شورجه که دردوره های بیست و پنجم و بیست و ششم جشنواره فیلم فجرعضوهیات انتخاب جشنواره بوده و اکنون نیز جزو افراد هیاتی است که آثار تولیدی سینمای ایران باید از شورای نظارتی آن ها گذر کند، حرف های بسیاری برای گفتن دارد. این سوالات دلایلی شد برای گفت و گو با این فیلمساز پیشکسوت تا از دریچه کسی که خود به عنوان ناظر تولید آثار سینمایی و اعطاء کننده مجوز دستی بر آتش دارد، به این مساله بپردازیم که چرا آثاری مغایر با نگاهی معرفتی و دور از فرهنگ ناب به اکران سینماها و این روزها در جشنواره فجر درمی آید؟! شورجه در این باره پاسخ داد:« والله ما همه تلاش خود را در هنگام دادن مجوز ساخت فیلم ها به کار می بریم و هنگامی که فیلمنامه ها را می خوانیم مشکلی وجود ندارد اما بعدا در ساختار اثر تغییراتی می دهند و سکانس هایی می گذارند که کاملا مغایر از آن نگاه نخستین است. ما حتی سعی کردیم برای ساخت فیلم ها از شیوه مرسوم پایان باز جاوگیری تا آثاری سالم و امیدوارکننده با پایان قطعی ساخته شود. در حالی که در جشنواره دیدید حتی آقای میرکریمی هم با فیلم «دختر» در انتهای فیلم پایان بازی را ایجاد می کند و از دختر پرسیده می شود که آیا دوست دارد نزد پدرش برگردد؟!»
شورجه که یکی از فیلمسازان پیگیر برای تماشای آثار جشنواره بوده است، درباره شرایط کیفی و نگاه محتوایی آثار به نمایش درآمده در جشنواره فجر گفت: « حدود 8 فیلم را تاکنون دیده ام که یکی از آن ها فیلم هنر و تجربه ای بود. متاسفانه این فیلم ها موفق نبودند هر چند من در جشنواره به دلیل این که تنها 1 فیلم از این گروه دیده ام، نمی توانم قضاوت کاملی بکنم. به هر حال یکسری جوان در جشنواره دور هم جمع می شوند و امتیاز ویژه این دوره از جشنواره، کلیات جوان آن بوده که فیلمسازان با استعدادی هم در آن وجود دارند که می توانم به آقای مهدویان، کارگردان فیلم «ایستاده در غبار» اشاره کنم. آقای سیدجلال اشکذری هم کارگردان خوب و با استعدادی است که با فیلم ارزشی «دلبری» در جشنواره دلبری کرد. متاسفانه این فیلم مورد توجه افراد حاضر در سینمای برج میلاد قرار نگرفت و یکسری نماها در فضایی محدود و ساختار تئاتری موجب شد که تماشاگر آن چنان با اثر همراهی نکند.»
کارگردان فیلم های ارزش مدارانه مانند «عملیات کرکوک» و «33 روز» درباره نگاه سخیف و دور از شان برخی آثار جشنواره به مقولات مختلف گفت: «متاسفانه در بسیاری از فیلم ها شاهد نمایش خیانت و از هم پاشی خانواده ها هستیم و برخی فیلم ها مانند «دختر» به راحتی ترویج نوعی از زندگی دور از شان خانواده های ایرانی را نشان می دهند و به نوعی ترویج زندگی دور از خانواده و به شکل مجردی می کنند و این در حالی است که ما می دانیم که روش زندگی ما با غربی ها کاملا مغایر است و دختر و پسر به شکل مجردی نمی توانند با هم زندگی کنند و باید دخترها در خانه های مجردی با هم باشند. این ضربه زدن به کیان جامعه می باشد و در حالی است که سبک زندگی اسلامی-ایرانی ما در راستای خانواده محوری می باشد. ما در فیلم های جشنواره شاهد بودیم که نوعی از ارتباطات نادرست نشان داده می شود و این تاثیر سوء بر جامعه خواهد داشت و مسئولین فرهنگی و ارشاد باید جلوی این گونه آثار بیگانه با فضای کشور ما را بگیرند.»