شاد زی ای گل همیشه بهار
ای گل آرزو، گل بی خار
ای نسیم بهشت، از نفست
وی بسرود سپیده در گفتار
گل باغ ادب که برده سبق
نگهت روی تو ز هر گلزار
ای سرشته به مهر آل رسول
طسنتی پاک و از صفا سرشار
داده حق سیرتی نکو بر تو
دیده ای نافذ و دلی هشیار
هنری مرد و پاسدار سخن
توسن فضل را همواره سوار
داده پروردگار طبع سلیم
بر "حمید" آن سخنور بیدار
شاعری کو به پای هر نادان
درّ لفظ دری نکرده نثار
شاعری کز پی رسالت خویش
کرده بس رنج و غم به خود هموار
شاعری راد مرد و آزاده
شاعری مهر پرور و ستوار
نهراسد ز بیم اهریمن
می نلرزد ز نعره اشرار
پای برجای ایستاده چو کوه
دار بر دوش خویش دعبل وار
با شریران چو شیر شرزه به رزم
با ضعیفان هماره یاور و یار
می کند با ستمگران زمان
با سلاح قلم همی پیکار
حق مدار و کریم و ظلم ستیز
مهربان و رئوف و بی آزار
ای "حمید" ای خدایگان سخن
ای که لطفت به دوستان بسیار
از بلندای طبع تو این بس
زر به چشم تو خاک بی مقدار
بر مرام وکرامت تو درود
بر تو و خوی تو هزاران بار
از "براتی" کن این چکامه قبول
هدیه آورده بر سر بازار
اوستادا، سخنورا، مردا
لطف خود را ز ما دریغ مدار
شادمان باشی و بماند سبز
سایه ات بر سر صغار و کبار
با آرزوی سعادت و طول عمر
عباس براتی پور