌دانیم. چه این فرد تفکر خود را اصولگرا و چه اصلاح طلب قلمداد کند. اگر فردی در این چارچوب باشد و وارد مجلس شود، می تواند نام خود را معتدل بگذارد و متعاقب آن کشور روی خوشی به خود خواهد دید.

امروز نقش‌آفرینی زنان بخصوص در مسائل سیاسی چه اندازه است؟ و چقدر این نقش‌آفرینی می‌تواند پیشرفت کند؟

همیشه شما می بینید که در صحنه های دینی و اسلامی زنان درست کنار مردان حضور داشتند. در کنار پیامبر حضرت خدیجه(س)، در کنار امیرالمومنین(ع) حضرت فاطمه زهرا(س) و در کنار امام حسین(ع) حضرت زینب(س) قرار داشتند. در جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا شما می بینید زنان حضور داشتند؛ مثلا در مجلس قانون اساسی وقتی خواستند قانون را تصویب کنند خانم‌ها حضور داشتند و بعد هم در مجالس شورای اسلامی از ابتدا خانم‌ها بودند و در پیروزی انقلاب هم نقش پررنگی داشتند. هم حضرت امام و هم مقام معظم رهبری حضور زنان پا به پای مردان را تشویق و تائید می‌کردند. حضرت امام(ره) بارها فرمودند که من شما زنان را به رهبری قبول دارم زیرا شما جلودار و رهبر بودید و اگر حضور نداشتید این انقلاب به پیروزی نمی‌رسید. مقام معظم رهبری هم زنان را عناصری جدی، فعال و کارآمد که حضورشان در جامعه موثرتر از حضور مردان است، قلمداد کردند.

بنابراین ما تمام دستاوردهای بعد از پیروزی انقلاب و حضور شکوهمند زنان را مرهون و مدیون خود جمهوری اسلامی می‌دانیم. وقتی ما زنان را می بینیم که بدون سهمیه یک دفعه بالای ۷۰ درصد دانشجویان دانشگاه را تشکیل می دهند و مجبور می شوند برای آقایان سهمیه بگذارند، نشان دهنده این است که زنان ما خویشتن خویش را یافته‌اند را پیدا کردند و امروز در حال فعالیت و تلاش هستند. شما در جامعه‌ای که راه می روید همه جا زنان کنار مردان هستند، البته در ریل مناسب خودشان، بنابراین این فعالیت و حرکت باید حفظ و تقویت شود. زنان هرجا که باشند به خاطر سلامت درونی و اقتصادی شان، خیلی خوب می‌توانند موثر باشند. در فعالیت‌های سیاسی هم حضور زنان تعدیل کننده است؛ به نظرم حضور زنان در مجلس شورای اسلامی، دولت و کابینه باعث می‌شود یک تعدیلی ایجاد شود و وزانت و متانت آن جایگاه افزایش می‌یابد. آقایان هم وقتی ببینند خانم‌ها هستند سعی می کنند خودشان را کنترل کنند.

ما یک زمانی ۱۴ نفر نماینده زن در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی داشتیم. بالاخره بهتر است این بار خطیر مسائل زنان از جمله قانونگذاری در حوزه زنان، روی دوش بانوان قرار بگیرد. ما وقتی در مجلس پنجم شورای اسلامی گاهی توفیق پیدا می کردیم که خدمت مقام معظم رهبری برسیم، در یکی از جلسات ایشان فرمودند بروید برای زنان قانونگذاری کنید زیرا شما مشکلات زنان را بهتر از مردان می‌دانید و این مشکلات را شما باید حل کنید. بنابراین حضور زنان در مجلس هم برای کشور و هم برای آحاد جامعه و هم برای زنان، می‌تواند مفید باشد. بنابراین به نظر می‌آید یک حضور بیشتر، کافی‌تر و کامل‌تر از زنان در مجلس مورد نیاز باشد.

یعنی شما معتقدید پیگیری حقوق زنان و مسائل مرتبط با آنها لزوما با یک حضور حداکثری توسط بانوان در مجلس محقق می‌شود؟

ما نمی‌خواهیم زنان به مجلس تحمیل شوند؛ مثلا بنا نداریم زنانی که توانایی و شایستگی های لازم را ندارند وارد مجلس کنیم. اما چرا زنانی که شایسته هستند و تجربه های خوبی در صحنه‌های قانونگذاری، سیاسی و اجتماعی کشور دارند و در بین مردم مقبول هستند نتوانند وارد مجلس شوند. در انتخابات کسانی بیشتر وارد صحنه‌های رقابت می‌شوند که بتوانند از نظر امکانات روی پای خود باشند ولی زنان ممکن است از نظر اقتصادی و تشکیلاتی این امکانات را نداشته باشند زیرا جایگاه‌های قدرت‌مداری را در کشور ندارند؛ بنابراین در این شرایط عملا از حضور۵۰ درصد جامعه در مجلس محروم می‌شویم.

این پیشنهادی که اصلاح طلبان برای حضور ۳۰ درصدی زنان در مجلس مطرح کردند را قبول دارید؟ آیا می‌توانیم از ۲۹۰ نماینده مجلس حدود ۱۰۰ نفر خانم داشته باشیم؟

ببینید قانون ما منعی برای حضور زنان حتی در مجلس خبرگان ندارد. ما هیچ منعی نداریم که حتی ۱۰۰درصد این ۲۹۰ نفر نماینده خانم باشند. آیا منع قانونی داریم؟ در حقیقت میزان رای ملت است و ملت می‌توانند به ۲۹۰ نفر خانم برای حضور در مجلس رای بدهند تا این‌ها وارد مجلس شوند. اصلا سهمیه گذاشتن محدودیت ایجاد کردن برای خانم‌ها است. ما باید بستر ورود زنان را به مجلس آماده و هموار کنیم تا تعداد بیشتری از خانم‌ها بتوانند وارد شوند. ما از حضور بیشتر زنان در مجلس حمایت می‌کنیم و از تمام لیست ها، گروه‌ها، جریانات و دسته جات می‌خواهیم که حضور بیشتر زنان را در فهرست‌های خود داشته باشند و از وجود بانوان که ۵۰ درصد جامعه هستند و کارآمدی دارند و به درد مجلس و قانونگذاری و به درد کمیسیون های تخصصی می خورند استفاده کنند.

اگر واقع‌بینانه‌تر به این موضوع نگاه کنیم آیا جریان‌های سیاسی چنین چیزی را قبول می‌کنند که یک سوم تعداد نماینده ها خانم باشند؟ آیا بستر ورود حداکثری زنان به مجلس فراهم است؟

اگر این بستر آماده بود که این صحبت‌ها را نمی‌کردیم. خب اگر حضور زنان به معنای این باشد که هر خانمی که وارد می‌شود از حضور یک آقایی جلوگیری می‌کند و به همین دلیل آن زن نباید صندلی مجلس را اشغال کند، از نظر عده ای قابل قبول نیست. ولی اگر به معنای این باشد که ما یک حضوری داشته باشیم که برای کشور کارساز و مفید باشد و کسانی وارد مجلس بشوند که مفید باشند، بنابراین زنان را باید هم پای مردان بدانیم. همانطور که یک آقای شایسته ای را برای مجلس تایید می کنیم یک خانم شایسته را هم باید تائید کنیم زیرا این خانم هم باید بتواند جایگاه داشته باشد و برای کشور خود مفید باشد. البته هرکار سنگین و سختی و هرکاری که در حقیقت راه آن هموار نشده است تا بخواهد به سرانجام برسد باید برایش تلاش و زحمت کشیده شود. بنابراین این کاری است که یک بستر فرهنگی و اجتماعی می‌خواهد و لازم است عده‌ای در این مسیر از منافع خود بگذرند.

در برخی کشورهای اروپایی درصد قابل توجهی از پارلمان و کابینه بانوان هستند. با توجه به شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه ما، به نظرتان زنان می‌توانند اکثریت جایگاه‌ها و نهادهای سیاسی ما را داشته باشند؟

ما اصلا خیلی اشتباه می‌کنیم که بخواهیم شبیه آنها بشویم. شما وقتی تاریخ کشورهای اروپایی را مطالعه می‌کنید، می‌بینید که در این کشورها حدود ۱۵۰سال پیش زنان حق رای نداشتند؛ یعنی نه تنها نمی‌توانستند کاندیدا بشوند بلکه اصلا نمی‌توانستند رای بدهند. درواقع همه چیز در اشغال مردان بود. البته مبارزات جدی اتفاق افتاد تا بالاخره زنان توانستند حق رای بگیرند، اما کسانی که در صحنه‌های انتخاباتی وارد می‌شدند همه مرد بودند زیرا توان و امکانات سیاسی و اقتصادی بالایی نسبت به زنان داشتند.

پس از پیروزی انقلاب، در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی ۱۴ نفر از ۲۷۰ نماینده خانم‌ها بودند. این مساله درحالی بود که بدون هیچ حمایت جدی تشکیلاتی و سازمان یافته از حضور زنان، مردم کاملا خودجودش به زنان هم رای دادند. ما اگر همین روند تعداد خانم ها از چهار نفر به ۶ نفر و از ۶ نفر به ۱۴ نفر را ادامه می‌دادیم، امروز باید در مجلس شورای اسلامی۷۰ تا ۸۰ نماینده خانم داشتیم. بنابراین ما اگر یک روند درست و منطقی داشته باشیم، مطمئن باشید یک تعداد مناسبی از بانوان را در مجلس خواهیم داشت. البته ما خانم‌ها را اجبار نمی‌کنیم که در فعالیت‌های سیاسی، قانونگذاری و اجتماعی حضور داشته باشند و نمی‌خواهیم کسانی که توانمندی‌های لازم را ندارند برای انتخابات مجلس ورود کنند، بلکه هدف ما این است که بانوانی که کاندیدای انتخابات می‌شوند هم به لحاظ کیفی و هم از نظر تعداد قابل قبول باشند. بنابراین من نسبت این قضیه امیدوارم و فکر می‌کنم مردم ما چون خیلی هوشمند و فرهیخته هستند، قطعا با این تفکر موافق هستند.

