به گزارش خبرگزاری بسیج از ملایر، 19 خرداد سالروز عروج ملکوتی سردارعزیزی از خاک پاک ملایر قهرمان، «حاج رسول حیدری» است؛ او که در بوسنی و هرزگوین در راه دفاع از مسلمانان آن دیار به شهادت رسید.
به همین مناسبت تصمیم گرفتم. شمهای از رشادتها و ایثارگریهای این مرد بزرگ و بیادعای سپاه اسلام را یادآوری کنم، باشد که رفتار و کردار این پهلوان شهید الگویی باشد برای تمامی مردان دیار مردی و مردانگی استان همدان.
وقتی که در سال 1359 رئیس جمهور عراق در یک اقدام عجولانه با سوء استفاده از موقعیت انقلاب اسلامی ایران قرارداد 1975 الجزایر را در مقابل دوربینهای خبرنگاران پاره کرد و به خیال خام خود که در مدت یک هفته کشور ایران را به تصرف خود در آورد و خود را به عنوان ژاندارم منطقه و قویترین مرد عرب به دنیا معرفی کند؛ اصلآ فکرش را نمیکرد روزی مسئله برعکس شود و کشور خودش هم ناامن شود و بعد از گذشت ماهها از آن خواب آشفته صدام یعنی در آذرماه سال 1365 شیربچه های ایران اسلامی با فرماندهی بروبچههای قرارگاه رمضان سپاه از جمله «کاک رسول» عزیز ملایری با الگو گرفتن از یاران اباعبدالله الحسین(ع) با شجاعت تمام در کیلومترها مسافت در خاک عراق در داخل اتاق عملیاتی جنگ بنشینند و با خیال راحت به دنبال رصد امکانات دشمن و اجرای عملیاتهای نامنظم برای سرنگونی رژیم بعث عراق باشند و صدام و حامیانش را اینگونه غافلگیر کنند که صدام مجبور شود برای نجات خود مردم بیپناه کرد عراقی را بمباران شیمیایی کند.
کاک رسول داستان ما همان «حاج رسول» ملایری است که در دوران دفاع مقدس با درایت، هوشمندی و ابتکار عمل در منطقه شمال غرب، یک رشته اقدامهای بازدارنده را در مقابل دشمن ترتیب داد و بدین ترتیب، دشمن را از دست یافتن به اهداف خود بازداشت.
او سالها در منطقه کردستان عراق، به شناسایی و مبارزه علیه نیروهای عراقی پرداخت و با وجود کمبود امکانات، تجهیزات و وسایل نظامی خم به ابرو نمیآورد و با مشکلات دست و پنجه نرم میکرد.
در کردستان عراق از ناحیه کمر سخت مجروح شد، از آن جا که وسایل جراحی نبود، او با صبر و تحمل بالا تن به عمل جراحی بدون بی هوشی داد. این عزیز شناسنامه خانقینی داشت! آنقدر در داخل خاک عراق مانده بود که با انواع و اقسام گروههای کومله، دموکرات، معاند حزب بعث و غیره آشنایی کامل داشت.
او وقتی به ماموریت برون مرزی می رفت تا 6 ماه از او خبری نبود. یک بار از او در منطقه گشکی کامیاران پرسیدم اگر گیر دموکرات بیفتی چه کار میکنی؟ با لبخندی بسیار زیبا کارت شناسایی دموکرات را به اسم مستعار نشانم داد. گفتم گیر کومله بیفتی چی؟ کارت آنها را نیز داشت. یک بار هم همان جا (داخل خاک عراق) زخمی شده بود که فقط خدا میداند چطور توانست در آن غربت خودش را به عقب بکشاند.
کاک رسول در یکی از دست نوشتههایش بهترین توصیف را از این حالش دارد، اینگونه مینویسد «زخمی و 200 کیلومتر دورتر از خاک جمهوری اسلامی هستم».
در پایان جا دارد یادی کنیم از کاک رسول عزیز«حاج رسول حیدری» که راههای داخل عراق را از راههای داخل ایران بلدتر بود او که با اسمهای مستعار در کشور عراق تردد می کرد و در قلب نیروهای کرد عراقی جای باز کرده بود و معارضین عراقی او را به اسم کاک رسول عزیز میشناختند.
او که سفیر ایران در بوسنی هرزگوین بود واز همان جا در تاریخ 19 /3 / 1372 به معراج رفت؛ بعد از چندین روز بدن مطهرش به زادگاه 1100 شهید برگشت و در کنار یار دیرین و همرزمش «حاج حسن تاجوک» در بهشت هاجر ملایر آرام گرفت .
یادش گرامی و راهش پررهرو .
محمد فتحی می ابادی 97/8/25
انتهای پیام/