چند سوال از صادق خرازی پس از مناظره با حسین شریعتمداری
توهین‌های مکرر خرازی به شریعتمداری و از همه مهم‌تر، دروغ‌های مداوم وی علیه جریان مقابل باعث شد در پاره‌ای موارد، شریعتمداری ضمن ابراز تاسف، از او بخواهد به بدیهی‌ترین اصول اخلاقی در مناظره‌ها پایبند باشد.
کد خبر: ۸۷۲۴۰۲۶
|
۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، روزنامه «وطن امروز» در یادداشتی با عنوان «عتیقه 90 هزار دلاری!» نوشت: مناظره تلویزیونی حسین شریعتمداری، مدیرمسؤول روزنامه کیهان و صادق خرازی، مدیرمسؤول روزنامه وقایع‌اتفاقیه شنبه‌شب در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما یک بار دیگر ثابت کرد حضور افراد منتسب به جریان اصلاح‌طلبی در رسانه ملی، یک اشتباه سیاسی و از همه مهم‌تر، یک بدآموزی اخلاقی است. توهین‌های مکرر خرازی به شریعتمداری و از همه مهم‌تر، دروغ‌های مداوم وی علیه جریان مقابل باعث شد در پاره‌ای موارد، شریعتمداری ضمن ابراز تاسف، از او بخواهد به بدیهی‌ترین اصول اخلاقی در مناظره‌ها پایبند باشد.  با این حال

خرازی رویه خود در بی‌ادبی خطاب به منتقدان را ادامه داد و کار به جایی رسید که او از ادبیاتی دور از شأن یک چهره سیاسی و حتی خارج از پروتکل‌های رایج رسانه‌ای استفاده کرد. رفتار دور از ادب خرازی باعث شد برخی موارد و سوالات به ذهن متبادر شود.

1- صادق خرازی شنبه‌شب در حالی منتقدان را متهم به کاسبی تحریم کرد که در پرونده فساد غلامحسین کرباسچی نام او مطرح شده است. به گزارش «وطن امروز»، در «حکم صادره» غلامحسین کرباسچی، درباره برخی مبالغی که کرباسچی خارج از قاعده قانونی به نزدیکان و دوستانش بذل و بخشش می‌کرد، مطالبی آورده شده است. در این میان در حکم نهایی و در بخش اتهامات ثابت شده، یک پرداخت 90 هزار دلاری به صادق خرازی قید شده است.
در بخش الف «رای دادگاه» از حکم صادر شده برای غلامحسین کرباسچی آمده است:
«درباره پرداخت مبلغ 2 میلیارد و 600 میلیون ریال(2600000000ریال) به ستاد انتخابات کارگزاران توسط آقای علی هاشمی و مبلغ 250 میلیون ریال (250000000 ریال) به آقایان تاجران و تقوی‌منش در انتخابات دوره‌ پنجم مجلس شورای اسلامی و مبلغ 600 میلیون ریال (600000000 ریال) به آقای بهزادیان و برداشت مبلغ 670 میلیون ریال (670000000) در 2 نوبت توسط شخص آقای کرباسچی و خرید 90 هزار دلار آمریکا (90000دلار) از به‌اصطلاح حساب مدیران، آقای غلامحسین کرباسچی در تحقیقات مقدماتی و در جلسات علنی دادگاه پذیرفت که به صورت شفاهی به آقای قبه، معاون اداری و مالی شهرداری گفته است:
مبالغ فوق را در اختیار آقایان علی هاشمی، تاجران، تقوی‌منش و بهزادیان قرار دهید.
همچنین آقای غلامحسین کرباسچی قبول کرد که به دستور شفاهی ایشان توسط غلامرضا قبه و در 2 نوبت جمعا مبلغ 670 میلیون ریال از حساب مدیران برداشت و در اختیار شخص آقای کرباسچی قرار داده شده است. و نیز دستور داده است: از حساب مدیران 90 هزار دلار آمریکا خریداری کنید و در اختیار آقای صادق خرازی قرار دهید. دستور کرباسچی برای تهیه 90 هزار دلار و قرار دادن آن در اختیار صادق خرازی موضوعی است که شاید تاکنون به صورت ویژه به آن پرداخته نشده است. بررسی اخبار نشان می‌دهد خود خرازی نیز تاکنون درباره این موضوع توضیحی ارائه نکرده است. اما اکنون که موضوع فساد سیستمی و اداری مطرح است و امثال صادق خرازی با ادبیاتی دور از شأن و با قیافه‌ای حق به جانب در این‌باره مدعی شده‌اند، بهتر است  درباره این ماجرا که نه یک اتهام بلکه حکم قطعی دادگاه است، توضیحی ارائه کنند. قطعا صادق خرازی آن ضرب‌المثل معروف را شنیده‌ است که «با دستمال کثیف نمی‌توان شیشه را پاک کرد».
2- او در مناظره با حسین شریعتمداری در حالی منتقدان را به کاسبی تحریم متهم کرد که وضعیت مالی او زبانزد سیاسیون است. او که در 26 سالگی به دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل در نیویورک رفت، کلکسیونی از عتیقه‌جات دارد. این موضوع البته مورد اشاره دوستان و همفکران خرازی نیز قرار گرفته است. عبدالله رمضان‌زاده، عضو حزب منحله مشارکت در مقطعی که خرازی با برخی اصلاح‌طلبان دچار اختلافاتی شده بود، در صفحه شخصی خود در فیسبوک نوشت: «به نظر شما لیست دیپلمات‌های قاچاقچی نسخ خطی کتاب‌های قدیمی در جیب کیست؟!» این نوشته رمضان‌زاده بلافاصله در خبرگزاری‌ها به عنوان واکنش رمضان‌زاده علیه خرازی منتشر شد. البته محمدعلی ابطحی نیز همان زمان مطالبی درباره «قاچاق زیرخاکی» مطرح کرد. او طی مطلبی نوشت: «عبدالله رمضان‌زاده نوشته لیست دیپلمات‌های قاچاقچی نسخ خطی کتاب‌های قدیمی در جیب کیست. البته قاچاق زیر خاکی را هم اضافه کنید راه دوری نمی‌رود». بر این اساس فردی با چنین اتهاماتی قاعدتا هنگام مواجهه با منتقدان باید جانب احتیاط را بگیرد نه اینکه بی‌محابا و با بی‌انصافی آنها را متهم به کاسبی تحریم کند. از سوی دیگر طی ماه‌های اخیر و پس از افشای حمایت 70 هزار دلاری دولت آمریکا از حسین موسویان برای دفاع از برجام و افزایش انتقادات به موسویان به خاطر این موضوع که قطعا می‌تواند مصداقی از کاسبی برجام باشد؛ بلافاصله دست به کار شد و با انجام مصاحبه‌های متعدد تلاش کرد از موسویان که اتهام جاسوسی را در پرونده خود دارد و به خاطر انتقال اطلاعات به سفارت انگلیس محکوم شده است، دفاع کند. اگر کاسبی از تحریم و برجام مذموم است، چرا صادق خرازی وظیفه دفاع از این افراد را برعهده دارد؟
3- نامه معروف صادق خرازی به دنیس راس، مشاور ارشد جورج بوش مبنی بر عقب‌نشینی ایران از مواضع عزتمندانه خود در منطقه یکی از نقاط تاریک دیپلماسی ایران است. این موضوع که جای خالی آن در مناظره شریعتمداری و خرازی بسیار چشمگیر بود از این قرار است که سال 2003 و در بحبوحه حمله آمریکا به عراق، دستگاه دیپلماسی دولت اصلاحات درباره احتمال حمله نظامی بوش به ایران بسیار بیمناک می‌شود. از همین رو صادق خرازی مسؤول نوشتن نامه‌ای به دنیس راس می‌شود که در آن ایران نسبت به خلع سلاح حزب‌الله لبنان و دست برداشتن از جریان مقاومت فلسطین متعهد می‌شود. مطابق آنچه در این نامه ذلت‌بار آمده بود، در ازای «خروج نام ایران از محور شرارت» و «فروش قطعات هواپیما به ایران» از سوی آمریکا، ایران متعهد می‌شد فعالیت‌های هسته‌ای خود را شفاف کند و از خلع سلاح حماس و حزب‌الله حمایت کند. واسطه این نامه «تیم گولدیمن» سفیر وقت سوییس در تهران بود. گولدیمن پیش‌تر نیز به ایرانیان برای نگارش متن پیشنهادی کمک کرده بود! در آغاز نامه از زبان گولدیمن نوشته شده بود: «بعد از صحبت کردن درباره این مساله با صادق خرازی، من فهمیدم آنها می‌خواهند مطمئن شوند اگر در مرحله اولیه همه‌چیز بهم خورد، قرارهایی که گذاشته‌اند و شرایط جدیدی که گذاشته‌اند افشا نشود، چون نمی‌خواهند مشکل داشته باشند. به هرحال من این موضوع را به طور شفاف فهمیدم که دولت ایران می‌خواهد این مساله را به صورت جدی با آمریکا حل کند».براساس اسنادی که طی 2 سال اخیر در آمریکا منتشر شد، متن نامه خرازی با رایزنی‌های جواد ظریف، در روزنامه نیویورک‌تایمز منتشر شد. نامه‌ای که براساس نظر برخی آمریکایی‌ها، در آن ایران، لبنان و فلسطین را به آمریکا فروخت. اکنون که اسناد وادادگی و ناپایمردی دیپلماسی دوران اصلاحات در دسترس است، چگونه امثال خرازی می‌توانند درباره برجام و رابطه آن با عزت ملی و پایداری در حمایت از جریان مقاومت در منطقه بگویند؟
خرده اصلی البته نسبت به صداوسیماست. چرا باید افرادی روی آنتن زنده تلویزیون بروند که چه در حوزه سیاسی، چه در حوزه‌های دیگر، دارای مساله هستند و از همه مهم‌تر اینکه چرا باید این افراد در مقابل بزرگان و موسفیدکرده‌های انقلاب نشانده شوند تا براساس تربیت نادرست‌شان، این بزرگان آماج توهین و افترا قرار گیرند؟

ارسال نظرات