هویت را اگر به معنی وجه تمایز و تشخص با دیگران بپذیریم، هویت جامعه خود را چه می دانیم و چرا نیاز به احیای فرهنگ و هویت خود داریم. چه مشخصه هایی فرهنگ و هویت ما را از دیگر جوامع جدا می سازد و ترغیب به بازنگری و احیای آن می نماید. چه فرایندی به بالندگی و پویایی فرهنگ و هویت این سرزمین كمك می كند.
همه دنیا حتی در زمانه ای كه تفكر دهكده ی جهانی را گسترش دادند فرهنگ و هویت خود را وجه تمایز خود با دیگران می دانند. و در راستای حفظ و اعتلای آن از هیچ كوششی دریغ نكردند و نمی كنند و روز به روز بسترهای پویایی و تكامل آن را بیشتر آماده می كنند كه این گونه موفق به صادرات آن می شوند.
چرا امور فرهنگی هویتی ما اغلب تا در مرحله دانشگاهی و تحقیقاتی است؛ بومی و هویتی است اما به پای میز مدیریت كه می رسد یا به فراموشی سپرده می شود و یا نسخه ی ضعیفی از آن اجرا می شود و به دلایل متعدد پژوهشگران زیادی محو این روزمرگی های مدیریتی می شوند. و آنچنان كه باید تاثیر نسخه های بومی اجرا شده خود را در سطح جامعه مشاهده نمی كنیم؟.
چرا اغلب دستاوردهای امور فرهنگی نتیجه ی تقلیدهای سطحی نگر از جوامع دیگریست كه هیچ سنخیتی با فرهنگ و هویت و نوع زندگی ما ندارند. دلیل این سطحی نگر شدن در این حجم از تولیدات چیست ؟ كه اكنون روی برگرداندن بخش بزرگی (خصوصا نسل جوان) از جامعه را در نتیجه گیری ها و نظرسنجی های صادقانه از این تولیدات پیش رو داریم. و همچنان است كه نمی خواهیم دریابیم كه ضعف اكثر امور مختلف جامعه ما ریشه در ضعف امور فرهنگی دارد. در صورتی كه این فرهنگ و هویت ما بوده كه چه در تعامل شهر با شهر و یا دیگر كشورها با این سرزمین به آن بالیدیم و خود را با آن فاتحان قله های فخر تاریخ دانستیم.
در این آسیب شناسی مسئله ای را هم نمی توان كتمان نمود؛ متاسفانه به امور فرهنگی كه می رسیم همه صاحب نظر و مدیر و مدعی هستند؛ اما در اجرا بیشترین ضعف را در این امور شاهد هستیم. و همچنان است كه فرهنگ و مدیریت فرهنگی پلكان پیشرفت برخی بوده و تاثیر منفی آثار عدم تسلط و تخصص ایشان را امروز به خوبی می توان در سطح جامعه دید.
کشور ایران با فرهنگ و تمدن چندین هزار ساله، و شاهکارهای فرهنگ و هنر ایرانی اسلامی خصوصا در معماری، ادبیات و هنرهای بصری و...به هویتی دست یافته که وجه تمایز این سرزمین بوده و هست. به زعم پژوهشگران و صاحب نظران نیز در جای جای این مرز و بوم با غنای فرهنگی روبرو هستیم و در بسیاری از فرهنگ های مناطق هنوز برای دیگر شهروندان ایرانی ناشناخته مانده است. و با وجود دوران نسل رسانه ها نه تنها به معرفی عمیق آنها نپرداخته ایم؛ بلكه در این هجوم رسانه ای عموما با خطر نابودی و فراموشی شدن روبرو هستند. این كشور با این غنای فرهنگی نیازی ندارد محتوایی از بیرون این سرزمین برای چالش ها و نسخه های امروز آن وام گرفته شود. اما دریغ كه در سال هایی اغلب، آنچه خود داشتیم را از بیگانه تمنا کردیم.
گسترش و عمومیت یافتن یك تفكر، فرهنگ می سازد و پذیرش عمومی یك فرهنگ از طرف جامعه در طول زمان تمدن بوجود می آورد.
در مدیریت فرهنگی كشور با وجود تعدد نهادهای دولتی و غیر دولتی فعال، بیشتر اوقات با مشکلات عدیده ای روبرو شدیم. و بخش بزرگی از جامعه را از تاثیرپذیری آثار و تولیدات از دست دادیم، از جمله دلایل آن؛ عدم شناخت عمیق و تسلط کامل به نتایج مثبت ٱثار پیشینیان از یك سو و عدم تسلط در استفاده از بیان و روش های نوین و خلاقانه مورد نیاز و اثرگذار بر جامعه ی کنونی (با ویژگی های خاص خود از جمله سبک جدید و رسانه ای نسل نو) توسط مسئولان فرهنگی از سوی دیگر بوده است.
پیام ها و روش های نو و خلاق همواره نسل جدید را همراه می کند. حال آنكه بسیاری از پیام ها و محتواهای نو كه بسیار هم مورد توجه قرار می گیرند كاملا ریشه در همان هویت های فراموش شده دارد و نو بودن آن صرفا تسلط پیام رسان بر شناخت ابزار های نو و خلاقیت در بیان و بازآفرینی را می رساند. تکیه بر همان روش های تکراری و منسوخ شده ، یا اثر خنثی و یا منفی بر لایه های مختلف جامعه دارد.
مدیریت فرهنگی نمی تواند در برابر صدها سوال ایجاد شده در ذهن نسل نو و چالش های جدید با تکیه بر همان پاسخ ها و روش های پاسخ دهی تکراری مخاطب را اقناع کند. و جامعه تشنه و جویای حقیقت همچنان به انتظار خواهد ماند. و یا گرفتار حفره ای خواهد شد كه به دلیل نسل رسانه ها به سرعت از طرف دیگران پاسخ می گیرد و بخش بزرگی از جامعه بلعیده خواهد شد.
"آن یار نكوی من بگرفت گلوی من گفتا كه چه می خواهی گفتم كه همین خواهم"
در این میان هم هستند موج سوارانی كه با برخوردهای سطحی، بخشی از یك محتوای عمیق را با ابزار نو؛ اما بدون شناخت كامل و تسط كافی، به نوعی گسترش می دهند و گرچه در برهه ای موفق بحساب می آیند اما تاثیرات منفی رفتار سطحی و عدم تسلط بر روش و محتوا در طولانی مدت خود را نشان خواهد داد و نمونه بارز این مطلب را می توان در مدیریت های مختلف فرهنگی مشاهده نمود.
در سال هایی كه پشت سر گذاشتیم بسیاری از رفتارهای مدیریت فرهنگی بر پایه ی همان پیام های تکراری ماند. از سوی دیگر بسیاری نقطه عکس را به كار بردند و در قالب و نام نوآوری، رفتارهای شتابزده و خام دستانه را در پیش گرفتند که اگر صددرصد هم برداشت های نسخه ی بیگانه نباشد درصد زیاد آن نشان از رفتارهای سطحی و بی مطالعه و برداشت از نسخه های کشورهایست که هیچ سنخیتی با فرهنگ و هویت جامعه ما ندارند و موجسواران و دلالان این عرصه به بیشتر از آنچه که می خواستند رسیدند و تاثیرات منفی آن اکنون در لایه های مختلف جامعه کاملا مشهود است و جامعه را دستخوش ندانم كاری هایی نمودند كه هیچ دشمن خارجی نمی توانست این ستم را در حق نسل هایی از این سرزمین روا دارد، كه دوستان داشتند.
مدیریت فرهنگی باید بیش از پیش دریابد که پژوهشگران و جستجوگران عرصه های فرهنگی هویتی سال های عمر خود را صرف ٱنچه کردند که جامعه تشنه ی ٱن است و هم اکنون این خوش سلیقگی مدیریت هاست که با تسلط و شناخت روش های نوین و تاثیرگذار، محتوا و پیام های نو را از اصالت فرهنگ و هویت این سرزمین در دستور كار خود قرار دهند و جوانان تشنه ی حقیقت و هویت را دریابند. هر کج سلیقگی و اصرار بر روش ها و پیام های تكراری و یا شتابزدگی خام دستی، تیشه ایست که بر ریشه ی نسلی دیگر از جامعه زده خواهد شد.
سرزمینی که غنای فرهنگ و هویت ٱن را حداقل در معتبرترین کتابخانه های دنیا و پژوهش های پژوهشگران مطرح و صاحب مکتب می توان دید، به محتواسازی های مقلدانه نیاز ندارد.
"بر سر گنج از گدایی مرده ایم"
هم محتوای لازم ، به وفور موجود است و هم در میان این خیل عظیم تحصیل كرده ی مجرب، مدیران بالقوه ای که ابزار و روش های نوین را نیک میشناسند. گاهی ایجاد فرصت و بها دادن به مدیران متخصصی كه هم ابزار و روش نو را خوب می شناسند هم خلاقانه نسخه ای برای تشنگی روحی جامعه داشته اند؛ تاثیرات مثبتی داشته كه نمی توان به سادگی از كنار آن گذشت.
پس از انقلاب اسلامی و سالهای دفاع مقدس سرزمین غنی ایران اسلامی فرهنگی به فرهنگ های خود افزود. احیای فرهنگ و هویت دینی كه ریشه در ظلم ستیزی بزرگان دین و ایمان داشت. و معرفی این فرهنگ در زمان هایی پسندیده و اثرگذار بر جامعه بود اما پس از گذشت سالیان این تکیه بر روش های تکراری و عدم نوآوری لازم در مدیریت های فرهنگی بود که باعث شد بین بخشی از نسل جدید و آن فرهنگ فاصله هایی ایجاد شود.
اصرار بر رفتارهای شعار زده و دافع و صرفا تمرکز بر یك قشر خاص از طرف برخی فاصله ها را بیشتر نمود. حال آنکه این فرهنگ و دستاورد در هر کشور دیگری بود با مطالعات لازم و استفاده از روش های نوین تاثیرگذار به دست متخصصان امر، علاوه بر مردمان آن سرزمین به همه ی جهانیان بخوبی معرفی شده بود.
درست در زمانه ای که دیگر کشورها با ظرافت و روش های کارشناسی و مطالعه شده کشته شدگان جنگ های خود را علاوه بر جامعه خود به جهانیان معرفی نمودند و در این راستا از هیچ ابزاری دریغ نکردند و چنان در فراهم نمودن بستر تاثیرگذار عمل نمودند که بعنوان مثال در کشوری که اعتقادات و پایبندی به اصول چنان جایگاهی ندارد دیده می شود که شهروندان حتی ناب ترین لحظه ی زندگی خود یعنی ازدواج را نیز با تعظیم در برابر تندیس سرداران جنگ خود شروع می کنند. می توان ازخود صادقانه پرسید كه آیا ما نیز توانستیم چنان كه درخور نام و جایگاه آن فرازنگان بوده و هست به گونه ای رفتار كنیم كه اكنون نسل نو وامداری خود به فرزانگانِ از پیكار برگشته و یا مانده در خاك اما آزاد و سبك بال، را به خوبی بشناسد؟
جنگ ما تحمیلی بود و یک دفاع مقدس در برابر تجاوزگران، که رشادت های فرزانگان و سلحشوران این دیار با مظلومیت تمام در برابر ظلم و بیداد متجاوزان اجازه نداد حتی یک قدم از خاک این مرز و بوم به چنگ بیگانه رسد. و تنها دفاعی در این سرزمین رقم خورد كه حتی ذره ای از خاك خود را به بیگانه نداد و ٱرامش و امنیت کنونی کشور را مدیون و وامدار آن رشادت ها و خون هزاران شهید بدانیم.
سالهایی که دفاع مقدس نام گرفت در جبهه هایی که با ایمان و تقوا رزمندگان پا سفت كرده و استوار لبیک به پیام پیر فرزانه ی خود گفتند، فرهنگی را ایجاد نمود که "ایثار و شهادت" نام گرفت. و این فرهنگ احیای فرهنگ بزرگانی بود كه هیچگاه ذلت را نپذیرفتند و با خون خود تاریخ را دگرگون ساختند و هنوز پس از گذشت قرن ها این شور و شعور حسینی است كه همه اقشار جامعه را در عزاداری ها گرد هم می آورد و احیای فرهنگ و هویت دینی و ظلم ستیزی و عدم پذیرش ذلت را بصورت بزرگترین اجتماعات بشری شاهد هستیم.
اینکه امروز کشور ما در برابر چالش ها تا چه اندازه توانسته این فرهنگ های غنی را به نسل جوان معرفی کند می تواند با یک نگاه کارشناسی و نظرسنجی صادقانه به پاسخ نسبتا واقعی برسیم. كه هر كجا ظلمی در حق شناساندن آن فرزانگی ها و رشادت ها و هشت سال پایداری و مقاومت شد، از سمت جامعه نبود كه از سوء مدیریت ها و عدم تسلط به ابزار و روش نو در ارائه پیام نو بود.
وقتی جامعه ای از روند و روش های تکراری کناره می گیرد، وقتی جامعه ای از موضوعی فاصله می گیرد، وقتی فقط بر قشر خاصی تمركز شود و نسل هدف و اصلی آنچنان كه باید به چشم نیاید. دلایل آن را در اول قدم در مدیریت فرهنگی آن جامعه باید ٱسیب شناسی نمود.
به عنوان مثال بعد از گذشت سالیانی از دفاع مقدس در برهه ی زمانی سینمای کشورمان در موضوع دفاع مقدس نتوانست با موفقیت و پذیرش عمومی جامعه روبرو شود، گویی بسیاری از سطوح جامعه از فشار سالهای جنگ تحمیلی و اقبالی که به فیلم های مربوط نشان داده بودند فاصله گرفته و نسل نو با زبان بی زبانی خواستار حرف نو با روش نو بودند، حتی در همان سال ها بر اساس بررسی های به عمل آمده دیگر هنرهای پایداری نیز با استقبال چشمگیری مواجه نبود، در این راستا دشمن نیز آرام نگرفت و ذهن و فكر اغلب جوامع كشور خصوصا جوانان را به بهترین روش هایی كه می توانست مورد بهره برداری قرار داد و خوراک های ذهنی را با روش هایی که صرف کشورهای شرقی خصوصا ایران ساخته می شد از طریق رسانه های مختلف به دست جوان جویای حقیقت و هویت رساند و بذر تفكرات خود را در حفره های پیش آمده بخوبی كاشت. و ما همچنان بیلان كاری دادیم و در محفل های كم جمعیت كم كاری خود را توجیه و تشویق نمودیم.
اصل موضوع یعنی آن فرهنگ و هویت ها از بین نرفت و فراموش نشد، بلكه نوع بازآفرینی و پیام ها بود كه تكرار بود و مورد اقبال نبود وگرنه چگونه می شود که به عنوان نمونه از همین قشر جوان یك فیلمساز در دورانی كه كمتر تهیه کننده ی خصوصی زیر بار سرمایه گذاری در این موضوع می رود، با ساخت یك فیلم سینمایی هم به جشنواره ها هم به مردم (خصوصا نسل نو) و هم مسئولان اثبات می كند که چگونه می توان "در غبار ایستاد" . و یا كتاب ها و هنرهای بصری كه توسط همین نسل نو "جبهه نرفته" با همكاری سرداران و رزمندگان به روش های نو و محتوای نو از هنر مقاومت و پایداری گفت و مورد اقبال واقع شد.
حقیقت را نمی توان كتمان كرد و از یاد برد، و جوان جویای حقیقت به آن خواهد رسید، اما زمان این رسیدن را می توان كوتاه و كوتاه تر نمود و آنچه داریم را با افتخار به جهانیان معرفی كنیم و همچنان كه زمانی پیرفرزانه به جوانان سرزمین اطمینان نمود و آنگونه پل های بعثت را بر رودخانه هایی احداث نمودند كه انگشت حیرت در دهان متجاوزان هنوز خیس می خورد، می توان امروز هم با تكیه بر رهنمودهای پیر فرزانه ی زخم چشیده ، جوانان را پذیرفت، آنان را بیگانه و بی ایمان نپنداشت. همین جوانان هم اكنون نیز در جبهه های مختلف نشان می دهند كه از نسل همان فرازنگان پیكارهای ظلم ستیز و حق طلب هستند. و می توان این مرز و بوم را فرای بازی های سیاسی جناحی به دست همین جوانان آباد و آبادتر كرد.
جوانان این مرز و بوم تشنه ی حقیقت و صداقت هستند و هرکجا با این رفتار مواجه شدند به جهانیان اثبات کرده اند چه در چنته دارند.
اكنون پس از فراز و نشیب های بسیار، پس از گذران دوره های مختلف مدیریت فرهنگی، بعد از شناخت سره از ناسره، بعد از رو شدن دست دلالان و موج سواران امور فرهنگی كه در ظاهر اعتقاد و پایبندی به اصول، دامن عفت فرهنگ این دیار را لكه دار كردند؛ وقت آن رسیده كه با عزم جزم، آنچه امروز در قالب گنجینه های پیشینیان این مرز و بوم وجود دارد بدست بلندهمتان نیك اندیش، فرایند علمی و نیازسنجی را طی كرده و برای جامعه خود از گذشته ی پرفخر این مرز و بوم و بزرگانش نسخه پیچید، و "فرزند زمان خویشتن بودن "را به اقدام و عمل نشان داد. و گنجینه ها را به سطح و لایه های مختلف جامعه آورد و تشنگان را با سرمایه های خودشان سیراب نمود.
در بازدید از مجموعه ی در حال احداث موزه دفاع مقدس شهركرد توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، و مروری حتی اجمالی به نکات مهم و مثبتی می توان دست یافت که مدیریت فرهنگی تا این قسمت از کار چه اندازه موفق عمل نموده است. چگونه است كه توانسته اند در ذیل اعتماد مدیریتی به جوانان با تسلط بر روش و ابزار نو، پیام نو را از محتوای فرهنگ و هویت این سرزمین به ظهور برسانند و از آنچه خود داریم برای خود نسخه بپیچیم و با صمیمیت قلب بپذیریم. بدون هیچ تعصب کورکورانه، یا شتابزدگی در تقلید و خام دستی، هنر ایران و جهان، هویت این سرزمین و فرهنگ ملی و بومی و مشخصه های محلی آن مورد مطالعه قرار گرفته شده است و در کنار استفاده از ابزارهای تاثیرگذار نوین دنیا در جهت احداث نمایشگاه های نوین معرفی آثار هنری و جایگاه نمایش های عمومی که هر کدام با پشتوانه فکری لازم به این مرحله رسیده، استفاده بجا از هنر روایتگر حکاکی و حجاری ایرانی در ورودی های مجموعه، تالارهای نمایش های عمومی روباز برگرفته از هنر دیرین و معماری ایرانی اسلامی بكار رفته در جای جای این مجموعه و نماد های هویتی استان از سیاه چادر و سرچشمه كوهرنگ و اقلیم كوهستانی منطقه گرفته تا سنت پسندیده قرآن بالای سر مسافر گرفتن و دیگر نمادهای هویتی در كنار اصل موضوع یعنی هنر دفاع مقدس در قالب های نوین، مجموعه ای نو و قابل تمجید را برای نسل هایی آماده می کنند که فاصله زمانی آنان با سالهای دفاع مقدس ایجاد فاصله در باورها و اعتقاداتشان خواهد داشت. و اینگونه رفتارهای مدیریتی به امید با ادامه روندی كه در پیش گرفته اند، نسخه ی بومی و هویتی این مرز و بوم را برای فرزندان این مرز و بوم و نسل نو آماده می كنند و آنان را به درستی دیده اند و زبان آنان را بخوبی شناخته اند و از روایت هایی پرده بر می دارند كه هر ناآرامی هم آرام می گیرد و گوش جان می سپارد به روایتی كه چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، خواهند گفت كه اكنون اگر به آرامش سر بر بالین می گذاریم به وامداری آنانی است كه در مظلوم ترین شرایط به پا خواستند و ساختند اسطوره های قرن خویش را، از دفاعی روایت می كنند كه سپاهیانش گرچه از نسل جنگ و ستیز نبودند اما یاد بزرگان ایمان و پایداری را در دفاع از حق و عدم پذیرش ذلت به خوبی زنده كردند و جاودانگی را سرودی خواندند كه تا قرن ها در گوش زمان خواهد پیچید. از فرزانگانی خواهند گفت كه آنها نیز در طاقچه ی خانه هایشان قرآن و حافظ و سعدی بود، آنانی كه در پای تخته های سیاه درس خواندند و "الف" را با ایستادگی و "ب" را بردباری و "پ" را با پایمردی هجی كردند. اكنون این ما و وامداری فرزانگانی كه نامشان و مرامشان تا ابد جاودان خواهد ماند.
آری این جوانان این مرز و بوم هستند كه یاد فرزانگان خود را نیك زنده می خواهند و آنچه مشق كردند را اكنون خشت به خشت به اقدام و عمل نشان می دهند.
این مجموعه در منطقه ای شكل گرفته كه هنوز نتوانسته چنان كه شایسته ی یك مركز استان با آن غنای فرهنگی است. فرهنگ و هویت زیبای خود را كه از سمت همه نوع تفكری ستوده شده بر بدنه ی خود ببیند و شاهد احیای شایسته ی هویت بصری خود باشد. این مجموعه و مجموعه ها یادآور می شوند كه می شود خواست و توانست. مجموعه ای كه در دامنه ی تپه هایی ساخته شده كه یادآور همان خاكریزها و سنگلاخ هایست كه رزمندگان برخاسته از دل كوهستان شرق این مرز و بوم با سربند "یا قمر بنی هاشم (علیه السلام) " فرهنگ و هویتی رقم زدند كه سالیان سال تكیه گاه پایداری ها خواهد بود در برابر ظلم و ستم بدخواهان این سرزمین.
دست اندركاران این مجموعه هنر ایرانی و اسلامی را و مشخصه های بومی هویت را در مجموعه ای همگون و هماهنگ گرد آوردند كه یقیناً می تواند یكی از مراكز اصلی فرهنگی پر مخاطب و بازدید از طرف شهروندان و مسافران قرار گیرد و پیام های نو خود را در قالبی نو و شایسته انتقال دهد و تاثیرات مثبت این اقدام را می توان در سالهای آینده بر نسل جوان به خوبی مشاهده نمود.
در شهرها و استان های مختلف در راستای حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس ، موزه و باغ موزه هایی احداث شده است. در شهرکرد اما روایت به گونه ای دیگر است و همانگونه كه غیور مردانش استوار و متحد چون رشته كوههای زاگرس عرصه را بر حرامیان تنگ كردند. اكنون این مجموعه نیز از دل صخره ها و به یاد همان استواری ها حتی در اولین نگاه، یاد كوه های سر به فلك كشیده این دیار را زنده نموده است. دست مریزاد و خدا قوت به همه ی دست اندركاران و حامیان، مدیریت دلسوز و بلند همت و نظر این مجموعه جناب سرهنگ عباسی كه میدان داد به جوانانی كه آنچه آموخته اند را بخوبی بر زنده نگه داشتن فرهنگ و هویت این منطقه بكار گرفتند. و به یاری حق تعالی امید كه نهادهای دیگر از جمله شهرداری و سازمان های مربوطه در ساخت باغ موزه این مجموعه آن چه در توان دارند را به كار گیرند تا مجموعه ای كامل تر فراهم آید .
به امید آن روزی كه فرهنگ و هویت هر منطقه از این مرز و بوم احیا شده باشد و زنده شدن این مشخصه های بومی و محلی در كنار فرهنگ و هویت ملی ، مبدل به یك مجموعه ی واحد و غیر قابل نفوذ گردد. و نسل نو این سرزمین به جهانیان اثبات می كنند كه دفاع آنان صرفا دفاع از خاك و مرز نبوده و دفاع از اعتقادات و تفكراتی است كه جهانیان را بخود خیره نموده اند.
یادداشت: كوروش ملك پور
عضو شورای اسلامی شهر شهركرد و رییس كمیسیون فرهنگی هنری