به گزارش خبرگزاری بسیج، به نظر میرسد روایتهایی که در یادمانهای راهیان نور ارائه میشود، با مطالعه و تحقیق و نیز دقت نظر بیشتر قابلیت تقویت و نیل به یک روایت مطلوب را دارند و مواردی مانند روایت ناقص، روایت یگانی/محلی/فردی، ضعف و حماقت دشمن، اشباهات تاریخی و جغرافیایی و تعبیر وارونه جنگ مردمی میتواند روایت را به یک روایت معیوب تبدیل نماید.
در زیر به اختصار به توضیح هر یک از این موارد میپردازیم:
هرچند توجه به تعلقات و وابستگیهای محلی مخاطبان به جذابیت روایت کمک میکند و شرکتکنندگان در برنامههای راهیان نور معمولاً به روایتهایی که نامها و نشانهای آشنا در آن بیابند علاقه و توجه بیشتری نشان میدهند، فروکاستن یک عملیات بزرگ و ملی به یک یگان یا یک نیرو به قیمت نادیدهگرفتن نقش دیگر یگانها و نیروها، اجحاف در روایت است. بعضاً راویان در پرداختن به شرح اقدامات یگانهایی که قرابتهای محلی یا صنفی با آنها دارند اهتمام میورزند و دراینمیان نقش دیگران را نادیده میانگارند.
ضعف و حماقت دشمن
در برخی از روایتها راوی بدون آنکه به پیامد و نتیجه بیان خود توجه داشته باشد، دشمن را ضعیف و احمق توصیف میکند. درحالیکه براساس اسناد و مدارک موجود، افسران و تصمیمگیران نظامی رژیم بعثی عراق از زبدهترین عناصر نظامی به شمار میرفتند؛ ضمن اینکه در طول جنگ از مشاورههای بهترین مستشاران نظامی دنیا بهره میبردند.
اشتباهات تاریخی و جغرافیایی
ازجمله مواردی که رعایتنکردن آن از قوت و اعتبار روایت میکاهد و درنتیجه تأثیرگذاری آن را کاهش میدهد، دادن اطلاعات اشتباه تاریخی و جغرافیایی است. اهمیت بیان صحیح اطلاعات تاریخی و جغرافیایی با توجه به پیشرفتهای فناوری و دسترسی آسان مخاطبان به اطلاعات صحیح، بیش از پیش اهمیت خود را نشان میدهد. حاضران با یک جستجوی ساده اینترنتی صحت اطلاعات را بررسی کرده، متوجه اشتباه راوی خواهند شد. در چنین وضعیتی سایر گفتههای راوی نیز هرچند صحیح و دقیق، مورد تردید قرار میگیرد.
تعبیر وارونه جنگ مردمی
تردیدی وجود ندارد که جمهوری اسلامی ایران در جنگی نابرابر مقابل عراق قرار گرفته بود. در این جنگ دشمن در سطح گستردهای مورد حمایتهای مالی، نظامی و سیاسی بینالمللی قرار داشت؛ درحالیکه ایران برای تأمین ملزومات اولیه جنگ دچار مشکلات اساسی بود. در چنین وضعیتی فرماندهان و رزمندگان ایرانی در چارچوبی خارج از قواعد نظامی کلاسیک، جنگ را اداره کرده، پیش میبردند. بدیهی است در چنین رویکردی به جنگ که میتوان از آن به جنگ مردمی تعبیر کرد، برخی ابتکارات، خلاقیتها و روشهای ابداعی جایگزین تجهیزات و امکانات نظامی میشود. اما این رویکرد بههیچوجه منافی عقلانیت و تدبیر نیست. باوجوداین، در برخی از روایتها راویان برای توصیف جنگ مردمی و بیان جلوههایی از آن، ضمن اینکه اغراقها و بعضاً تحریفاتی را وارد روایت میکنند، تعبیری وارونه از آن ارائه میکنند که نهتنها بیانکننده گوشههایی از عظمت و شکوه حماسههای فراوان جنگ مردمی نیست، بلکه سبب استخفاف رزمندگان و نفی تدبیر و عقلانیت در جنگ است.
این مطلب برگرفته از مقاله «از روایت معیوب تا روایت مطلوب» در فصلنامه نگین ایران شماره 56 است که در انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به چاپ رسیده است.