۲۶ / خرداد / ۱۴۰۴ - 16 June 2025
08:14
کد خبر : 8714862
۰۸:۵۹

۱۳۹۵/۰۴/۳۱
همسر شهید شیرخانی:

حفاظت از ارزش‌های اسلامی، ناموس و شرف مسلمانان هدف شهدای مدفع حرم و دفاع مقدس/ کدام پول می‌تواند جوابگوی بهانه‌گیری‌های فرزندان شهدا باشد؟

همسر شهید مدافع حرم شیرخانی گفت:کدام پول می‌تواند جوابگوی بهانه‌گیری‌های فرزندان شهدا شود؟
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج،شهید کمال شیرخانی که 14 تیرماه 1393 در کسوت یکی از مدافعان حرم امامین‌عسکریین در شهر سامرا به شهادت رسید، یکی از همین مجاهدان است که در طول زندگی 38 ساله خود به فراگیری قرآن مجید اشتغال داشت و آموخته‌های خود را نیز به کودکان و نوجوانان زادگاهش، یعنی منطقه لواسان کوچک آموزش می‌داد.

وی در سال 1355 به دنیا آمد و در  14 تیر 1393 به فیض شهادت نائل شد. در ادامه گفت و گویی با همسر این شهید بزرگوار داشته ایم که در پی می خوانید:


* لطفا کمی درباره زندگی و کودکی شهید شیرخانی بفرمایید.
شهید شیرخانی، متولد 15 فرودین ماه سال 55 در لواسانات کوچک از توابع استان تهران بود. وی در خانواده‌ای مذهبی و ساده به دنیا آمد. از همان ابتدای کودکی علاقه خاصی به حضور در مسجد و امور مذهبی داشت. شهید شیرخانی در دوران کودکی نیز مشغول به کار بود و هیچ‌گاه دست از تلاش و کوشش برنداشت.همسرم در رشته علوم سیاسی توانست مدرک کارشناسی ارشد را به دست آورد. به دلیل اعتقادات خاصی که در حفظ ارزش‌های انقلاب اسلامی و اسلام داشت، تصمیم گرفت در سپاه پاسداران مشغول به کار شود و از فعالیت در این راه هیچ گاه احساس خستگی و پشیمانی نداشت. همیشه آماده بود و عشق خاصی به پاسداری از ارزش‌های اسلامی داشت.

* شما چه سالی با شهید شیرخانی ازدواج کردید؟
 آبان ماه سال 79 با هم ازدواج کردیم. همسرم همیشه ساده زیستی را بر تجملات ترجیح می‌داد و می‌گفت وقتی می‌توانیم بدون تجملات زندگی کنیم، چرا باید خود را درگیر مادیات کنیم. همیشه زندگی ساده‌ای داشتیم و داریم. تربیت مذهبی کودکان و پایبندی به ارزش‌های اسلامی در زندگی ما بر همه چیز اولویت داشت. ثمره زندگی ما دو فرزند است؛ "فاطمه" که اکنون 14 سال دارد و "محمد حسین" که وارد چهارمین سال زندگی‌اش شده است. محمدحسین فرصت خیلی کمی برای زندگی با پدرش داشت و کمتر دارای خاطره از پدر است اما فاطمه خیلی بیشتر یاد و خاطره پدر را دارد. بعد از شهادت ایشان اغلب بهانه پدر را می‌گیرند و شب‌ها با گریه از خواب بیدار شده و پدرشان را می‌خواهند.
آرام کردن بچه‌ها و درک دلیل شهادت پدرشان کمی در این سن برایشان است. بالاخره در سنی هستند که حمایت و محبت پدر، برایشان خیلی ارزشمند و ضروری است و جای خالی پدر را با گریه و بی‌تابی پر می‌کنند اما همان ابتدای ازدواج من قول دادم که همیشه کنارش باشم و راه و هدف ایشان را نیز می‌دانستم. شهادت خواسته قلبی شهید بود و همیشه از خداوند می‌خواست که مرگش را شهادت در راه اسلام و حق قرار دهد.

* چرا شهید شیرخانی تصمیم گرفت ، برای دفاع از مردم مسلمان سوریه به آنجا اعزام شود و با تروریست‌های دعش بجنگد؟
همسرم فرمانده هماهنگی در سپاه بود. خیلی کم پیش می آمد که برای ماموریت به خارج از کشور اعزام شود ولی با شروع جنگ سوریه، تصمیم گرفت در صورت امکان به سوریه برود. اولین اعزامش در تاریخ 12 اسفند سال 92 بود. راستش تا آن سال هیچ وقت نشده بود که ایام عید نوروز کنار هم نباشیم و من از این موضوع ناراحت بودم ولی وقتی دلایل ایشان را شنیدم، مجاب شدم که کار درستی انجام می‌دهد.


* ممکن است بیشتر درباره دلایل ایشان برای اعزام بفرمایید؟
 مهمترین دلیلی که گفت، این بود: ما همه ابوالفضل‌های حضرت زینب(س) هستیم و برای دفاع از اسلام و جان مسلمانان وظیفه داریم که از هیچ تلاش و کوششی دریغ نکنیم. همین حرف باعث شد من آرام باشم و تا جایی که بتوان مانعی برای اعزام و رسیدن به هدف او نباشم. همسرم به ولایت فقیه بسیار معتقد بود و می‌گفت همه ما سربازان ولی فقیه هستیم، وقتی ایشان تشخیص دهند که باید از ناموس و جان مسلمانان دفاع شود، ما فقط باید پیروی کنیم. مسلمان هر جای دنیا که باشد، چه داخل و چه خارج از مرزهای کشور ما، فرقی ندارد و ما باید از آنان در برابر ترویست‌ها ودشمنان اسلام محافظت کنیم.


* همسرتان چه تاریخی به شهادت رسید؟
حدود 42 روز بعد از اولین اعزام یعنی با جراحت کوچکی به ایران بازگشت و بعد از بهبود این بار به عراق عازم شد. دوم ماه مبارک به سمت سامرا حرکت کرد و پنج روز بعد مصادف با هفتم تیر در سامرا به شهادت رسید. هیچ وقت نشده بود که ماه مبارک و ایام عید تنها باشیم ولی آخرین عید و ماه مبارک، خانواده ما از حضور او بی بهره بود. شهید معتقد بود که تروریست‌های داعش به حریم خانه‌ها رحم نکردند و به وحشیانه‌ترین شیوه با مردم مسلمان و زنان و کودکان رفتار می‌کنند. در این شرایط نمی‌توانیم آرام باشیم و هیچ واکنشی نداشته باشیم، آنان خواهران و برادران ما هستند و عذاب و سختی آنها، دردی بر قلب ماست.

*شما به مناطق جنگی جنوب ایران سفر کردید؟ چه ارتباطی بین شهدای دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم دیدید؟
اولین بار در سال 90 شهید من را به همراه دخترم فاطمه و مادرشان به مناطق جنگی برد. برای من خیلی جذابیت داشت؛ فضای معنوی و خاصی در آنجا حاکم بود. به نظرم هیچ تفاوتی بین شهدای مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس وجود ندارد چرا که هدف همه آنها حفاظت از ارزش‌های اسلامی، ناموس و شرف مسلمانان است.

برای اسلام و مسلمانان، مرز معنی ندارد. چه سوریه چه عراق چه ایران، حفظ جان و امنیت مسلمانان و دفاع از ناموس برای تمام کسانی که احساس مسئولیت داشته باشند، فرقی ندارد.همه شهدای اسلام از ابتدا تا کنون برای ساخت جهانی بهتر برای جان خود را در کف دست گذاشتند و راهشان را در در عالمی دیگر جستند.
 شهید در دوران مجردی، بارها برای تفحص به مناطق جنگی سفر کرده بود و هر فرصتی هم پیش می‌آمد به آنجا می‌رفت و حس آرامش خاصی در آنجا داشت. وقتی ما را به آنجا برد با عشق خاصی از مناطق عملیاتی و ایثار و فداکاری شهدا صحبت می‌کرد و  ما را با وسعت  و بزرگی جانفشانی شهدا آشنا کرد.  آن سفر برایم  خیلی خاطره انگیز بود و الان یادآور همسرم  است.

