به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج، حجت الاسلام و المسلمین صالح حسن زاده از ساکنان خرمشهر که چند سالی در نجف مشغول تحصیل در حوزه بود، در مبارزه با تروریست های داعش و مدافعان اسلام آمریکایی به شهادت رسید. شهید صالح زاده از طلاب مدرسه علمیه رضویه خرمشهر پیش از جنگ تحمیلی بود که در زمان جنگ تحمیلی به قم مهاجرت کرد.این شهید مدافع حرم پس از پایان جنگ تحمیلی برای آموزش روحانیان به حوزه علمیه نجف اشرف عزیمت کرد و حدود 9 سال در این حوزه مشغول تحصیل علوم دینی شد. شهید صالح زاده طی یک سال اخیر نیز در حوزه علمیه نجف اشرف، وظیفه آموزش طلاب را بر عهده داشت. گفتنی است این شهید سومین روحانی در بین شهدای مدافع حرم محسوب می شود. به همین دلیل، با "علی حسن زاده" فرزند این شهید مدافع حرم همکلام شدیم که حاصل آن را در ادامه می خوانید:
درباره منش شهید و فعالیتهای وی بفرمایید؟
پدرم روحانی و 48 ساله بود؛ دفتر ثبت ازدواج و طلاق در خرمشهر داشت و سالهای اخیر مجوز انتقال سردفتر ازدواج و طلاق به تهران را نیز داشتند ولی به این نتیجه رسیدند که زندگی مادی و ثروتاندوزی برایشان هیچ جذابیتی ندارد و رسالت خود در زندگی را معنویت و خدمت به اهل بیت (ع) را جستجو کردند. به همین دلیل به نجف رفتند و در آنجا ساکن شدند. من، برادرم محمدعلی و خواهرم فاطمه سه فرزند پدر هستیم که در خرمشهر زندگی میکنیم.
شهید حسنزاده در نجف زندگی میکردند؟
از 40 سالگی تصمیم گرفتند که راه خدا را از مادیات جدا کنند و بقیه عمر را در جوار اهل بیت(ع) و آستان مقدس حضرت علی (ع) سپری کنند. ایشان قبل از شروع جنگ و حمله صدام به ایران نیز در مدرسه علمیه رضویه خرمشهر فعالیت و تدریس میکردند؛ در دوران جنگ به قم مهاجرت کردند و پس از پایان جنگ به حوزه علمیه نجف اشرف اعزام شدند. البته در دوران جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشت و به درجه جانبازی نیز نائل شدند اما هرگز از مزایا و خدمات جانباز بودن برای خود یا خانواده استفاده نکرد.
پدرتان در چه تاریخی و در کجا به شهادت رسیدند؟
خبر شهادت پدرم در آذرماه سال گذشته به ما رسید. پدرم داوطلب از عراق بود. چند روز قبل شهادت، پدرم تماس گرفت و با من صحبت کرد. بعد با همسرم صحبت کرد و از او حلالیت خواست. با دخترم ریحانه که خیلی او را دوست داشت نیز صحبت کرد. همسرم گفت این گفتگوی پدر عجیب بود و به نظرم قرار است اتفاقی بیفتد. چند روز بعد خبر شهادت ایشان را شنیدم. پدرم در منطقه بیجی در شمال شرق سامرا که از مناطق آزاد نشده در عراق هست، شهید شد و هنوز پیکر مطهر ایشان را تحویل نگرفتهایم.
با نماینده ولی فقیه در نجف اشرف، حجت الاسلام و المسلمین سید مجتبی حسینی دیدار و صحبت کردیم و برای بررسی نحوه و تایید شهادت با «اصحاب علی حق» یا همان ارتش عراق ارتباط گرفتیم و آنها سند شهادت پدرم را به ما دادند.
شهید حسنزاده چه خصوصیات بارز اخلاقی داشت که همیشه در خاطره شما خواهد ماند؟
پدرم روحیات خاصی داشت و مسایل مالی برایش اهمیتی نداشت. هیچ گاه از مزایایی که حق جانبازان عزیز جنگ تحمیلی هست استفاده نکرد و معتقد بود وقتی برای رضای خدا و پاسداشت از اسلام به جبهه رفته اند، نیازی به مزایا ندارند. فارغ از تجملات دنیا بودند و محب اهل بیت(ع)؛ خیلی از کسانی که در رشته حقوق تحصیل کردهاند، آرزوی داشتن سردفتر را دارند ولی او تمام اینها و مجوز سردفتری در تهران را ندیده گرفته و در نجف اشراف برای خدمت به اسلام و گسترش راه اهل بیت(ع) سکنی گزیدند. در تمام این سالها به خرمشهر تردد داشتند ولی عموم وقت خود را در آنجا سپری میکردند.
همرزمانش گفتند که تمام نمازهای صبح و شب را در حرم مطهر امام علی(ع) میخواند و برای عاشورا و اربعین حسینی نیز با پای پیاده به کربلا میرفت. این دو خصیصه مهم ساده زیستی و محب اهل بیت بودن برای من و خواهر و برادرم مهمترین ویژگی اخلاقی است که از پدر به یادگار مانده است.
متاسفانه برخی شایعات مبنی بر دریافت پول برای رفتن به سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) دهان به دهان شنیده میشود؛ شما در این باره چه نظری دارید؟
من از خصوصیات اخلاقی پدرم گفتم، این فرد به عنوان نمونه که بدون چشمداشت مالی، حتی از شغل و منبع درآمد شخصیاش برای خدمت به اهل بیت(ع) گذشت، چگونه برای کسب مادیات به جنگ با دشمنان اسلام میرود؟
کسانی که میگویند مدافعان حرم با چشم داشت مالی به این جنگ رفته اند، تا حال فکر کرده اند که بهای زندگی بسیار بیش از این مسایل هست و به فرض محال اگر مسئله مالی هم در میان باشد هر چقدر هم که پول دهند، ارزش ناچیزی در برابر ایثار و فداکاری این عزیزان دارد. جانبازان و شهدای دفاع مقدس هم همینگونه مظلوم بودند. آنها هم جان خود را در کفه اخلاص گذاشتند و برای پاسدارای از اسلام رفتند.
پدرم حتی نیروی داوطلب از ایران نبود و از عراق برای مبارزه داوطلب شد. پس از همان ابتدا هیچ انتظار و کسب سود و منفعتی را در نظر نگرفت و تنها برای رضای خدا و اطلاعت از دستورات الهی در این راه پیشقدم شد.
ما به عنوان یکی از خانواده شهدای حرم هنوز نه به بنیاد شهید رجوع کردیم و نه خواهیم کرد و یک ریال نیز دریافت نکردیم. پدرم جانباز بود و درصد و سابقه جانبازیاش مشخص بود اما حتی یکبار هم برای استفاده از حقوق خود به ارگانهای مربوطه مراجعه نکرد.
بسیاری از خانواده مدافعین حرم را میشناسم که آنان نیز حتی یک ریال دریافت نکردند و اقدامی نیز در این حوزه نداشتند. غم از دست دادن عزیزی سخت است ولی تسلیم مصلحت خداوند هستیم و وخوشحالیم که عزیزانمان با تمام وجود از آرمانهای اسلام و اهل بیت(ع) دفاع کردند و تا پای جان در این مسر ثابت قدم ماندند.
با توجه به اینکه شما در مناطق جنوبی کشور زندگی کردید و دفاع مقدس را بسیار ملموستر از سایر هم وطنان درک کردید، چه شباهتهایی بین شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم میبینید؟
اصل و مهمترین تشابه دفاع از اسلام بود، حالا مکانش فرق کرده است. یکبار دفاع از مسلمانان داخل مرزهای کشور خودمان بود، یکبار در جایی خارج از سرزمینمان و دفاع از حریم اهل بیت(ع). اصل به جهاد و احساس وظیفهای بود که این عزیزان و بزرگوران داشتند. اما از نظر حمایت و رسیدگی خانواده شهدا و جانبازان دفاع مقدس وضعیت مطلوبتری دارند و کمتر با آنان برخوردهای نامناسب در سطح مردم میشود. همین نیش و کنایهها برای کسانی که عزیزی را از دست دادند، درد کمی نیست.
من و خواهر و برادرم به قول معروف از آب و گل در آمدهایم اما کودک چند ماه که پدر را به درستی به یاد هم ندارد، زندگی دشوارتری خواهد داشت. این کم لطفیها را نمیدانم چگونه تحلیل کنم؛ کاش آنها وضعیت خانواده مدافعین حرم را با چشم بینا و بدون سوگیری و تعصب میدیدند. از این حرفها به گوش ما هم میرسد و بسیار ناراحت کننده است. اما ما میدانیم که شهدای حرم برای دفاع از ارزشها و اعتقادات اسلامی خود رفتند و این تسکینمان میدهد.
اما به نظرم شهدای مدافع حرم از شهدای دفاع مقدس مظلومتر هستند. در سفری که خانواده بعضی از این عزیزان را در عتبات دیدم، بسیار متاثر شدم. خانمهای بسیار جوانی که با یک یا دو فرزند، هم سرپرست و همسرشان را از دست داده و هم بدون پشتوانه مالی مانده بودند. با وضعیتی که هنوز پرونده شهادت همسرانشان در بنیاد تکمیل نشده چطور از پس مخارج فرزندان کوچک خود بر خواهند آمد؟ زندگی آنان با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد. در زمان جنگ تحمیلی مردم همدلی بیشتری داشتند و هر چند ناچیز اما حمایت ارگانهای دولتی مانند بنیاد شهید از خانواده این عزیزان بیشتر بود. امیدوارم که مسئولان برای این عزیزان نیز برنامههای مناسبی را در اسرع وقت در نظر بگیرند.