به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، امروز به خاطر پیشرفت کار و اعتماد و رفاقت مردم با بچهها و قبول همکاری از طرف مردم، چهار تیم حاضر در روستا را با همان ظرفیت به پنج تیم تقسیم کردیم و نیروی کمکی از اهالی روستا تامین شد.
امروز مشارکت مردم خیلی بهتر از روزهای قبل بود، خانواده نوپای کاروان خدمت توانسته بود در دل مردم جا پیدا کند و اهالی روستا، اعضای این کاروان رو جزئی از خود میدونستن، مردم برای هر کاری به بچهها مراجعه میکنند و از آنها مشورت میگیرند.
در یک اتفاق دردناک، آرزو دخترک روستایی که آرزویی جز خانه دار شدن و خلاص شدن از چادر نداشت، پایش به خاطر ریختن آب داغ در یک اتفاق ناگوار جلوی چشم بچهها سوخت؛ بچههای جهادی کاروان به سراغش آمدند و آقای نجاتی سریعاً با یک موتور به محل استقرار خود در فاصله ۱۵ کیلومتری رفت تا برای آرزو پماد محلی سوختگی بیاورد
همه دست به دست هم دادند تا آرزوی، آرزو کوچولو محقق شود.
اتفاق جالب امروز آشنایی با کودکی است به نام حافظ، کودک یتیمی که در سه ماه اول زندگیش پدر خود را از دست داده، او هر چند کودک است و کم سن و سال، ولی معرفتی دارد بی نهایت، میگوید دوست دارم مثل شما به مردم خدمت کنم و بعد از این جمله سکوت میکند و سرش را پایین میاندازد، اشک در چشمانش حلقه میزند، علت پایین انداختن سرش همین است، چون او یک مرد است، او امروز بچههای جهادی را میهمان نوشابهای کرده بود که با ذوق بین آنها تقسیم کرده بود.
"حافظ"، حافظ غیرت، همت، شجاعت، ایثار، حافظ مرز و بوم جغرافیایی و فرهنگی و حافظ آینده این کشور است.
به خاطر این کودک خدا را سپاسگزاریم
با حافظ ایران را میسازیم...
راوی: مصطفی خانی

