روایت شهید حجتالاسلام حسینی شاهرودی،
از درخواست آمریکا برای وساطت با رهبری تا اولین شهید بیوتروریسم ایران
در سالگرد حجت الاسلام حسینی شاهرودی نمایند فقید سه دوره مجلس شورای اسلامی شاهرود از درخواست آمریکا برای وساطت با رهبری تا اولین شهید بیوتروریسم ایران مطرح شد.

در این محفل شهدایی که به یاد پنج شهید وابسته به این خانواده شهیدان مجید و محسن شریف، عباس شریعتی، منصور جلالی و سیدمجتبی حسینی زاده برگزار شد، دکتر سیدحسن حسینی شاهرودی برادر شهید حسینی شاهرودی و نماینده مردم شهرستانهای شاهرود و میامی در مجلس شورای اسلامی در سخنانی با بیان اینکه در این محفل روایتگری که دور هم جمع میشویم و یا مجالس دیگر مذهبی که دل ما با اهل بیت است قطعاً ما در آن ثواب شریک هستیم و امیدواریم خدا دلهای ما را به دلهای شهدا نزدیک کند اظهار کرد: اخوی ما قبل از انقلاب دستگیر شد، مجلسی در مدرسه قلعه به مناسبت محرم برگزار شد که در آن زمان مزار قدیم بالا شاهرود را انجمن شهر و شهردار تصویب و تخریب کرده و مردم اعتراض کردند.
وی افزود: در آن زمان اخوی ما طلبه جوانی بود که در قم درس میخواند و در مدرسه قلعه سخنرانی میکرد و در این مراسم اعتراض به حرکت شهردار که منتصب حاکمیت بود کرد که چرا قبرستان مسلمین را خراب کردید و انتقاد کرد که در پایان مردم ریختند و شعار دادند و ماشین شهردار را آتش زدند و این اتفاق در سال ۵۵، اولین حرکت انقلابی بود که رخ داد و در شب آن روز دستگیر شد و آقا شیخ بزرگ اشرفی که بزرگ شهر بود تماس گرفتند و دربار از او میترسید و او را صبح آزاد کردند.
حسینی شاهرودی با اشاره به دستگیری شهید در آمریکا گفت: این موضوع زمانی بود که حکمی رهبری به ایشان داد که موجود است و به عنوان نماینده تامالاختیار در قاره آمریکا وی را معرفی کردند که اخذ وجوهات و تبلیغ تشیع و سرپرستی آفریقاییها و بنیاد علوی را به ایشان واگذار کردند.
وی ادامه داد: خیلی طول کشید ایشان بپذیرد و همه گفتند به ایشان که شما نروید در داخل شهر و کشور و مجلس و حجت الاسلام ناطق نوری مخالف بود و حتی خدمت آقا هم رفته بودند و آقا فرمودند که باید بروند و نهایتا پذیرفتند.
برادر شهید حسینی شاهرودی اضافه کرد: بار اول که رفتند، بیش از دو ماه بودند و مجموعه را تحویل گرفتند و مراسم خوبی گرفته بودند با توجه به ماه محرم که شبی چهار تا پنج هزار نفر میآمدند و منبر هم گذاشته و روضه هم خوانده بودند که در آمریکا تازگی داشته و ده شب منبر میرفتند و همه مسلمانان میآمدند که چه خبر هست و فلسفه عاشورا و رسالت زینب را بیان میکردند و افراد زیادی دور وی جمع شدند.
نماینده مردم شهرستانهای شاهرود و میامی در مجلس با بیان اینکه وقتی برگشت به ما گفت: حضرت آقا میدانست چه خبر است و پتانسیل عظیمی است که اگر ما نباشیم اسلام آمریکایی و عربستان آن را خواهد گرفت که الان آنها حاکم هستند و فضای فکری وخوبی برای تبلیغ است و جهاد بزرگی است که انجام شده و وقتی برگشت دوست داشت برود.
وی با اشاره به تلاش شهید حسینی برای بازگشت مجدد به آمریکا گفت: تلاش کرد مجدد ویزا بگیرد، اما ندادند چرا که ماهیت ایشان را فهمیدند که عنصر نامطلوبی است از منظر آنها و به عربستان رفت تا از آنجا به آمریکا برود و وقتی رفت عربستان از طرف ملک فهد آمدند فرودگاه که مهمان ویژه هستید و پذیرایی کردند و ایشان تعجب کرده بودند و وقتی سفارت آمریکا رفت یک نفر که ایرانی بلد بود به وی گفته بود که به شما ویزا میدهیم، اما شما واسطه ما رهبری بشوید و مذاکره ایران و آمریکا را استارت بزنید.
برادر شهید حسینی افزود: اخوی ما گفته بود من روحانی هستم و تبلیغ دین میخواهم کنم و کار سیاسی بلد نیستم که پروند ایشان را آوردند که از تمام سوابق وی و سخنان و مباحث سیاسی و مجلس اطلاع داشتند و تاکید داشتند که با این همه سوابق نمیتوان سیاسی نباشد و فقط تبلیغ دین کنید و تهدید کردند اگر واسطه شدی شرایط ویژه میبینیم و اگر نشدی خودت و خانواده در خطر هستید و پایت را نگذار آمریکا.
حسینی شاهرودی اضافه کرد: اخوی ما برگشت و پیام را خدمت آقا داد و رهبری فرمودند: رسالت شما چیز دیگری است و برو بگو پیام را رساندم و مخالفت شد و مجدد رفت آلمان که ویزا بگیرد و باز همان شخصی که در عربستان آمد، آلمان بود و به جواب منفی رهبری را دادم و ویزا ندادند و مجبور شد از طریق پاسپورت دیپلماتیک عمل کردند و به عنوان رئیس اقتصادی به واشنگتن برای شرکت در شورای پول سازمان ملل که سالانه تشکیل میشود ویزا گرفتند و وقتی به فرودگاه واشنگتن رسیدند ایشان را نگه داشتند که آقای نوربخش رئیس بانک مرکزی اصرار داشتند تا بماند تا ایشان آزاد شود، اما تاکید کردند آنها بروند و او آزاد میشود، اما ایشان به زندان فرستادند.
وی تصریح کرد: شهید حسینی را به زندان تک سلولی میبرند و در ادامه با یک سیاهپوست سه روز نگه میدارند و یک تعهد نامه میخواستند از وی بگیرند و ایشان امتناع کردند و بعد از سه روز فشار روانی بالایی که با یک کیک استفاده که همراه داشته سر میکند و حتی آب هم از آب سرویس بهداشتی میخوردند و از غذا و آب زندان که میآوردند استفاده نمیکردند، اما روز سوم که چیزی نداشتند یک شیری را میآوردند وچون در داخل پاکت دربسته بود هم سلولی او هم خورده بود، شیر را میخورد و یک ساعت بعد اعلام میکنند آزاد هستی در حالی که به پا و دستش دستبند داشته جلوی هواپیما میبرند و داخل هواپیما لباسشان را عوض میکنند.
برادر شهید حسینی شاهرودی ادامه داد: اخوی بیان میکرد من در هواپیما که بودم احساس کردم خالم خراب است و تب شدید کردم و در آلمان یا ایتالیا فرود آمد و سفارت دنبالم آمد و ما را برد و دارو دادند و مجدد ایران آمدند و بلافاصله سفر به شاهرود که حالش خراب بود که سخنرانی در مدرسه قلعه صحبت کوتاهی کردند در حال نشسته.
وی با بیان اینکه همان سال حج رفتیم و شرایط وخیمی داشت و میخواست راه برود که دردش ساکت شود و به گریه میافتاد گفت: آنجا متوجه نشدند بیماری چیست و وقتی از حج آمدیم، دکتر سیم فروش گفته بود سی تی اسکن بگیرد و وقتی بنده به اخوی زنگ زدم که جواب را از او پرسیدم گفت: من بیماری امام (ره) را دارم که سرطان است و بعد بررسی شد و دو عمل کردند و ده بار شیمی درمانی کردند و نهایتاً به شهادت رسیدند.
حسینی شاهرودی با بیان اینکه امروز عزیزان وزارت اطلاعات بیان میکنند اولین شهید بیوتروریسم توسط آمریکا اخوی ماست تصریح کرد: وقتی نمونهگیری کردیم از غده اطراف کلیه ایشان در ایران نتوانستند تشخیص دهند و گفتند باید ببرید تنها مرکز آزمایشگاهی دقیق در ارتش آمریکا که با نام و نشانی دیگر یا رابطه دوستان انجمن اسلامی آمریکا فرستادیم و نتیجه احصا شده این بود که پنج نوع سرطان هست که نادر است هر کدام و عجیب این است چرا با هم در یک ناحیه قرار گرفته اند که تنها با اشعه یا تزریق یا از راه مواد غذایی میشود اینها را به بدن انسان انتقال داد.