* چه خاطره‌ای از شهید بیشتر در ذهن شما مانده است؟
ساده زیستی و اخلاق خوبش، بهترین یادگار برای من است. ولی علاقه ایشان به شهادت برایم عجیب بود، مادرشان تعریف می‌کرد سال 63 و در هنگام دفاع مقدس وقتی برادرشان به جبهه می‌رفتند، اصرار می‌کرد که او را هم در ساکش بگذارد و به جبهه برود تا شهید شود. همیشه آرزوی شهید شدن داشت. جای خالی او در زندگی ما  خیلی احساس می‌شود اما وقتی یاد هدف ایشان و  اشتیاقی که به شهادت داشتند، می‌افتم

* متاسفانه تهمت‌هایی به شهدای مدافع حرم زده می‌شود مبنی بر اینکه برای مسائل مالی به جنگ با داعش رفته‌اند؛ شما چه نظری دارید؟
این یک تهمت بی انصافانه است. اگر کمی، فقط کمی فکر کنند متوجه می‌شوند که هیچ‌کس برای پول، جان خود را بر کف دست نمی‌گذارد. هر چقدر هم پول باشد، کسی بعد از مرگ نمی‌تواند از آن استفاده کنند و برای خانواده نیز جایگزین جای خالی وی نمی‌شود. آنان برای هدف و اعتقادات خود به جنگ با تروریست‌ها رفتند و هیچ چشمداشت مادی نداشتند.


من نمی‌توانم باور کنم که کسی صرفا برای پول تلاش کند و خداوند شهادت را در سرنوشت وی قرار دهد. شهادت و شهادت از ناموس مسلمانان، جایگاه والایی دارد و نصیب هر کسی نمی‌شود. کاش اینان کمی منصفانه و با وجدان حرف می‌زدند و این شایعات را دامن نمی‌زدند.

کدام پول می‌تواند جوابگوی بهانه‌گیری‌های فرزندان شهدا شود؟ من چطور با مادیات می‌توانم فاطمه و محمدحسین را ساکت کنم؟جای خالی پدر و روزهای تنهایی با هیچ پولی جایگزین نمی‌شود. خدا شاهد است که پولی دریافت نکردیم و این تهمت‌ها برای ما درد دارد. ارزش جان بیش از پول و مادیات است و اگر کسی به مقامی نرسد که بتواند ایثار کند، پول هرگز نمی‌تواند انگیزه خوبی برای جنگ و دفاع از مظلومان باشد.

 اینها به جنگی رفتند که می‌دانستند مرگ و شهادت در انتظار آنان است و با تمام این‌ها، ثابت قدم و مصر قدم برداشتند؛ پس پول نمی‌تواند دلیل آنها برای رفتن باشد. آیا خود آنان برای پول از جان و خانواده خود می‌گذرند؟


* چه انتظاری از مسئولان و مردم دارید؟
همسر علاقه زیادی به ولایت امام خامنه ای داشت و جانش را در راه اسلام و حفظ ولایت فقیه داد.تنها درخواستی که دارم این است که واقعیت شهدای مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس را به مردم و به خصوص جوانان بشناسانند. جلسات مباحثه برگزار کنند و با دلیل و مستندات رفتارهای شهدا را تجزیه و تحلیل کنند. فکر کنند اگر شهدا نبودند چه اتفاقی می‌افتاد؟ عراق و آمریکا تا کجا در کشور نفوذ می‌کردند؟ چه بر سر شرافت و امنیت مسلمانان می‌افتاد؟ انتظاری که داریم این است که حرمت خون شهدا حفظ شود، شهدای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مدافع حرم هیچ فرقی با هم ندارند و هدف همه آنها پیروی از دستورات اسلامی و ولی فقیه‌ بود.

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید