پدر شهید احمدی روشن در گفتگوی اختصاصی با «بسیج» عنوان کرد:

روایت زندگی مصطفی از تولد تا شهادت/از مسئولین فعلی ناامیدیم/ آمریکا کعبه آمال برخی از مسئولین

مصطفی در کارش بسیار جسور و جدی و بسیار شجاع بود هیچ مصالحه ای در کارش نبود آنچه فکر می کرد درست است همان را انجام می داد و به قول خودش زنده باد مرده باد دیگران برایش مهم نبود.
کد خبر: ۹۲۰۹۳۰۸
|
۰۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۷

 اشاره: مسلم بیات/ «توصیه من به آنها (نیروهای ارزشی و انقلابی) این است که سعی کنند همان راهی را که مصطفی و سایر شهدا طی کردند (ولایتمداری) طی کنند و ببینند که رهبری که رکن اصلی و نقش اصلی را در زندگی ما مسلمانان بالاخص شیعیان علی بن ابی طالب(ع) برعهده دارد ازشان چه می خواهد.رهبر انقلاب  یک کشور قدرتمند می خواهد که در مقابل دشمنان قسم خورده این نظام و انقلاب به خصوص آمریکای  جهانخوار بایستد و سنگینی این بار بر روی دوش بچه های ارزشی این کشور به ویژه جوانان است. چون آنها حساس وظیفه بیشتری در این مورد دارند اما متاسفانه مسئولین ما.../ ما خانواده های شهدا به خصوص خانواده شهید مصطفی احمدی روشن به طور صریح اعلام می کنیم که نسبت به مسئولین کنونی به شدت بی اعتماد و ناامید هستیم از اینکه اینها خواسته باشند برای کشور کاری انجام دهند...»

اینها قسمت هایی از سخنان صریح  و بی پرده "حاج رحیم احمدی روشن" پدری انقلابی،حزب اللهی و ارزشی، پدر شهید "مصطفی احمدی روشن" شهید هسته ای کشور است که با ما درمیان گداشته است.  این گفت و گوی تفصیلی که در ایام سالگرد آن شهید عزیز 21 دی ماه انجام  شد اکنون مقابل منظر شماست. در این مجال ضمن تشکر از پدر بزرگوار شهید هسته ای کشورمان، متن کامل این گفتگو را تقدیم می کنیم.

به شدت نسبت به مسئولین ناامید و بی اعتمادیم/ بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشانده‌اند

 

*خبرگزاری بسیج: در ابتدا، مختصری از زندگینامه فرزند شهیدتان از تولد، کودکی ،تولد تا تحصیل برای ما بگویید...

-حاج رحیم احمدی روشن: شهید مصطفی در 17شهریور سال 1358 در شهر همدان به دنیا آمدند .جد پدری مون ملا مصطفی همدانی و جد مادری اش هم آیت الله مهدی مهدوی (از وعاظ معروف یزد) هستند.البته این را هم بگویم؛ من ( پدر مصطفی)، از درجه داران شهربانی وقت بودم.

مصطفی، دوران کودکی را در محله امامزاده عبدالله (ع) محله ای که جد پدری اش نیز در آنجا ساکن بود و دوران نوجوانی را در محله امامزاده یحیی (ع) می گذراند. دوران تحصیل دبستان مینو در شهر همدان میزبان دوره تحصیلات ابتدایی و مدرسه راهنمائی خیام محمل گذراندن دوران راهنمائی مصطفی بود. تیزهوشی و استعداد بالای مصطفی باعث شده بود که علیرغم شب امتحانی بودن و کم درس خواندن در طول سال، همیشه نمرات معدل بالایی داشته باشد. به پیشنهاد و اصرار مادر در دوران راهنمائی یک تابستان را در مغازه خیاطی به کار مشغول می شود در این حرفه به قدری مهارت کسب می کند که از آن به بعد اتو کشیدن لباس هایش را خودش انجام میدهد و اتوکاری کسی مورد پسندش نبود.

 

دانشمندهسته ای (فعلا کار نشود)

شهید، دوران دبیرستان را در مدرسه ابن سینای همدان گذراند، دبیرستانی که تا قبل از مصطفی 84 شهید تقدیم انقلاب اسلامی مردم ایران کرده بود و مصطفی شد هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینا! تحصیل در دبیرستان ابن سینای همدان مقارن با زندگی خانواده اش در منزل پدری در منطقه پردیس بود. بر مکانیکی  تسلط خوبی داشت.در دومین مرتبه  در سال 1377 برای دومین مرتبه در کنکور شرکت کرد.و شرکت در کنکور صرفا باحضور در مدرسه و بدون هیچ کلاس کنکوری فقط با حضور در مدرسه موفق به قبولی در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف  تهران شد. کسب رتبه 729 در کنکور ضمن خوشحال کردن خانواده ، مصطفی را وارد برهه جدیدی از زندگی کرد.

 

  مصطفی در کنار تحصیل علم در فعالیت های فرهنگی و مذهبی نیز حضور فعال داشت در دانشگاه مسئولیت معاونت فرهنگی بسیج را بر عهده داشت و بعدها کانون نهج البلاغه را در این دانشگاه تاسیس کرد. او به مطالعه بسیار علاقمند بود کتابهای شهید مطهری و استاد فلسفی را نیز زیاد مطالعه  می کرد.او در سال 1381 دوران کارشناسی اش را در دانشگاه صنعتی شریف به پایان رساند.

دردوران تحصیل در دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام شد، همکار ی داشت و چندین مقاله IST در مجلات معتبر عملی جهان به چاپ رساند.

دانشگاه تهران به پاس قدردانی از جانفشانی های اثرگذار این دانشمند ،بعد از شهادت این شهید والا مقام نخبه جوان در عرصه علم و فناوری و جهاد علمی، درجه دکتری افتخاری تخصصی در رشته'نانوبیوتکنولوژی' این دانشگاه را به وی اعطاء نمود.

دانشمندهسته ای (فعلا کار نشود)

 

در سال 1377 در دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام شد حضور  داشت .با ISI هم همکاری داشت و چندین مقاله در مجلات معتبر علمی جهان به چاپ رساند. چنانکه دانشگاه تهران به پاس قدردانی از جانفشانی های اثرگذار این دانشمند ،بعد از شهادت این شهید والا مقام نخبه جوان در عرصه علم و فناوری و جهاد علمی، درجه دکتری افتخاری تخصصی در رشته 'نانوبیوتکنولوژی' این دانشگاه را به وی اعطاء نمود.

 

به شدت نسبت به مسئولین ناامید و بی اعتمادیم/ بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشانده‌اند

 

*خبرگزاری بسیج: از آغاز زندگی مشترکش برای ما بگویید...

-حاج رحیم احمدی روشن:مصطفی در بهمن ماه سال 1383 زندگی مشترک خود را با هم دانشگاهی خود (خانم فاطمه بلوری کاشانی) آغاز کرد.در ابتدای زندگی مدت 9ماه آغاز زندگی را در کاشان گذراند که علت این انتخاب، نزدیکی شهر کاشان به نطنز بود .بعداز آن به پیشنهاد مادر به تهران نقل مکان کردند.ولی مصطفی همچنان به نطنز رفت آمد می کرد.این را هم بگویم که حاصل زندگی کوتاه و مشترک مصطفی و همسرش پسری به نام علیرضا است که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان به دنیا آمد. علیرضا هم علاوه بر موفقیت در تحصیل، مانند پدرش علاقه بسیار شدیدی به نابودی غده سرطانی اسرائیل دارد و حتی تحت هیچ شرایطی از کالاهای منتسب به رژیم صهیونیستی استفاده نمی کند. علیرضا هم اکنون در رشته ورزشی تکواندو ضمن دریافت کمربند مشکی به مقام قهرمانی رده نونهالان استان تهران دست یافته است.

دانشمندهسته ای (فعلا کار نشود)

 

* خبرگزاری بسیج: از اخلاق کاری شهید کمتر گفته شده ، اگر می شود، مقداری در این زمینه هم برای ما توضیح دهید...

- حاج رحیم احمدی روشن: بله، مصطفی در کارش بسیار جسور و جدی و بسیار شجاع بود هیچ مصالحه ای در کارش نبود آنچه فکر می کرد درست است همان را انجام می داد و به قول خودش زنده باد مرده باد دیگران برایش مهم نبود. برای موفقیت در کارش در همه ابعاد می جنگید بسیار زیرک و زرنگ بود، خیلی عالی تکنولوژی را می فهمید و بر دانشی که داشت کاملا مسلط بود. اگر در بخشی از کار نقصی پیش می آمد از تمام نبوغش برای رفع نقص استفاده می کرد. به معنی واقعی کلمه جهادی کار می کرد و تعطیلی و عید برایش معنی نداشت، یکی از دوستانش می گفت من حساب کردم در هشت سالی که در مسیر تهران و نطنز در رفت آمد بود بیش از هزار 355 کیلومتر را طی کرده بود. دوستانش می گفتند «سوزن مصطفی در سال همت مضاعف و کار مضاعف گیر کرده»! همیشه شاد بود و خیلی زود با دیگران صمیمی می شد و با این اخلاق، خیلی زود اعتماد دیگران را جلب می کرد. برای انسان ها خیلی ارزش قائل بود خیلی مواظب بود حقوق افرادی که با او کار می کردند را ضایع نکند، اگر می خواست کاری را به یک پیمانکار بسپارد موقع بستن قرارداد به جهت حفظ بیت المال خیلی سرسخت بود و حسابی با طرف بحث می کرد که با مناسبترین قیمت کار کند ولی بعد آن خیلی هوای پیمانکار را داشت؛ تکیه کلامش این بود : اولش سخت بگیر؛ آخرش حال بده!

دانشمندهسته ای (فعلا کار نشود)


* خبرگزاری بسیج:شنیده شده خیلی به حق الناس به خصوص بیت المال حساس بوده...؟
- حاج رحیم احمدی روشن: شهید به بحث حق الناس حساسیت بسیاری داشت و در این مورد نیز با هیچ کسی شوخی نداشت. یکی از دوستانش می گفت: «مصطفی همیشه رشد می کرد و دلیل این مسئله آن بود که تا آنجا که می توانست مبارزه می کرد و برای پیشبرد اهدافش می جنگید و هیچ وقت عقب نشینی نمی کرد». مصطفی می گفت باید تا آنجا که می شود صرفه جویی کرد بیت المال و حق الناس برای مصطفی خیلی مهم بود، او می گفت که نباید مدیون کسی شد. برخی از مدیران دولتی برای پیشرفت خود حق مردم را نمی دهند ولی مصطفی هرگز این کار را نمی کرد و همیشه حق دیگران را تمام و کمال می داد. وقتی می دید حق با کسی است یک لحظه هم غفلت نمی کرد.

دانشمندهسته ای (فعلا کار نشود)

*خبرگزاری بسیج:از  روحیات شاخص فرزند شهیدتان بگویید...

-حاج رحیم احمدی روشن: از روحیات شاخص او می توان به مهربانی، ایمان ،شوخ طبعی، پشتکار زیاد، توان و تلاش ، جدیت، مدیریت، قاطعیت و تواضع اشاره کرد. اهل نماز اول وقت بود و همیشه می گفت: " دعا کنید من شهید شوم و اگر شما شهید شدید دست من را هم بگیرید" به گفته خانواده و دوستان، مصطفی به شهید متوسلیان علاقه بسیاری داشت. یعنی برخی از جدیتها و ویژگی روحی او شبیه شهید جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان بود .

دانشمندهسته ای (فعلا کار نشود)

 

*خبرگزاری بسیج: با توجه به اینکه سالیانی است از شهادت ایشان گذشته،  نحوه شهادت ایشان را بار دیگر برای ما بازگو کنید، بفرمایید که ایشان چگونه به این درجه رفیع نایل آمد؟

-حاج رحیم احمدی روشن: آقا مصطفی در صبح روز چهارشنبه 21 دی ماه سال 1390، ساعت 8/19در حین عزیمت به محل کار در لباس عزای اربعین اباعبدالله الحسین (ع) بر اثر انفجار یک بمب مغناطیسی که توسط یک موتور سواری به ماشین او متصل شد، در خیابان شهید داود گل نبی بعد از دانشگاه علامه نرسیده به میدان کتابی به همراه راننده اش شهید رضا قشقایی به فیض شهادت نائل آمد و مزد مجاهدت های خاموش خود را از حضرت حق دریافت کرد. دوستانش می گفتند « با دست می زد روی شانه شهید قشقایی و به شهید قشقایی می گفت "داش رضا" تو با من باش قول میدهم هر جا رفتم تو را هم با خودم ببرم و بالاخره تنها خوری نکرد و به این قولش هم عمل کرد».

 

 *خبرگزاری بسیج: مهمترین  ویژگی های شهید احمدی روشن به عنوان دانشمند جوان بسیجی چه بود؟

-حاج رحیم احمدی روشن:یکی از ویژگی های بارز مصطفی همان ویژگی "ولایتمداری" ایشان بود. فردی بصیر بود و در خط ولایت حرکت می کرد و علاقه خاصی به رهبر معظم انقلاب داشت. یکی از دوستانش می گفت:« خیلی ها بودند که وقتی حرف می زدند در هر جمله ای که می گفتند، ده بار عنوان مقام معظم رهبری به کار می بردند ولی دقیقا" عکس فرمایشات رهبری عمل می کردند» اما مصطفی مطلقا" اهل تظاهر نبود؛ تحقق چشم انداز های رهبری برایش خیلی خیلی مهم بود. آقا مصطفی درباره سایت نطنز میگفت که اینجا را طوری می سازم که مقام معظم رهبری دوست دارند.

دانشمندهسته ای (فعلا کار نشود)

 

البته این ویژگی (ولایتمداری) فقط مختص مصطفی نبود، چرا که ما به زندگی انقلابی شهدای گرانقدر هم که نگاه می کنیم، آنهانیز همین گونه بوده اند.اینکه نگاه می کنند می بییند رهبری از آنها چه می خواهد؟ بنابراین مصطفی شهید ما هم بر همین عهد بود.او در زمینه هسته ای مطالبات رهبر معظم انقلاب را از این علم  و از این صنعت در نظر داشت و می دانست که رهبری انقلاب جهت قدرتمند شدن ملت ایران نهایت سعی شان این بود که ما به 99 درصد غنی سازی اورانیوم که همین طی کردن قله های صنعت هسته ای هست برسیم.

لذاشما عزیزان دیدید که رهبر معظم انقلاب بعد از شهادت آقا مصطفی، فرمودند: "شهادت این جوان دل ما را سوزاند" که برای ما جای تعجب نبود! ما به این نکته رسیدیم که همان مقدار جایی که مصطفی شهید در قلب خودش برای حضرت آقا در نظر گرفته بود، شاید آقا هم نسبت به او لطف بی شائبه ای دارند. به واسطه این رابطه دو طرفه که هم مصطفی نسبت به آقا و هم آقا نسبت به مصطفی.مصطفی سعی و تلاشش این بود که صنعت هسته ای را به لطف خدای تبارک و تعالی ارتقا بدهد و غنی سازی اورانیوم را از 3/5 درصد به 20 درصد برساند . شنیدید که رهبر انقلاب راجع به غنی سازی 3/5 درصدی تا 20 درصدی فرمودند:«هرگاه این کار انجام شود، ما غنی سازی را می توانیم تا 99 درصد برسانیم» یعنی این حاصل تلاش،کوشش و جهادی است که مصطفی و برادران عزیزی در کنار مصطفی بودند انجام دادند این شد که ما به غنی سازی 20 درصد برسیم و دنیا ما را به عنوان یک کشور صاحب علم هسته ای بشناسد.

رهبری در جایی فرمودند:« ما اعلام می کنیم که ما به علم هسته ای دست یافته ایم. این فقط باگفتن درست نمی شود. ما باید به میدان بیاییم و دنیا ببیند که ما در علم پیشرفت کرده ایم و ایشان نسبت به ما فرمود که این کار را جوانان شما انجام دادند و واقعیتی بود که صنعت هسته ای ما وقتی به 20 درصد رسید ،استکبار جهانی در تعجب بود چطور می شود یک کشوری عرض می کنم شما در یک برهه ای از زمان یعنی بعد از انقلاب اسلامی که جنگ هشت ساله را بر ما تحمیل کردند، ما در مرحله ای قرار گرفتیم که حتی سیم خاردار نداشتیم که در جبهه های نبرد استفاده کنیم.اما طولی نکشید که کشور ما به لطف خداوند متعال جنگ را پیروز شد و حتی یک وجب از کشور در اختیار دشمن قرار نگرفت.به مرحله ای رسیدیم که صنعت هسته ای و بقیه صنایع مان به لطف خدا پیشرفت کرد».

به شدت نسبت به مسئولین ناامید و بی اعتمادیم/ بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشانده‌اند

خب، دشمن به این نتیجه رسید که مسبب این پیشرفت ها، بچه هایی مثل مصطفی شهید هستند و به همین دلیل سعی و تلاشش را کرد تا این افراد را شناسایی کند . بالاخره هم شناسایی کرد و آخر سر آنها را از دست ملت عزیز ایران گرفت.اما ما دیدیم که افتخار بزرگتری نصیب ما شد و پرچم از دست بچه های شهید هنوز به روی زمین نیافتاده است. لذا دانشجویان عزیزی در این جبهه حضور پیدا کردند؛تغییر رشته دادند به رشته فیزیک هسته ای. این کار بی بدیلی بود و در دنیا نظیر نداشت.یعنی وقتی شهدای هسته ای به شهادت رسیدند، تعبیر دشمنان این بود که دیگر کسی در این راه قدم برنخواهد داشت.اما دیدیم به لطف خداوند تبارک و تعالی این کار برعکس شد .

البته معتقدم که حس ولایتمداری اینها بود که باعث شد عمل اینها مورد رضایت خداوند و رهبری معظم انقلاب قرار گیرد و خدا هم اجر و پاداش این ویژگی را به ایشان عنایت کرد همانا شهادت در راه خدا است. شنیدیم که رهبر انقلاب، بعد از شهادت مصطفی فرمودند: "شهادت شهید مصطفی احمدی روشن انقلاب اسلامی را بیمه کرد " این هم دلیلش این بود که بچه ها بالاخص جوانان و به ویژه دانشجویان که رکن علمی کشور هستند این کار بزرگ و حماسه بی نظیر و بی بدیل را انجام دادند که این راه بدون رهرو نماند.

 

*خبرگزاری بسیج: توصیه شما به نیروهای ارزشی  و انقلابی چیست؟

- حاج رحیم احمدی روشن:اولا این را بگویم که نیروهای ارزشی و انقلابی یک بار ثابت کردند که می توانند پا جای پای شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی به خصوص مصطفی شهید بگذارند و این کار را هم کرده اند. اما توصیه من به آنها (نیروهای ارزشی و انقلابی) این است که سعی کنند همان راهی را که مصطفی شهید طی کرد (ولایتمداری) طی کنند و ببینند که رهبرشان که رکن اصلی و نقش اصلی را در زندگی ما مسلمانان بالاخص شیعیان علی بن ابی طالب(ع)  برعهده دارند از  آنها چه می خواهد. رهبر انقلاب  یک کشور قدرتمند می خواهد که در مقابل دشمنان قسم خورده این نظام و انقلاب به خصوص آمریکای  جهانخوار بایستد و بنابراین، سنگینی این بار بر دوش بچه های ارزشی این کشور به ویژه جوانان است. چون آنها احساس وظیفه بیشتری در این مورد دارند تا متاسفانه برخی مسئولین ما...!

لذا ببینند رهبری معظم انقلاب چه می خواهد و کشور به چه چیزی محتاج است . همچنین در مسئله هسته ای - که شهدای گرانقدر ما مخصوصا در علم هسته ای در نظر داشتند- در پازل دشمنان بازی نکنند تا رضایت آنها را جلب کنند . چنانکه در این مورد خداوند ما را سفارش کرده است که:"

 «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ

یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. (سوره بقره آیه 120)»

قرآن کریم به ما تفهیم کرده که یهود و نصارا هرگز از ما راضی نخواهند شد و لذا بچه های ارزشی و انقلابی ما باید این را در نظر داشته باشند و آن را نصب العین خودشان قرار دهند.

*خبرگزاری بسیج: نظر جنابعالی به عنوان پدر شهید احمدی روشن نسبت به فعالیت هایی که از سوی برخی مسئولان صورت می گیرد تا ما از دانش هسته ای بی بهره باشیم چیست؟این فعالیت ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

- حاج رحیم احمدی روشن:نظر من نسبت به مسئولین همان نظر رهبر انقلاب است که چند بار فرمودند که من دیگر از مسئولین قطع امید کردم. این یک واقعیت است که ما هم از مسئولین قطع امید کردیم! چون اینها (مسئولین) بارها ثابت کردند که ملت ایران نباید به آنها امید داشته باشند! و این را هم بگویم که کعبه آمال اینها غرب به ویژه اتحادیه اروپا و آمریکاست! متاسفانه هر از گاهی عنوان می کنند که می خواهیم برویم با آمریکا مذاکره کنیم؛ یا اینکه بعد از آمریکا، اتحادیه اروپا حتما به برجام عمل خواهد کرد! البته نتیجه این رفتار را امروز دیده ایم و نیازی به گفتن ندارد! خلاصه،در این شش سال نه تنها آبی از  مسئولین فعلی برای مردم گرم نشده ،بلکه خسارت های زیادی را هم متحمل شده ایم!لذا امیدی به آنان نداریم. همان ناامیدی که رهبری انقلاب نسبت به برخی مسئولین دارند!

اما حضرت آقا به جوانان امید بسته و شاید در اکثر سخنرانی هایشان نسبت به جوانان لطف و محبت بیشتر داشته  و دارند . این امید به نظرم نابجا نیست.چرا که ایشان می دانند که روی چه قشری حساب باز کرده و سرمایه گذاری کنند . می بینیم مثلا نسبت به مصطفی شهید و دیگر شهدای گرانقدر،اظهار نظرهایی فرموده اند ،به عینه  این مسئله ثابت  شده که هرگاه یک نیروی انقلابی و جوان پرتحرک در کشور در یک مسئولیت و یا جایی مسلط شده کارها به خوبی به لطف خدای تبارک و تعالی پیش رفته  و اما هر گاه خدای ناکرده مسئولیت ها و کارها به دست نیروهای کم تحرک و غیر انقلابی مثل برخی مسئولین فعلی افتاده، کارها یا منحرف شده و یا پیش نرفته است! لذا ما خانواده های شهدا، به خصوص خانواده شهید مصطفی احمدی روشن به طور صریح اعلام می کنیم که نسبت به مسئولین کنونی  نسبت به اینکه اینها خواسته باشند برای کشور کاری انجام دهند به شدت بی اعتماد و ناامید هستیم !

*خبرگزاری بسیج: باتشکر از شما که وقتتان دراختیار ما قرار دادید...

* حاج رحیم احمدی روشن:من هم ازشما و همکاران تان در خبرگزاری بسیج متشکرم.

 

 

 **************************************

 وصیتنامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

 الهی انت کما احب واجعلنی کما تحب

الهی هب لی کمال انقطاع الیک

 

 سلام و درود خداوند بر ارواح پاک محمد و آل محمد و درود و سلام ما و خدا به مولا و آقای عالم حضرت بقیه‌الله(عج)؛ شهادت می‌دهم که خداوند یگانه است و محمد خاتم رسولان و برترین بنده خداست و علی مرتضی برادر و وصی او بود و فرزندان معصوم مولا، امامان پس از او هستند و تا قیامت امامت در خاندان پاک محمد قرار دارد و لاغیر "و رضیت بذلک". درب شهادت بسته شد.

 خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذره‌ای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت می‌کنند. در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسان‌ها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقل‌ها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعه‌ی اثنی عشری آفریدی، و ای که در میان این شیعه‌ها مرا از ذریه‌ی زهرا خلق می‌کردی و در میان آن‌ها از جمله کسانی بودم که مادر و پدرم هر دو سید می‌بودند. خداوندا باز هم بگویم به من چه دادی؟ چرا؟! مگر من با آن بچه مسیحی و بچه یهودی و آن کافر چه فرقی داشتم...، خدایا چه دادی که شکرش را به‌جا آوردم؟

 و شاید «علی جان»!

به یمن والدینی خوب و عشاق/ مرا عبد و غلامت آفریدند

خدایا!

بهشت را بهشته‌ام/ بهشت من علی بود

 خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال می‌دانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمی‌توان به هیچ‌کس گفت؛‌ خدایا جان آن امام زمان را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول 1400 سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان به خاطر یک کلام "عشق چهارده تن" چرا؟!

 ...چه گویم که در کوچه آقا امام حسن علیه‌السلام چه دید؟! چه گویم که علی علیه‌السلام 25 سال چه کرد؟ چه گویم که نطفه‌ی حکمیت در چه روزی بسته شد؟‌

 چه گویم که فرق علی را در دوشنبه‌ی منحوس شکافتند یا در 21 رمضان 40 (هـ .ق)؟ چه گویم که در چه روزی جگر پاره پاره بر تشت ریخت؟ چه گویم در چه روزی سری را به نیزه کردند؟ چه گویم که در چه روزی پایی را از زیر ناقه با زنجیر بستند؟ چه گویم که چه روزی بود که باقر علیه‌السلام را به شهادت رساندند؟‌چه گویم که چه روزی صادق علیه‌السلام را به شهادت رساندند؟‌چه گویم که چه روزی بود که مردی در زندان دعای موت را زمزمه می‌کرد؟ چه گویم که چه روزی بود آن روز که مردی به یاد جدش خود را بر روی خاک‌ها غلتاند و می‌گفت "یا جداه"؟ چه گویم که چه روزی بود که مردی جگرش می‌سوخت و فریاد می‌زد ولی آکلة الاکبادی حرف می‌زد که صدایش را نشنوند؟ چه گویم شمس دهم چگونه سرخ فام غروب غریبانه کرد؟ چه گویم که مردی با 18 [29] سال سن مثل مادر قد خمیده‌اش در خون غوطه خورد؟ و چه گویم درباره‌ی مردی که در سرداب مقدس از گناهان شیعه به خدا استغفار می‌کرد؟

 هرکس به طریقی دل او می‌شکند/ بیگانه جدا دوست جدا می‌شکند

بیگانه اگر می‌شکند باکی نیست/ از دوست بپرسید چرا می‌شکند

 در طول کل تاریخ بشریت شاید فقط چندسالی دنیا به خود حکومتی الهی دیده باشد و آن پس از حکومت و پادشاهی سلیمان و داوود، ده سال حکومت حضرت رسول در مدینه و 5 سال حکومت حضرت امیر علیه‌السلام و چند ماه حکومت امام مجتبی علیه‌السلام می‌باشد و دیگر تاریخ در طول 1400 سال طلوع اسلام حکومتی با پایه و اساس الهی به خود ندیده است. تا اینکه انقلاب ما به وقوع پیوست. در حدود نیم میلیون شهید خون خود را ارزانی این نهال کردند تا پابرجا بماند و بعد آن‌را به نسل انقلاب که تقریباً پس از سال 57-58 به دنیا آمدند سپردند و حال آن زمانی رسیده که این نسل از انقلاب برگشته است. روگردانده چرا؟!

 بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشانده‌اند و خود را خیرخواه مردم می‌دانند. نمی‌گذارند که چشم مردم حقیقت را ببیند.

 به گفته‌ی شهید چمران: "وقتی کوس جنگ به صدا درآید شناختن مرد از نامرد آسان می‌شود". اینان همان‌هایی هستند که وقتی بوی خون به مشام‌شان رسید در هفت سوراخ خزیدند و شانه خالی کردند و حال آمده‌اند و داعیه‌ی انقلاب را دارند، کجا بودید وقتی بچه‌های ما در خون وضو می‌ساختند آیا کور بودید و ندیدید؟

 حال به گورستان بروید و ببینید تاریخ بشریت تا به حال مانند این همه جوان ما دیده است که غالباً با سنی حدود 18-22 سال خود را در کام مرگ انداختند، حال مجالس که برای شهدا برگزار می‌شود خالی است. به خدا که همه‌ی این‌ها جواب دارد. چرا نمی‌دانید که بزرگ‌ترین نعمت را خدا به ما داده است که در حکومتی الهی زندگی می‌کنیم به رهبری ولایت فقیه. گوشتان را باز کنید و بشنوید سخن،‌ سخن‌گوی آمریکایی که گفت:‌ "اگر ما جایگاهی به‌عنوان ولی فقیه را بر زورق تردید بنشانیم بزرگ‌ترین بار را از دوش خود برداشته‌ایم" آیا حالا اگر کسی با این اصل مخالفت دارد جیره خور امریکا نیست؟

 از طرفی با عمال داخلی ما را تحت فشار قرار داده‌اند از طرفی با محاصره‌های اقتصادی گلوی ما را می‌فشارند و با این دو اصل مردم را در مضیقه قرار داده‌اند تا از انقلاب روگردان شوند.

 و ای‌کاش مردم می‌توانستند بدانند که چه کسی خیرخواه آنان است، چپی‌ها داعیه‌ی اصلاح‌طلبی دارند، راستی‌ها نیز داعیه‌ی صاحب انقلابی را دارند و به امیرالمؤمنین قسم که هیچ کدام خیرخواه مردم و انقلاب نیستند و همه به منافع خود می‌اندیشند.

 امام خمینی‌(ره) فرمودند: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به انقلاب آسیبی نرسد" و حال من تصمیم گرفته‌ام در آخرت و پل صراط با کسانی که مخالف انقلاب و ولی فقیه هستند روبرگردانم.

 اما کار مهم و سختی که بر دوش ما نهاده شده این است که با این تحریفات مبارزه کنیم و کار ما شاید به مراتب مهم‌تر از کار شهداست که اگر انقلاب از این وهله خارج شود ما هم پاسدار انقلاب بوده‌ایم و هم پاسدار خون شهدا و شاید اجر و ثواب ما بیشتر از آن‌ها باشد. و این ممکن نیست غیر از این‌که به طور کامل پشتیبان ولی فقیه باشیم که فرموده‌ی حضرت صاحب‌الزمان می‌باشد. و این استدلال [را] به قول حضرت امام‌(ره) بعضی‌ها نمی‌دانند و اگر دانسته باشند و با ولی‌ فقیه مخالفت کنند مرتد هستند، حال می‌فهمیم چرا امام زمان ظهور نمی‌کنند. چون واقعاً که دین چیزی جز بر روی زبان‌ها نیست و یقیناً در قلوب و دل‌ها نیست. حال اگر مهدی(عج) ظهور کند مردم باز هم یادشان می‌رود و حال بیا و بگو مردم این مهدی است که 1400 سال ضجه زدید که بیا بیا...

 خدایا ما را در امتحانی سخت‌تر از این قرار مده، ‌بسیار دعا کرده‌ام که ای کاش جزء‌آن 3 تن بودم [که] با علی‌علیه‌السلام ماندند ولی کمتر دعا کرده‌ام که ای‌کاش در آن زمانه می‌زیستم چون با خواندن تاریخ [و] کمی تعقل دریافتم که ما مرد امتحان نیستیم.

ارسال نظرات
آخرین اخبار