به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج، کتاب مدافعان حرم 4 پرداختی است به زندگی به شهیدمدافع حرم حمیدرضا اسداللهی است.
دربخشی از کتا ب آمده است: کار هر روز حمید و هادی شده بود برداشتن یک رحل کوچک چوبی و یک قرآن ، می نشتند گوشه پذیرایی و رحل را باز می کردند و قرآن را رویش می گذاشتند. من هم گوشه ای می نشستم و دستم را زیر چانه ام میزدم و بی حوصله به والکمنی که مدام روشن و خاموش می شد نگاه می کردم. لحظه ای صدای ضبط قاری قرآن در فضای خانه می پیچید و لحظه ای بعد صدای قرائت آن ها . مادرم می گفت "نرگس خیلی دوست دارم تو هم مثل برادرت بری کلاس قرآن "حتی دستم را گرفته و به مسجد برده تا اسمم را در کلاس های قرآن بنویسد ، اما من علاقه دای به کلاس قرآن نداشتم .
حمید نه می گفت برو ونه می گفت نرو . اما هر روز با زوق و شوق رحلش را می آورد جلوی من و قرآنش را باز می کردو می خواند. مادر هم که صدای قرآن خواندنش را می شنید از هر جای خانه که بود قربان صدقه اش می رفت . وقتی اشتیاق حمید و ابراز محبت های مادر را دیدم ،علاقه ام به قرآن بیشتر شد ،آن قدر که در کلاس های حفظ قرآن ثبت نام کردم. از آن به بعد رحل کوچک من هم در کنار رحل برادر هایم می نشست و با هم قرآن می خواندیم.