اشاره:کتاب «اطلس لشکر 41 ثارالله» یکی از کتابهایی است که در حوزه اطلس یگانی منتشرشده و توسط عباس میرزایی تألیف شده است. مقدمه این کتاب با یادداشت سردار شهید قاسم سلیمانی آغاز شده است.
به گزارش خبرگزاری بسیج، گروه مطالعات و جغرافیای نظامی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با استفاده از اسناد و مدارک دستاول و تاریخ شفاهی فرماندهان در راستای پاسخگویی نیازهای پژوهشی حوزه نظامی جنگ ایران و عراق در حوزههای مختلف تاریخ نظامی جنگ ایران و عراق در سطوح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی، عملیاتها، قرارگاهها، واحدها، یگانها و فرماندهان آثاری در قالب کتب موضوعی، نبردی، شناسنامه یگانی و اطلس تولید و منتشر میکند.
یکی از کتابهایی که در حوزه اطلس یگانی منتشرشده است کتاب «اطلس لشکر 41 ثارالله» در هشت سال دفاع مقدس تألیف عباس میرزایی است. ناگفته نماند برای تهیه و انتشار این اطلس سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی نقش بسیار جدی و ارزندهای را بر عهده داشته است بهطوریکه با تلاش و همت ایشان کارنامه لشکر 41 ثارالله، همراه با نقشههای عملیاتی لشکر تهیه و تدوین شد.
کتاب «اطلس ۴۱ ثارالله» متشکل از شش فصل است؛ فصل اول را با عنوان "تجاوز ارتش عراق و تشکیل هستههای مقاومت" با نگاهی بر تشکیل کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران در کرمان آغاز کرده و با اشاره به آغاز جنگ تحمیلی و تشکیل تیپ و لشکر ۴۱ ثارالله و اولین اعزامها به پایان میبرد.
اعزام اولین گردان سازمانیافته استان به جبهه جنوب و عملیاتهای کرخه نور و ثامنالائمه و طریقالقدس، نبردهای فتحالمبین و بیتالمقدس موضوعاتی هستند که در فصل دوم، با عنوان "آزادی سرزمینهای اشغالشده" آورده شدهاند.
در فصل سوم، با عنوان "تعقیب متجاوز"، عملیات رمضان، نبردهای والفجر مقدماتی، والفجر 1، والفجر ۳ و والفجر ۴ بررسیشدهاند. عملیاتهای خیبر و والفجر ۸ همچنین نبردهای کربلای ۱ و ۴ و ۵ و تکمیلی کربلای ۵، در فصل چهارم بهعنوان "نبردهای پیروز" مرور میشوند. در فصل پنجم، با عنوان "نبردهای کوهستانی"، عملیاتهای کربلای ۱۰، نصر ۴ و والفجر 10 بررسیشدهاند. سرانجام، فصل ششم کتاب، با عنوان "پایان جنگ"، به نبردهای پایانی جنگ پرداخته است.
همچنین در ابتدای کتاب «اطلس لشکر 41 ثارالله» سردار شهید قاسم سلیمانی یادداشتی نوشته است. در این یادداشت آمده است:
در بستر تاريخ، همواره کره زمين از فعلوانفعالات پیوستهای برخوردار بوده است. طوفانها، سیلابها، زلزلههاي سهمگين، آتشفشان ها، يخبندانها و گرماها و سرماهاي شديد اين تلاطمات موجب دگرگونيهاي فراواني در اين پوسته آبي و خاکي زمين شدهاند. دانشمندان بر هر يک از اعصار آن نامي گذاردهاند، اما جان حقيقي زمين، يعني "انسان" که خداوند سبحان آن را "اشرف مخلوقات" ناميده و ديگر مخلوقات خود را براي خدمت او پديد آورده است و از روح خود در آن دميده و آن را خليفه خود قرار داده است و ملائکه الله بر عظمت اين خلقت سجده نمودند فقط در چند مرحله کوتاه اما بسيار پر تأثير دچار تغيير و تحول بنيادي گرديده است. محور اين تحول انساني و اساسي که مسير بشريت را در هر مقطعي عوض کرده است پيامبران الهي خصوصاً پنج برگزیده اولوالعزم که از جامعيت بيشتري به نسبت ديگر پيامبران الهي برخوردار بودهاند، امين خلقت، محمد مصطفي صل الله عليه و آله و سلّم بهعنوان آخرين اولوالعزم الهي، با کامليت و جامعيت براي احياي ابدي بشريت و هدايت آن در مسير الي الله با رسالهای کامل و جامع نزول يافته، نازلشده در فهم بشر مبعوث گرديد.
پيامبر اسلام(ص) با کلمات الهام گرفته از وحي و سيره عملي به همراه اهلبیت معصوم خود انسانها را بینیاز از هر نيازي در هدايت و تربيت نمود. اما پس از ارتحال جانسوز پيامبر اعظم(ص)، اداره مسلمانها دچار آشوب و از مدار اصلي خود خارج گرديد، حوادث دردناک پس از پيامبر (ص) موجب فاصله گرفتن امت با سرچشمه زلال نبوت گرديد. دنیاطلبی و کمتوجهی به وصاياي پيامبر(ص) موجب محروم شدن دردناک امت از هاديان و حاميان حقيقي قرآن و نبوت شد.
شهادت مظلومانه دختر پيامبر(ص)، صاحب فضايل نبوي و اعجازات عجيبه که رسول خدا(ص) بوي بهشت را از او استشمام ميکرد و او را "سيده النساء العالمين" ناميده بود در ساعتهاي اندکي از رحلت پيامبر حرمت او شکسته شد، خانهای که پيامبر در پشت درب آن ميايستاد و اهل آن را سلام ميداد و اذن ورود ميگرفت، درحالیکه ثمره جان پيامبر و قلب عالم خلقت در آن خانه محقر بود، به آتش کشيده شد.
اين بیادبیها سرآغاز انحرافي عظيم گرديد تا جايي که پس از چندي بر فرق قرآن ناطق، تنها شنونده وحي و بيننده فرشتگان وحي، مدافعي که از کودکي جان مبارک خود را سپر جان خلقت قرار داد، علي بن ابیطالب(ع) که جان پيامبر در دامن او به آسمانها برده شده و فرشتگان الهي او را در غسل و تدفين نبي معظم اسلام(ص) کمک ميکردند شمشير زدند و بشريت را از سرچشمه زلال اسلام محروم نمودند و پس از شهادت وصي پيامبر(ص)، فرزندان او را يکي پس از ديگري به شهادت رساندند.
شهادت غمبار و دردناک حسين بن علي(ع)، سرور جوانان بهشت به همراه برادران و برادر زادهها و همه کسان او آن قدر سنگين بود که عالم خلقت تا ابد از آن شرمگین است. حادثهای که عرب در تاريخ خود مشابه آن را نديده و نشنيده بود.
در اثر اين غفلتها و قساوتها، فرعونها مجدداً سر برآوردند و جهان پر از فراعنه شد و اسلام ناب از نظر پنهان و اسلام اُموي و عباسي جايگزين گرديد تا اينکه پس از قرنها غربت و غيبت اسلام ناب، مردي از کوثر فاطمه بنت رسولالله(ص) قيام نمود و انقلابي بزرگ را پایهریزی کرد و با حمايت ملتي برگزيده براي چنين پيشامدي عظيم موفق گرديد طي پانزده سال مبارزه، فرعون زمان خود را با همه قدرت و شوکت ظاهري و حاميان قدرتمند خارجي در هم بشکند و اولين حکومت اسلامي علوي را بر مبناي سيره نبوي و اهلبیت مطهرش پایهگذاری نمايد و ملت ايران را بر سرنوشت خود حاکم و حاکمان را خادمان آن قرارداد و خود به جايگاه خادمي در خدمت به ملت افتخار نمود و به همه بخشهاي اجتماعي، سياسي، امنيتي و نظامي نظام هويت حقيقي عزتمندانه بخشيد. جامعه را از لجنزار فساد نجات داد و به قله علم و دانش، تربيت و تزکيه هدايت نمود. ايران را از همپيماني دشمنان اسلام خارج و به حامي مسلمانان و مستضعفان تبديل نمود.
در شرايط شکوفايي اميد و انتظار، طاغوتيان اين تحولات را که منجر به خيزش بزرگ در جهان اسلام شده بود و سيطره غاصبانه آنها را بر کشورهاي اسلامي به چالش کشانده بود، تحمل ننمودند و با استفاده از عوامل داخل خود براي ساقط کردن نظام نوپاي اسلامي توطئههاي مختلفي را سامان دادند، اما همه آن ددمنشيها با لطف خداوند سبحان، هوشياري ملت و هدايت امام خميني(ره) منجر به شکست گرديد. پس از ناکام ماندن و شکست از توطئههاي داخلي، با تحريک، تسليح و پشتيباني همهجانبه يکي از جنايتکاران منطقه به نام "صدام حسين" جنگ تمام عياري را براي ساقط کردن نظام اسلامي به راه انداختند.
در طي اين جنگ طولاني و نابرابر که استکبار جهاني به رهبري آمريکا بهصورت تمام عيار از آن حمايت مينمود تمامي مباني انساني و اسلامي زير پا گذارده شد، از بمباران و شليک موشک به شهرها تا استفاده از انواع بمبهاي شيميايي و گازهاي کشنده، کشتارهاي دستهجمعی به راه انداختند. حادثه بمباران شيميايي حلبچه، سردشت و مريوان خاطره جنايت هيروشيما را در ذهن جهان زنده کرد. صدام بهعنوان فرمانده ميداني آمريکا و حاميانش در منطقه سعي کرد به هر قيمتي با زشتترین اقدامات درصحنه جنگ حتي بر عليه ملت خود در عراق مأموريت نيابتي را با قساوت تمام به انجام برساند. تا جايي که بمباران شيميايي مردم عراق در حلبچه هزاران نفر مرد، زن و کودک را به کام مرگ فرستاد، اما ملت به پا خاسته، غيرتمند، شجاع و مسلمان ايران حاضر نشد استقلال و عزّت و شرفي را که در اثر يک انقلاب ارزشمند به دست آورده بود با سيطره مجدد دشمنان اسلام از دست بدهد و براي حفظ اين دستاورد عظيم، کمر همت بست و با تمام توان به حمايت از نظام خود به پا خاست.
امام خميني(ره) خود شخصاً فرماندهي و اداره جنگ را بر عهده گرفت. مردان شجاع، سلحشور و پر افتخار کوير، کرمان، سيستان و بلوچستان و هرمزگان حافظ هميشه نگهدار مرز خلیجفارس، با فاصلهای بيش از هزار کيلومتر، سپاهي سترگ را به نام ثارالله بنيان گذاردند. اين سپاه قدرتمند بهعنوان اولين سازمانهاي مردم نهاد در بحبوحه جنگ متولد گرديد و براي دفاع از کشور از شرق تا غرب و از شمال غرب تا جنوب را براي دفاع و مقابله با دشمن متجاوز درنوردید.
لشکر قدرتمند کوير با شرکت تأثیرگذار در بيش از 24 عمليات سرنوشتساز، بزرگ و دهها عمليات کوچک زمینهساز آزادسازي سرزمينهاي اشغالي و تعقيب شکست قطعي دشمن گرديد. حضور قدرتمندانه و مؤثر ثاراللهيان در شکست حصر آبادان، آزادي بستان و دهها روستاي اطراف آن در طریقالقدس، دور کردن دشمن از محيط سوسنگرد و حميديه در ام الحسنين و شهيد رجايي و باهنر، آزادي دشت عباس و ارتفاعات مشرف بر آن تا تنگه ابوغريب در فتح المبين از اعمال به يادگار مانده لشکر ثاراللهيان است. پذيرفتن مسئولیت محوري عمليات در شمال خرمشهر در عمليات بیتالمقدس و آزادي بيش از دو هزار کیلومترمربع از پنج هزار کيلومتر اراضي آزاد شده در اين عمليات ازجمله آزادي پادگان حميد، کوشک، جفير و بيرون راندند دشمن تا خطوط مرزي، سند ديگري از افتخارات سلحشوران کوير ميباشد.
تعقيب و انهدام دشمن در عمليات رمضان و تصرف خطوط مرزي دشمن، حرکت سپاه ثارالله به سمت غرب منجر به آزادي مهران و ارتفاعات مشرف بر آن در والفجر 1 و 3، بيرون راندن دشمن از اطراف مريوان و سردشت و تصرف ارتفاعات پنجوين در والفجر 4، کربلاي 10، نصر 4، عبور از باتلاقهاي هورالعظيم و کمک به تصرف جزاير استراتژيک مجنون و هجوم به عمق دشمن در اطراف رودخانه دجله و انهدام آن در عملياتهاي بزرگي موسوم به خيبر و بدر نيز برگ زريني از کارنامه پر افتخار فرزندان کوير در دفاع از عزت و شرف ميهن اسلامي است.
ثارالله از خالقين عملياتهاي پيروزمند استراتژيک، پيچيده و فوق تصور دشمن در کربلاي 4 و 5 و والفجر 8 بود که برغم وجود آواکسها و ماهوارههاي جاسوسي که از صدام و ارتش او حمايت اطلاعاتي مينمودند در غافلگيري کامل به عمق دشمن نفوذ کرده و ارتش عراق را درهم شکستند.
فروپاشي تاروپود دشمن، عبور شهادت طلبانه از اروند و تصرف پايگاه موشکي دشمن، کارخانه نمک، رأس بيشه مشرف بر خلیجفارس، عبور از درياچه ماهي در کربلاي 5 و دور زدن همه لشکرها و سازمانهاي نظامي دشمن در شلمچه و ضربات قاطعي که تأثير بسزايي در تعيين سرنوشت جنگ داشت و منجر به قطعنامه 598 که سند پيروزي و حقانيت کشورمان در جنگ محسوب ميشود گرديد، از شاهکارهاي نظامي تاريخ جنگهاي دنيا ميباشد که همه اینها گوشهاي از نتايج نبرد مقدس ثاراللهيان است و ثارالله محور اصلي اين تحول عظيم در صحنه نبرد با دشمن بود.
هنوز صداي آرامشدهنده و آسماني "حبيب – حبيب" حاج احمد اميني در عبور از اروند و نفوذ به پشت خطوط دشمن و فرياد فرمانده شهيد و شجاع ثارالله، طياري عزيز، در عبور از درياچه ماهي که پشت دشمن را به لرزه درآورد در جانهای يک ملت جاي گرفته و از ياد نرفته است و فرماندهان فداکاري همچون ميرحسيني، حاج يونس و کازروني که در صحنه نبرد با دشمن خود بهتنهایی يک لشکر بودند، بخشي از سند افتخارات ثارالله است.
ثاراللهيان در والفجر 10 از کوههاي یخزده پر از برف عبور نموده و راه را بر دشمن به سمت حلبچه سد کردند و دشمن را در حلبچه و اطراف آن فر پاشاندند و صدها اقدام ارزشمند ديگر ثارالله که اين دائرهّ المعارف نمادي فشرده از اقدامات ارزنده و سهم مبارک و عظيم کويريان و خليجيان فارسيان در دفاع از اسلام و امت مسلمان آن است.
دانشگاه ثارالله افتخار ميکند استادان عارف و سرداران سربداري همچون شهسواري دارد که فرياد در اسارتش نماد هميشگي آزادگي تاريخ ايران گرديد که با تأسي از فرزندان اهلبیت سيد الشهداء (ع) در محاصره دشمن با صداي رسا و با دستان بسته و دهها اسلحه بهسوی او نشانه رفته، فرياد زد:"مرگ بر صدام، ضد اسلام" کلمات کوتاهي که لرزه به اندام دشمن انداخت فريادي که تا ابد با همان رسايي باقي ماند.
مکتب ثارالله، مفتخر است آن 23 نوجواني که در اسارت، صدام را درون کاخش تحقير نمودند اغلب استادان صاحب کرسي اين دانشگاه بودند.
فرماندهان شهيد، شجاع و عارفي همانند مير حسيني، حاج يونس، کازروني، نصراللهي، يوسف الهي، تاجيک، مشايخي، پايدار، زندي، نادري، عرب نژاد، ماهاني، کاظمي، سلطاني، قربان زاده، دريجاني، عالي، جعفر زاده، محمدي، زينلي، ميثم، حميد چريک، اميني، عابديني، بينا، طياري، احساني، فرخي، حاجبي، بختياري، توکلي، سيد علي ابراهيمي، مير افضلي، اسماعيل کاخ، شريف، شريفي، مغفوري، علوي، شيخ شعاعي، مرادي، اتحادي، ژاله، سليماني، عليمرادي، هندوزاده، ايرانمنش ها، خیامیها، کرمیها، عرب نژادها، اسديها و هزاران شهيد عارف برجستهای که در اين نوشتار کوتاه، فرصت پرداختن به آن چهرههاي نورانیتر از نور نمیباشد، مدرسهای از دين، عرفان، معنويت و ايثار از خود بجا گذاشتند. مکتبي که هر روز روشن تر از روز ديگر است و بر رهروان آن هرلحظه افزوده و ميليونها انسان عاشق و دلباخته را مجذوب خود نموده است.