امروز عده ای خیلی شعار حضور حداکثری زنان در مجلس را می‌دهند؛ به نظر شما این شعارها یک کار تبلیغاتی برای جلب آرای بیشتر برای مردان نیست؟

خیلی‌ها ممکن است بخواهند چنین اتفاقی پیش بیاید، ولی مردم ما مردم باهوش و زیرکی هستند و فرق شعار را از واقعیت و اعتقاد را از تظاهر فریبکارانه تشخیص می‌دهند. امروز ما خیلی احساس نمی‌کنیم کسانی که این شعارها را می‌دهند قلبا به حضور زنان اعتقاد داشته باشند بلکه کسانی قلبا به این موضوع اعتقاد دارند که آن را در عمل خودشان پیاده ‌‌می کنند. امیدواریم در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی هم به عنوان کاندیدا و هم به عنوان رای دهنده، شاهد حضور گسترده زنان باشیم و در نهایت بتوانیم بانوان بیشتری را وارد مجلس کنیم.

امروز جریان اصولگرایی دو خط قرمز برای خود در نظر گرفته است؛ فتنه و انحراف. دیدگاه شما در خصوص مساله فتنه سال ۸۸ چیست؟ در آن ایام چه موضعی نسبت به فتنه داشتید؟

من در آن ایام مثل مردم از آشوب‌هایی که فتنه به کشور تحمیل می‌کرد، رنج می‌بردم و از بابت اتفاقاتی که در داخل کشور افتاد و وجهه انقلابی و آبرومند کشور را با تبلیغاتی که دشمنان می‌کردند خدشه دار کرد متاثر شدم. من در آن ایام حضور داشتم و می‌دیدم مردمی که نظام اسلامی را به ثمر رساندند و خون جوانانشان را دادند تا این انقلاب به سرانجام برسد، چگونه برای یک انتخابات که آقای «الف» رای نیاورده و آقای «ب» رای آورده دچار آشوب و بلوا شدند. در آن زمان عده‌ای می‌خواستند یک شبه کودتا راه بیاندازند و کشور را به هم بریزند و مصالح مردم را کنار بگذارند. چیزهای که ما در آن ایام دیدیم اصلا قابل قبول و قابل هضم نبود و همواره فکر می‌کردیم چگونه باید با این اتفاقات برخورد شود. از یک طرف هم احساس می‌کردیم بالاخره این‌ها آحاد و فرزندان این ملت هستند از سوی دیگر می‌دیدیم سران این جریان پایه های نظام را متلاشی می‌کنند؛ بنابراین این سوال پیش می‌آمد که با کسانی که با اصول و اساس نظام در مبارزه هستند چگونه باید مقابله کرد.

به نظر جریان انحرافی در دولت سابق وجود داشت و یکی از شواهد آن هم عزل بنده از دولت بودخوشبختانه مردم ما در ۹ دی جواب آنها را به خوبی دادند و حضور یکپارچه مردم یک «نه» قاطع به آشوبگران و فتنه‌گران بود و به نظر من ۹ دی دست ایادی داخلی و خارجی را قطع کرد. من در آن ایام سمت سیاسی نداشتم و یک استاد دانشگاه بودم و کار طبابت می‌کردم. در یکی از آن روزها که این آقایان اعلام حضور مردمی در خیابان کرده بودند تا در کوچه و خیابان آشوب و بلوا راه بیاندازند، یکی از بیماران من اورژانسی شد -من این خاطره را می‌گویم تا شما تاثیرات اجتماعی حوادث ۸۸ را متوجه شوید- و به من از بیمارستان زنگ زدند و گفتند بیمار شما آمده و باید یک عمل جراحی اورژانسی بر روی وی انجام شود. من وارد خیابان شدم ولی تمام راه‌ها به دلیل آشوب‌ها بسته بود و ماشین‌ها حرکت نمی‌کردند. در این مسیر طولانی من نتوانستم یک ماشین پیدا کنم که خودم را بیمارستان برسانم. از طرفی مدام زنگ می‌زدند و می‌گفتند وضعیت بیمار اورژانسی است یعنی فشار خونش پایین آمده و نبضش بالاست و خونریزی کشنده است. من تمام این مسیر طولانی را با آن وضعیت ناهنجاری که این افراد بر روی پل و خیابان بوجود آورده بودند، پیاده طی کردم تا به بیمارستان رسیدم. وقتی رسیدم مستقیم به اتاق عمل رفتم و به اذن خدا این بیمار نجات پیدا کرد. سپس گفتند بیمار یک پزشک دیگری هم به دلیل شدت خونریزی در شرف مرگ است و پزشک وی نتوانسته خود را برساند. بنابراین ما رفتیم کار او را هم انجام دادیم.

می‌خواهم بگویم ما صدمات فراوانی از فتنه خوردیم؛ صدمات ما فقط صدمه به چهره سیاسی و بین‌المللی یا بروز مسائل ناگوار داخلی و اقتصادی و یا از بین رفتن وجهه بین‌المللی ما در دنیا نبود، بلکه اتفاقاتی شبیه آنچه برای بیمار من پیش آمد و هیچ وقت هم صدای آن بلند نشد، یک آسیب جدی برای مردم بود.

به نظرتان فتنه‌گران و حامیان آنها از کارهایی که در سال ۸۸ کردند پشیمان شدند؟

به نظر من اگر کسی پشیمان بشود باید از اینکه امپریالیسم و استکبار جهانی از او حمایت کرده است، اعلام برائت کند؛ اما من ندیدم این افراد ابراز برائت کنند. تا آنها این اعلام برائت را نکنند، درواقع پشیمانی خود را ابراز نکرده‌اند.

آیا با توجه به اقداماتی که در سال ۸۸ انجام دادند، می توانند مجددا وارد حاکمیت شوند؟

به نظر من تا اعلام برائت و پشیمانی خودشان را اعلام نکرده و تا از مردم و رهبری عذرخواهی نکنند، نمی‌توانند وارد حاکمیت شوند.

به نظر شما آیا امروز استراتژی آنها تغییر کرده و یا اینکه تاکتیک‌های آنها عوض شده است؟ امکان دارد با یک تابلوی دیگر اما با همان استراتژی گذشته مجددا وارد صحنه شوند؟

ببینید ما دو فصل الخطاب داریم؛ یک قانون و دو ولایت فقیه و رهبری. اگر این دو فصل الخطاب نباشد سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. وحدت ملی، استقلال و حتی آزادی ما همگی در گرو حمایت و تعهد به این دو است. در دنیای پر آشوب فعلی و در جهان پر فریب سیاست، نجات ما در گرو وحدت حول محور قانونی است.

برخی معتقدند مهمترین اتهامی که به جریان اصلاحات وارد است حمایت از جریان فتنه بوده؛ اصلاح طلبان چطور می‌توانند روابط خود را با حاکمیت ترمیم کنند؟

در راستای همین دو فصل‌الخطاب قانونی می‌توانند این کار را انجام دهند. به عنوان مثال وقتی که داستان سوریه و بشار اسد پیش آمد، ما شاهد بودیم که گروهی از همین جریان سیاسی [اصلاحات] آمدند و از طرح کناره‌گیری بشار اسد از قدرت، با عنوان اینکه یک جریان ناسالمی از سوریه برود و یک جریان سالمی جایگزین آن شود، حمایت کردند. اما آن چیزی که بعدا اتفاق افتاد و مشکلات و جنایت‌هایی که تکفیری‌های داعش و دیگر زباله های تحت امر وهابی در سوریه ایجاد کردند، نشان داد که تفکر این جریان سیاسی اشتباه بوده است و ثابت کرد سخن رهبر معظم انقلاب و یاران ایشان که همیشه می‌گفتند ما باید از سوریه به عنوان خط مقدم مقاومت در مقابل اسرائیل و استکبار جهانی حمایت بکنیم، صحیح است.

اینکه ایشان فرمودند اگر ما در سوریه از حرم دفاع نکنیم باید در کرمانشاه و همدان از ملتمان دفاع کنیم، در ادامه همین راهبرد و استراژی است. امروز کسانی که در آن زمان، آن مواضع را گرفتند باید بگویند اشتباه کردند و سعی کنند که مجددا در مسائل دیگر این اشتباه تکرار نشود. البته همه ما در معرض اشتباه هستیم، ما که معصوم نیستیم که بگوییم اشتباه نمی‌کنیم، ولی هم باید به اشتباه خود اعتراف کنیم و هم مراقبت باشیم که دوباره چنین اتفاقاتی پیش نیاید. برای جلوگیری از این اشتباهات باید دو مولفه مهم همواره مدنظر ما باشد؛ یک فصل الخطاب قانون و دو تبعیت از ولایت و رهبری. اگر این دو مولفه مدنظر قرار گیرد این اتفاقات هرگز نخواهد افتاد.

جریان اصلاحات خودش را خارج از چارچوب نظام نمی‌داند. به عقیده شما اصلاح‌طلبان چقدر در چارچوب نظام حرکت کرده‌اند و چه اندازه با سیاست های نظام همراهی داشته‌اند؟

ببینید ما نمی‌توانیم یک مرز مشخص و واضحی در درون جریان اصلاحات ترسیم کنیم؛ اما بالاخره در اصلاح‌طلبی هم رنگ‌ها، تفکرات و سلایق مختلفی وجود دارد. در اصلاح‌طلبان هم کسانی که این دو فصل الخطاب قانون و ولایت را قبول داشته باشند، وجود دارند و تعدادشان هم زیاد است. ما امیدواریم افرادی از اصلاح‌طلبان که این دو مولفه را قبول دارند در جریان اصلاحات حاکمیت پیدا کنند.

شما به وجود حلقه یا جریان انحرافی در دولت دهم چقدر اعتقاد دارید؟ موضع شما نسبت به این جریان چیست؟

همیشه ممکن است جریانات انحرافی در هر زمان و در هر دوره‌ای وجود داشته باشند. به نظر من چنین جریانی وجود داشت و یکی از شواهد آن هم عزل بنده از دولت بود. درواقع کنار گذاشته شدن من از وزارت بهداشت، یکی از دلایل وجود حلقه یا جریان انحرافی است.

از نگاه شما این جریان از چه چیزی انحراف داشت؟

وقتی که در اصول و اعتقادات انحراف ایجاد شود، شما تاثیرات آن را در رفتارها، حرکات و موضع گیری‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی می‌بینید؛ یعنی ظواهر هم نشانی از اعتقادات درونی است. اما به نظر می‌آید مبنای انحرافات این جریان بیشتر اعتقادی بود.

شما به عنوان یکی از وزرایی که در کابینه دولت دهم حضور داشتید و شاید اطلاعات بیشتری داشته باشید، جریان انحرافی به دنبال چه بود و چه اهدافی را دنبال می‌کرد؟

هدف آنها بیشتر کسب قدرت و در راستای این بود که جایگاه‌هایی که در اختیار دارند، از دستشان خارج نشود و بتوانند آنها را تقویت کنند. آنها می‌خواستند یک نقش و جایگاه رهبرگونه داشته باشند.

هدف نهایی آنها را فقط قدرت طلبی می‌دانید؟ تحلیل یک عده این بود که عوامل این جریان از قدرت فقط برای کسب ثروت استفاده می‌کنند و هدف دیگری را در ذهن ندارند. نظر شما هم همین است؟

بالاخره قدرت و ثروت دو بازویی هستند که بتوانند تمنیات درونی افراد را متجلی بکنند. خب برای حفظ قدرت، ثروت هم لازم است و برخی مشکلات شخصیتی در برخی افراد می‌خواهد خود را بوسیله اهرم‌های ثروت و قدرت بروز بدهد و متجلی کند. به قول معروف بروز برخی تمنیات خصلتی، رنگ و بوی سیاسی و اجتماعی به خود می‌گیرد.

شما با حلقه انحرافی در دولت دهم دچار زاویه شدید؟ یعنی به دلیل مخالفت با برنامه‌ها و سیاست‌های جریان انحرافی از کابینه دولت دهم عزل شدید؟

من با آنها دچار زاویه نشدم بلکه آنها با من زاویه پیدا کردند؛ من وزیری بودم که کار خودم را انجام می‌دادم و سعی می‌کردم از چارچوب قانون هم خارج نشوم و نسبت به افراد بالادست خود هم با وفاداری و صداقت کار کنم. من باید در مسیر قانون حرکت می‌کردم و همواره هم تلاش داشتم براساس موازین و آنچه که از نظر قانون به خیر و صلاح کشور است، اقدام کنم. بالاخره وظیفه من در حوزه سلامت مردم بود و سلامت مردم هم یعنی جان مردم؛ جان مردم از همه چیز عالم مهمتر و حفظ جان آنها بر بنده واجب بود. من سعی می‌کردم کار خودم را به گونه‌ای انجام بدهم که خدای ناکرده دستخوش تصمیم جریانات سیاسی یا تغییرات این چنینی نشوم.

شما پس از عزل از دولت دو مساله را مطرح کردید. یکی همان بحث ارز دارو و یکی هم موضوع دخالت‌های سیاسی به حوزه مسأله سلامت بود. آیا شما منشأ این اتفاقات را مرتبط با جریان انحرافی می‌دانید یا اینکه اصلا تفکر دولت دهم همین بود؟

ببینید دولت تشکیل شده از وزرا و کسانی که رهبری آن را به عهده دارند. من اکثریت وزرایی که در دولت دهم بودند را افرادی خدمتگزار و انسان‌های مردمی می‌دانستم و می‌دیدم و امروز هم با آنها ارتباطات خوبی دارم؛ اما بالاخره در مورد کسانی که مدیریت و به اصطلاح رهبری این دولت را می‌خواستند به برخی مسیرها بکشانند، جای سوال وجود داشت. بسیاری از وزرای دولت دهم کسانی بودند که مانند خود بنده آنچه قانون حکم می‌کرد را انجام می‌دادند و شبانه روز هم تلاش می‌کردند. بنابراین من فکر می‌کنم که باید حساب هیات وزرا را از حساب برخی خط و خطوطی که در دولت دهم بود جدا کنیم.

اعتراضات شما به مساله دارو و ارز و دیگر مباحث، در ارتباط با جریان انحرافی بود؟

به نظر می‌آید همینطور بود. من مسئولیت سلامت مردم را داشتم و دارو هم یکی از ابزارها و وسایلی بود که برای حفظ سلامت مردم در اختیار من قرار داشت. اما وقتی که من نتوانم ارز دارو را داشته باشم، نمی‌توانم سلامت مردم را تامین کنم. در حقیقت مطالبه من درراستای حفظ سلامت مردم بود و انتظار هم داشتم که به این مطالبه پاسخ مناسب داده شود نه اینکه آنگونه برخورد شود.

آیا می‌توانیم ارتباطی بین جریان انحرافی و جریان فتنه با همان شاخصه‌های استراتژیکی و تاکتیکی در قبال نظام برقرار کنیم؟ فتنه به اصل نظام آسیب زد. حلقه انحرافی چه قدر توانست به نظام و اهداف انقلاب ضربه وارد کند؟

اگر ما حقیقتا به این جمله امام(ره) که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور آسیب وارد نشود» اعتقاد داشته باشیم، قطعا اهداف جریان انحرافی که می‌خواست به نحوی با ولایت فقیه مبارزه کند و خودش جایگزین آن شود و راهبردهای جریان فتنه که از طریق دیگری قصد داشت با ولایت فقیه به مقابله برخیزد، خنثی خواهد شد. تحرکات هر دو جریان انحراف و فتنه به ضرر استقلال و حاکمیت کشور بود و حقیقتا این دو جریان، دو روی یک سکه بودند و هستند و از نظر ما تفاوتی با یکدیگر ندارند. ما باید پیرو جریان صحیح ولایت فقیه و پشتیبان آن باشیم و سایر حواشی را کنار بگذاریم. ما باید رای و نظر خود را ابراز کنیم و برای اثبات آن تلاش و مجاهده کنیم ولی زمانی که رای و نظر ولایت فقیه مطرح می‌شود، ما باید بدنبال آن حرکت کنیم تا کشورمان آسیب نبیند و مصالح ملت و مردم حفظ شود.

طرح پزشک خانواده برای شما بود. این طرح بعد از شما در دولت دهم بدون مطالعه ادامه پیدا کرد که کم قوت هم بود. در دولت یازدهم نیز کلا لغو و کنار گذاشته شد. پشت پرده لغو این طرح چقدر اغراض سیاسی وجود دارد؟

ببینید همه دولت‌هایی که به روی کار می‌آیند، با هدف ارتقاء آنچه در دولت قبل اتفاق افتاده است کار خود را آغاز می‌کنند. یعنی در حقیقت مزایای طرح‌های قبلی را بگیرند و آنها را بالا ببرند و اگر معایبی هم وجود دارد، حل و فصل کنند. بنابراین ما باید کارهای خوب را تقویت کنیم. وقتی من هم در دولت دهم وارد وزارت بهداشت شدم، تلاشم درراستای تقویت طرح‌های دولت نهم بود. دولت یازدهم هم که آمد باید همین برنامه را پیاده می‌کرد زیرا اگر ما بخواهیم کاری را در زمینه بهداشت و درمان انجام دهیم، جز حرکت در این مسیر راه دیگری نداریم.

