بسم الله الرحمن الرحیم
برادر عزیز و همسنگر همیشگیام حاج محمد باقر قالیباف
سلام علیکم
خواستم نامهام را با جمله "خسته نباشید" آغاز کنم اما به خودم گفتم مگر میشود محمدباقر قالیباف خسته شود.
در این سالهای دور آشنایی روزهای متعددی تو را پرشور، نگران، دغدغه مند و بعضی اوقات حتی غصهدار و ... دیدم، اما خسته هرگز.
بی شک روزی که برای حضور در عرصه سختِ انتخابات و میدان صعبِ
ناجوانمردیهایش تصمیم گرفتی، نیک میدانستی چه روزهایِ سختی در پیش است،
آنها که میشناسندت میدانند تو هیچ وقت عافیت خواهی نکردی ...
آمدی با توکل بر خدا و اراده همیشگیات ، برای زنده کردن آرمانهای اصیل
انقلاب و مخاطبِ سخنان و گفتههایت - محرومان و مستضعفان - چه خوب حرفهایت
را شنیدند.
تاثیر گفتههای صادقانهات را به خوبی میشد از
عصبانیتها و انتشار گسترده و مدیریت شده توهینهای ریز و درشتِ تولیدی
اتاقهایِ عملیات روانی داخلی و خارجی، فهمید.
آنچه امروز اتفاق
افتاد برای بنده که تو را از نزدیک و در عمل میشناسم قابل پیشبینی بود،
بارها در پیدا و پنهان گفته بودم که اگر وارد این عرصه شوی هدفت ادای تکلیف
است نه کسب جایگاه و صندلی و چقدر خوب عمل به تکلیف را بر هر تصمیمی مقدم
دانستی.
و ای کاش برخی مدعیان دیروز، امروز کمی تامل میکردند ...
نمیدانم چرا، اما یاد روزهای سخت سال ٨٢ افتادم، همان روزهایی که دولت و
مجلس مستعفی برای آسیب پذیری نظام چهها که نکردند و تو به وزارت کشور
رفتی و در غیاب مسئولان دولتی نقش دولت را برای پیشگیری از آسیبها به عهده
گرفتی ... مطمئنم آن روز هم قطعاً فکر نکردی که این تلاشها، سالها بعد
بهانه شدیدترین تخریبها علیهات میشود ...
نسل ما از داشتن
همسنگر و همرزمی همچون تو به خود خواهد بالید و نیک میدانم اجر اقدام
انقلابی و وحدت آفرین امروزت در محضر ملت اقدامی ایثارگرانه و در پیشگاه
خداوند متعال اجر مجاهدین خواهد داشت.
مرتضی طلایی
٢٥ اردیبهشت 96