به گزارش خبرگزاری بسیج از استان چهارمحال و بختیاری ؛ محمد روزدار در این گفتگو با اشاره به خاطرات دوران دفاع مقدس، گفت: منطقه عملیاتی والفجر 10 شامل قسمتی از "دشت زور" (گل ها) می باشد كه در شمال آن، ارتفاعات سورن و در جنوب آن، ارتفاعات بالامبو، گوزیل و شیندروی قرار دارند. همچنین، در شرق منطقه، ارتفاعات پروینه - توانیر، كوه شنام، كوه دالانی، خورنوازان وجود دارند و در غرب و شمال غربی آن، ارتفاع تیمور ژنان و دریاچه دربندیخان قرار دارد.
این یادگار دفاع مقدس افزود: در جریان عملیات والفجر 10 در استان سلیمانیه عراق و در شهر حلبچه، محل استقرار رزمندگان استان چهارمحال و بختیاری در قالب تیپ 44 قمر بنی هاشم (علیه السلام) روی ارتفاعات کوه تیمور ژنان بود.
وی ادامه داد: یک روز داخل تانک بودم و داشتم ارتفاعات شاخ شمیران که محل تجمع عراقی ها بود را با گلوله مستقیم هدف قرار می دادم، که بچه های اطلاعات عملیات پیش من آمدند و ضمن قدردانی گفتند اهدافی که مورد هدف قرار دادیم بسیار مهم بود و عراقی ها با دادن تلفات و خسارات زیاد در حال تخلیه مکان هستند و از من خواستند که به کار خود با دقت بالا ادامه دهم و زمینه حرکت قایق های خودی از دریاچه سد دربندیخان عراق به طرف ارتفاعات کیوره را فراهم کنم و نگذارم تیربارهای دشمن نیروهای خودی را زیر آتش بگیرند.
این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: با دوربین دستی سنگر تیربارها را شناسایی کردم و با دوربین تانک آنها را بر روی قطب نمای تانک قفل کردم و شروع به اجرای آتش کردم . طوری خود را از دید دشمن مخفی نگه داشتیم که فقط لوله تانک بیرون بود و با چشم عادی نمی شد محل تانک را شناسایی کرد و حتی اطراف آن به علت بارندگی در هنگام شلیک گلوله گردو خاکی بلند نمی شد .
وی افزود: بعداز اقامه نمازظهر و عصر و خوردن ناهار وارد تانک شدم و در حال شناسایی نقاط مهم بودم که ناگهان صدای انفجار شدیدی مرا تکان داد و مثل اینکه در درون تانک در حال سقوط از ارتفاع بودم و دیگر چیزی نفهمیدم، نزدیکی های غروب خودم را داخل یک سنگر دیدم که سرم به دستم وصل بود ، وقتی هوشیاری خود را بدست آوردم همرزمان گفتند هواپیمای عراقی در حال بمباران هوایی بود که از بمب های آن کنار تانک خورد و چند متری تانک را به طرف دره غلت داد.
این جانباز دفاع مقدس ادامه داد: نزدیکی های غروب آفتاب بود که تعدادی اسیر عراقی آورده بودند و یکی از آنها جزء فرماندهان ارشد عراق بود و خودرا سرتیپ و فرمانده یکی از تیپ های عراقی معرفی نمود و جلوی ستون اسرا حرکت می کرد و ناگهان متوقف شد به عکس شهید خرازی خیره شد و بعد از لحظاتی بااشاره کردن به عکس شهید خرازی گفت : من از صاحب این عکس می ترسم.
روزدار تصریح کرد: وقتی به ژنرال عراقی گفتند که چرا از شهید خرازی می ترسی؟ در جواب گفت: من آدم ترسویی نیستم ولی برای این فرمانده ارزش قائل هستم ودر زمان حیاتش با رشادت ها و تاکتیک های خود ترس را در وجودما کاشته است و هر جالشکر حسین خرازی عمل می کرد ما شکستمان را قطعی می دانستیم .روزی که شهیدخرازی به شهادت رسید ما سه شبانه روز شیرینی پخش کردیم و تلوزیون و رادیوی عراق مارش پیروزی پخش می کردند.