امام چگونه از 12 تا 22 بهمن انقلاب را مدیریت کرد؟

امام خمینی در طول 12 تا 22 بهمن 57 تمرکز خود را وحدت کلمه و انسجام ملی قرار داده و در همین راستا با آغوش باز ارتشیان را به حضور پذیرفتند.
کد خبر: ۸۸۲۲۳۴۲
|
۲۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۱
به گزارش خبرگزاری بسیج، پیروزی انقلاب اسلامی در شرایطی که محمدرضاشاه از پشتوانه2500ساله شاهنشاهی در ایران بهره می برد و به جدیدترین ابزارآلات نظامی مجهز بود و همه ابرقدرت ها نیز به حمایت از حکومت وی برخاسته بودند و ایران را مهد ثبات در منطقه به شمار می آوردند[1]، برای بسیاری از متفکران داخلی و خارجی هنوز هم مایه بهت و حیرت است. چنانکه ناظران خارجی و داخلی از تحلیل آن به شگفتی آمده و معتقدند که انقلاب اسلامی ایران انقلابی متفاوت از سایر انقلاب های جهان و انقلابی به نام خدا بود.[2] انقلاب شکوهمند اسلامی ایران در شرایطی به پیروزی رسید که متفکران جهان، دین را افیون توده ها و مساله ای کاملا جدا از اجتماعیات به حساب می‌آوردند. اما در کمال ناباوری و بهت مردم جهان انقلاب به رنگ و بوی دین و خدا به وقوع پیوست و اساس همه ی نظریات انقلاب را به هم ریخت.

مدیریت انقلابی امام خمینی(ره) در روزهای پایانی مبارزهبی شک و به تصریح همه ی تحلیل گران انقلاب اسلامی در داخل و خارج، نقش رهبری امام خمینی به ویژه در حضور ایشان در ایران، موثرترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می رفت. لذا تحلیل محتوای بیانات ایشان در آن روزها(12بهمن تا 22بهمن) می تواند گوشه ای از مدیریت بی نظیر این شخصیت بزرگ تاریخی را برای نسل جوان روشن کند. لذا در این یادداشت با بررسی اهم نکاتی که حضرت امام در طول این 10روز به آن اشاره داشته اند، اندکی با نحوه ی مدیریت انقلاب توسط ایشان در آن دوره ی حساس آشنا می شویم.

پیروزی هنوز ناتمام است

حضرت امام در بدو ورود به ایران با تشکر از ملت قهرمان و خانواده های شهدا و ایثارگران و همه ی طبقات کشور از روحانی و دانشجو و بازرگان و کسبه و کارمند و کارگر و...[3] به همه ی ملت گوشزد می کند که هرچند قدم های خوبی در راستای نابودی حکومت پهلوی برداشته شده است اما هنوز مبارزه ادامه دارد و مردم باید تا انتها در صحنه بمانند و خیابان ها را خالی نکنند. دلیل این تاکید امام بر ادامه ی حضور مردمی آن است که بعضی درصدد شبهه افکنی هستند که شاه بماند و سلطنت بکند اما حکومت نکند و قصد دارند با این شعار، بین مردم تفرقه افکنی کرده و آنها را متفرق کنند. اما امام مقتدارنه می ایستد و می فرماید:

«اين كارها و اين چيزهايى كه اخيراً واقع مى‏شود و دست و پا مى‏زنند .... رژيم سلطنتى را حفظ كنند، اين مطلب را بايد بدانند كه گذشته است مطلب؛ و اينطور مسائلى كه شما پيش مى‏آوريد دست و پايى بيش نيست و اگر تسليم ملت نشويد، ملت شما را به جاى خودش مى‏‌نشاند.»[4]

وحدت کلمه، رمز پیروزی ملت ایران

با بررسی دقیق بیانات حضرت امام در طول این ده روز متوجه می شویم که ایشان بیشترین تاکیدشان بر حفظ وحدت کلمه و دوری از تفرقه و انشعاب ملت است. ایشان اساسا رمز پیروزی انقلاب اسلامی را در اتحاد کلمه همه ی آحاد ملت و همه ی طبقات از پیر و جوان و کوچک و بزرگ و به ویژه اتحاد دانشگاهی و حوزوی می دانند:

«من بزرگترين پيروزى را آشتى بين دانشگاه و مدارس علمى [حوزه‏هاى علمى‏] مى‏دانم. اگر ما هيچ پيروزى پيدا نكرده بوديم الّا همين معنا كه بين دانشگاه و طبقه روحانى نزديك كرديم و تفاهم حاصل شد و اين دست خيانتى كه سالهاى طولانى جدايى انداخته بود بين اين دو طبقه قطع شد و بحمد اللَّه، هم روحانى فهميد كه دانشگاهى آنچه اجانب گفته‏اند نبود و هم طبقه جوان و دانشگاهى فهميدند كه روحانى آنطور كه براى اينها توصيف كرده بودند نبود. آنها مى‏خواستند كه ملت را از هم جدا كنند و تمام هستى ملت را ببرند، و خود ملت [را] باز به هم ريزند .... شما ملت ايران ثابت كرديد كه با وحدت كلمه، يدِ اجانب، دست آنها را قطع كرديد؛ دست اين شاه ظالم، دست اين محمدرضاى ظالم را كه مى‏خواست‏ تمام هستى ما را به باد فنا بدهد قطع كرديد.»[5]

امام چگونه از 12 تا 22 بهمن انقلاب را مدیریت کرد؟/در تهران مشروب فروشى بيشتر از كتاب فروشى بود/ افشاگری امام خمینی درباره مراکز فحشا در تلویزیون +عکس
 

غیرقانونی بودن سلطنت، دولت و مجلس

حضرت امام اساس سلطنت را غیرعقلانی[6]، غیرقانونی و غیرملی و خلاف حقوق بشر[7] خواندند. زیرا حکومت رضاشاه با زورسرنیزه و کودتا بر سرکار آمد و مجلس موسسان بر خلاف قانون اساسی، حکومت پهلوی را به رسمیت شمارد و محمدرضا نیز توسط انگلیس روی کار آمد و با کودتای 28مرداد توانست حکومتش را با زور ارتش و ساواک بر مردم ادامه دهد. اما امام به انتقاد از اساس سلطنت اکتفا نمی کرد و دولتها و مجالسی که در دوران پهلوی شکل گرفته اند را نیز غیرقانونی و نامشروع می دانست:

«حالا مى‏‌آييم سراغ دولتهايى كه ناشى شده از سلطنت محمدرضا و مجلسهايى كه ما داريم. در تمام طول مشروطيت- الّا بعض از زمانها آن هم نسبت به بعض از وكلا- مردم دخالت نداشتند در تعيين وكلا! شما الآن اطلاع داريد كه در اين مجلسى كه حالا هست- چه مجلس شورا و چه مجلس سنا- و شما ملت ايران هستيد، شما ملتى هستيد كه در تهران سكنى‏ داريد، من از شما مردم تهران سؤال مى‏كنم كه آيا اين وكلايى كه در مجلس هستند- چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا- شما اطلاع داشتيد كه اينها را خودتان تعيين كنيد؟ اكثر اين مردم مى‏شناسند اين افرادى را كه به عنوان وكيل مجلس سنا يا مجلس شورا در مجلس هستند يا اين هم با زور تعيين شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسى كه بدون اطلاع مردم است و بدون رضايت مردم است، اين مجلس مجلسِ غيرقانونى است.....اما دولتى كه ناشى مى‏شود از يك شاهى كه خودش و پدرش غيرقانونى است، خودش علاوه بر او غيرقانونى است، وكلايى كه تعيين كرده است غيرقانونى است، دولتى كه از همچو مجلسى و همچو سلطانى انشا بشود، اين دولت غيرقانونى است.»[8]

امام چگونه از 12 تا 22 بهمن انقلاب را مدیریت کرد؟/در تهران مشروب فروشى بيشتر از كتاب فروشى بود/ افشاگری امام خمینی درباره مراکز فحشا در تلویزیون +عکس 

خسارت‌های ناشی از حکومت پهلوی

حضرت امام در طول این 10روز بنای خود را بر روشن گری عمومی و بصیرت بخشی به مردم قرار دادند که از این طریق ملت با چشم باز و نه از سر احساسات به مبارزه با رژیم طاغوت بپردازند. در این راستا ایشان در سخنرانی های مختلف خود و به فراخور مخاطب، گوشه هایی از خسارت های شاه مخلوع را به ملت یادآوری می کردند. ایشان در جمع صادرکنندگان خشکبار به آسیب های اصلاحات ارضی که منجر به ازبین رفتن کشاورزی کشور و وابستگی بی حدوحصر به اجانب بود اشاره کرده و اقتصاد شاه را اقتصادی وابسته و متکی به غرب دانستند که با فروش نفت فراوان، ایران را بازار خرید اسلحه و ادوات نظامی می کرد و به جای سرمایه گذاری در داخل کشور به پرکردن انبارهای تسلیحات نظامی خود می اندیشید.[9]

فساد دربار شاه از فسادهای اخلاقی گرفته تا فسادهای مالی موضوع دیگری است که امام امت، مردم را نسبت به آن آگاه می کند[10] و حکومت پهلوی را مسبب ترویج فساد و بی بند و باری در بین جوانان معرفی می کند که این امر موجب بی اخلاقی و دورشدن آنان از فضای تحصیل علم و معنویت نیز شده است:

«اين آدم به واسطه نوكرى كه داشته، مراكز فحشا درست كرده. تلويزيونش مركز فحشاست، راديوش- بسيارى‏‌اش- فحشاست. مراكزى كه اجازه دادند براى اينكه باز باشد، مراكز فحشاست. اينها دست به دست هم دادند. در تهران مركز مشروب فروشى بيشتر از كتاب فروشى است، مراكز فساد ديگر الى ماشاء اللَّه است. براى چه؟ سينماى ما مركز فحشاست. ما با سينما مخالف نيستيم، ما با مركز فحشا مخالفيم. ما با راديو مخالف نيستيم، ما با فحشا مخالفيم. ما با تلويزيون مخالف نيستيم، ما با آن چيزى كه در خدمت اجانب براى عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نيروى انسانى ماست، با آن مخالف هستيم. ما كىْ مخالفت كرديم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ .... سينما يكى از مظاهر تمدن است كه بايد در خدمت اين مردم، در خدمت تربيت اين مردم باشد؛ و شما مى‏دانيد كه جوانهاى ما را اينها به تباهى كشيده‏‌اند.» [11]

نحوه مواجهه امام با ارتش

سیاست امام در برخورد با ارتشیان سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی است. طبیعتا تعداد محدودی از ارتشیان که در مدارج عالی رتبه بوده و در به شهادت رساندن فرزندان ملت نقش کلیدی و محوری داشته اند، قابل بخشش نیستند اما اغلب ارتشیان که خود را قطره ای از اقیانوس بی کران ملت به حساب آورده و از بند حکومت پهلوی خود را آزاد کرده و به ملت پیوسته باشند، نه تنها بخشیده که مورد احترام و تقدیر امام امت نیز خواهند بود. در این راستا امام به ارتشیانی که به جریان انقلابیون بپیوندند اطمینان خاطر می دهد که توبه آنها پذیرفته و از جانب ملت مورد احترام و عزت تمام خواهند بود.[12] ایشان در مواجهه با ارتشیان بر ایجاد ارتش مستقل و به دور از وابستگی به اجانب تاکید دارد و از ارتشیان می خواهد که برای تحقق این هدف با جریان مردمی همراهی کرده و از بندطاغوت و اربابان خارجی آنان، خود را آزاد سازند:

«اين منطق ماست. ما فرياد مى‏كنيم كه استقلال مى‏خواهيم، استقلال ارتشى مى‏خواهيم، ارتش ما استقلال ندارد؛ ما فريادمان اين است. ما داريم مى‏گوييم آقا مى‏خواهيم شما حاكم خودتان باشيد، مستقل باشيد »[13]

مدیریت انقلابی امام خمینی(ره) در روزهای پایانی مبارزه 

تاسیس دولت موقت، گام عملیاتی برای تحقق انقلاب اسلامی

تشکیل دولت موقت دومین گام عملیاتی و رسمی امام بعد از تشکیل شورای انقلاب به شمار می رود تا به همگان ثابت شود که امام تنها اهل شعار و حرف نیست بلکه در راستای تحقق اهدافش هرکاری را که لازم باشد انجام می دهد. اگر امام سلطنت را به رسمیت نمی شناسد فقط شعار نمی دهد بلکه شورای انقلاب تشکیل می دهد و اگر حکومت بختیار را غیر قانونی و نامشروع می داند، خود حکومتی مشروع و مردمی را بر سر کار می گذارد. لذا ایشان در تاریخ 15بهمن با انتخاب مهندس بازرگان به ریاست دولت موقت آب پاکی را روی دست همه ی کسانی که اندک امیدی به ادامه حکومت پهلوی داشتند، ریخت و دولت موقت را دولتی مشروع و قانونی و متکی به آرای مردم معرفی کرد و از ملت خواست تا با حضور خود در خیابان ها حمایت خود را از دولت موقت بیان دارند.[14]

نکته ی مهم و قابل توجه آن است که حضرت امام در بینات مکرر خود بعد از تشکیل دولت موقت، حکومت بازرگان را به این دلیل مشروع و واجب‌الاتباع می دانند که از طرف خود ایشان به عنوان حاکم شرع نصب گردیده و به پشتوانه ی مردمی نیز مستظهر است. یعنی این تفکر که اساس حکومت اسلامی با مشروعیت دینی و مقبولیت مردمی حاصل می شود، از همان ابتدا توسط امام مورد تاکید قرار گرفت تا همگان بدانند که اگر حکومتی بخواهد اسلامی باشد باید دوشرط مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی را دارا باشد که اولی توسط امام معصوم یا نایب ایشان(فقهای جامع الشرایط) و دومی توسط رای و نظر مردم حاصل می شود.

ایشان در تبیین قسمت اول یعنی مشروعیت الهی دولت موقت می فرمایند: «من بايد يك تنبه ديگرى هم بدهم و آن اينكه من كه ايشان را حاكم كردم، يك نفر آدمى هستم كه به واسطه ولايتى كه از طرف شارع مقدس دارم، ايشان را قرار دادم.»[15]و در تشریح قسمت دوم یعنی مقبولیت مردمی نیز حضور مردم و حمایت از این دولت را لازم و موجب کارآمدی و بسته شدن دهان یاوه‌گویان می دانند، لذا از مردم می خواهند که با حضور در خیابان ها، موافقت خود را با دولت موقت منصوب امام ابراز دارند.[16]

مدیریت انقلابی امام خمینی(ره) در روزهای پایانی مبارزه 

خنثی کردن تفرقه افکنی‌ها

حضرت امام با فراست و تیزبینی تمام در میانه ی همه ی این اتفاقات، فریب هایی را که توسط برخی برای تشتت صفوف به هم پیوسته ملت و تفرقه افکنی در میان مردم القا می شد، درمی یافت و در اسرع وقت در صدد پاسخگویی و رفع شبهه از آن بر می آمد. یکی از این فریب ها، بحث توبه شاه بود. میگفتند که اگر شاه توبه کند، باید توبه او پذیرفته شده و به وی حق سلطنت دوباره بدهیم تا جبران مافات کند که این حرف از دل نظریه ی«شاه باید سلطنت کند نه حکومت» در می آمد. امام مقتدرانه در مقابل این حرف غلط ایستادگی کرده و فرمودند:

« گاهى گفته مى‏شود .... به اينكه خوب شاه مى‏‌آيد توبه مى‏كند و توبه هم كرد؛ خوب ديگر چه مى‏گوييد؟ خدا كه توبه را قبول مى‏كند، شماها چه مى‏گوييد ديگر؟! اين را من كراراً عرض كردم كه اولًا توبه شرايطى دارد كه تا آن شرايط تحقق پيدا نكند، خداى تبارك و تعالى قبول نمى‏كند. آنچه بى‏شرطْ خداى تبارك و تعالى قبول مى‏كند آن چيزهايى است كه مربوط به حقوق اللَّه است .... و اما حقوق ناس- حقوق ناس را، توبه‏اش را تا اين حق رد نشود قبول نمى‏كند. شما بفرماييد كه حالا اين شخص كه آمده توبه كرده- فرضاً عرض مى‏كنم- اين راضى است به اينكه بيايد اموالى را كه از مردم برده پس بدهد و كارهايى كه از قبيل چپاول هست، اينها را جبران بكند؟

.... فرض كنيد ..... آن اموال شخصى را مى‏دهد و جبران مى‏كند، خوب اين ده سال حبسى كه كرده و اين قدرت انسانى را تلف كرده كى جبران مى‏كند؟ كى‏ مى‏تواند جبران كند اين ده سال حبس، پنج سال حبس اين علما، اين دانشمندان، اين رجال سياسى كه اينها را به هدر داده است؟ ... اينها ديگر جبران نمى‏خواهد! اگر يك كسى را هدر دادند همه زندگى‏اش را، اينها را جبران كى مى‏كند؟ اين همه جراحت كه بر اشخاص، بر قلوب مؤمنين، بر قلوب پيرزنها، پيرمردها، جوانها وارد كرده است، اينها را كى جبران مى‏كند؟ يك نفر آدم يك شخص را اگر كشت، اين قصاصش به اين است كه اين يك نفر را در مقابل او بكشند؛ اگر يك نفر آدم هزاران آدم را كشت، حالا ما چطور آن را جبران بكنيم؟ اينكه هزاران نفر از بهترين اولاد اين وطن را، بهترين اولاد اين اسلام را در اين حبسها كشته- پاهايشان را اره كردند! ....حالا ما فرض كنيم كه يك جان دارد اين و ما يك جان را در مقابل يك جان گرفتيم، باقى‏اش چه؟ ما چطور از يك آدمى توبه قبول بكنيم، و بگوييم كه اين سلطان باشد و حكومت نكند! همان سلطنت بكند! ... همه مى‏دانيم كه اين [توبه‏] بيش از اينكه يك نيرنگى هست، نيست چيز ديگرى. اين نيرنگ براى اين بود كه ما را بازى بدهد و ما راضى بشويم به اينكه اين آقا سلطان باشد و حكومت نكند تا اين انقلاب بخوابد! .... اين نقشه است.»[17]

اجنبی ها تنها حامیان حکومت پهلوی و دولت بختیار

امام با طرح این سوال که چرا حکومتی که نه شرعی و قانونی است و نه مردم آن را قبول دارند، هنوز هم به کار خود ادامه می دهد، پرده از یک واقعیت مهم و پنهان برمی دارند که آن، حمایت اجنبی ها به ویژه آمریکا و انگلیس از حکومت پهلوی و دولت بختیار است. ایشان فرستادن ژنرال هایزر آمریکایی را نیز در راستای اجبار ارتش به حمایت همه جانبه از حکومت بختیار تحلیل کرده و بقای حکومت پهلوی را نیز همچون تاسیس آن به دلیل حمایت ها و فشارهای خارجی بر ملت ایران می دانند.[18]

مدیریت انقلابی امام خمینی(ره) در روزهای پایانی مبارزه 

ترسیم حکومت اسلامی مطلوب

امام از آن دسته انقلابیونی نبود که تنها به فکر تخریب و از بین بردن سلطنت باشد بلکه حتی در این ایام پرهیاهو نیز حکومت مطلوب اسلام را برای مردم تبیین می کرد تا ملت بدانند بعد از حکومت پهلوی باید به دنبال چگونه حکومتی باشند و اساسا حکومتی که می خواهد ادامه ی حکومت امیرالمومنین علیه السلام باشد، چگونه حکومتی خواهد بود. در این راستا ایشان، ابتدا تعریف خود را از اسلام حقیقی ارائه داده و مکتب اسلام را مکتب انسان سازی معرفی می کنند اما نه فقط انسان سازی در امور فردی بلکه تربیت ابعاد اجتماعی انسان را نیز از جمله ابعاد برنامه ی تربیتی اسلام برای انسان به شمار می آورند.[19] در نظر ایشان، اسلام تنها برای بیان احکام فردی نیامده بلکه اموری مانند جهاد، نمازجماعت و جمعه، خمس و زکات و حج و بسیاری از معارف دیگر در راستای تربیت بعد اجتماعی انسان می باشد که از جمله مهم ترین این مسائل نیز، بحث تشکیل حکومت اسلامی است:

«آنقدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه مى‏كنيد، هفت- هشت تا كتابى است كه مربوط به عبادات است، باقى‏اش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و اينطور چيزهاست. ما همه آنها را گذاشتيم كنار و يك بُعد را، يك بعد ضعيفش را گرفتيم. اسلام را همچو بد معرفى كرده‏اند به ما كه ما هم باورمان آمده است كه اسلام [را] به سياست چه! سياست مال قيصر و محراب مال آخوند!- محراب هم نمى‏گذارند براى ما باشد- اسلام دين سياست است؛ حكومت دارد. شما بخشنامه حضرت امير و كتاب حضرت امير به مالك اشتر را بخوانيد ببينيد چيست. دستورهاى پيغمبر و دستورهاى امام- عليه السلام- در جنگها و در سياسات ببينيد چه دارد. اين ذخاير را ما داريم، عُرضه استفاده‏اش را نداريم.»[20]

حضرت امام آرزو می کند که حکومت آینده ایران نیز با الگو گیری از حکومت عدل علوی در راستای تحقق عدالت اجتماعی گام بردارد:

«ما آرزوى يك همچو حكومتى داريم. يك حكومت عادل كه نسبت به افراد رعيت علاقه مند باشد؛ عقيده‏‌اش اين باشد كه بايد من نان خشك بخورم كه مبادا يك نفر در مملكت من زندگى‏‌اش پست باشد، گرسنگى بخورد. ما مى‏خواهيم يك همچو حكومت عدلى ايجاد كنيم.»[21]

مدیریت انقلابی امام خمینی(ره) در روزهای پایانی مبارزه 

انقلاب اسلامی انقلاب ثبات است نه هرج و مرج

در روزهای پایانی و منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، امام امت با ارسال پیام های متوالی و در بیانات مختلف، ملت ایران را دعوت به آرامش و جلوگیری از هرج و مرج و آشوب و فتنه انگیزی می کند و از آنان می خواهد دربرابر کسانی که قصد سوء استفاده از شرایط فعلی را دارند، بایستند و اجازه ندهند که انقلاب اسلامی در جهان به عنوان یک آشوب و هرج و مرج داخلی تلقی شود. ایشان ملت را به همکاری با دولت موقت و حفظ امنیت و آرامش دعوت کرده و از ایشان می خواهد که از هدررفت منابع و امکانات کشور و بدنام کردن انقلاب اسلامی درجهان برحذر باشند:

«از شما مى‏خواهم كه اولًا مانع آشوب و هرج و مرج بشويد و نگذاريد آشوبگران مغرض به عملياتى از قبيل غارت، آتش سوزى، مجازات متهمان و از بين بردن آثار علمى و فنى و صنعتى و هنرى و اتلاف اموال عمومى و خصوصى دست بزنند. دشمن براى خراب كردن چهره نهضت از طريق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در ميان توده مسلمان دست به چنين كارها مى‏زند تا نهضت ما را ارتجاعى و وحشيانه قلمداد نمايد. من اكيداً اعلام مى‏كنم كه هركس دست به چنين عملياتى بزند، از جامعه انقلابى ملت مطرود و در پيشگاه خداوند متعال مسئول است. ... دشمن از انواع وسايل و دسايس بهره مند است و توطئه‏‌ها در كمين ماست. تنها هوشيارى و انضباط انقلابى و اطاعت از فرمانهاى رهبرى و دولت موقت اسلامى است كه همه توطئه‏‌ها را نقش برآب مى‏‌سازد.»[22]

نتیجه‌گیری

حضرت امام خمینی در طول ده روزه ی حضور خود در ایران تمرکز خود را بر حفظ وحدت کلمه و انسجام ملی قرار داده و در همین راستا با آغوش باز ارتشیان را به حضور می پذیرفتند و در قبال آنان سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی را پی گرفتند. ایشان ضمنا با ترسیم وضع موجود جامعه، سلطنت و دولت و مجلس را غیرقانونی توصیف کرده و بنابراین با تشکیل دولت موقت، دولت مشروع و قانونی مورد نظر خود را منصوب کردند. ایشان همچنین با بیان خسارت های حکومت پهلوی در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، سعی در بیدارکردن خفتگان داشتند. خنثی کردن فتنه افروزی ها و تفرقه افکنی های داخلی و خارجی نیز از دیگر عرصه های مدیریتی ایشان به شمار می رود که همگی در جهت متحدنگاه داشتن ملت برای نهایی کردن مبارزه با طاغوت و برپایی حکومت اسلامی صورت می گرفت. مدیریت ایشان در ایام پرتنش و سخت و دشوار مبارزه با طاغوت و برقراری حکومت اسلامی حقیقتا مصداق روشنی است از یک مدیریتی دینی و انقلابی که شایسته است مورد توجه همه پیروان و علاقه مندان به مکتب امام راحل رضوان الله تعالی علیه قرار گیرد.



[1] اشاره به سیاست دوستونی نیکسون-کیسینجر در منطقه خلیج فارس

[2] اشاره دارد به عنوان کتابی که دو روزنامه نگار فرانسوی درباره انقلاب اسلامی ایران به رشته تحریر درآورده اند.

[3] صحیفه امام، ج6، ص8

[4] همان، ص9

[5] همان، ص21

[6] همان، ص56

[7] همان، ص11

[8] همان، صص13و12

[9] همان، ص77

[10] همان، ص46

[11] همان، ص15

[12] همان، ص38

[13] همان، ص34

[14] همان، ص61

[15] همان، ص59

[16] همان، ص58

[17] همان، صص25تا27

[18] همان، ص31

[19] همان، ص41

[20] همان، ص43

[21] همان، ص57

[22] همان، صص126و125

منبع: مشرق
ارسال نظرات
آخرین اخبار