به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود.
افراد مختلف به تناسب حوزه مورد علاقه و مطالعاتی خود، پاسخهای مختلفی به سئوال فوق میدهند. اقتصاد برتر، ارتش قوی، سیاست خارجی هدفمند، دانشگاههای برجسته، صنایع مختلف موفق و ... برخی از این پاسخ هاست. در درستی این پاسخها شک و شبههای نیست، اما من معتقدم نقطه عطف قوت ایالات متحده آمریکا، نظام اداری قدرتمند این کشور است؛ بگونهای که سایر حوزهها که به معدودی از آنها اشاره شد، قدرت و قوت خود را مدیون شکل گیری و نهادینه شدن یک نظام اداری قدرتمند در این کشور میباشند.
ریشههای شکل گیری این نظام اداری را باید در نظریات توماس وودرو ویلسون در سالهای اواخر قرن ۱۹ جستجو کرد. ویلسون که بعدا" و بین سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۱ بعنوان ۲۸ مین رئیس جمهوری آمریکا فعالیت کرد در سال ۱۸۸۷ طی مقالهای تحت عنوان "مطالعه اداره" (the study of administration) در فصلنامه علوم سیاسی (political science quarterly) برای اولین بار بحث جدایی سیاست از اداره (سیاستگذاری از اجرا) را مطرح کرده و بر ضرورت مطالعه علمی اداره امور عمومی تاکید نمود. در واقع، ویلسون اولین کسی بود که معتقد بود جهت نیل به کارآیی در اداره امور عمومی و دولتی، نیازمند مطالعات علمی در این حوزه و پرداختن بدان در قالب یک رشته علمی هستیم. از آن زمان تاکنون، صاحبنظران و اندیشمندان دانشگاههای مطرح و مختلف آمریکا به حوزه مدیریت دولتی توجه خاص نشان داده و به گسترش و نهادینه سازی آن در آمریکا اهتمام ورزیده اند. تزریق نگاه علمی به مدیریت دولتی، منجر به شکل گیری نظام اداری قدرتمند در آمریکا گردیده است. این نظام اداری، خود تسهیلگر شکل گیری سایر نهادها و نظامهای اجتماعی در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، زیربنایی، علم و فناوری، امنیت ملی، روابط بین الملل، حقوقی و قضایی و ... گردیده و توسعه روزافزون آمریکا را رقم زده اند. حتی دموکراسی حاکم بر آمریکا را میتوان محصول این نظام دانست.
ویژگیهای حاکم بر نظام اداری آمریکا بر کسی پوشیده نیست. قوانین و مقررات با کیفیت، حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیت پذیری، پاسخگویی، عدالت محوری، کارآ، اثربخش، سالم و فسادستیز، تسهیل گر، راهبری و نظارت و ... تنها برخی از ویژگیهای پررنگی است که در نظام اداری آمریکا و کشورهای توسعه یافته به وضوح قابل رصد و رویت میباشد. از کنار این ویژگیهای نباید به سادگی عبور کرد. کشف، نظریه پردازی، پیاده سازی و نهایتا" نهادینه سازی آنها در نظام اداری این کشورها، انرژی و زمان زیادی را به خود اختصاص داده و محصول پیوند تنگاتنگ نظام اداری و اندیشمندان حوزه علوم اداری در طول زمان بوده است.
ما در داخل کشور نخواسته ایم و نتوانسته ایم با این واقعیت کنار بیاییم که: "مدیریت دولتی، علم است و مدیر دولتی را باید تحت شرایطی خاص، تربیت کرد". عمده کسانی که سکان امور عمومی و دولتی را در حوزههای مختلف بدست میگیرند عمدتا" با اصول و قواعد مدیریت در بخش دولتی بیگانه اند. لذا، تصمیمات و اقدامات آنها بیشتر تهدیدکننده تامین منافع عمومی و ملی است تا تضمین کننده آن. موفقیت مدیر دولتی منوط به توانمندی وی در ۲ حوزه است: الف) اشراف وی بر ماهیت و کیفیت مدیریت در بخش دولتی؛ ب) اشراف بر حوزه تخصصی تحت مدیریت. مدیر دولتی ضمن آنکه نیازمند تفکری جامع نگر، راهبردی و نظاممند در زمینه امور عمومی و دولتی است باید بر مسائل و موضوعات تخصصی حوزه تحت مدیریت خود اشراف کامل داشته باشد. تسلیح و تجهیز مدیر دولتی به قابلیتها و خاصیتهای یاد شده نیازمند تمهید شرایط آموزشی و پرورشی خاص و منحصر بفردی است که از دوران نوجوانی آغاز میگردد.
اگر خواهان اندکی بهبود در شرایط عمومی کشور هستیم باید رویکری علم محور نسبت به اداره امور عمومی اتخاذ کرده و نسبت به تربیت و پرورش مدیران دولتی اهتمام ویژهای به خرج دهیم تا به یک نظام اداری قدرتمند و کارآمد دست یابیم. این نظام اگر شکل بپذیرد، خود پیشران و شکل دهنده سایر نظامها در حوزههای مختلف خواهد بود. در غیر اینصورت، آش همان آش است و کاسه همان کاسه...
مهدی صانعی
دانش آموخته دکتری مدیریت دولتی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد شاهرود