مجلس ششم مجلس اعتدالی نبود زیرا فکر نمی‌کنم آبستراکسیون و مسائلی از این قبیل اعتدال محسوب شود. بعضی مواقع من در جلساتی که مردم حضور داشتند، می شنیدم که می گفتند وقتی مجلس تعطیل هست ما آرامش داریمبرنامه پزشک خانواده در حقیقت یک برنامه اصلاحی بود تا ما از این وضعیت نابسامان درمان که هرکسی به هر پزشکی خواست مراجعه کند و دست هر فردی یک گونی MRI و سی‌تی‌اسکن و سونوگرافی باشد، خارج شویم. این وضعیت نابسامان هزینه‌های مردم و بیمه‌ها را افزایش می‌داد و باعث می‌شد عملا مردم در نظام درمان سرگردان باشند. طرح پزشک خانواده سعی می‌کرد این وضعیت را اصلاح کند و از تجربیات خوب دنیا بهره ببرد. تجربه پزشک خانواده و نظام ارجاع، تجربه‌ای بود که وقتی در کشورهای پیشرفته دنیا انجام دادند هزینه‌ها به شدت کاهش پیدا کرد و کیفیت درمان هم بالا رفت و رضایتمندی مردم هم نزدیک ۱۰۰ درصدی شد. بنابراین ما در آن مقطع خواستیم طرح پزشک حانواده را در کشور داشته باشیم زیرا هزینه‌های درمان مردم غوغا می‌کرد. ما چون نظارت و بازخوردی از مراجعاتی که مردم به پزشکان می‌کردند نداشتیم و نمی‌دانستیم آیا همه چیز بر اساس پروتکل‌های رسمی صورت می‌گیرد، نمی‌توانستیم بررسی کنیم. اما نظام ارجاع این بازخوردها را به سیستم بهداشت و درمان ارائه می‌داد تا بتواند یک نظارت جدی داشته باشد.

حتی من زمانی اعلام کردم، من وزیر پزشک خانواده هستم. طرح پزشک خانواده هم یک صبغه بهداشتی دارد و هم تغییر سبک زندگی را بدنبال خود می‌آورد و هم یک صبغه درمانی دارد تا درمان ما از این بن‌بست بی‌سرانجام و نابسامان خارج شود و شکل مناسبی به خود بگیرد و حساب و کتاب پیدا کند. اما متاسفانه این طرح هم به علت عدم حمایت‌های معنوی و نداشتن بودجه و هم به دلیل اینکه بنده از وزارت بهداشت عزل شدم، بی‌سرانجام ماند و بعد هم در دولت یازدهم حذف و عملا به ۱۵ سال آینده موکول شد. بنابراین معلوم نیست در رابطه با این طرح چه اتفاقی بیفتد. من فکر می‌کنم هر چقدر در بخش درمان بودجه تزریق کنیم اما از طرفی مسائل بهداشتی، پیشگیری‌ها و برنامه‌ریزی مناسب و مدونی مانند پزشک خانواده را نداشته باشیم، این بودجه‌ها عملا تاثیر چندانی نخواهد کرد و اصلاح سیستمی در بهداشت و درمان صورت نمی‌گیرد. طرح پزشک خانواده برنامه‌ریزی شد و در همه استان‌ها مقرر شد طبق برنامه زمان‌بندی نه یکباره و ناگهانی پیش برویم. اگر این طرح انجام شود، ما می‌توانیم مطابق فرمایش مقام معظم رهبری طرح تحولی داشته باشیم که به ضد خودش تبدیل نشود و هزینه‌ها و برنامه‌های آن به سرانجام برسد و همواره شاهد ارتقای لحظه به لحظه در سلامت مردم باشیم.

به نظرتان در حذف طرح پزشک خانواده مسائل سیاسی دخیل بود؟

به نظرم برخی تجربیاتی که در زمینه پزشک خانواده وجود داشت کم بود و شاید برخی مشاوره‌هایی که داده می‌شد صحیح نبود. ما امیدواریم ان‌شالله مشاوره‌های صحیح در این رابطه داده شود و تا طرح پزشک خانواده مجددا برگردد و روی میز اجرا قرار بگیرد.

اگر وارد مجلس دهم بشوید اولویتتان پیگیری این مسئله خواهد بود؟

اصلا وظیفه مجلس و نمایندگان پیگیری و ارتقای برنامه‌های زمین مانده‌ای است که نتایج خوبی با خود بهمراه داشتند. بنابراین ما باید برنامه‌های زمین مانده‌ خوب قبلی را پیگیری و آنها را اجرایی کنیم و برنامه‌های خوب فعلی را که در حال انجام است ارتقا بخشیم.

مجلس نهم پیگیری‌هایی در مورد طرح پزشک خانواده انجام داد؟

خیر. البته شاید هم پیگیری‌هایی کرده باشد. ولی تا آنجایی که اطلاع دارم برنامه پزشک خانواده جز در همان استان‌هایی که من در زمان خودم مثل استان فارس و مازندران شروع کردیم و بعد خواستیم در استان خوزستان آغاز کنیم، انجام نشد.

یک اشاره‌ای به فرمایش مقام معظم رهبری کردید که طرح تحول سلامت نباید به ضد خودش تبدیل شود و دلایل آن را هم گفتید. به نظر شما این طرح خیلی وابسته به بودجه دولتی نیست؟ اگر این بودجه نباشد تکلیف این طرح چه می‌شود؟

اصلا تمام طرح‌های بهداشت و درمان باید وابسته به بودجه دولتی باشد. همان طور که در قانون اساسی گفتیم آموزش و پرورش باید رایگان باشد، بهداشت و درمان هم گفتیم باید همینطور باشد. یعنی سلامت مردم باید توسط دولت تضمین شود؛ این یک امر حاکمیتی است. یعنی سلامت را باید حاکمیت تامین کند. ضرورت دارد که دولت بودجه خوبی برای سلامت مردم در نظر بگیرد. در زمان وزارت بنده بودجه سلامت سیزدهمین بودجه کشور بود؛ اینقدر کم اولویت بود. بنابراین هرچه دولت اولویت بیشتری برای سلامت قائل باشد باید بودجه بیشتری هم برای آن در نظر بگیرد. ببینید مسئله پزشک خانواده و نظام ارجاع می‌خواست یک عدالت در سلامت ایجاد کند و بگوید هرچقدر بیمار بشوید، به اندازه نیازتان می‌توانید برای درمان از این بودجه استفاده کنید. البته به شرطی که پیشگیری و بسترهای بهداشتی لازم فراهم شود.

به نظر شما طرح تحول سلامت تا امروز موفق بوده است؟

ما باید نقاط منفی و مثبت را با هم بسنجیم. باید به رئیس‌جمهور به دلیل اجرای چنین طرحی تبریک بگوییم چراکه چنین گام بزرگی را برداشتند و بودجه بهداشت و درمان کشور را تقویت کردند. این کار بسیار خوبی بود و چیزی بود که من در زمان وزارتم بشدت پیگیری می‌کردم تا هزینه‌های جیب مردم کاهش و هزینه‌هایی که دولت برای سلامت مردم صرف می‌کند افزایش پیدا کند. الحمدالله این طرح را دولت یازدهم اجرا کرده و بودجه درمان را افزایش داده است. بنابراین این طرح بسیار خوبی است و خوشحالیم که در این دولت به ثمر نشسته است. اما هزینه‌های درمانی که دولت پرداخت می‌کند باید براساس یک برنامه مدون باشد و ما امیدواریم طرح پزشک خانواده و نظام ارجاع بتواند تعیین تکلیف شود زیرا طرح تحول سلامت در آن صورت است که می‌تواند به نتیجه برسد.

امروز بودجه درمان افزایش یافته است ولی یک عده معتقدند پرداختی مردم در حوزه درمان با اجرای طرح تحول سلامت نه تنها کم نشده بلکه بیشتر شده است؛ زیرا براساس آخرین آمار بانک مرکزی، بیشترین تورم در حوزه تعرفه‌های پزشکی است. در این شرایط پرداختی مردم چقدر تغییر کرده است؟

ببینید وقتی تعرفه‌های خدمات درمانی افزایش پیدا می‌کند، مردم باید یک فرانشیزی را از جیب بپردازند. بنابراین وقتی افزایش تعرفه داریم، افزایش فرانشیز هم خواهیم داشت و قدر مطلق فرانشیز نسبت به قبل افزایش یافته پیدا کرده است، ولی نسبت به کل تعرفه درمان افزایش نداشته است. در حقیقت هزینه‌ای که دولت می‌پردازد افزایش یافته و از طرفی هزینه‌های مردم هم افزایش پیدا کرده است اما ظاهرا آنچه در بیمارستان های دولتی، مردم به عنوان فرانشیز برای بستری می‌پردازند ۵ درصد است؛ یعنی ۹۵ درصد دیگر را در بخش دولتی خود دولت می پردازد. ولی در بخش خصوصی تعرفه‌ها افزایش پیدا کرده است اما همه هزینه‌ها را مردم باید خودشان پرداخت کنند. بیمه‌های تکمیلی هم درصدی از آن را می‌پردازند و امروز برای اینکه ضرر نکنند درصد خودشان را پایین آوردند؛ بنابراین در بخش خصوصی هزینه‌های درمان برای مردم افزایش پیدا کرده است. آنچه ضرورت دارد این است که وقتی ما تعرفه‌ها را افزایش می‌دهیم، این افزایش تعرفه‌ باید در بیمه‌ها هم دیده شود؛ زمانی که شما بودجه سازمان‌های بیمه‌گر دولتی را به عنوان بیمه پایه افزایش ندهید بیمه‌ها نمی‌توانند پرداختی بیمارستان دولتی را جبران کنند و بنابراین عملا یک سیکل معیوبی ایجاد می‌شود. در مسئله بهداشت و درمان این چرخه باید یک چرخه‌ای باشد که بچرخد نه اینکه در یک جایی متوقف شود. وقتی بیمه‌ها نتوانند پرداخت کنند شما این چرخه را قطع کرده‌اید؛ یعنی بیمه‌ها باید تزریق اعتبار مناسبی داشته باشند. اگر برنامه پزشک خانواده باشد این چرخه صورت می‌گیرد ولی اگر برنامه پزشک خانواده نباشد، این چرخه در یک جایی متوقف می‌شود.

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار