خبرهای داغ:
یادداشت/

آزموده را آزمودن خطاست

آزموده را آزمودن خطاست و ادامه برجام با اروپا فرجامش جز گرفتار آمدن در باتلاق «برجام آمریکایی» نیست.
کد خبر: ۹۰۲۶۵۲۸
|
۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۵۰

آزموده را آزمودن خطاستبه گزارش خبرگزاری بسیج از همدان، پس از خروج آمریکا از برجام مسئولین دولتی و مذاکره کنندگان هسته‌ای در صدد ادامه توافق با سه کشور اروپایی هستند، هرچند به نوچه‌های کدخدا نیز چندان خوش‌بین و امیدوار نیستند؛ اما دل به تغییر مجلس آمریکا خوش کرده‌اند تا شاید بتوانند با دموکرات‌های کنگره جسم و روح برجامی که نه تقریبا هیچ بلکه کاملا هیچ عایدی برای کشورمان نداشته است را صباحی سرپا نگه دارند.

حال که آمریکا با خروج از برجام، استراتژی تحریم و مقابله اقتصادی را برای آنچه که هیلاری کلینتون دموکرات «فلج کردن ایران» می‌نامید در پیش گرفته و از طرف دیگر دولت به هر قیمتی برای حفظ آبروی خود برای ادامه برجام با اروپایی‌ها تلاش می‌کند سوالاتی نظیر اینکه، «آیا می توان با یک نگاه خوش‌بینانه این توافق را با سه کشور اروپایی ادامه داد؟» «آیا ادامه این مسیر پر ابهام و خسارت زا به نتیجه مطلوب جمهوری اسلامی ختم خواهد شد؟» «آیا ایران از برجام اروپایی به منفعت های اقتصادی حاصل از آن خواهد رسید؟» «آیا شرکت‌های اروپایی در دوران پسا خروج، همکاری های خود را ادامه خواهند داد؟» در افکار عمومی ایجاد شده است که برای تنویر این سوالات باید ابتدا مروری بر «تجربه مذاکره» ایران و کشور های اروپایی در 14 سال قبل داشته باشیم، چرا که بررسی و واکاوی تاریخچه مذاکرات با سه کشور اروپایی در دولت دوم اصلاحات نتیجه ادامه برجام با سه کشور اروپایی را برای ما روشن می‌کند.

در واقع با بررسی «تجربه مذاکره» «سعدآباد»، «پاریس» و «بروکسل»، از یک سو می‌توانیم گذشته را بشناسیم و از قبل این شناخت آینده را بهتر و واضح تر از قبل نظاره کنیم و از سوی دیگر بازخوانی «تجربه مذاکره» با سه کشور اروپایی ضمن اینکه به یک بینش تاریخی ـ سیاسی ملت و دولت  منجر می‌شود، عبرت‌آموز نیز است، عبرتی که اگر آن را به هر دلایلی و به هر بهانه‌ای فراموش کنیم «قطعا ضرر خواهیم کرد».

تاریخچه مذاکره هسته‌ای ایران با سه کشور اروپایی به ابتدای دهه 80  شمسی یعنی زمانی که محمد البرادعی دبیر کل انرژی اتمی در آذر 81، تاسیسات هسته‌ای ایران را برای «مصارف صلح جویانه» خواند و این گزارش به مذاق آمریکای زور گو و قدرت طلب خوش نیامد باز می‌گردد.

 بعد از گزارش «صحیح» و «بی‌طرفانه» البرادعی بود که آمریکا با فشار به آژانس، پرونده هسته‌ای ایران را در دستور کار شورای حکام قرار داد و باعث شد این شورا به خاطر آنچه که «قصور ایران» خوانده شده بود، علیه کشورمان قطعنامه‌ای را تصویب کند.

بعد از صدور قطعنامه شورای حکام، مسئولین وقت کشورمان که «سیاست تنش زدایی» را به عنوان راهبردی در برابر غرب اتخاذ کرده بودند در صدد حل این «بحران ساختگی» بر آمدند، بحرانی که «دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت» برای حل آن، مسئول مذاکره با کشورهای اروپایی شد.

در نهایت طرفین در 29 مهر سال 82 در تهران وارد مذاکره شدند و سپس در 14 اسفند 82 در بروکسل مذاکراتشان را ادامه دادند.

در مذاکرات بروکسل، ایران، تعلیق مونتاز، آزمایش سانتریفیوژ، تعلیق ساخت داخلی قطعات و اعمال تعلیق فعالیت‌های غنی‌سازی تمامی تاسیسات هسته‌ای را پذیرفت و طرف غربی هم پذیرفت که پرونده هسته‌ای ایران را در ژوئن 2004 از دستور اضطراری شورای حکام خارج کند.

 اندکی بعد، موعد «آزمون بزرگ» غربی‌ها در جلسه شورای حکام فرا رسید، در حالی که طرف ایرانی انتظار انجام تعهدات اروپایی‌ها مبنی بر خارج کردن پرونده از دستور کار شورای حکام را داشتند، در کمال ناباوری در این اجلاس یک قطعنامه شدیداللحنی علیه ایران تصویب شد.

قطعنامه در حالی تصویب می‌شود که ایران تمامی فعالیت‌های مرتبط با غنی سازی را تعلیق کرده و پروتکل الحاقی را نیز اجرا  می‌کند! در واقع ایران با نشان دادن «حسن نیت» و «مشی سازشکارانه» در برابر اروپا، نه تنها از «بحران ساختگی» کم نشد بلکه اروپایی‌ها را گستاخ‌تر و تیغ آنها را تیزتر کرد؛ بالاخره بعد از یک دوره پر تنش بین ایران و اروپا در نهایت طرفین در 24 آبان 83 به توافق دست یافتند.

در این توافق آلمان، انگلیس و فرانسه به ایران وعده می‌دهند که پس از اینکه تعلیق راستی‌آزمایی شد موافقت‌نامه تجارت و همکاری از سر گرفته شود اما این تمام ماجرا نیست و آژانس در 8 آذر 83  بار دیگر قطعنامه دیگری را علیه ایران صادر می‌کند.

واکنش ایران به قطعنامه صادره از یک طرف، فشار کشورهای اروپایی به ایران و تهدیدات شورای حکام از طرف دیگر زمینه مذاکرات دیگری را فراهم کرد؛ مذاکرات پاریس، مذاکراتی که در نهایت و بعد از چانه‌زنی‌های دو طرف به سرانجامی که «بی اعتماد بودن غربی‌ها» را نشان می‌داد، رسید به طوری که بعد از توافق پاریس غربی‌ها بحث راکتور آب سبک را مطرح می‌کنند و می‌گویند «تحویل راکتور آب سبک در برابر توقف ساخت راکتور آب سنگین!»؛ هرچند بعدها اروپا در توجیه عدم پایبندی خود به وعده‌هایش اعلام می‌کند که «راکتور آب سبک نداریم. شرکت‌های اروپایی دارند. اما ما نمی توانیم شرکت ها را ملزم کنیم به شما راکتور بدهند بلکه می گوییم از نظر ما بلامانع است و خودتان با آنها مذاکره کنید!».

اینک که دولت به نطق‌های واهی و خیالی دل بسته است می‌توان گفت که آزموده را آزمودن خطاست و ادامه برجام با اروپا فرجامش جز گرفتار آمدن در باتلاق «برجام آمریکایی» نیست. این فرجام شوم نه تنها در سخنان کارشناسان دلسوز کشور که رئیس جمهور «دلواپسشان» نامید دیده می‌شود بلکه از زبان وزیر خارجه آلمان که گفت «شرکت‌های آلمانی برای معامله با ایران تقریبا هیچ شانسی ندارند» نیز می‌توان شنید.

هرچند ممکن است غربزدگان داخلی و فریب‌خوردگان عرصه دیپلماسی به حرف‌های غربی‌ها اعتنایی نکنند و ادامه برجام را به صلاح بدانند اما دیر یا زود بار دیگر این حرف را از زبان اروپایی‌ها خواهند شنید که «ما نمی‌توانیم شرکت‌ها را ملزم کنیم با شما همکاری کنند بلکه می‌گوییم از نظر ما بلامانع است و خودتان با آنها مذاکره کنید!» این چنین مذاکره برای مذاکره خواهد بود.

یادداشت از: امیرحسین حسینی

انتهای پیام/

ارسال نظرات
پر بیننده ها
آخرین اخبار