وی با بیان اینکه چرا میگوییم شهید افزود: مادر شهید خواب میبیند ایشان را که تو شهید شدی یا نه که پاسخ میدهند من شهید مکتب هستم و رزمندگان ما شهید جهاد و دو سال پیش که خدمت آقا خصوصی برای امری رسیدیم آقا دو بار از بنده سوال کردند شما فرزند شهید حسینی شاهرودی هستید که گفتم بنده برادر ایشان هستم و رهبری انقلاب نیز تاکید بر شهادت ایشان دارند.
نماینده مردم شهرستانهای شاهرود و میامی در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر حضور جوانان در این محفل روایتگری گفت: جوانان امروز از جوانان دیروز شرایط ویژه خاص تری دارند و با اعتقاد و بصیرت هستند و، اما ما در شرایط انقلاب بودیم و هیجان داشتیم و در جنگ بودیم و شهدا را میدیدیم و معنویتی حاکم بود و ماهواره و شبکه اجتماعی نبود، اما الان آن فضای معنوی حاکم نیست و هجمه فرهنگی دشمنان است و به دنبال انشقاق ملت هستند و کم نداریم جوانان پرشور انقلابی معتقد متدین با وجود هجوم دشمن و اینترنت و ماهواره و شبکههای اجتماعی ما شاهد این شکوفایی هستیم و اینها رویش است.
وی افزود: باید فضایی را بوجود بیاوریم که فرزندان ما و شما هم در این محفل روایتگری بیایند و همه برای خدمت به نظام انقلاب و مردم باشد و باید بدانیم که چقدر میتوانیم به آلام مردم کمک کنیم و قدمی برداریم و توسعه انجام شود.
حسینی شاهرودی ادامه داد: درد مردم داشتن، ثواب بزرگ وخدمتی بالاتر از این نیست و ببینیم چه کاری از ما بر میآید و وقتی آقا فریاد مدیریت جهادی میزنید، منظور اول شما که جهادگران عرصه جنگ و جهاد هستید وارد میدان بشوید و خدمتی به مردم بکنید.
حسین نظریان دوست و همراه شهید حسینی شاهرودی نیز در این محفل روایتگری با بیان اینکه آشنای ما با حسینی از جهادسازندگی در سال ۱۳۵۸ که در شاهرود تشکیل شد بود افزود: ما اولین شهری بودیم که فهمید گروه انحرافی دکتر پیمان جهاد سازندگی را در دست گرفته و ایستادیم و مرحوم خانم افتخاری و بزرگان شهر هم آمدند و جهاد را بستیم و آیت اله ناطق نوری آمدند و برای وی عجیب بود که در شاهرود چگونه به این نتیجه رسیدید و به آقای حسینی حکم مسول دفتر نمایندگی جهاد سازندگی شاهرود را دادند و ارتباط شروع شد و ادامه داشت.
وی با اشاره به تقوای شهید حسینی در دوران انتخابات گفت: وی رعایت تقوا و اخلاق انتخاباتی را داشت که در این زمینه خاطرات فراوانی هست که حتی در یکی از روستاهای دور دست رفتیم که میخواستند به سید رای دهند، اما اسمش را اشتباه یک کاندید دیگر ذکر کردند و ایشان چیزی نگفت و گفت: با اعتقادات مردم بازی نکنید و بگذارید کار خود را کنند تا از دین گریزان نشوند.
وی ادامه داد: تواضع و مردم داری از ویژگیهای دیگر ایشان بود که یکی و دو روز به ارتحالش به بیمارستان لندن زنگ زدم تا سلام کردم گفت: حال من خوب است از انتخاب شهردار چه خبر که گفتم درست شد و گفت: خیالم راحت شد اگر بمیریم. نگذاشت احوالپرسی کنم و از شهر و مشکلات و حل آنها پرسید.
نظریان با بیان اینکه سید در شهرستان مظلوم بود اظهار کرد: وی گاهی درد دل میکرد که خون دادن راحتتر از آبرو دادن است.
وی تصریح کرد: امروز اگر وحدت داریم بدانیم چه بر ما گذشت و خدا از گناهانم بگذرد و قدردان لحظاتی باشیم که به برکت شهدا داریم و ایشان خود را مقلد امام میدانست و همه مردم را فرزندان خود میدانست که باید برای آنها خدمت میکرد.
گزارش: علی عامری
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار