آزاده جلالی راننده نمونه سردیس مدارس شاهرود به گفته معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان شاهرود ساحت های شش گانه سند تحول آموزش و پرورش را تحقق بخشیده است.
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، از آزاده جلالی راننده نمونه سرویس مدارس شهرستان شاهرود با حضور مسئولین آموزش و پرورش شاهرود قدردانی شد.
همین چند روز پیش بود که در همایش همیاران پلیس و تجلیل از نمونههای فرهنگ ترافیک که به همت پلیس راهور شاهرود برگزار شد، برای اولین بار عنوانِ راننده نمونه سرویس مدارس نظرم را به خود جلب کرد.
چرا که در حافظه من و همکارانم معرفی راننده نمونه سرویس دانش آموزی سابقهای نداشت و قبل از مصاحبه نیز فکر میکردم او صرفا راننده منضبط، منظم و پایبند قانون است و دلسوز بچهها و سرگرم کار خودش،، ولی اصلا اینگونه نبود. او آدم معمولی یک اتفاق نیست، بازشناسی و معرفی شخصیت او ارائه گزارش را بسیار سخت میکرد، دو، سه دست گزارش نوشتم و اکنون نیز هنوز نمیدانم میتواند این نوشته او را کمی به شما بازشناسد؟ یا نه؟ راستش آنقدر این افراد به زعم من نایاب و کمیابند که آدمی فکر میکند مبادا دیگر دیده نشوند در جامعه امروز
خانم جلالی ۱۱ سال است که در آژانس بانوان به صورت حرفهای به سرویس دهی دانش آموزان مدارس، اشتغال داشته و خود نیز مادر است و در آموزش و پرورش دانش آموز دارد، و در تدوین این گزارش کمی جا خوردم وقتی که او گفت: من، نه تنها در این ۱۱ سال، قانون را (مقررات سرویس مدراس و ترافیک) کاملا رعایت کرده ام بلکه با متخلفین نیز همواره برخورد نموده ام و در همکاری داوطلبانه مستمر با پلیس، شماره پلاکهای متخلفین بسیاری را به پلیس اعلام کرده ام. "
از شخصیت و قاطعیت کلام و صحبتش در مییابم که با هیچکس در حفظ امنیت و جان کودکان و فرزندان خانوادهها تساهل و چشم پوشی ندارد. او حتی مادرانی را که علاوه بر فرزند خود و از روی خیرخواهی فرزندان همسایه را به مدرسه میرسانند، مورد تذکر قرار داده و میگوید؛ "کسانی که حدود تعیین شده در قانون را در سرویس مدارس نمیشناسند؛ خود را به دردسر بزرگی میاندازند که از آن آگاه نیستند. " و، اما دلسوزی اش برای همکارانش این است که آنها نمیدانند یا جدی نمیگیرند که کوچکترین سانحهای برای دانش آموزِ بیشتراز ظرفیت ماشین، خسارت مالی بسیار هنگفتی برای آنها به همراه دارد، جبران ناپذیر!
خانم جلالی حرفه اش را با دغدغه و رعایت کوچکترین جزئیات پیگیری میکند. امری که باعث میشود من توصیفم از آدمها را علاوه بر نوع دغدغه هایشان به رعایت جزئیات نیز، گسترش دهم و بگویم آدمها را به دغدغه و عمل به جزئیات بشناسید.
"پول" چیزی است که هرگز خانم جلالی آن را دلیل موجه برای نادیده گرفتن قانون نمیداند. او به عنوان راننده آژانس بانوان، هرگز مسافر مردی سوار نکرده است، هرگز سرنشین اضافه نداشته است، هرگز به عدم رعایت قانون بی تفاوت نبوده است و جالب است به گفته خودش:" حتی یک بار نیز بخاطر قانونمداری از او تقدیر و تشکر نشده است. " بلکه بسیار نیز مورد بی مهری، قهر و حتی سخنانی نامهربانه از سوی همکاران و رانندگان متخلف قرار گرفته است.
اما اکنون او زنی است، که خود را نه تنها به عنوان شهروندی که تابع قانون است معرفی میکند بلکه آن را حمایت نیز کرده به گونهای که همه رانندگان با دیدن او، سعی در رعایت قانون دارند، در غیر اینصورت باید پاسخگوی پلیس باشند.
آموزش و پرورش:، اما نسبت ما با او چیست؟ در این مورد باید گفت: اثر تربیتی و ارتباط عاطفی سازنده اش در اصلاح رفتار مسافرین (دانش آموز ان و الگو بودنش، فصل نابی از جلوهی طبیعت درونی اوست، طبیعتی که نسبت به آنچه که در هر لحظه و هرجا به چشم و نظر بچهها میرسد، خود را مسئول میداند، او میگوید: بچهها در ماشین من، با مقررات راهنمایی و رانندگی آشنای میشوند. اما اثر گذاری او به این قسمت ختم نمیشود؛ توجه او به جزئیات اخلاقی آنچنان است که بچهها در ماشین او نباید خوراکی بخورند نه برای اینکه ماشین کثیف میشود! بلکه مبادا کودکی در دست کودکی دیگر خوراکی ببیند که او ندارد، کسی در ماشین خانم جلالی حسرت به دل نمیماند.
