۰۵ / مرداد / ۱۴۰۴ - 27 July 2025
13:08
کد خبر : 8740157
۰۶:۴۹

۱۳۹۵/۰۶/۱۶
حجت الاسلام دیباجی

نقاط برجسته در واقعه غدیر

حجت الاسلام دیباجی،مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری بسیج در مقاله ای با موضوع اهمیت غدیرخم، به ابعاد مختلف این واقعه تاریخ اسلام پرداخت.
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج، حجت الاسلام دیباجی،مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری بسیج در مقاله ای با موضوع اهمیت غدیرخم، به ابعاد مختلف این واقعه تاریخ اسلام پرداخت.
 
 در این مقاله آمده است:
پیامبر اکرم(ص) داستان غدیر را ساده و بی اهمیت برگزار نکرد،بلکه تا آنجا که توان داشت قبل ار حادثه غدیر،در حین ایراد خطبه و بعد از آن با دستورات و عنایات الهی رفتارهایی انجام داد که هر یک به حادثه غدیر بها و اهمیت            می داد.کیفیت اعلان رفتن به حجه الوداع و نامهایی که برای آن انتخاب شد،حضور جمعیت کثیر،همراه بردن صحابه و سرشناسان آنها،همراه بردن صحابه و سرشناسان آنها،همرا بردن همسران پیامبر،سخنرانی هایی که پیامبر قبل از خطبه غدیر ایراد فرمودند،نکات مهم در خطبه ،کیفیت بیعت گرفتن از مردم،بیعت خواص و … همه از نقطه های برجسته در واقعه غدیر به حساب می آیند،منتهی این نقاط برجسته را به دو بخش می توان تقسیم کرد:محورهایی که توسط شخص پیامبر همراه با دستورات الهی و در زمان حیات شخص پیامبر(ص) برای غدیر ایجاد شد،و بخش دیگر برجستگی هایی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) و در طول تاریخ برای آن ایجاد شده است.آنچه پیش رو دارید،بیان محورهای مربوط به زمان پیامبر(ص)است.
غدیر خم بسی موج آفرین است     تمام قصّه ها را برترین است
درون موج آن امواج بی حد          بشر را راهنمایی بهترین است
اعلام عمومی
پیامبر اکرم (ص) بعد از هجرت به مدینه منوره، سه بار به مکه مشرف شده اند بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه به عنوان ((عمره القضاء)) وارد مکه شدندولی هرگز برای حضور در این عمره اعلان عام نداد و جمعیت زیادی هم شرکت نکرد بار دوم در سال نهم هجری به عنوان((فتح مکه)) وارد این شهر شد که مجموع جمعیت را حدود ۱۰ هزار نفر تشکیل می داد.
و سومین و آخرین بار در سال دهم هجری بود که روز شنبه ،پنج یا ششم ذی قعده به عنوان((حجه الوداع)) به طور رسمی اعلان حج عمومی دادند.
این اعلان عام و فراگیری به مردم مدینه ،اطراف مدینه ،مکه،یمن و اطراف آن گوشزد شد لذا جمعیت زیادی به سوی مکه سرازیر شدند.جمعیتی بین نود هزار تا یکصد و بیست و چهار هزار نفر همراه پیامبر شدند.این در حالی بود که هنگام حرکت حضرت ،بیماری آبله و حصبه در مدینه آمده بود و عده زیادی را از رفتن بازداشت. تازه این ها غیر از کسانی بودند که در مکه حضور داشتند و یا کسانی که همراه امیر مومنان علی (ع) از یمن آمدند که در حدود دوازده هزار نفر بوده است و یا همراه ابوموسی اشعری آمده بودند.
این واقعه را می توان در کلام خداوند یافت آنجا که دستور داد:(( و اذِّن فِی النّاس بالحجِّ یاتوکَ رِجالاً و عَلی  کل ضامِرٍ یاتینَ من کلِّ فجٍّ عَمیقٍ))
و مردم را دعوت عمومی به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکب های لاغر از هر راه دوری به سوی تو بیایند.
این حج به نام ((حجه الوداع))(آخرین حج پیامبر)(حجه البلاغ)به خاطر نزول آیه تبلیغ((حجه الکمال)) به خاطر نزول آیه(اکملت لکم) و (حجه التمام) به خاطر (اتممت علیکم نعمتی) نامیده شده است که  خود این مسئله به نوعی یک برجستگی برای غدیر به حساب می آید.
ب)کیفیت خروج و همراه بردن خانواده
کیفیت خروج حضرت از مدینه ،موج آفرین بود،گفتار علامه امینی در این باره به این صورت است: ((فخَرج (ص)من المَدینه مُغتسلاً مُتدهناً متجرداً فی ثوبین صحاربین ازارٍ و رداءٍ)) پیامبر(ص) از مدینه خارج شد در حالی که غسل کرده بود و روغن زده بود ،با پای پیاده و بدون لباس،بلکه فقط دو جامه ای که نماد سفیدی داشته به عنوان ازار و رداء(یعنی همان لباس احرامی)بر تن کرده بود.
این نشان می دهد که حضرت یا از خود مدینه محرم شده است و یا اگر هم محرم نشده،لباس احرامی را پوشیده و در مسجد شجره نیت احرام کرده است.این حالت در مدینه توجه برانگیز و حرکت آفرین بود،از اینرو جمعیت زیادی همراه شدند. در کنار این حالت رسول خدا(ص) مسئله دیگری که قابل توجه بود،حضور تمام بانوان آن حضرت در این سفر بود((و اخرج مَعه نِساء کُلهِنَّ فی الهَوداج وبا رسول خدا (ص) همه زنانش  در هوداج خارج شدند))و همین طور فرزندان آن حضرت از جمله شخص فاطمه زهرا(ص) در این حج و جریان غدیر.
ج)هجوم مردم به سوی اسلام
مسئله دیگری که در((غدیر)) خیزش ایجاد کرد،این بود که بعد از فتح مکه ،در اواخر سال نهم و آغاز سال دهم هجری،مردم جزیره العرب،از طوائف و قبایل،فوج فوج به اسلام روی آوردند:((و رایت النَّاس یدخُلون فی دینِ ا… افواجاً)) و مردم را می بینی که گروه گروه به اسلام وارد دین خدا می شوند))
هجوم این طوائف و قبایل به سوی اسلام ، نقش زیادی در حضور جمعبت بیشتر و حداکثری در حجه الوداع و ایجاد موج در جریان غدیر داشت،وگرنه در سال نهم کل جمعیتی که در فتح مکه حضور داشتند فقط ده هزار نفر بود با این که اعلام عمومی برای شرکت در جنگ و فتح مکه داده شده بود،ولی پس از گرایش قبایل به اسلام،یک مرتبه این جمعیت در سال بعد افزایش می یابد و برجستگی خاصی ایجاد می کند.
د)خطبه در منا
از حرکتهای خیزش برانگیز دیگر غدیر،خطبه هایی است که حضرت قبل از خطبه غدیر عنوان فرموده است.یکی از آنها خطبه ای است که در منا ایراد شده است.
پیامبر(ص) در این خطبه ،ابتدا به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبرو اشاره نمودند و سپس به خونهای به ناحق ریخته و اموال به غارت رفته در دوران جاهلیت اشاره کردند…آن گاه مردم را از اختلاف و دشمنی بعد از خود بر حذر داشتند به چند مسئله تصریح فرمودند :
الف)نزدیک بودن مرگ حضرت
((فَانِّی لا اُدرِی لعلِّی لا القاکُم بعدَ عامِی هذا به راستی من نمی دانم ،شاید بعد از این سال ها شما را ملاقات نکنم.))
ب)خبر از ارتداد برخی افراد
((الا و انّه سیرد علی الحوض منکم رجال فیدفعون عنی فاقول رب اصحابی فیقال یا محمد انهم احدثُوا بعدک و غیروا سُنّتک فاقول سحقا سُحقاً))هشیار باشید!به زودی گروهی از مردان شما بر من کنار حوض(کوثر) وارد می شوند،پس از من دور می شوند،لذا می گویم:پروردگارا(اینها)اصحاب من هستند.پس گفته می شود:ای محمد!آنها بعد از رحلت تو،بدعت گذاری کردند و سنتت را تغییر دادند.پس می گویم:دور باد از رحمت خدا،دور باد))
ج)تذکر مکرر حدیث ثقلین:
الاوانی قد ترکت فیکم امرین ان اخذتم بهما لن تظلوا کتاب الله وعترتی اهل بیتی فانه قد نبانی الطیف الخبیرانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض الا فمن اعتصم بهما فقد نجا ومن خالفهما فقدهلک الا هل بلغت .
حضرت بارها حدیث ثقلین یادآوری کرد،در بخشی از خطبه ها منا فرمود: توجه کنید دو امر در بین شما باقی می گذارم ،اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید،کتاب خدا و عترت و اهل بیتم.به راستی خدای ریز بین و آگاه به من خبر داد که آندو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. بیدار باشید هر کس به آن دو چنگ زند نجات یافته و هر کس مخالفت کند،هلاک شده است.آیا من پیام خدا را رساندم؟همه گفتند :بلی
ه)خطبه مسجد خیف
در آخرین روز ایام تشریق در منا ، سوره نصر نازل شد.حضرت ندا داد که مردم برای نماز جماهت در مسجد((خیف))اجتماع کنندبعد از حمد و ثنای الهی در ابتدای خطبه تاکید فرمودند که گفته های او را خوب به خاطر بسپارند و حاضران به غایبان برسانند.حضرت فرمودند((نَصر اللهُ امرَ من سمع مقالتی فوعاها و بلغها من لم یسمعها وربَّ حامل فقه غیر فقیه و رب حامل فقه الی من افقَه))خدا نیکو گرداند امر و کار کسی را که سخنان مرا می شود،سپس آن را حفظ می کند و به همه کسانی که حضور نداشتند می رساند.پس چه بسیار کسانی که حامل فقه و آگاهی هستند اما خود غیر دانا هستند به کسانی که از آنها برتر و داناتر است.))
پیامبر(ص) در ادامه خطبه به اخلاص در عتمل و دلسوزی برای امام مسلمین و دوری از تفرقه سفارش نمود و اعلام کرد که تمام مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی یکسان می باشند وآن گاه بار دیگر حدیث ثقلین را یادآوری نمود((ایها النّاس انی تارک فیکم الثَّقلَین.قالوا یا رسول اله و ماالثقلان.فقال:کتاب الله و عِترتی اهل بیتی،فانه قدنبانی اللطیف الخبیر انهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض کاصبعی هاتین و جمع بین سبابتیه و لا اقول کهاتین و جمع بین سبابته و الوسطی فتفضل هذه علی هذه.ای مردم!بیدار باشید. به راستی من در بین شما دو چیز گرانبها می گذارم.گفتند:یا رسول الله!ثقلین چیست؟فرمود:کتاب خدا و عترتم،اهل بیتم.به راستی خدای ریزبین و آگاه به من خبر داده است که آن دو از هم جدا  نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند مثل این دو انگشت.آنگاه بین دو انگشت شهادت و وسط است که یکی بر دیگری برتری دارد))
تکرار حدیث ثقلین واقعا موثر بود شاهدش این است که عده ای به خوبی مقصود پیامبر(ص) را از این اقدامات  متوجه شدند،از اینرو دست به توطئه زدند،در این زمینه می خوانیم:((فاجتمع قوم من اصحابه و قالوا:یرید محمد(ص) ان یجعل الامامه فی اهل بیته فخرج منهم اربعه نفر الی مکه و دخلوا الکعبه و تعاهدوا و تعاقدوا و کتبوا فیما بینهم کتابا ان امات الله محمدا او قتله ان لا یردوا هذا الامر فی اهل بیته ابدا فانزل الله تعالی علی نبیه فی ذلک(ام ابرموا امرا فانا مبرمون ام یحسبون انا لا نسمع سرهم و نجواهم بلی و رسلنا لدیهم یکتبون)) گروهی از صحابه اجتماع کردند و گفتند :محمد اراده کرده که امامت را در اهل بیت خود قرار دهد.پس چهار نفر از آنها به سمت مکه رفتند و داخل کعبه رفته و عهد و پیمان بستند و پیمان نامه ای نوشتند که اگر خدا،پیامبر را از دنیا برد و یا کشته شد،نگذارند به هیچ وجه خلافت به اهل بیت او برگردد.پس خداوند بلند مرتبه در این رابطه این آیه را بر پیامبرش نازل فرمود:((بلکه آنها تصمیم محکم بر توطئه گرفتند ما نیز اراده محکمی(درباره آنها) داریم.آیا آنان می پندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را                           نمی شنویم؟آری،رسولان(و فرشتگان)ما نزد آنها هستند و می نویسند.))
در واقع این افراد تلاش هایی انجام دادند که جلو حرکت حرکت عظیم پیامبر(ص)رابگیرند،ولی با عنایت الهی موفق نشدند.
 
خطبه غدیر
خطبه غدیر و انتخاب محل آن و نکاتی که در آن مطرح شد موجهایی در حادثه غدیر ایجاد کرد که به اهم آنها اشاره                   می شود.
    دستور به توقف در جحفه
    پیامبر(ص) در جحفه،محل غدیر خم دستور به توقف داد،به آنهایی که از آنجا گذشته بودند،دستور داد که برگردند و منتظر ماندند تا افرادی که نرسیده اند،به آنان ملحق شوند.این نشان می دهد که مسئله آن قدر مهم بود که همه افراد باید حضور داشته باشند.
    اعلام نزدیک بودن رحلت
تذکر این نکته که رحلت آن حضرت نزدیک است و به زودی دعوت حق را لبیک می گوید،این خود نشان از آن دارد که در پی مطرح کردن جانشین خویش می باشد.در متن خطبه غدیر می خوانیم:((و انی اوشک ان ادعی فاجیب فما انتم قائلون قالوا نصحت)) و بدانید که من نزدیک است که به سوی حق دعوت شوم ،پس اجابت کنم و از دنیا بروم حال شما چه می گویید؟گفتند :نصیحت کردی و خیر خواه بودی
این جملات از چند جهت محرک بود
،اولا عاطفه دوستداران پیامبر را تحریک می کردکه رحلت آن حضرت نزدیک است و این خود زمینه پذیرش بیش تر سخنان پیامبر اکرم(ص) را فراهم می ساخت.
.ثانیا مردم را به این پرسش وا  می داشت که چرا حضرت خبر نزدیک شدن مرگ خود را به مردم می گوید،حتما هدف و غرضی دارد.
.ثالثا ذهن کنجکاو مردم را به این سو سوق می داد که بعد از پیامبر چه کسی باید خلیفه و جانشین او باشد و خود این حالت توجه مردم را به سوی سخنان حضرت بیشتر  جذب می کرد.
۳-تذکر مجدد حدیث ثقلین
((ایها الناس قد خلفت فیکم ما ان تمسکم به لن تضلوا بعدی:کتاب الله  و اهل بیتی،الا و ان اللطیف الخبیر اخبرنی کانهما لم یتفرقا حتی یردا علی الحوض…. ان الله مسائلکم کیف فی کتابه و اهل بیتی))
ای مردم!بیدار باشید در بین شما چیزی را جا گذاشتم
که اگر به آن تمسک جویید  بعد از من گمراه نمی شوید:کتاب خدا و اهل بیتم.آگاه باشید خدای ربزبین و خیلی آگاه به من خبر داده که آن دو از هم جدا نمی شوند تا بر من کنار حوض کوثر وارد شوند.به راستی خداوند از شما خواهد پرسید که بعد از من با کتابش و اهل بیتش چگونه رفتار کردید.)) جالب اینکه در این نقل به جای ((ثقلین))((ما)) آمده.در واقع قرآن و اهل بیت یک چیز شمرده شده اند!
 
    چه کسانی بر جان مومن ولایت دارند؟
نکته دیگری که برجستگی ایجاد کرد ، مطرح کردن این پرسش بود که چه کسانی بر جان و مال مومنین ولایت دارند؟خود پرسش و جواب گرفتن از مردم ،وجدان ها را بیدار می کند،در نتیجه موج ایجاد می کند: ((ایها الناس من اولی الناس بالمومنین؟قالوا:الله و رسوله اعلم.قال:اولی الناس بالمومنین اهل بیتی،یقول ذلک ثلاث مرات…)) ای مردم!چه کسانی برترین مردم هستند نسبت به مومنین(و بر آنها ولایت دارند)؟گفتند:خداو رسول او داناترند.فرمود:برترین مردم نسبت به مومنین اهل بیت من هستند و این را سه بار فرمود)).
این جملات خیلی می تواند تاثیر گذار باشد هم از این جهت که ولایت کلی اهل بیت را مطرح نموده است و هم از این جهت که سه بار مسئله را تکرار نموده است.
آیات مطرح شده در خطبه غدیر
دل را ولا و حب علی با صفا کند              هر درد را محبت مولا دوا کند-
آن شاهکار خلقت و فرمانروای عشق        مدحش به آیه آیه قرآن خدا کند
مسئله دیگری که در جریان غدیر ،موج ایجاد کرد،آیاتی است که در متن خطبه به کار برده شده است،به عنوان نمونه:
    آیه تبلیغ(یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس)
ای پیامبر!آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا به مردم برسان و اگر این کار را نکنی رسالت او را انجام نداده ای خداوند تو را از خطرات احتمالی نگاه می دارد
    آیه ولایت((انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون))
سرپرست و ولی شما،تنها خداست و پیامبر او و  آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند.))
    رسول خدا فرمود:ای مردم!قرآن بیان می کند که امامان بعد از او (علی(ع)) فرزندان او هستند و من نیز به شما اعلام کردم که آنان از نسل من و او هستند.آنجا که خداوند عزیز و جلیل می فرماید(کلمه باقیه فی عَقِبِه)((کلمه پاینده در نسل او))
    آیه بیعت(ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه)((کسانی که با تو بیعت می کنند در حقیقت تنها با خدا بیعت می نمایند و دست خدا بالای دست آنهاست،پس هر کس پیمان شکنی کند ،تنها بر زیان خود پیمان شکسته است.))
و همین طور آیات اکمال ،افشای منافقین و در پایان اشاره فرمود که آیات بی شماری درباره علی در قرآن نازل شده است آنجا که فرمود: (( و آیه خوشنودی پروزدگار جز درباره او نازل نشده است و مخاطبه خداوند با مومنان آغازش با علی است آیه مدحی در قران نازل نشده است مگر او داخل آن است و در ((هل اتی)) بهشت را برای او شهادت داده است و سوره ((هل اتی))درباره غیر او و اهل بیتش نازل نشده است و جز او به وسیله آن مدح نشده است.
۶-مطرح نمودن امامت امامان و حضرت مهدی (عج)
نکته مهم دیگری که موج آفرین بود مطرح نمودن امامت تمامی امامان دوازده گانه در خطبه غدیر است بر خلاف آنچه که در اذهان عمومی جا گرفته است حضرت بر امامت تمامی امامان در بیش از شش مورد تصریح نموده است از جمله فرمود:ثم من بعدی علی ولیکم وامامکم بامر الله ربکم ثم الامامه فی ذریتی من ولده الی یوم تلقون الله عزاسمه ورسوله.
((سپس بعد از من علی (ع) ولی و امام شما به فرمان خداست. سپس امامت در نسب من از فرزندان علی تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، می باشد))
و همین طور امامت حضرت مهدی(عج) و دست آوردهای حکومت او که در خطبه غدیر مطرح کرده است مثل:((معاشر الناس انی نبی و علی وصیی الا ان خاتم الائمه منا القائم المهدی، ای مردم!به راستی من نبی،و علی وصی من است.بدانید که آخرین امامان از ما مهدی قائم است ))
۷- تاکید و تجسمی نمودن حادثه
امر دیگری که برجستگی آفرید تاکید و تکرار ولایت علی (ع) بود . علامه امینی در بخش دیگر از خطبه غدیر به نقل اهل سنت نقل می کند که پیامبر فرمود:ان الله مولای وانا مولی المومنین وانا اولی بهم من انفسهم فمن کنت مولاه فعلی مولاه ،یقولها ثلاث مرات وفی لفظ احمد امام الحنابله :اربع مرات
به راستی خدا،مولای من است و من،مولا و سرپرست مومنان هستم و بر آنها از خودشان اولی می باشمپس هر که من مولی و سرپرست او بوده ام علی مولی و سرپرست اوست
پیامبر(ص) این جمله را سه بار و بنا بر قول احمد امام حنابله چهار بار تکرار نمود.علاوه بر تکرار ،مسئله را نمایشی و تجسمی اجرا کرد به این صورت که دست علی(ع) را بالا برد به گونه ای که زیر بغل هر دو نفر پیدا شد و اشاره کرد که این علی را می گویم،حضرت اگر تجسم نمی کرد،امکان داشت که علی نامی را پیدا کنند و بگویند که شاید منظور پیامبر این علی بوده است.
راستی پیامبر اکرم در بحث ولایت و امامت سنگ تمام گذاشت و با روشهای گوناگون مسئله را تبیین نمود حتی اهل بیت را در جریان نزول آیه تطهیر و حدیث کساء زیر عبا قرار داد و فرمود:اینها اهل بیت من هستند تا عده ای نیایند و بگویند که همسران پیامبر نیز داخل اهل بیت می باشند در اینجا نیز دست علی را بالا برد تا بر همه روشن شود که مقصود علی ابن ابی طالب است.
نکته دیگری که برجستگی ایجاد کرد مطرح کردن این پرسش بود که چه کسانی بر جان و مال مومنین ولایت دارند؟خود پرسش و جواب گرفتن از مردم،وجدانها را بیدار می کند در نتیجه موج ایجاد می کند.
۸-تاکید بر اعلان به دیگران
پیامبر اکرم (ص) در طول عمر مبارکش دهها خطبه ایراد نموده است که در هیچ یک از آنها جز آنچه مربوط به ولایت و امامت می شود،تاکید نکرده است که حاضران به غائبان برسانند و نسل امروز به نسل فردا.
در روایت و نقل اهل سنت این جمله آمده است((الا فلیبلغ الشاهد الغائب ، توجه کنید که حاضران به غائبان داستان غدیر را برسانند ولی در نقلهایی که از طرق شیعه آمده،با تاکید و وضوح بیشتر بیان شده است. در بخشی از خطبه                   غدیر می خوانیم: معاشر الناس انی ادعها امامه ووراثه فی عقبی الی یوم القیامه وقد بلغت ما امرت بتبلغیه حجه علی کل حاضر وغائب وعلی کل احد ممن شهد او لم یشهد ولد اولم یولد فلیبلغ الحاضر الغائب والوالد الولد الی یوم القیامه
ای مردم!خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم،و من ابلاغ کردم آنچه مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر هر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند به دنیا آمده اند یا              نیامده اند پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.))
پیامبر(ص) به این هم اکتفا نکرد بلکه از آنان تعهد گرفت که جریان غدیر را به نسل های آینده برسانند:
((سپس همگی بگویید….ای رسول خدا این مطالب خطبه غدیر را از طرف تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلهایمان می رسانیم و خدا را بر آن شاهد می گیریم.خداوند در شاهد بودن کفایت می کند و تونیز بر این اقرار شاهد هستی))
۹-تاج گذاری با عمامه ((سحاب))
پیامبر اکرم (ص) در جریان غدیر خم عمامه خود ((سحاب)) را به عنوان تاج افتخار بر سر علی نهاد محمد جویتی از امام باقر(ع) در این زمینه چنین نقل کرده است:
پیامبر(ص) عمامه خود((سحاب)) را بر سر علی بن ایب طالب قرار داد و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمود)) و افرمود((العمائم تیجان العرب)) عمامه ها تاج های عرب است.
و خود علی (ع) گزارش داده است که:۳رسول خدا(ص) در غذیر خم عمامه ای به سرم بست و یک طرفش را بر دوشم رها کرد و فرمود:خداوند در روز بدر و حنین مرا به وسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای بر  سر داشتند یاری نمود.))
عمامه گذاردن از این جهت موثر است که اولا در مردم شوق و شادی ایجاد می کند و ثانیا نشانه رسیدن به مقامی است همچون امامت و وصایت
۱۰-تاکید بر بیعت گرفتن رسمی
حضرت در متن خطبه غدیر بر بیعت گیری و بیعت کردن مردم پای فشرد که این نکته نیز موج آفرین است چون می فهماند که بحث امامت و پیشوایی مطرح است نه فقط دوستی و محبت لذا فرمود:((ای مردم!من برایتان بیان کردم و به شما فهمانیدم  و این علی است که بعد از من به شما می فهماند بدانید که من بعد از پایان خطابه ام شما را از دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او و بعد از من به دست دادن با خود او فرا می خوانم.بدانید که من با خدا بیعت کرده ام و علی با من بیعت کرده است ،و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت می گیرم…
ای مردم!شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید و پروردگار مرا مامور کرده است که درباره آنچه برای علی امیرالمونین و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند،منعقد نمودم از زبان شما اقرار بگیرم…
آن گاه فرمود:ای مردم!با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیر مومنان و امامانی که بعد از او می آیند و از نسل من و اویند منعقد نمودم،از زبان شما اقرار  بگیرم)
آن گاه فرمود: ای مردم با خدا بیعت کنید و با من بیعت کنید و با علی امیر مونان و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه بیعت کنید
و نیز فرمود:هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است و هر کس به انچه با خدا پیمان بسته وفا کند خدا به او اجر بزرگی عنایت می فرماید
موجایی که خداوند ایجاد کرد
خداوند متعال علاوه بر دستوراتی که به پیامبر اکرم داده بود آیاتی را نیز مستقیما نازل نمد که هر یک برای حادثه غدیر موج آفرین بود.
۱-نزول سوره نصر در منا
علامه مجلسی نقل کرده است که در روزهای آخر ایام تشریق سوره نصر بر پیامبر نازل شد که هم روی آوردن مردم به اسلام را و هم به نحوی نزدیک بودن رحلت پیامبر اکرم را گوشزد می کند.
نزول آیه تبلیغ
پیامبر فرمود((ای مردم من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شده . از طرف خداوند سلام رسانده و مرا مامور نموده که آنچه وحی شده است بیان کنم خداوند چنین وحی کرده است:((ای پیامبر!آنچه از طرف پروزدگارت نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند)) علامه امینی از سی منبع اهل سنت نقل نمده است که این آیه در روز ۱۸ ذی حجه بر پیامبر نازل شده است
نزول این آیه از چند جهت موج زا بود:
یک:نزول مکرر آن بر پیامبر اکرم
دو:تهدید شدید پیامبر اکرم که اگر مسئله مورد نظر را ابلاغ نکند در واقع رسالت الهی را انجام نداده و زحمات ۲۳ ساله او هدر رفته است.
سه:خبر از اینکه اعلام این امر مخالفان سر سختی دارد ولی خداوند پیامبر را از توطئ دشمنان محافظت می کند.
کیست که دوست نداشته باشد در محضر نورانی امام حاضر شود تا چه رسد به این که در این دیدار مخاطب حضرت نیز قرار گیرد اما اکنون که ظاهرا توفیق نداریم به آن محضر نورانی شرفیاب شویم و حضورا از معارف توحیدی آن ذات مقدس استفاده نماییم، با ((جابر)) از اصحاب بزرگوار امام باقر همراه شده و از سخنان گهر بار آن امام همام بهره می بریم روایت شده است که امام باقر با جابر گفتگو می نمودند و در این کلام نورانی که یادگار آن دیدار است معارف عالیه ای را بیان فرمودند که در آن روش و طریق زندگی در دنیا و آخرت مطرح شده است که در حد توان آن را شرح می دهیم:
غم آخرت
هنگامی که امام باقر(ع) به همراه جابر از منزل خارج می شدند جابر مشاهده می کند که در سیمای مبارک امام ناراحتی هویداست. روایت چنین است:(( خرج یوما و هو یقول اصبحت و الله یا جابر محزونا مشغول القلب.فقلت:جعلت فداک!ما حزنک و شغل قلبک؟کل هذا علی الدنیا؟فقال(ع)لا یا جابر!و لکن حزن م الاخره

گزارش خطا
ارسال نظرات شما
x

عضو کانال روبیکا ما شوید