ثارالله صرفاً پادگاني نظامي نبود، بلکه معسکري بود جامعتر از جامعه و وسیعتر از حورزههاي علميه، مدرسه فکري که موجب تحول عظيمي در جوانان و مردمان منطقه گرديد.
ثارالله ميعادگاه عاشقاني بود که طواف عملي عشق نه بر گرد خانه بلکه در پيشگاه خود خدا سر تسليم فرود آورده و تکليف الهي خود را به بهترين وجه اداء نمودند. میعادگاهی که مملو از اسماعيلهاي نهتنها راضي به رضايت ذبح، بلکه ملتمس جان باختن در راه معبود بودند.
بیتالله ثارالله از آنچنان جاذبهای برخوردار بود که کمتر کسي با ديدن آن ميتوانست خود را از آن جدا کند، مديران اين مدرسه عشق و ايثارگري جوانايي بودند که در دامنهاي پاک پرورشیافته و از صُلبي به صُلبي براي چنين روزي ذخيره الهي گرديده بودند، عاشقاني که نهتنها عشق را تجربه کرده بلکه خود اساس بناي عاشقي بودند.
استادان نوجوان که پيران عارفي آنان را شاگردي مينمودند و چه بسيار پدراني که از فرزند و معلماني که از دانشآموز خود تلمّذ عشق ميکردند.
جواناني که کرسي مرجعيت را در سطوح وسیعتری از فقه تصاحب کرده بودند و ميليونها نفر، ديروز و امروز در راه، روش، اخلاق، مسلک، عشق، وفا، ايثار، حب ولايت، دینمحوری و عاشورايي آنها را تقليد ميکنند.
اميران سربدار ثارالله از آنچنان جذابيتي برخوردار بودند که رزمندگان همچون بچه کبوترها دهان دل را ميگشودند و جان خود را از شهد شيرين سيره عملي آنان سيراب مينمودند و اینگونه اين عطر در سراسر کشور ما افشانده و ايران اسلامي را براي هميشه معطّر نمود.
حقيقتاً عاجزم از بيان و وصف آنها، آن قيامت عظمايي که حقيقت عبودت را به نمايش حقيقي کشاند. بهتر است تأسي کنم به امام عارفان و مجاهدان، "خميني شهیدپرور" و با خضوع و خشوع بگويم بهتر است دم فرو بندم و خاضعانه و خاشعانه عرض کنم: "السلام عليکم يا خاصه اولیاءالله".
پدران، مادران، خواهران و برادران و فرزندان، دوستان و همسنگرانم آنچه در اين مقدمه آوردم جزء بسيار ناچيزي از آنچه در آن محشر کبراي معنوي قبل قيامت ديدم ميباشد و آنچه در اين اطلس ارائهشده است اگرچه دست گردآوردنگان پر همت آن را ميبوسم، اما مختصري است از صحنه عظماي بيش از چهار هزار شب و روزي که در تمام ساعات آن آتش، خون و نبرد و حماسه حاکم بود ميباشد، که در اين صحنه قريب بيش از پنج هزار ستاره از آسمان کوير به ملکوت اعلي پرواز کردند و دهها هزار مجروح را بهعنوان سند ذیقیمتی از خود بر جاي گذاردند و صدها مفقود که هنوز در راه بازگشت به خانه هستند؛ درحالیکه پدران و مادران چشم براه در انتظار، ديده از جهان فرو بستند. اما درعینحال همين جزوه کوتاه، سند گويا و ارزشمندي است از مجاهدت مردم شجاع، غيور و فداکار شرق ايران اسلامي حکايت ميکند.
رحمت خداوند بر پدران و مادراني که ايثارگرانه از ثمره وجود خود گذشتند و آن را خالصانه تقديم دفاع بودن مزد و منّت کشور و ملت و اسلام نمودند.
سلام و رحمت خداوند بر شير زناني که در عنفوان جواني خود، روشنايي و خورشيد زندگاني خود را لباس رزم پوشاندند و با چشمان گريان اطفال خود آنان را بدرقه نمودند و خود با کودک و کودکان خردسال خويش در غربت دنيا، با افتخار تنها ماندند.
رحمت خدا بر خميني بزرگ، احياءگر و بازگرداننده مسلمانان به سيره حقيقي نبوت و اسلام ناب، و فضل و لطف خداوند سبحان شامل حکيم بزرگ انقلاب اسلامي، خامنهاي عزيز که امروز جانها و چشمها را متوجه خود نموده است.
قاسم سليماني