خانم جلالی هرگز با ماشین معیوب اقدام به سرویس دهی نمیکند، ماشین با معاینه فنی و اخیرا حتی با قسط ماشین نویی را خریداری نمود تا مبادا از جانب او و ماشینش خطری متوجه امانتهای مردم شود.
خانم جلالی ماشینش کلاس درس است، بچهها از او میآموزند، آرام میشوند، خودساخته میشوند یعنی آنقدر منضبط میشوند که بدون هیچ بوق آزار دهندهای و یا تماس تلفنی سروقت حاضر میشوند؛ وابستگی حتی به تماس تلفنی نخواهند داشت.
وابستگی عاطفی او با همه اقتدار، قاطعیت و استحکامش بسیار عاطفی نیز است و این یعنی در آخر سال تحصیلی از جدایی سرنشینهای کوچکش اشک میریزد و بچهها نیز اینگونه اند، پایان راه مدرسه و منزل دلتنگی بزرگ برای همه آنهاست، چراکه راننده سرویس فرشته مهربانیها و بهترین همراه آنان است.
همشهری متعهد ما؛ شبیه چه کسی است؟ در جستجوی پاسخ این سؤال هستم تا بتوانم دیگران را نیز اگر خواستند شبیه او باشند یعنی شبیه انسانهایی شوند که دغدغه متعالی، نیتی خالص و دقتی وافر در جزئیات (قانون) دارند؛ جوابش این است: من مدیون تربیت پدر و مادر هستم و البته شبیه خودم نیز هستم (تصمیم آگاهانه در شخصیت او نقشی اصلی دارد.)
پدر بزرگوارش خادم مسجد است و مادر بازنشسته فرهنگی، من او را برای این اصالت اصیلش و هویت نابش میستایم و آنقدر از چنین انسانهای آزاده (مانند نامش) مشعوف و شاکر خدا میشوم که میگویم در جامعهی امروز، که متلاطم از تهاجم فرهنگی است، چون فانوسِ دریا میدرخشند!
آنقدر تأثیر سلامت نفس و قابلیت بالای تربیت تان چشمگیر است که آقای رضایی معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان شاهرود در مراسم تجلیل شما میگوید: شما ساحتهای ششگانه (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش) را عینیت بخشیده اید.
همین چند روز پیش بود که در همایش همیاران پلیس و تجلیل از نمونههای فرهنگ ترافیک که به همت پلیس راهور شاهرود برگزار شد، برای اولین بار عنوانِ راننده نمونه سرویس مدارس نظرم را به خود جلب کرد.
چرا که در حافظه من و همکارانم معرفی راننده نمونه سرویس دانش آموزی سابقهای نداشت و قبل از مصاحبه نیز فکر میکردم او صرفا راننده منضبط، منظم و پایبند قانون است و دلسوز بچهها و سرگرم کار خودش،، ولی اصلا اینگونه نبود. او آدم معمولی یک اتفاق نیست، بازشناسی و معرفی شخصیت او ارائه گزارش را بسیار سخت میکرد، دو، سه دست گزارش نوشتم و اکنون نیز هنوز نمیدانم میتواند این نوشته او را کمی به شما بازشناسد؟ یا نه؟ راستش آنقدر این افراد به زعم من نایاب و کمیابند که آدمی فکر میکند مبادا دیگر دیده نشوند در جامعه امروز
خانم جلالی ۱۱ سال است که در آژانس بانوان به صورت حرفهای به سرویس دهی دانش آموزان مدارس، اشتغال داشته و خود نیز مادر است و در آموزش و پرورش دانش آموز دارد، و در تدوین این گزارش کمی جا خوردم وقتی که او گفت: من، نه تنها در این ۱۱ سال، قانون را (مقررات سرویس مدراس و ترافیک) کاملا رعایت کرده ام بلکه با متخلفین نیز همواره برخورد نموده ام و در همکاری داوطلبانه مستمر با پلیس، شماره پلاکهای متخلفین بسیاری را به پلیس اعلام کرده ام. "
از شخصیت و قاطعیت کلام و صحبتش در مییابم که با هیچکس در حفظ امنیت و جان کودکان و فرزندان خانوادهها تساهل و چشم پوشی ندارد. او حتی مادرانی را که علاوه بر فرزند خود و از روی خیرخواهی فرزندان همسایه را به مدرسه میرسانند، مورد تذکر قرار داده و میگوید؛ "کسانی که حدود تعیین شده در قانون را در سرویس مدارس نمیشناسند؛ خود را به دردسر بزرگی میاندازند که از آن آگاه نیستند. " و، اما دلسوزی اش برای همکارانش این است که آنها نمیدانند یا جدی نمیگیرند که کوچکترین سانحهای برای دانش آموزِ بیشتراز ظرفیت ماشین، خسارت مالی بسیار هنگفتی برای آنها به همراه دارد، جبران ناپذیر!
خانم جلالی حرفه اش را با دغدغه و رعایت کوچکترین جزئیات پیگیری میکند. امری که باعث میشود من توصیفم از آدمها را علاوه بر نوع دغدغه هایشان به رعایت جزئیات نیز، گسترش دهم و بگویم آدمها را به دغدغه و عمل به جزئیات بشناسید.
"پول" چیزی است که هرگز خانم جلالی آن را دلیل موجه برای نادیده گرفتن قانون نمیداند. او به عنوان راننده آژانس بانوان، هرگز مسافر مردی سوار نکرده است، هرگز سرنشین اضافه نداشته است، هرگز به عدم رعایت قانون بی تفاوت نبوده است و جالب است به گفته خودش:" حتی یک بار نیز بخاطر قانونمداری از او تقدیر و تشکر نشده است. " بلکه بسیار نیز مورد بی مهری، قهر و حتی سخنانی نامهربانه از سوی همکاران و رانندگان متخلف قرار گرفته است.
اما اکنون او زنی است، که خود را نه تنها به عنوان شهروندی که تابع قانون است معرفی میکند بلکه آن را حمایت نیز کرده به گونهای که همه رانندگان با دیدن او، سعی در رعایت قانون دارند، در غیر اینصورت باید پاسخگوی پلیس باشند.
آموزش و پرورش:، اما نسبت ما با او چیست؟ در این مورد باید گفت: اثر تربیتی و ارتباط عاطفی سازنده اش در اصلاح رفتار مسافرین (دانش آموز ان و الگو بودنش، فصل نابی از جلوهی طبیعت درونی اوست، طبیعتی که نسبت به آنچه که در هر لحظه و هرجا به چشم و نظر بچهها میرسد، خود را مسئول میداند، او میگوید: بچهها در ماشین من، با مقررات راهنمایی و رانندگی آشنای میشوند. اما اثر گذاری او به این قسمت ختم نمیشود؛ توجه او به جزئیات اخلاقی آنچنان است که بچهها در ماشین او نباید خوراکی بخورند نه برای اینکه ماشین کثیف میشود! بلکه مبادا کودکی در دست کودکی دیگر خوراکی ببیند که او ندارد، کسی در ماشین خانم جلالی حسرت به دل نمیماند.
خانم جلالی هرگز با ماشین معیوب اقدام به سرویس دهی نمیکند، ماشین با معاینه فنی و اخیرا حتی با قسط ماشین نویی را خریداری نمود تا مبادا از جانب او و ماشینش خطری متوجه امانتهای مردم شود.
خانم جلالی ماشینش کلاس درس است، بچهها از او میآموزند، آرام میشوند، خودساخته میشوند یعنی آنقدر منضبط میشوند که بدون هیچ بوق آزار دهندهای و یا تماس تلفنی سروقت حاضر میشوند؛ وابستگی حتی به تماس تلفنی نخواهند داشت.
وابستگی عاطفی او با همه اقتدار، قاطعیت و استحکامش بسیار عاطفی نیز است و این یعنی در آخر سال تحصیلی از جدایی سرنشینهای کوچکش اشک میریزد و بچهها نیز اینگونه اند، پایان راه مدرسه و منزل دلتنگی بزرگ برای همه آنهاست، چراکه راننده سرویس فرشته مهربانیها و بهترین همراه آنان است.
همشهری متعهد ما؛ شبیه چه کسی است؟ در جستجوی پاسخ این سؤال هستم تا بتوانم دیگران را نیز اگر خواستند شبیه او باشند یعنی شبیه انسانهایی شوند که دغدغه متعالی، نیتی خالص و دقتی وافر در جزئیات (قانون) دارند؛ جوابش این است: من مدیون تربیت پدر و مادر هستم و البته شبیه خودم نیز هستم (تصمیم آگاهانه در شخصیت او نقشی اصلی دارد.)
پدر بزرگوارش خادم مسجد است و مادر بازنشسته فرهنگی، من او را برای این اصالت اصیلش و هویت نابش میستایم و آنقدر از چنین انسانهای آزاده (مانند نامش) مشعوف و شاکر خدا میشوم که میگویم در جامعهی امروز، که متلاطم از تهاجم فرهنگی است، چون فانوسِ دریا میدرخشند!
آنقدر تأثیر سلامت نفس و قابلیت بالای تربیت تان چشمگیر است که آقای رضایی معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان شاهرود در مراسم تجلیل شما میگوید: شما ساحتهای ششگانه (سند تحول بنیادین آموزش و پرورش) را عینیت بخشیده اید.
گزارش: غلامرضا محروقی_ روابط عمومی مدیریت آموزش و پرورش شهرستان شاهرود
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار