کشف معمای جسد سوخته شده

 

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمـد" و به دستور رئیس شعبه 101 دادگاه خاوران ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. 

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پس از حضور در محل کشف جسد ، اطلاع پیدا کردند که راننده یک دستگاه کامیون موفق به کشف جسد شده است. راننده کامیون در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : ساعت 13:45 در جاده فرعی منتهی به معدن ، در حال تردد بودم که یک دستگاه خودرو زرد رنگ را بالای جاده معدن مشاهده کردم. تعجب کردم چراکه این جاده صرفا محل تردد کارگران معدن است و آنها نیز به علت شرایط جاده ، کمتر از خودرو شخصی استفاده می کنند. با نزدیک شدن به خودرو زرد رنگ متوجه شدم که خودرو تاکسی است. در حالیکه فاصله زیادی با تاکسی نداشتم ، تاکسی شروع به حرکت کرد و من در آن لحظه تنها موفق به برداشتن قسمتی از شماره پلاک آن شدم. هنوز تاکسی را در آیینه ی کامیون می دیدم که متوجه دودی در حاشیه جاده شدم. توقف کرده و نزدیک تر رفتم که ناگهان جسدی را در داخل یک گودال مشاهده کردم که سوخته بود که بلافاصله به 110 زنگ زده و موضوع را به پلیس اطلاع دادم. 

همزمان با آغاز تحقیقات جهت کشف پرونده جسد کشف شده ، خانمی با مراجعه به کلانتری 151 یافت آباد به مأموران اعلام داشت که مادر62 ساله اش همان روز  از خانه خارج شده و دیگر مراجعتی نداشته است. همزمان با تشکیل پرونده فقدان این خانم 62 ساله در پایگاه پنجم پلیس آگاهی، کارآگاهان اداره دهم با بررسی پرونده های فقدان موفق به شناسایی هویت جسد کشف شده در منطقه قیام دشت شدند. 

در تحقیقات از خانواده فقدانی، کارآگاهان اداره دهم اطلاع پیدا کردند که پسر بزرگ مقتول به نام محمد 40 ساله  با یک دستگاه خودرو تاکسی زردرنگ کار می کند. 

کارآگاهان اداره دهم با بهره گیری از اطلاعات بدست آمده از راننده کامییون ( ثبت ناقص شماره پلاک تاکسی توسط راننده کامیون )، تاکسی متعلق به پسر مقتول و دیگر اقدامات پلیسی اطمینان پیدا کردند که تاکسی مشاهده شده در جاده معدن متعلق به فرزندزن 62 ساله  است ؛ لذا در ساعت 13 روز گذشته اقدام به دستگیری محمد در محل سکونتش در خیابان 17 شهریور کردند. در همان زمان دستگیری مشخص شد که متهم  اعتیاد شدیدی به مصرف شیشه و تریاک دارد . 

در شرایطی که محمد  در اظهارات اولیه منکر هرگونه ارتکاب جنایتی شده بود اما در ادامه تحقیقات و پس از ارائه دلایل و مدارک غیرقابل انکار از سوی کارآگاهان ، به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل مادرش اعتراف کرد.

 

محمد که آثار درگیری با مادرش  خراشیدگی روی صورت هنوز کاملا مشهود بود ، در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: به تصور اینکه مادرم قصد رفتن به بیمارستان دارد، به دنبال او رفتم تا او را به بیمارستان ببرم ؛ ابتدای اتوبان آزادگان بود که متوجه شدم او قصد دارد تا مرا برای ترک اعتیاد به مرکز درمانی ببرد. با او درگیر شدم ؛ ابتدا گردنش را گرفته بودم که او به صورتم چنگ انداخت ؛ ناگهان با پیچ گوشتی داخل ماشین ، چندین ضربه به پهلو و کمرش وارد کرم که باعث مرگ او شد. بی هدف در داخل بزرگراه در حال حرکت بودم. داخل یک جاده فرعی شدم ؛ همچنان به راه خود ادامه دادم تا نهایتا در قسمتی از جاده توقف کرده و جسد مادرم را به گودالی در حاشیه جاده منتقل کردم . با بنزینی که همیشه در صندوق عقب ماشین قرار داشت ، جسد مادرم را به آتش کشیدم. ناگهان متوجه شدم که یک کامیون از پائین جاده در حال نزدیک شدن  است  که بلافاصله سوار تاکسی شده و از محل خارج شدم.