به گزارش خبرگزاری بسیج؛حضرت عباس علیه السلام از معدود امامزادگانی هستند که از امام معصوم درباره زیارت ایشان سفارش شده است. منزلت و شأن آن حضرت به قدری است که امام صادق علیه السلام در مورد ایشان زیارتنامه القا فرمودهاند.
به گزارش بسیج اشکذر، حضرت عباس علیه السلام فرزند حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و حضرت امالبنین سلامالله علیها هستند که در سال ۲۶ هجری متولد شدند. به آن حضرت لقب قمر بنیهاشم را دادهاند، چون صورت زیبایی داشتند و قد برافراشته و قامتی رشید که در کنار شجاعت و دلاوری ایشان قرار گرفته بود و موجب شده بود دشمنان از اقتدار و شجاعت ایشان بترسند.
آن حضرت در میدان کربلا در دهم محرم سال ۶۱ هجری در حالی که حدود ۳۵ ساله بودند، توسط زید بن رقاد و حکیم بن طفیل طایی به شهادت رسیدند. بدن هر دو نفری که حضرت عباس علیه السلام را به شهادت رساندند، در کربلا زخمی شد و مدتی بعد همان زخمها عفونت کرد و درنهایت هر دو با شدت درد و عفونت مردند.
طی گفتوگویی که با حجتالاسلام کاظم ارفع، استاد حوزه و کارشناس دینی، انجام داده به بررسی ابعاد شخصیتی و منزلت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پرداخته است تا زوایایی از شخصیت والای آن حضرت را که در روایات و احادیث منعکس شده، مورد تحلیل قرار دهد. این کارشناس دینی معتقد است که زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام یکی از محکمترین و پر مفهومترین متنهای زیارتی است که امام صادق علیه السلام آن را تعلیم فرمودهاند. حتی امام معصوم علیه السلام درباره ایشان فرمودهاند: «ان لعمی العباس درجه عند اللَّه یغبطها جمیع الشهداء؛ عموی ما، عباس، در نزد خدای متعال دارای مقامی است که شهیدان در روز قیامت به مقام ایشان غبطه میخورند.» علت این غبطه خوردن به معرفت و بصیرت حضرت ابوالفضل علیه السلام مربوط است که در موضوع ولایت و ولایتمداری به یقین رسیده و این یقین را در عمل نشان دادند.
منزلت و شخصیت حضرت ابوفاضل علیه السلام
با مرور احادیث و روایتها این نکته مشخص میشود که حضرت ابوالفضل علیه السلام در منظر ائمه اطهار علیهم السلام دارای شأن و منزلت والایی هستند. دلیل این مقام و منزلت چیست؟
حضرت ابوالفضل علیه السلام دارای شخصیتی ارجمند، آزادمنش، شجاع، مقتدر و عدالتخواه بوده و از نظر اندیشه و معرفت، انسانی متفکر، بزرگمنش، ژرفنگر و آراسته به ارزشها و فضایل اخلاقی و انسانی بودند. به طوری که امام جعفر صادق علیه السلام درباره ایشان فرمودهاند: «کان عمّنا العبّاس نافذ البصیره، صلب الایمان، جاهد مع أبی عبد اللَّه و ابلی بلاء حسنا و مضی شهیدا.» به این معنی که عموی گرانقدرم، عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود. به همراه امام حسین علیه السلام دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگی- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهای بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر برآورد و پس از جهادی سترگ و شجاعانه، جان را در راه خدا هدیه کرد.
برخورد امام حسین علیه السلام با حضرت ابوالفضل علیه السلام چگونه بود؟
امام حسین علیه السلام محبت زیادی نسبت به برادر خود داشتند. به طوری که وقتی حضرت عباس علیه السلام از ایشان اجازه گرفتند تا به میدان وارد شده و با دشمن مبارزه کنند، امام حسین علیه السلام به ایشان فرمودند: «یا اخی! انت صاحب لوائی» یعنی «ای برادرم! تو پرچمدار من هستی» و با تعبیر پر از محبت خواستند تا آن حضرت از رفتن به میدان منصرف کنند تا بیشتر در کنار خانوادهها حضور داشته باشند. حضرت عباس علیه السلام در پاسخ محبت امام حسین علیه السلام جواب دادند که: «و قد ضاق صدری من هؤلاء المنافقین و ارید أن آخذ ثاری منهم؛ سینهام از تاریکاندیشی و شقاوتپیشگی این نفاقگرایان خشونت کیش تنگ شده و میخواهم تا داد خود را از اینان بگیرم.»
امام علیه السلام هم به ایشان اجازه رفتن دادند، اما از ایشان خواستند تا لشکر دشمن را به رعایت حق و عدالت و رعایت حقوق مردم دعوت کرده و در صورت امکان برای افراد باقی مانده که به شدت تشنه بودند، آبی تهیه کند. این طور بود که حضرت عباس علیه السلام برای تهیه آب به سمت رود فرات رفته و آن طور به شهادت رسیدند.
همسر و فرزندان حضرت ابوالفضل علیه السلام
درباره همسر و فرزندان حضرت ابوالفضل علیه السلام کمتر مطلبی گفته شده است. همسر و فرزندان آن حضرت چه کسانی بودند؟
آن طور که در منابع تاریخی نوشته شده، همسر حضرت ابوالفضل علیه السلام بانویی به نام «لبابه» دختر عبیدالله پسر عباس بن عبدالمطلب بود. آنها دارای چند فرزند بودند که نام یکی از آنها عبیدالله است که مطالب تاریخی را از او نقل کردهاند. خود عبیدالله بن عباس علیه السلام هم چند فرزند داشت. یعنی نوههای حضرت عباس علیه السلام این افراد بودند: ابوجعفر عبدالله، نفیسه و حسن.
نام فرزند دیگر حضرت عباس علیه السلام به احتمال زیاد فضل بوده که به همین دلیل به آن حضرت ابوالفضل هم گفته میشود. البته در کتاب عمده الطالب نوشته شده که خداوند به فضل فرزندی نداد و نسل حضرت عباس علیه السلام از عبیدالله باقی ماند.
منزلتی بالاتر از شأن شهدای بدر و احد
در روایات نوشته شده که شأن و منزلت شهدای کربلا به خصوص حضرت عباس علیه السلام از شأن شهدای بدر و احد هم بالاتر است. چرا حضرت قمر بنیهاشم علیه السلام چنین شأن و مقامی دارند؟
در پاسخ این سؤال خوب است به آیهای از قرآن کریم اشاره کنیم که خدای متعال میفرماید: «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیما» به ویژه جهادکنندگان در رکاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام که امتیاز بزرگی بر سایر مجاهدین در رکاب رسول خدا صلیالله علیه و آله و امام علی علیه السلام دارند. چون بقیه مجاهدین به امید پیروزی و به دست آوردن غنیمتهایی جنگیدهاند، ولی حضرت عباس علیه السلام و سایر یاران امام حسین علیه السلام تعداد معدودی بودند که در برابر لشکر بسیاری قرار گرفتند و جز شهادت در راه خدا و دفاع از دین خدا و یاری امام زمان خود هدف دیگری نداشتند.
به خصوص حضرت عباس علیه السلام که امام معصوم علیه السلام درباره ایشان فرمودهاند: «ان لعمی العباس درجه عند اللَّه یغبطها جمیع الشهداء؛ عموی ما، عباس، در نزد خدای متعال دارای مقامی است که شهیدان در روز قیامت به مقام ایشان غبطه میخورند.» علت این غبطه خوردن به معرفت و بصیرت حضرت ابوالفضل علیه السلام مربوط است که در موضوع ولایت و ولایتمداری به یقین رسیده و این یقین را در عمل نشان دادند.
زیارتنامهای که امام صادق علیه السلام تعلیم دادند
آیا به همین دلیل است که حضرت عباس علیه السلام از طرف معصومین علیه السلام زیارتنامه مخصوص دارند؟
درست است. حضرت عباس علیه السلام یکی از معدود امامزادگانی هستند که امام معصوم علیه السلام سفارش کرده است که ایشان را زیارت کنیم و حتی زیارتنامه برای ایشان القا کرده است.
نکته جالب توجه این است که زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام یکی از محکمترین و پر مفهومترین متنهای زیارتی است که امام صادق علیه السلام آن را تعلیم فرمودهاند. این زیارتنامه را جعفر بن محمد بن قولویه که در قرن چهارم هجری زندگی میکرد این زیارتنامه را ثبت کرده و شهادت داده که از هیچ روای غیرمطمئن به اصطلاح غیرثقه روایت نمیکند. در عین حال شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه مجلسی، فیض کاشانی و دیگران هم این زیارتنامه را نقل کرده و نوشتهاند و در کتابهای تهذیب الاحکام، مناسک المزار، المزار الکبیر، زاد المعاد، بحار الانوار، مفاتیحالجنان و کتابهای معتبر دیگری میتوان آن را مشاهده کرد.
درمجموع زیارتنامهای که، اما صادق علیه السلام به ما آموزش دادهاند، سند معتبری است که از طریق آن میتوانیم ابعاد شخصیتی حضرت عباس علیه السلام را بشناسیم.
ایمان راسخ، زمینه شهادت حضرت عباس علیه السلام
یکی از ابعاد مهم شخصیتی حضرت ابوالفضل علیه السلام که در زیارتنامه ایشان با آن مواجه میشویم مقام تسلیم و ایمان ایشان است. مقام معنوی و عبادت آن حضرت چگونه بوده که امام صادق علیه السلام در این زیارت بر آن تأکید فرمودهاند؟
از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام درباره اسلام و ایمان سؤال کردند. آن حضرت در پاسخ فرمودند: «أَمَّا الْإِیمَانُ فالْإِقْرَارُ بِالْمَعْرِفَهِ وَ الْإِسْلَامُ فَمَا أَقْرَرْتَ بِهِ وَ التَّسْلِیمُ وَ الطَّاعَهُ لَهُمْ» به این معنی که ایمان اقرار به معرفت است و اسلام، همان است که به آن اعتراف کردهای و تسلیم و اطاعت از پیغمبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام شدهای.
در ادامه فرمودند: «مَنْ عَرَّفَهُ اللَّهُ نفْسَهُ وَ نبِیهُ وَ إِمَامَهُ ثُمَّ أَقَرَّ بِطَاعَتِهِ فَهُوَ مؤمن» یعنی هر کسی که خدای متعال و پیغمبر و امام را بشناسد و به اطاعت از آنان اعتراف کند، مؤمن است.
توجه داشته باشید که حضرت عباس علیه السلام پرورده و تربیتشده در مکتب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است و در عین حال مادری صاحب بصیرت، دانا و هوشمند داشته است که ایشان را رشد داده و در اطاعت از امام زمان خود تشویق و ترغیب کرده است.
در حدیث دیگری هم پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله، تسلیم بودن در برابر امر خداوند را یکی از شاخصههای ایمان دانستهاند و فرمودهاند: «الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِیضُ إِلَی اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لِأَمرِ اللَّهِ» درواقع ایمان به معنای رضا به قضای الهی، تفویض و توکل در امور بر خدای متعال و تسلیم بودن در برابر فرمانی خدای تعالی است.
همچنین امام رضا علیه السلام هم یکی از پایههای ایمان را تسلیم بودن در برابر امر خداوند عنوان کرده و فرمودهاند: «الْإِیمَانُ أَرْبَعَهُ أَرْکانٍ: التَّوَکلُ علَی اللَّه عزَّ وَ جَلَّ، وَ الرِّضَا بِقَضَائِهِ، وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ اللَّهِ، وَ التَّفْوِیضُ إِلَی اللَّهِ» به این معنا که ایمان دارای چهار رکن است: توکل به خدای بلندمرتبه، رضا دادن به قضای الهی، تسلیم بودن در برابر امر خداوند و تفویض امور به خدای یکتا. در همین راستا، حضرت عباس علیه السلام در برابر قضای الهی تسلیم شده و با، ولی خدا همراهی کرد به اندازهای که جان خود را در این راه فدا کرد. این نوع تسلیم بودن و توکل کردن بر خدای متعال از ایمان راسخ و محکم آن حضرت ناشی شده است.
منبع:تسنیم
به گزارش بسیج اشکذر، حضرت عباس علیه السلام فرزند حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و حضرت امالبنین سلامالله علیها هستند که در سال ۲۶ هجری متولد شدند. به آن حضرت لقب قمر بنیهاشم را دادهاند، چون صورت زیبایی داشتند و قد برافراشته و قامتی رشید که در کنار شجاعت و دلاوری ایشان قرار گرفته بود و موجب شده بود دشمنان از اقتدار و شجاعت ایشان بترسند.
آن حضرت در میدان کربلا در دهم محرم سال ۶۱ هجری در حالی که حدود ۳۵ ساله بودند، توسط زید بن رقاد و حکیم بن طفیل طایی به شهادت رسیدند. بدن هر دو نفری که حضرت عباس علیه السلام را به شهادت رساندند، در کربلا زخمی شد و مدتی بعد همان زخمها عفونت کرد و درنهایت هر دو با شدت درد و عفونت مردند.
طی گفتوگویی که با حجتالاسلام کاظم ارفع، استاد حوزه و کارشناس دینی، انجام داده به بررسی ابعاد شخصیتی و منزلت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پرداخته است تا زوایایی از شخصیت والای آن حضرت را که در روایات و احادیث منعکس شده، مورد تحلیل قرار دهد. این کارشناس دینی معتقد است که زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام یکی از محکمترین و پر مفهومترین متنهای زیارتی است که امام صادق علیه السلام آن را تعلیم فرمودهاند. حتی امام معصوم علیه السلام درباره ایشان فرمودهاند: «ان لعمی العباس درجه عند اللَّه یغبطها جمیع الشهداء؛ عموی ما، عباس، در نزد خدای متعال دارای مقامی است که شهیدان در روز قیامت به مقام ایشان غبطه میخورند.» علت این غبطه خوردن به معرفت و بصیرت حضرت ابوالفضل علیه السلام مربوط است که در موضوع ولایت و ولایتمداری به یقین رسیده و این یقین را در عمل نشان دادند.
منزلت و شخصیت حضرت ابوفاضل علیه السلام
با مرور احادیث و روایتها این نکته مشخص میشود که حضرت ابوالفضل علیه السلام در منظر ائمه اطهار علیهم السلام دارای شأن و منزلت والایی هستند. دلیل این مقام و منزلت چیست؟
حضرت ابوالفضل علیه السلام دارای شخصیتی ارجمند، آزادمنش، شجاع، مقتدر و عدالتخواه بوده و از نظر اندیشه و معرفت، انسانی متفکر، بزرگمنش، ژرفنگر و آراسته به ارزشها و فضایل اخلاقی و انسانی بودند. به طوری که امام جعفر صادق علیه السلام درباره ایشان فرمودهاند: «کان عمّنا العبّاس نافذ البصیره، صلب الایمان، جاهد مع أبی عبد اللَّه و ابلی بلاء حسنا و مضی شهیدا.» به این معنی که عموی گرانقدرم، عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود. به همراه امام حسین علیه السلام دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگی- با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهای بسیار در راه خدا- سرفراز و سربلند سر برآورد و پس از جهادی سترگ و شجاعانه، جان را در راه خدا هدیه کرد.
برخورد امام حسین علیه السلام با حضرت ابوالفضل علیه السلام چگونه بود؟
امام حسین علیه السلام محبت زیادی نسبت به برادر خود داشتند. به طوری که وقتی حضرت عباس علیه السلام از ایشان اجازه گرفتند تا به میدان وارد شده و با دشمن مبارزه کنند، امام حسین علیه السلام به ایشان فرمودند: «یا اخی! انت صاحب لوائی» یعنی «ای برادرم! تو پرچمدار من هستی» و با تعبیر پر از محبت خواستند تا آن حضرت از رفتن به میدان منصرف کنند تا بیشتر در کنار خانوادهها حضور داشته باشند. حضرت عباس علیه السلام در پاسخ محبت امام حسین علیه السلام جواب دادند که: «و قد ضاق صدری من هؤلاء المنافقین و ارید أن آخذ ثاری منهم؛ سینهام از تاریکاندیشی و شقاوتپیشگی این نفاقگرایان خشونت کیش تنگ شده و میخواهم تا داد خود را از اینان بگیرم.»
امام علیه السلام هم به ایشان اجازه رفتن دادند، اما از ایشان خواستند تا لشکر دشمن را به رعایت حق و عدالت و رعایت حقوق مردم دعوت کرده و در صورت امکان برای افراد باقی مانده که به شدت تشنه بودند، آبی تهیه کند. این طور بود که حضرت عباس علیه السلام برای تهیه آب به سمت رود فرات رفته و آن طور به شهادت رسیدند.
همسر و فرزندان حضرت ابوالفضل علیه السلام
درباره همسر و فرزندان حضرت ابوالفضل علیه السلام کمتر مطلبی گفته شده است. همسر و فرزندان آن حضرت چه کسانی بودند؟
آن طور که در منابع تاریخی نوشته شده، همسر حضرت ابوالفضل علیه السلام بانویی به نام «لبابه» دختر عبیدالله پسر عباس بن عبدالمطلب بود. آنها دارای چند فرزند بودند که نام یکی از آنها عبیدالله است که مطالب تاریخی را از او نقل کردهاند. خود عبیدالله بن عباس علیه السلام هم چند فرزند داشت. یعنی نوههای حضرت عباس علیه السلام این افراد بودند: ابوجعفر عبدالله، نفیسه و حسن.
نام فرزند دیگر حضرت عباس علیه السلام به احتمال زیاد فضل بوده که به همین دلیل به آن حضرت ابوالفضل هم گفته میشود. البته در کتاب عمده الطالب نوشته شده که خداوند به فضل فرزندی نداد و نسل حضرت عباس علیه السلام از عبیدالله باقی ماند.
منزلتی بالاتر از شأن شهدای بدر و احد
در روایات نوشته شده که شأن و منزلت شهدای کربلا به خصوص حضرت عباس علیه السلام از شأن شهدای بدر و احد هم بالاتر است. چرا حضرت قمر بنیهاشم علیه السلام چنین شأن و مقامی دارند؟
در پاسخ این سؤال خوب است به آیهای از قرآن کریم اشاره کنیم که خدای متعال میفرماید: «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیما» به ویژه جهادکنندگان در رکاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام که امتیاز بزرگی بر سایر مجاهدین در رکاب رسول خدا صلیالله علیه و آله و امام علی علیه السلام دارند. چون بقیه مجاهدین به امید پیروزی و به دست آوردن غنیمتهایی جنگیدهاند، ولی حضرت عباس علیه السلام و سایر یاران امام حسین علیه السلام تعداد معدودی بودند که در برابر لشکر بسیاری قرار گرفتند و جز شهادت در راه خدا و دفاع از دین خدا و یاری امام زمان خود هدف دیگری نداشتند.
به خصوص حضرت عباس علیه السلام که امام معصوم علیه السلام درباره ایشان فرمودهاند: «ان لعمی العباس درجه عند اللَّه یغبطها جمیع الشهداء؛ عموی ما، عباس، در نزد خدای متعال دارای مقامی است که شهیدان در روز قیامت به مقام ایشان غبطه میخورند.» علت این غبطه خوردن به معرفت و بصیرت حضرت ابوالفضل علیه السلام مربوط است که در موضوع ولایت و ولایتمداری به یقین رسیده و این یقین را در عمل نشان دادند.
زیارتنامهای که امام صادق علیه السلام تعلیم دادند
آیا به همین دلیل است که حضرت عباس علیه السلام از طرف معصومین علیه السلام زیارتنامه مخصوص دارند؟
درست است. حضرت عباس علیه السلام یکی از معدود امامزادگانی هستند که امام معصوم علیه السلام سفارش کرده است که ایشان را زیارت کنیم و حتی زیارتنامه برای ایشان القا کرده است.
نکته جالب توجه این است که زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام یکی از محکمترین و پر مفهومترین متنهای زیارتی است که امام صادق علیه السلام آن را تعلیم فرمودهاند. این زیارتنامه را جعفر بن محمد بن قولویه که در قرن چهارم هجری زندگی میکرد این زیارتنامه را ثبت کرده و شهادت داده که از هیچ روای غیرمطمئن به اصطلاح غیرثقه روایت نمیکند. در عین حال شیخ مفید، شیخ طوسی، علامه مجلسی، فیض کاشانی و دیگران هم این زیارتنامه را نقل کرده و نوشتهاند و در کتابهای تهذیب الاحکام، مناسک المزار، المزار الکبیر، زاد المعاد، بحار الانوار، مفاتیحالجنان و کتابهای معتبر دیگری میتوان آن را مشاهده کرد.
درمجموع زیارتنامهای که، اما صادق علیه السلام به ما آموزش دادهاند، سند معتبری است که از طریق آن میتوانیم ابعاد شخصیتی حضرت عباس علیه السلام را بشناسیم.
ایمان راسخ، زمینه شهادت حضرت عباس علیه السلام
یکی از ابعاد مهم شخصیتی حضرت ابوالفضل علیه السلام که در زیارتنامه ایشان با آن مواجه میشویم مقام تسلیم و ایمان ایشان است. مقام معنوی و عبادت آن حضرت چگونه بوده که امام صادق علیه السلام در این زیارت بر آن تأکید فرمودهاند؟
از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام درباره اسلام و ایمان سؤال کردند. آن حضرت در پاسخ فرمودند: «أَمَّا الْإِیمَانُ فالْإِقْرَارُ بِالْمَعْرِفَهِ وَ الْإِسْلَامُ فَمَا أَقْرَرْتَ بِهِ وَ التَّسْلِیمُ وَ الطَّاعَهُ لَهُمْ» به این معنی که ایمان اقرار به معرفت است و اسلام، همان است که به آن اعتراف کردهای و تسلیم و اطاعت از پیغمبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام شدهای.
در ادامه فرمودند: «مَنْ عَرَّفَهُ اللَّهُ نفْسَهُ وَ نبِیهُ وَ إِمَامَهُ ثُمَّ أَقَرَّ بِطَاعَتِهِ فَهُوَ مؤمن» یعنی هر کسی که خدای متعال و پیغمبر و امام را بشناسد و به اطاعت از آنان اعتراف کند، مؤمن است.
توجه داشته باشید که حضرت عباس علیه السلام پرورده و تربیتشده در مکتب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است و در عین حال مادری صاحب بصیرت، دانا و هوشمند داشته است که ایشان را رشد داده و در اطاعت از امام زمان خود تشویق و ترغیب کرده است.
در حدیث دیگری هم پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله، تسلیم بودن در برابر امر خداوند را یکی از شاخصههای ایمان دانستهاند و فرمودهاند: «الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّفْوِیضُ إِلَی اللَّهِ وَ التَّسْلِیمُ لِأَمرِ اللَّهِ» درواقع ایمان به معنای رضا به قضای الهی، تفویض و توکل در امور بر خدای متعال و تسلیم بودن در برابر فرمانی خدای تعالی است.
همچنین امام رضا علیه السلام هم یکی از پایههای ایمان را تسلیم بودن در برابر امر خداوند عنوان کرده و فرمودهاند: «الْإِیمَانُ أَرْبَعَهُ أَرْکانٍ: التَّوَکلُ علَی اللَّه عزَّ وَ جَلَّ، وَ الرِّضَا بِقَضَائِهِ، وَ التَّسْلِیمُ لِأَمْرِ اللَّهِ، وَ التَّفْوِیضُ إِلَی اللَّهِ» به این معنا که ایمان دارای چهار رکن است: توکل به خدای بلندمرتبه، رضا دادن به قضای الهی، تسلیم بودن در برابر امر خداوند و تفویض امور به خدای یکتا. در همین راستا، حضرت عباس علیه السلام در برابر قضای الهی تسلیم شده و با، ولی خدا همراهی کرد به اندازهای که جان خود را در این راه فدا کرد. این نوع تسلیم بودن و توکل کردن بر خدای متعال از ایمان راسخ و محکم آن حضرت ناشی شده است.
منبع:تسنیم
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار