به گزارش
خبرگزاری بسیج، در ماههای اخیر بحث مناظرات انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا یکی از مباحث داغ سیاسی دنیا شده است به ویژه که بیاخلاقیهایی که در این مناظرات از سوی افراد دیده شده، مکالمات بین ترامپ و کلینتون، پردهبرداری از فسادهای اخلاقی فاحشی که از سوی این افراد، خانوادهها و مرتبطان آنها صورت گرفته است، بیش از پیش به روند انحطاط اخلاقی و فساد تمدن غرب دامن زده است.
اینکه آیا نامی که میتوان بر این بی فرهنگی گذاشت، تمدن است یا خیر و اینکه اگر تمدن میتوان بر غرب مدرن امروز نام نهاد، آیا این تمدن به زوال خود نزدیک شده است، چرا اخلاق در دنیای غرب به چنین مقام سخیفی نزول کرده است در گفتوگو با حجتالاسلام احمد مبلغی، رییس دانشگاه مذاهب اسلامی و عضو مجلس خبرگان رهبری مطرح شده است.
*این روزها و این ماهها شاهد افول روند اخلاقیات در حوزههای مختلف دنیای غرب هستیم، روندی که از سالها پیش آغاز شده بود و امروز خود را در مناظرات بیاخلاق کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا بیش از پیش نشان داده است. این وضعیت سیاسی و اخلاق را در شرایط کنونی غرب چطور ارزیابی میکنید؟
-اخلاق در مقاطع مختلف زمانی و در گذر تاریخ، در دو سطح خرد و کلان و نیز در دو ساحت ملی کشورها، و بینالمللی همواره دچار افت و خیزها، کش و قوسها و تحولات مثبت و منفی بوده و هست. گاه به پیشرفت روی نهاده و گاه به پسرفت دچار شده است و در زمینههایی، گاه وضعی مثبت و گاه منفی به خود گرفته است.
عنوانی که میتوان برای انعکاس وضعیت اخلاق معاصر در نظر گرفت «تعدی به اخلاق و حقوق نسلی» است.
آنچه قابل توجه است این که اخلاق در هر مقطع، دارای خصائصی است. در میان خصائص هر دوره، شناسایی نقطه کانونی تحول آن دوره، از اهمیت زیاد برخوردار است؛ بلکه میتوان گفت این آشنایی، به معنای واقف شدن بر مهمترین خصیصه آن دوره است. عنوانی که برای هر دوره باید برگزید، باید بتواند این نقطه کانونی را منعکس کرد و ابعاد آن را بازتاب داد؛ چه آن تحول، مثبت باشد و چه منفی. نام قابل ارایه برای انعکاس وضعیت اخلاق معاصر «تعدی به اخلاق و حقوق نسلی» است.
*چه حوزههایی را برای بررسی اخلاق در غرب باید مدنظر قرار داد؟
-ما برای بررسی اخلاق در غرب لازم است به چند حوزه مربوط به اخلاق توجه کرده و هر کدام را به صورت جداگانه مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. این حوزهها عبارتاند از:
نخست؛ اخلاق حرفهای. اخلاق اداری، اخلاق پزشکی و... از مصادیق اخلاق حرفهای به حساب میآید. در این زمینه در غرب، بحثهای دانشگاهی فراوانی انجام گرفته و تا سرحد ایجاد رشتههایی به پیش رفتهاند و تحولات قابل توجهی را در این زمینه توانستهاند ایجاد کنند.
در اسلام اخلاق حرفهای به صورت عمیقتر، پرلایهتر و لطیفتر در منابع دینی وجود دارد
در سایه اخلاق حرفهای و متاثر از آن، اخلاق نظم در شهر در سطوحی به چشم میآید. در اسلام اخلاق حرفهای به صورت عمیقتر، پرلایهتر و لطیفتر در منابع دینی وجود دارد و لازم است حوزههای علمیه در این زمینه کوششهای تاثیر گذار و نتیجه بخشی را به انجام برسانند.
دوم؛ اخلاق نسلی به معنای اخلاق معطوف به نسل انسانی و جابهجایی نسلی است،
در این زمینه، غربیها بداخلاق هستند و منشا مشکلات فساد انگیز در وضعیتهای نسلی هستند. نسلها حلقههای انسانیاند که پشت سر هم قرار گرفتهاند. هر حلقه نسلی که پدید میآید متصل به حلقه نسلی پیشین است از این رو استمرار بشر و بقاء و دوام آن در گذر زمان در گرو اتصال حلقههای نسلی به یکدیگر است.
نسل اصلیترین و شاملترین و جامعترین پدیده انسانی به شمار میرود که هرگونه اختلالی در جابه جایی نسلی، و در حقوق نسلها و ارتباطات میان نسلی، ضربههای هولناکی را به بشریت در یک نگاه کلان وارد خواهد کرد.
*چه ضررهایی از توجه نکردن به اخلاقی نسلی خواهیم دید و غرب چه مسیری را در این زمینه طی میکند؟
-پدیده حرکت حلقههای نسلی اگر به درستی شکل نگیرد بشریت ضررها و آسیبهای کلانی به خود خواهد دید. این پدیده نیز همانند بسیاری از پدیدهای انسانی پذیرای بحران های شکننده است. بحران نسلی از بزرگترین بحران های بشری است. یکی از مصادیق بحران نسلی گسست نسلی است.
همانطور که هر پدیده یا جریان یا هر نهاد، برخوردار از اخلاقی ویژه است و باید این اخلاق را در قبال آن رعایت کرد، نسل انسانی هم اخلاق ویژهای دارد که باید آن را شناخت و باید به آن ملتزم بود.
فقدان رعایت اخلاق نسلی، ضررهای کوتاه مدت و یا کم ابعادی ندارد بلکه ابعاد آسیبهای حاصل از فقدان رعایت اخلاق نسلی هولناک، شکننده و پردامنه است.
از مشکلات اساسی متوجه به غرب این است که اخلاق نسلی را رعایت نمیکند و با توجه به قدرتی که در اختیار دارد، عدم رعایت اخلاق نسلی از سوی آنها ضربههای اساسی را بر روی حیات بشری برجای خواهد گذاشت.
اخلاق نسلی درون خود خرده اخلاقهای دیگری که آنها نیز به نوبه خود چترهای گستردهای دارند قرار داده است.
*خانواده در این بین چه نقشی اخلاقی بر عهده دارد؟
-اخلاق خانواده یکی از مصداقهای اخلاق نسلی است.
خانواده، بنیان جامعه است اگر تضعیف شود و جایگاه بنیانی خود را از دست دهد، هر چند سطوحی از اخلاق را با برقراری نظم به دست آوریم، جامعه دچار اضطرابها، رخنهها، شکافها و خلاهایی خواهد شد که مشکلاتی را به بار خواهند آورد
تضمینها و تامینهای بقای نسل بر اساس بنیاد خانواده صورت میگیرد.
همیشه و همواره در طول تاریخ، جامعه انسانی بر پایه خانواده معنا و عینیت و جهت یافته است. حذف خانواده از جامعه به نوعی به رها شدگی انسان در فضای جامعه منتهی و منجر می شود و تداوم نسل را از مسیر خود باز میدارد و دچار کندی میکند.
حذف خانواده از جامعه به نوعی به رهاشدگی انسان در فضای جامعه منتهی و منجر میشود
یکی از نتایج تضعیف نهاد خانواده و رخت بربستن آن در فضای اجتماعی محروم ساختن جامعه از یک منبع قوی تغذیه کننده اخلاق، عاطفه و محبت است.
درست است که با نظم میتوان پارهای از خلأ ها را پر کرد اما باید آگاه بود که عاطفه و محبت انسانی منبع عظیمی است که چالههای بر سر مسیر اجتماع را پر میکند و روشن است عاطفه هر چند در انسان وجود دارد ولی عاطفه و محبت از خانواده تغذیه میکنند. نظم آهنین و ماشینی نمیتواند چتر خود را بر روی همه حوزههای انسانی بگشاید و تنها در مواردی به کار میآید.
*دیگر ابعاد اخلاق چه چیزهایی را در بر میگیرد؟
- سوم؛ اخلاق زمین است، این اخلاق به رغم این که خود مستقل است، به نحوی گسترده به اخلاق نسلی نیز مرتبط است. چرا که منابع زمین مربوط به همه نسلهاست و لازم است برای همه باقی بماند.
البته قرآن فرموده است «و الارض وضعها للأنام» که از آن استفاده میشود: زمین مربوط به همه مردم و همه نسلهای آن است. چون خداوند وقتی این جمله را فرمود تنها برای مردم موجود در آن زمان صرفا که نبود و اساساً این وضع (نهادن خداوند زمین را برای مردم) قبل از تولد اولین انسان یعنی آدم بوده است و خداوند زمین را برای همه خلق کرده است.
بهرهگیری بی رویه از منابع، نوعی تصرف جائرانه نسبت به زمین است که چه بسا نسلهای آتی را در وضع سخت و هولناکی قرار دهد.
غرب بیشترین آسیب را به زمین وارد میکند و توقعاتشان برای مکیدن زمین از همه بیشتر است.
چهار؛ اخلاق معطوف به نهاد دین است، درست است که در پارهای از کشورهای اسلامی اخلاق نسبت به دین تحت رعایت قرار نمیگیرد و با اتکاء به دین تفرقه، تکفیر و کشتار انسانها انجام میدهند ولی نباید از نطر دور نگه داشت که در غرب اخلاق معطوف به نهاد دین به صورت اساسی از دستور کار و از قلمرو تلاشهای اجتماعی خارج شده است.
اخلاق معطوف به نهاد دین بزرگترین و اساسیترین مصداق اخلاق به حساب میآید.
نوعی رها شدگی نسبت به دین و نوعی تربیتهای بی اعتنا کننده انسان به دین (که اصلیترین، نافعترین و در برگیرندهترین فلسفه خلقت است) انجام میگیرد. انسان منهای دین و یا بی اعتنا نسبت به آن به حیوانی مدرن تبدیل شده است. اخلاق معطوف به نهاد دین بزرگترین و اساسیترین مصداق اخلاق به حساب میآید.
*در نهایت غرب امروز به دنیا چیست و چه مسیری را طی میکند؟
-آنچه برای غرب مطرح است یا پارهای از دولتهای غربی مثل آمریکا، صرفا و صرفا منافع خود آنهاست و پیگیری و تامین این منافع؛ هرچند به تشدید جنگها و خشونتها درون کشورهای دیگر بیانجامد؛ برایشان مهم نیست.
امروزه اخلاق بین الملل به دلیل آنچه کشورهای قدرتمند بیشترین تاثیرات و رفتارها و سیاستها را در این عرصه به دست خود گرفتهاند و اصول اخلاقی را رعایت نمیکنند وضعیت بسیار اسفباری به خود گرفته است.
رفتار و اخلاق بسیاری دولتمردان این کشورها در قبال سایر انسانها که اجزا خانواده بشری هستند نه تنها رعایت نمیشود بلکه به نوعی مشکلات این مجموعههای بشری متأثر از نوع موضعگیریها و برخوردارها و دخالتهای آنان است.
رفتار آنان در موارد بسیار از عنصر صدق برخوردار نیست اگر چه ملتها و کشورها خود، مشکلات داخلی دارند و به ویژه در کشورهای اسلامی که تکفیر و طائفه گری بیداد میکند اما مواضع دولتهای متکبر و مستکبر در قبال این مجموعهها به عامل بسیار تعیین کننده و اثر گذار در وضعیت منفی کشورها تبدیل شده است.
آنچه پارهای از جوامع غربی همچون آمریکا در فضاهای بین المللی یا منطقه در پیش گرفتهاند که گاه دسترسی به امکانات زندگی و اقتصادی را به روی ملت یا ملتهایی فرو میبندند و متقابلا به کشورها یا گروههایی امکانات عمدتا نظامی را
به صورت انبوه میدهند، براساس اصول انسانی و اخلاقی یقینا نیست.
گاه تحت عنوان منافع غرب و اولویت داشتن آن، بدترین و بیرحمانهترین وضعیت برای حل و فصل مشکلات مربوط به کشورهای دیگر در بعد سیاسی، اقتصادی و نظامی مشاهده میشود. به امید روزی که همه، همه اخلاق را نسبت به همه حوزه ها رعایت کنند و این پیام اسلام است.