وی گفت: من بر خود وظیفه می دانم تا در این مراسمات شرکت کرده و راه و هدف شهدا را برای دیگران بازگو کنم.
همسر شهید فانوسی عنوان کرد: به خواهران دانشآموز توصیه میکنم اگر میخواهید راه شهدا را ادامه دهید مراقب حجاب خود باشید چرا که شهدا برای حفظ این ارزشها رفتند و مطمئن باشید سیاهی چادر شما مشت محکمی بر دهان داعش و گروههای تکفیری و استکبار جهانی است.
وی با اشاره به خاطرهای از اوایل آشنایی خود و خواستگاری شهید فانوسی گفت: در آن زمان من 17 سال بیشتر نداشتم و ایشان گفتند کسی را می خواهم که مرا در راهی که انتخاب کردهام، کمک کند و آن زمان درک نمی کردم چه می گوید ولی با توکل به خدا قبول کردم و بعدها فهمیدم منظورش چه بوده و چه چیز سختی از من خواسته است.
همسر شهید فانوسی عنوان کرد: ما 13 سال با هم زندگی کردیم و در این 13 سال اکثر مواقع ایشان در ماموریت بودند، اما زمانی که به خانه میآمدند، نبود خود را با مهربانی و کمک در امور منزل جبران میکردند و در طول زندگی با ایشان کوچکترین بیاحترامی از این شهید بزرگوار ندیدم.
وی ادامه داد: شهید «فانوسی» در گروه تخریبچیها بودند وهمیشه میگفتند تخریبچی باید قبل از اینکه وارد میدان مین شود نفس خود را تخریب کند، چراکه وقتی وارد میدان شدی دیگر مطمئن نیستی زنده بیرون خواهی آمد یا نه؟
همسر شهید فانوسی با بیان اینکه این شهید بزرگوار یکبار هم از سختی کارش گله نکرد، افزود: شهید «فانوسی» تمام وجودش مملو از عشق به خدا بود و شهادتش هم قابل پیشبینی بود.
وی با اشاره به اینکه شهید«فانوسی» شهادت در سوریه را در آخرین سفری که با هم به مشهد مقدس داشتیم از امام رضا(ع) خواسته بود، بیان داشت: وقتی به ایشان گفتم نمیشود نروی، گفت اینجا ما امنیت و آسایش داریم و از نعمت ولایت بهره میبریم اما در سوریه زنان و کودکان آواره شدهاند و نیاز به کمک دارند و حرم حضرت زینب(س) مورد تهدید قرار گرفتهاند و گفت اگر برنگشتم مرا در دره مرادبیگ دفن کنید.
همسر شهید فانوسی افزود: افتخار می کنم که همسر ایشان بودم و 13 سال با ایشان زندگی کردم و 2 فرزند از ایشان برای من به یادگار مانده است.
وی با بیان اینکه فرماندهان وی از شجاعت مثال زدنی ایشان برای ما گفتهاند، عنوان کرد: ایشان در همه جا پیش قدم بود و حب ولایت و اهل بیت(ع) در سینهاش موج می زد.
همسر شهید فانوسی با بیان اینکه بعد از شهادتش طعنههای بسیاری به من زدند، بیان داشت: در جواب این افراد میگویم شما در خواب هستید و نمیفهمید زمانی را که بچهای بهانه پدرش را بگیرد و جوابی برایش پیدا نکنی چقدر سخت است و سخت تر از آن اینکه وقتی بچهها با پدرانشان به خرید و مدرسه و بازی بروند و کسی نباشد به فرزندان تو رسیدگی کند چه حالی به تو دست میدهد.
وی خاطرنشان کرد: یک سالی است تمام سختیها را تحمل کردهام و اکنون اگر میبینید هنوز زندهام و زندگی می کنم عنایت خود شهید است.
انتهای پیام/