به گزارش خبرگزاری بسیج، با نزدیک شدن به زمان انتخابات و علنی شدن این واقعیت که دیگر زمان خواندن انشاء نیست و باید حساب پس داد مدعیان اصلاحات در تلاش هستند که حساب خود را از دولت که ناکارآمدی آن در حوزههای اقتصادی مشکلات معیشتی بسیاری را بر مردم تحمیل کرده است جدا کنند و با این حربه آبروی رفته را به جوی بازگردانند، رسوا بودن حربه فوق تا آنجا عیان است که رسانههای زنجیرهای در یادداشتهایی تصریح دارند که نمیشود با این فضاسازی مردم را فریب داد و نتیجه دوباره گرفت!
سعید حجاریان یکی از تئوریسینهای جریان اصلاحات اخیرا در گفتوگویی با اشاره به ناکارآمدی دولت گفته است: ما اگر میدانستیم از جانب نیروهای تمامتخواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آن سو، دولت دستراستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم.
وی افزوده است: نه اینکه بخواهم تنزهطلبی کنم اما خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت. بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمیتوانستیم وظیفهای در قبال وی داشته باشیم.
حجاریان همچنین گفته است: دولت اساسا عقدی با اصلاحطلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند. یعنی در سال ۹۲، به قدری فرصت کم بود که اصلاحطلبان با دولت بر سر موضوعات خاص به ائتلاف نپرداختند و از این گذشته، روحانی برنامه ائتلافی نداشت. منتهی شعارهای روحانی بخشی برآورده کردن خواستههای اصلاحطلبان هم بود که به هیچ یک از آنها وفادار نماند و به همین خاطر شاید بتوان گفت، خودش از خودش عبور کرده است.
درباره سخنان حجاریان نکاتی است که بایستی به آنها به اختصار پرداخت، نخست آنکه ارتباط دادن ناکارآمدی دولت در حوزههای متعدد از جمله اقتصادی به فشار منتقدین در چند سال گذشته همواره از سوی حامیان دولت مطرح شده است، روی سخن اینجا است که اگر دولت با توجه به این فشارها فاقد توان انجام تعهدات و وعدههای خود بود دلیل این همه تبلیغات و آسمان ریسمان بافیهای دوره انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۶ از سوی حامیان دولت و به خصوص مدعیان اصلاحات چه بود؟!
نکته دیگر اینکه قدرتمحور بودن تصمیمگیریهای مدعیان اصلاحات براساس آنچه که حجاریان گفته است کاملا روشن و مبرهن است، او معترف است که اگر میدانستیم که این گونه میشود و دولت نمیتواند به وعدههایش عمل کند به انتخابات ورود نمیکردیم، این سخن به معنای آن است که آنها در موضعگیریهای خود تمام نگاهی به نتیجه انتخاباتی آن دارند بیآنکه به اقدامات خود توجهی دقیق داشته باشند.
روحانی در کابینه خود سهم اصلاحطلبان را به تمامه پرداخت کرده و کارشناسان معتقدند که دلیل اصلی ناکارآمدی دولت در حوزههای اقتصادی و مرتبط با معیشت مردم نیز حضور اصلاحطلبان در بدنه دولت است.
نکته دیگر آنکه اگر دولت نتوانسته به وعدههای خود عمل کند و اصلاحطلبان باید سفره خود را از آن جدا کنند دلیل ناکارآمدی شورای شهر تماما اصلاحطلب پنجم چیست؟!
برج بابلی برای به قدرت رساندن مدعیان اصلاحات!
قدرتمحور بودن تصمیمگیریها و اعلام مواضع مدعیان اصلاحات دیگر چیزی نیست که در پرده بماند و بشود آن را انکار کرد، در این زمینه محمدرضا تاجیک تئوریسین جریان اصلاحات در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد گفته است: موریانه قدرتطلبی به جان اصلاحات افتاده است.
وی تصریح کرده است: در این سالها اصلاحات برای ما یک برج بابل شده است که عدهای از آن به عرش قدرت برسند. یک عدهای از جریان اصلاحات تنها این را آموختند که سهمی از قدرت داشته باشند. کدامیک از اینها (اصلاحطلبان) به این فکر کردند تا جریان اصلاحات را به عنوان جریان فرهنگی و مدنی تعریف کنند که باید در سطوح مختلف جامعه ریشه بدواند و اندک اندک فضای فکری کشور را تغییر دهد. اصلاحطلبان اما خیمههایشان را کنار برج بابل زدند تا اینکه درون دژ سهمی داشته باشند.
تاجیک گفته است: عدهای میگفتند که اصلاحطلبی ادامه همان جریان مشروطه است. اما آیا اکنون مفهوم اصلاحطلبی میتواند با جامعه ارتباط برقرار کند؟ من که در آن تردید دارم.
این تئوریسین اصلاحطلب علیرغم اینکه برخی از مدعیان اصلاحات در تلاش هستند تا این جریان را با توسل به سلبریتیها زنده نگه دارند معتقد است: سخن حجاریان درباره توسل به سلبریتیها به معنای بحران جریانی است که دیگر از خود صدایی ندارد یا اگر صدایی دارد صدایش جذاب نیست و جیغگون شده است و یا اینکه اساسا مخاطب برای این صدا وقعی نمیگذارد بنابراین باید صدایش از دهان دیگری بیرون بیاید، دستش باید از آستین دیگری بیرون بیاید، صورتش باید در قالب صورت دیگری تصویر شود این به معنای احتضار یک جریان است. جریانی که تلاش میکند حیات انگل نباتی داشته باشد این موضوع هم نشانگر پذیرش نوعی بحران گفتمانی است، هم پذیرش بحران گروههای مرجع و هم پذیرش یک نوع بحران در مخاطب است و معنا و مفهوم چنین چیزی مرگ یک جریان است.
ژست اپوزیسیون، لذت پوزیسیون نمیخواند!
قدرتطلبی مدعیان اصلاحات که آنان را به مواضع متناقض در دورههای مختلف میکشاند امروز مورد اذعان و اعتراف رسانههای خود این جریان است.
سایت انتخاب در این زمینه خطاب به برادران خاتمی تاکید کرده است: نمیشود هم ژست اپوزیسیون را بخواهید، هم لذت پوزیسیون! هم منتقد حاکمیت باشید، هم نقش اولِ بستن لیستهای انتخاباتی، انتخاب شهردار و حذف چهرههای مردمی که حاضر به امتیازدهی به پدرخواندگان خودخوانده اصلاحطلب نیستند را ایفا کنید.
در گزارش «انتخاب» همچنین آمده است: اندکی صداقت با مردم، بد نیست؛ «توصیه به راستگویی» تنها برای استفاده در سخنرانیهای زیبا نیست، «تَکرار» بیصداقتی، آفتی است که گریبان همه را میگیرد.
انتخاب صراحتا جدا کردن سفره اصلاحطلبان از دولت را ناممکن میخواند و مینویسد: عملکرد اصلاحطلبان در طول ۵ سال اخیر که با گرفتن رای مردم بار دیگر به صحنه قدرت بازگشتهاند، چندان تعریفی ندارد و چهبسا با ادامه این وضعیت بار دیگر شاهد رویگردانی مردم از اصلاحطلبان و قهر با دعوت آنها به حضور در پای صندوقهای رای باشیم.
در ادامه این گزارش تاکید شده است: دولت حسن روحانی و سهم زیادی از عملکرد آن در نتیجه انتخابات سال ۹۲، قطعا به پای اصلاحطلبان نوشته خواهد شد؛ حتی اگر اصلاحطلبان موضوع عدم حضور با کاندیدای اختصاصی خود و نیز در اختیار نداشتن پستهای کلیدی کابینه را پیش بکشند، افکار عمومی رای خود را به خاطر دعوت این جریان سیاسی دانسته و طبیعتا از آنها انتظار پاسخگویی دارد.
انتخاب به عملکرد دولت و شوراهای شهر نیز گریزی زده و مینویسد: اما فارغ از دولت روحانی، اصلاحطلبان در دو انتخابات بعدی در سالهای ۹۴ و ۹۶، درصد بسیار بالایی از کرسیهای مجلس و شوراهای شهر در کلانشهرها از جمله مهمترین و نماد شوراهای شهر در کشور یعنی تهران را از آن خود کردند. با این وجود نتیجه عملکرد مجلس و شورای شهر چندان مطلوب نیست.
از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنید!
مدعیان اصلاحات با جدا کردن سفره خود از دولت و شخص رئیسجمهور به صراحت از زی ر بار مسئولیت خود شانه خالی میکنند و این چیزی نیست که از دید ناظران پنهان بماند، در این راستا است که «انتخاب» با اشاره به اظهارات اخیر «محمدرضا خاتمی» که مدعی شده است نظام به گزینه اصلاحطلب اجازه پیروزی نمیدهد به حامیان چنین ادعایی نهیب زده و نوشته است: اظهارات محمدرضا خاتمی آن هم ۵ سال پس از انتخاب گزینه مورد حمایت اصلاحطلبان در ریاست جمهوری و نیز پس از به دست گرفتن تمام کرسیهای شورای شهر تهران و درصد زیادی از کرسیهای مجلس، به راحتی میتواند به شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت تعبیر شود. افکار عمومی حق دارد این پرسش را مطرح کند که اگر فکر میکردید معرفی کاندیدا و شرکت در انتخابات، نتیجه مطلوبی ندارد، چرا اکنون و در روزهایی که مردم به دعوت شما به کاندیداهایتان رای دادهاند و باید پاسخگو باشید، به چنین نتیجهای رسیدهاید؟
نگاه ساندیسی که نتیجه آن عدم صداقت است!
مدعیان اصلاحات به دولت نگاه ساندیسی دارند، آنان میخواهند تا آخر از مواهب حضور در دولت بهره برده و زمانی که این موقعیت رو به اتمام بود لگدی زده و سفره خود را جدا کنند و سر سفره دیگری بنشینند، نتیجه این نگاه عدم صداقت و مواضع متناقض در دورههای مختلف است.
نسبت گردانندگان طیف موسوم به اصلاحطلب با نظام و دولت جمهوری اسلامی چیست؟ پاسخ به این سؤال متوقف به این است که بپرسیم آنها اصطلاحا با خودشان و ادعای وفاداری به نظام در کسوت «اصلاحطلبی» چندچندند؟ سران این طیف ادعا میکنند با نظام و انقلاب هستند اما نظام از ظرفیت آنها استفاده نمیکند. یعنی از خود رفع اتهام میکنند و نظام را در موضع اتهام مینشانند؛ در حالی که واقعیت به شهادت برخی فعالان همین طیف، خلاف این است. آنها نه با نظام و نه حتی با دولتی که مدعی حمایت هستند، روراست نبودهاند و همواره به اراده با خویش، در موضع اتهام و خیانت ایستادهاند.
یک عضو سابق دفتر تحکیم و انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، ۶ تیر ۹۲، تحلیلی درباره رویکرد مزوّرانه و دوگانه مدعیان اصلاحطلبی با روحانی مطرح کرد که گذشت زمان، درستی آن را نشان داد.
عابد توانچه گفته بود «اصلاحطلبان نگاه ابزاری دوگانه به رئیسجمهور منتخب دارند. از یک طرف او را پس میزنند تا هزینهای پرداخت نکنند. از طرف دیگر تأیید میکنند و دو دستی به روحانی چسبیدهاند. دست از سر روحانی برنمیدارند مگر مطمئن شوند چیزی به آنها نمیماسد...
اصلاحطلبان به روحانی مثل ساندیسی نگاه میکنند که تا زمانی که آخرین قطره ممکن در او را میک نزنند، لوله ساندیس را از آن بیرون نخواهند کشید. احتمالاً چند نوبت هم حباب و هوای خالی با طعم آبمیوه باید مکیده شود تا مطمئن شوند که دیگر نمیتوانند از روحانی استفادهای کنند. بعد همان کاری را که با هاشمی رفسنجانی کردند با او میکنند. اصلاحطلبان در وضعیت بدی گرفتار شدهاند. از یک طرف باید به حسن روحانی بچسبند چون تنها شانس بقا و حیات آنان است. آنان به دلیل رفتارهای متناقض خود به شدت به جایگاهی که سابق بر این داشتهاند، آسیب زدهاند.»
او میافزاید: «از طرف دیگر اصلاحطلبان مطمئن هستند که به زودی بخشهایی که از ترس سعید جلیلی به روحانی رأی دادهاند یا بر مبنای انتظارات یا توقعاتی که داشتهاند به روحانی رأی دادهاند؛ به زودی از فضای احساسی خارج شده و کمکم بازار انتقاد و اعلام برائت از روحانی داغ خواهد شد. اصلاحطلبان میخواهند فاصله لازم از روحانی را حفظ کنند تا بهعنوان آلترناتیو روحانی دوباره وارد عرصه شوند. میخواهند از حسن روحانی نهایت استفاده را بکنند اما جوابگوی کارنامه او نباشند. برای همین است میگویم اصلاحطلبان به روحانی به چشم ساندیس نگاه میکنند.»
عبور از روحانی را کلید زدند چون میدانند تمام شده است!
در پی موضعگیری سالوسانه مدعیان اصلاحات نسبت به دولت، سایت دیپلماسی ایرانی وابسته به صادق خرازی (سفیر دولت اصلاحات در فرانسه) در یادداشتی نوشت: «خاتمی، عبور از روحانی را کلید زد، چون میداند تمام شده است... در وضعیت بغرنج که حل معضلات متنوع و متعدد آن به اعجاز نیاز دارد از روحانی نه تنها نباید انتظار معجزه داشت، بلکه از روحانی به تصویر کشیده شده حتی نمیتوان انتظار مدیریت مناسب بحران را داشت. میتوان بهکارگیری ادبیات تهدید در مقابل سؤال مجلس، تداوم گفتاردرمانی و عدم قطعیت در تصمیم بهنگام را نشانه تمام شدن روحانی دانسته و شاید نه تنها باید از او عبور کرد بلکه باید برای خداحافظی از وی آماده بود.»
همه موارد پیشگفته نشان میدهد که اتحاد و افتراق مدعیان اصلاحات با فرد یا جریانی دائر مدار نگاه قدرتمحور آنان است، این نوع نگاه حاصلی جز عدم صداقت و دورویی ندارد، آنان ژست اپوزیسیون میگیرند و از مواهب پوزیسیون بهره میبرند و زمانی که این مواهب تمام شد لگدی به زیر میز زده و بازی را به هم میریزند بیآنکه بدانند شاهد و ناظر بیرونی آگاه است و فریب نمیخورد.