به گزارش خبرگزاری بسیج، 8 سال پیش سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی با حمایتهای اطلاعاتی چندین سرویس امنیتی غربی و عربی بسیج شدند تا شاید بتوانند با انجام عملیاتی بزرگ، اندکی از پیروزی مقاومت در جنگ جولای 2006 را جبران کند. هدف این عملیات بزرگ کسی بود که سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان وی را عامل اصلی دو پیروزی بزرگ حزبالله لبنان میدانست.
حاج عماد مغنیه در 12 فوریه سال 2008 به شهادت رسید، اما همانطور که نصرالله تأکید کرد گرچه شهادت وی غمی بزرگ برای حزبالله لبنان بود، اما تأثیری در روند حرکتی این جنبش نداشت، چرا که فرمانده شهید زیرساختهای لازم برای موفقیت حزبالله در هر جنگ آینده و مقدمات ورود این حزب به الجلیل در درگیریهای زمینی پیش رو را فراهم کرده بود. حزبالله لبنان در این 8 سال آرمانهای شهید بزرگ مقاومت را محقق کرده و موازنههای برتری در برابر دشمن صهیونیستی را یکی پس از دیگری محقق میکند، تقابل همسان با حملات موشکی دشمن صهیونیستی و تخریب متقابل زیرساختهای سرزمینهای شمالی در هر جنگ احتمالی، تهدید به ورود به منطقه الجلیل در صورت آغاز نبرد زمینی دشمن، و در نهایت پیامهای عملیات جدید مقاومت در مزارع شبعا شامل تغییر قواعد بازی با دشمن صهیونیستی از جمله برگهای برندهای است که مقاومت در جنگ سرد بر ضد دشمن صهیونیستی به دست آورده است.
حال دیگر اسرائیل نه تنها برای آغاز هر جنگ احتمالی با حزبالله لبنان هزاران محاسبه را فراروی خود قرار میدهد، بلکه برای برنامهریزی جهت ترور ناجوانمردانه عناصر مقاومت نیز باید معادلههای چند مجهولی متعددی را رمزگشایی کند، چرا که دبیرکل حزبالله لبنان در اظهارات اخیر خود وعده داده که حزب الله حق دارد با هر عملیات امنیتی اسرائیل، واکنش نظامی از خود نشان دهد و اسرائیل میداند که نصرالله این وعده را محقق خواهد کرد.
امروز مقاومت دیگر یک گروه مبارز دفاعی نیست، حزبالله لبنان با حضور نظامی در سوریه تجربه گستردهای در مبارزات آزادی بخش دیده و اسرائیل با بررسی عملکرد این حزب در سوریه به این نتیجه رسیده این حزب واقعا قدرت بازپس گیری الجلیل را دارد.
حزب الله پس از عماد مغنیه توان نظامی به دست آورده که به قول نصرالله در مخیله هیچ کس نمیگنجد، دیگر سخن از موشکهای نقطه زن قدیمی شده و الان حزب الله موشکهایی با قدرت تخریب بسیار بالا در اختیار دارد که میتواند همه سرزمین های اشغالی را در نوردیده و با دقت بسیار زیاد اهداف مورد نظر در بانک اهداف حزب الله در سرزمین های اشغالی را منهدم کند. جبهههای مقاومت در برابر اسرائیل از سوریه گرفته تا لبنان و نوار غزه یکی شده و اسرائیل دیگر نمیتواند به صورت مجزا با هر کدام از عناصر این محور جداگانه مبارزه کند.
عماد مغنیه که بود؟
عماد مغنیه معروف به «حاج رضوان» در سال 1962 میلادی 1341 (هجری شمسی) در روستای طیر دبا از توابع صور، در خانواده متدین و مشهور به دنیا آمد.
عموی او حجتالاسلام و المسلمین جواد مغنیه از علما و برجستگان شیعه در لبنان است که کتابهای فقهی او برای همه شخصیتهای علمی و دینی شناخته شدهاست. خانواده وی متشکل از پدر، مادر و جهاد و فؤاد دو برادر وی بود که هر دوی آنها قبل از شهید مغنیه به شهادت رسیدند.
عماد مغنیه در فضایی معنوی پرورش یافت و هنوز شانزده سال او تمام نشده بود که برای خدمت به آرمان مقدس فلسطین در سنگرهای مختلف از جمله فتح و امل بر ضد رژیم صهیونیستی به جهاد پرداخت.
شهید مغنیه در اوایل دهه هشتاد میلادی به «نیروی 17 » شاخه نظامی جنبش آزادیبخش فلسطین پیوست که نیرویی ویژه برای حفاظت از مبارزانی مانند ابو عمار، ابو جهاد و ابود ایاد تشکیل شده بود . او از همان زمان در عملیات انتقال سلاح از جنبش آزادیبخش فلسطین برای مقاومت اسلامی لبنان که در حزبالله و جنبش امل نمود دارد نقش اساسی داشت، اما در پی اشغال لبنان در سال 1982 میلادی از سوی رژیم صهیونیستی ، مبارزان جنبش آزادی بخش فلسطین مجبور به ترک لبنان شدند.
وی البته در دوره اشغال با جوانان همپیمان خود در ورودی بیروت در منطقه خُلد با اشغالگران اسرائیلی وارد درگیری شد و از آنجا وی و یارانش به نیروهای "المخینیون" معروف شدند.
عماد مغنیه پس از تأسیس حزبالله لبنان به جمع آنان پیوست و در میان همه فعالیتها نبرد و جنگ رو در رو با اشغالگران صهیونیست را برگزید، مغنیه پس از اجرای موفقیتآمیز چند عملیات به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلندپایه حزبالله منصوب شد و پس از آن به عنوان مسؤول عملیات ویژه حزبالله انتخاب شد. شهید عماد مغنیه که به دوری از رسانهها شهرت داشت به «مرد سایه» در مقاومت اسلامی شهرت یافت و بسیاری او را مغز متفکر حزبالله قلمداد میکردند.
عماد مغنیه در پاییز 1362 طی عملیاتی علیه آمریکا در کویت، به اسارت درآمد، ولی با ترفندهای گوناگون موفق به رهایی شد. پس از آن بود که سازمان جاسوسی آمریکا C.I.A پی به شخصیت واقعی وی برد و در بدر به دنبال دستگیری او لبنان و خاورمیانه را زیر پا گذاشت.
در نبردهای قهرمانانه حزب الله با ارتش اشغالگر رژیم اسراییل در سال 2000 که منجر به آزادی جنوب لبنان شد نقش شهید حاج عماد معجزهآسا بود. در همین عملیاتها بود که برادرش به نام «جهاد مغنیه» به شهادت رسید و این شهادت به او روح والاتری برای ادامه مبارزه اعطا کرد.
در جنگ تابستان 1385 مشهور به جنگ 33 روزه اوج مردانگی، رشادت و حکمت این فرمانده عزیز اسلام برای همگان به ویژه دشمن شکست خورده آشکار شد.
پس از این شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی برای جبران این زبونی و خاری فقط تنها راه را در عملیات تروریستی ذلیلانه بر ضد حاج عماد یافت. البته رژیم صهیونیستی در سال 1996 طرح ترور رسمی و اعلام شدهای را برضد حاج عماد در بیروت به اجرا گذاشت که برادر وی فواد در آن عملیات تروریستی به شهادت رسید.
عماد مغنیه در روز سه شنبه 23 بهمن 1386 (12 فوریه 2008) و در شب شهادت حضرت رقیه (س) به آرزوی دیرینه خود رسید و به برادران و همسنگران شهیدش ملحق شد.
روابط مغنیه با ایران
ارتباط حاج عماد مغنیه با تهران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و در خلال این ارتباطات بود که زبان فارسی را با لهجه فصیح یاد گرفت و با گویش کاملاً تهرانی صحبت میکرد. این را افرادی میگویند که با وی دیدار کرده اند. یک مسؤول ایرانی که از اوایل دهه هشتاد با مغنیه در ارتباط بوده می گوید: «هر بار که من با او دیدار داشتم یا تلفنی با او صحبت می کردم، خدا را به یاد می آوردم. او شخصی لطیف و خلاق بود. خدا همیشه در زندگی او حضور داشت. هرگز لبخند از چهره اش نمی رفت. همیشه جان خود را بر کف دست داشت و هر لحظه آماده شهادت بود. عماد مغنیه برای من مانند سید عباس موسوی و جانشینش سید حسن نصرالله بود. او نمادی از تواضع و فروتنی بود.»
رفقای مغنیه در ایران میگویند: وی از نظر سازماندهی، مردی عجیب و استثنایی بود. به گونه ای که حتی تهران نیز تمام جزئیات سازماندهی حزب الله را نمیداند. حزب الله کاملاً مستقل است و از همان ابتدا روی پای خود ایستاده است. تهران تنها مسائل استراتژیک را میداند و در برخی جزئیات با حزب الله رایزنی میکند. کمتر کسانی هستند که در ایران بدانند حزب الله واقعاً چگونه است.»
مغنیه بسیار به رهبر انقلاب نزدیک بود. آن شهید، بسیار به ایشان علاقه داشت و به تحلیل ها و نظرات ایشان در مورد حوادث مختلف اطمینان داشت. او موضوعات را به اختصار مطرح می کرد و همیشه به اصل موضوع می پرداخت. در تمام دیدارهای حساسی که ایرانی ها با همپیمانان استراتژیک خود در منطقه بویژه با سوری ها داشتند، مغنیه نقش مترجم را بازی می کرد. بیشتر آنها عماد مغنیه را نمی شناختند البته به جز سرتیپ "محمد سلیمان" که در سال 2008 میلادی در بندر طرطوس ترور شد و تعداد دیگری از مقامات ارشد سوریه. او گاهی به عمد در ترجمه، مطالبی را شرح و بسط می داد و سعی می کرد که نشست های موفقی شکل گیرد. به این ترتیب او عملاً از طریق ترجمه، مذاکرات را اداره میکرد و به این ترتیب، همه به نتایج مورد نظر خود می رسیدند.»
او سفرهای زیادی به ایران داشت و برای تحصیل دروس اخلاق و عرفان بارها به ایران و شهر مقدس قم سفر کرده بود. یک مقام ایرانی می گوید: «یک بار در سال 2003 میلادی، مغنیه، من را به همراه یک مسؤول دیگر ایرانی، به جبهه جنوب لبنان برد. او خود رانندگی می کرد و همزمان، مواضع حزب الله و اسرائیلی ها را برای ما تشریح کرد. او بسیار شجاع هم بود. یک بار قبل از سال 2000 میلادی، مرا به دیدار مشابهی برد و تشریح کرد که رزمندگان حزب الله، چگونه کوه ها را می شکافند و سکوهای موشکی را درون آن قرار می دهند که به صورت متحرک به خارج از کوه برود و آماده شلیک شود. در آن سفر هم با خودرو به جنوب رفتیم، تا جایی رفتیم که دیگر خودرو نمی توانست حرکت کند و حدود 45 دقیقه هم پیاده رفتیم. جاده، قبلاً مشخص شده بود؛ راه باریکی بود که از بین بمب های خوشه ای عبور می کرد و برای ما باور این موضوع مشکل بود که موشک های به این بزرگی را زیر چشم صهیونیستها چطور از این راه منتقل می کنند. دستاوردهای بزرگی بود، در آن زمان بود که من فهمیدم که اگر اسرائیلی ها به لبنان حمله کنند، شکست سختی می خورند.»
یک مسؤول بلندپایه ایرانی دیگر که چند روز پیش از شهادت حاج عماد با او دیدار داشته است هم می گوید: با هم شام خوردیم و درباره مسائل منطقه و بویژه درباره اوضاع پس از جنگ 2006 میلادی و وضعیت داخلی اسرائیل صحبت کردیم. او از یک پیروزی بزرگ سخن می گفت و معتقد بود که اسرائیل پس از جنگ حتی در نظر خود او نیز متفاوت شده است، بدین معنا که یقین پیدا کرده بود که قواعد بازی عوض شده است.
عماد مغنیه میگفت "اسرائیلی که دیرزمانی بویژه پس از جنگ 1967 تهدیدی برای کل منطقه بود و وزیر جنگش میگفت همه پایتخت های عربی زیر آتش ماست، اکنون و پس از جنگ 33 روزه نشان داد که سلاح های متعارف، برای حمایت از اسرائیل ناتوان هستند و دیگر این رژیم خطری برای ما نیست بلکه این ما هستیم که به لحاظ برخورداری از سلاح های متعارف، دست برتر را داریم و همین باعث می شود که اسرائیل از چشم راهبردهای غرب بیفتد و نتواند وظایف خود در قبال غرب را انجام دهد و این همان چیزی است که ما باید از آن به سود خود بهره برداریم. حاج عماد، آن شب خیلی خوشبین بود. می گفت: ما کل بازی را بردیم. همین جور می توان اسرائیل را نابود کرد. نظریه او این بود که اسرائیل تا وقتی که از ایفای نقشی که آمریکا و غرب از آن توقع دارند ناتوان باشد، خودش خود به خود ساقط خواهد شد.
یک مسؤول ایرانی دیگر درباره روابط حاج عماد با سید حسن نصرالله می گوید: «آن دو یک روح در دو پیکر بودند. با هم دوست و رفیق شفیق بودند و نمی دانم چطور ممکن است سید حسن بدون حاج عماد زندگی کند. این پرسش همچنان ذهن مرا به خود مشغول کرده است زیرا هیچ کس بهتر از سید، حاج عماد را نمی شناخت.»
توان اطلاعاتی و عملیاتی مغنیه
بسیاری از مأموران اطلاعاتی جهان اظهار میدارند که عماد یک نابغه بوده است؛ استعداد وی تا حدی است که تنها در 13 سالگی محافظت از یاسر عرفات را برعهده میگیرد. معروف است که این چریک استثنایی خاورمیانه هیچ گاه از دری که وارد میشد، خارج نگردید؛ به طور مرتب اتومبیل شخصیاش را تغییر داده و هیچ گاه قراری را با تلفن یا موبایل هماهنگ نکرد. همچنین گفته میشود دستگاههای اطلاعاتی بیش از 40 کشور عربی و غربی در پی به دست آوردن نشانهای از وی بوده و در این راه دهها میلیون دلار هزینه نمودهاند. وی علاوه بر عربی و فارسی به زبان فرانسه نیز تسلط داشت.
دشمنانش او را روباه، ساحر، معما، شبح، استراتژیست، مغز متفکر نظامی و شخصیت شماره دو حزبالله لقب داده بودند. شهید مغنیه بیش از 20 سال تحت تعقیب دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل بود و 25 میلیون دلار برای او جایزه تعیین کرده بودند. البته در این میان، صهیونیستها برای مشوه نمودن وجهه او، انفجارات و آدمرباییهای لبنان در دهه 80میلادی و نیز حوادث برون مرزی از ربودن هواپیمای آمریکایی تى.دبلیو.ای در سال 1985 گرفته تا انفجار مقر یهودیان آرژانتین در سال 1994 و عملیات علیه آمریکاییها در عربستان در سال 1996همه را به او نسبت میدادند.
دوستان عماد از وی به عنوان فرماندهی شجاع، متواضع، خلاق، بیادعا، از جان گذشته و شهادتطلب یاد میکردند. عماد در دهه 70 میلادی به خاطر علاقه به آرمان فلسطین، به صفوف جنبش فتح پیوست و سپس وارد جنبش امل شد و اوایل دهه 80 میلادی گمشده خود را در حزبالله یافت. عماد به سرعت نبوغ خود را نشان داد و در امور سازماندهی و نظامی و عملیاتی علیه اشغالگران طرحهای تازهای ارائه کرد.
عماد خود گفته بود: «اسرائیلیها و آمریکاییها خیلی مرا بزرگ میکنند و مسئولیت بسیاری از عملیاتها و حوادث را برعهده من مینهند؛ گویی فکر میکنند کلید امور جهان در دست من است». عماد میافزود: «من تنها بخشی کوچک از مجموعه جهادی حزبالله هستم که در راه آرمانهای مقدس مقاومت انجام وظیفه میکنم.»
شهادت حاج رضوان گرچه ضربهای به مقاومت اسلامی لبنان بود، اما راه و منش وی در میان جانشینانش باقی مانده و برکات مبارزات طولانی و مقدسش همچنان دشمن صهیونیستی را خواهد آزرد.
اگر خون شهید راغب حرب و سیدعباس موسوی زمینهساز خروج اشغالگران از جنوب لبنان و پیروزی و سرافرازی مقاومت اسلامی لبنان گردید، خون عماد مغنیه آن گونه که سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله تصریح کرد، به اذن خدا موجب نابودی اسرائیل خواهد شد.