چون کلام و سخن امام مستند است امکان انحراف از آن وجود ندارد اما سیدحسن خمینی با کسانی در ارتباط است که اتفاقاً در تقابل با مکتب امام خمینی قرار دارند.
به گزارش خبرگزاری بسیج، کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:
روزنامه جوان با اشاره به سخنان سیدحسن خمینی مبنی بر اینکه هدفش از ورود به انتخابات خبرگان، جلوگیری از مصادره امام بوده نوشت: اگر به صحنه سیاسی کشور بنگریم و بخواهیم مصادیق سخن سیدحسن را پیدا کنیم، چه کسانی خواهند بود؟... مواضع پایگاه اطلاعرسانی جماران، ملاقات مکرر سیدحسن با سران فتنه و زندانیان آنان و عکسهای یادگاری، ناراحتی چندباره وی از پخش سخنان امام از سیما (در فتنه 1388)، حمایت رسانههای خاص از وی و...
نشان میدهد که سیدحسن دقیقاً خود را در کانتکسی تعریف کرده است که نه با اعتقاد که با نفاق به دنبال مصادره امام بودهاند. از سیدحسن باید پرسید پرنواختترین و پرتکرارترین مفاهیم توسط امام چیست و نسبت شما با آنها چگونه است؟ دقت در صحیفه امام نشان میدهد که «جهانخواران»، «اسلام ناب محمدی»، «استکبار»، «محرومین و مستضعفین»، «دعوت و صدور انقلاب»، «دائمی بودن مبارزه»، «عدم جدایی دین از سیاست»، «نه شرقی و نه غربی»، «نفی اشرافیگری»، «حقوق مردم»، «جامعیت اسلام در پاسخگویی به نیازهای بشر امروز»، «دفاع از مردم مظلوم فلسطین»، «جهانی بودن نهضت»، «نفی صهیونیزم» و... گفتمان اصلی امام را تشکیل میدهند. بدون حب و بغض از سیدحسن سؤال میکنیم در گفتمان، سیره، مکتوبات و مواضع جنابعالی این مفاهیم کجا قرار میگیرد؟ شما کمتر هفتهای است که مدعیان «گریزی از سکولاریسم نیست» را زیارت نکنید درعین حال همه عمر امام صرف این جمله شده که «اسلام همه چیزش سیاست است». اکبر گنجی به عنوان یکی از دشمنان صادق نظام جمهوری اسلامی که دشمنیاش را پشت امام و توأم با نفاق نمیکند، اینگونه از مصادرهکنندگان امام پردهبرداری میکند: «برخی از اصلاحطلبان مدعی قرائتی جمهوریخواهانه از آرای آیتالله خمینیاند، گویی در هر منوتیک هرج و مرج مطلق حاکم است و از هر کس به هر قرائتی [که] حتی کاملاً معارض با متن است و گمان میکنند هرمنوتیک معجزهگر است و میتواند از چاه اقتدارگرایی، دموکراسی و آزادی بیرون کشد. از آن جالبتر به صراحت میگویند که ما نباید بگذاریم آیتالله خمینی در جبهه مقابل- یعنی در جبهه محافظهکاران- قرار گیرد. اگرچه ایشان به دموکراسی و آزادی اعتقادی نداشت ولی ضرورتهای سیاسی ایجاب میکند که آیتالله خمینی در جبهه دوم خرداد باشد. لذا بگوییم که او جمهوریخواه و دموکرات و آزادیخواه بود، اما این رویکرد استفاده ابزاری از او برای مقاصد سیاست نه چیز دیگر است.»
جوان میافزاید: بنابراین وقتی سکولارها در عین اعتراف به دوری فکری از امام، به دنبال مصادره امام هستند، سیدحسن نهتنها ناراحت نمیشود بلکه اصرار بر هویدایی روابط با آنان دارد. تراز امام تراز انقلاب جهانی است. هیچ انسان دلسوز و مؤمن به انقلاب چنین مصادرهای را نه صحیح میداند و نه ممکن، اما اگر بخواهیم در حوزه حکومت (نه دانشگاه و حوزه) امام را تفسیر کنیم هیچ مرجعی با صلاحیتتر از رهبر انقلاب اسلامی و مجلس خبرگان نیست.
روزنامه جوان با اشاره به سخنان سیدحسن خمینی مبنی بر اینکه هدفش از ورود به انتخابات خبرگان، جلوگیری از مصادره امام بوده نوشت: اگر به صحنه سیاسی کشور بنگریم و بخواهیم مصادیق سخن سیدحسن را پیدا کنیم، چه کسانی خواهند بود؟... مواضع پایگاه اطلاعرسانی جماران، ملاقات مکرر سیدحسن با سران فتنه و زندانیان آنان و عکسهای یادگاری، ناراحتی چندباره وی از پخش سخنان امام از سیما (در فتنه 1388)، حمایت رسانههای خاص از وی و...
نشان میدهد که سیدحسن دقیقاً خود را در کانتکسی تعریف کرده است که نه با اعتقاد که با نفاق به دنبال مصادره امام بودهاند. از سیدحسن باید پرسید پرنواختترین و پرتکرارترین مفاهیم توسط امام چیست و نسبت شما با آنها چگونه است؟ دقت در صحیفه امام نشان میدهد که «جهانخواران»، «اسلام ناب محمدی»، «استکبار»، «محرومین و مستضعفین»، «دعوت و صدور انقلاب»، «دائمی بودن مبارزه»، «عدم جدایی دین از سیاست»، «نه شرقی و نه غربی»، «نفی اشرافیگری»، «حقوق مردم»، «جامعیت اسلام در پاسخگویی به نیازهای بشر امروز»، «دفاع از مردم مظلوم فلسطین»، «جهانی بودن نهضت»، «نفی صهیونیزم» و... گفتمان اصلی امام را تشکیل میدهند. بدون حب و بغض از سیدحسن سؤال میکنیم در گفتمان، سیره، مکتوبات و مواضع جنابعالی این مفاهیم کجا قرار میگیرد؟ شما کمتر هفتهای است که مدعیان «گریزی از سکولاریسم نیست» را زیارت نکنید درعین حال همه عمر امام صرف این جمله شده که «اسلام همه چیزش سیاست است». اکبر گنجی به عنوان یکی از دشمنان صادق نظام جمهوری اسلامی که دشمنیاش را پشت امام و توأم با نفاق نمیکند، اینگونه از مصادرهکنندگان امام پردهبرداری میکند: «برخی از اصلاحطلبان مدعی قرائتی جمهوریخواهانه از آرای آیتالله خمینیاند، گویی در هر منوتیک هرج و مرج مطلق حاکم است و از هر کس به هر قرائتی [که] حتی کاملاً معارض با متن است و گمان میکنند هرمنوتیک معجزهگر است و میتواند از چاه اقتدارگرایی، دموکراسی و آزادی بیرون کشد. از آن جالبتر به صراحت میگویند که ما نباید بگذاریم آیتالله خمینی در جبهه مقابل- یعنی در جبهه محافظهکاران- قرار گیرد. اگرچه ایشان به دموکراسی و آزادی اعتقادی نداشت ولی ضرورتهای سیاسی ایجاب میکند که آیتالله خمینی در جبهه دوم خرداد باشد. لذا بگوییم که او جمهوریخواه و دموکرات و آزادیخواه بود، اما این رویکرد استفاده ابزاری از او برای مقاصد سیاست نه چیز دیگر است.»
جوان میافزاید: بنابراین وقتی سکولارها در عین اعتراف به دوری فکری از امام، به دنبال مصادره امام هستند، سیدحسن نهتنها ناراحت نمیشود بلکه اصرار بر هویدایی روابط با آنان دارد. تراز امام تراز انقلاب جهانی است. هیچ انسان دلسوز و مؤمن به انقلاب چنین مصادرهای را نه صحیح میداند و نه ممکن، اما اگر بخواهیم در حوزه حکومت (نه دانشگاه و حوزه) امام را تفسیر کنیم هیچ مرجعی با صلاحیتتر از رهبر انقلاب اسلامی و مجلس خبرگان نیست.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار