10 ويژگی مجلس قوی/ دیوانگی و فاز بدتر از آن/ پدیده‌ای یکتا در جهان امروز/ عراق بین دو انقلاب؛ و آزمون تاریخی مرجعیت شیعه/ آیا آن چند ده میلیون نفری که در تشییع دشمن‌شکن پیکر شهید سلیمانی به خیابان‌ها آمدند، جز عزت و اقتدار و انتقام، مطالبه دیگری از دولتمردان داشتند.
کد خبر: ۹۲۱۱۲۵۴
|
۰۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۸

10 ويژگی مجلس قوی

رسالت: ملت ايران فقط در سايه اقتدار ملي و تحکيم مباني امنيت ملي مي‌تواند در برابر تجاوزات روزافزون و نيز زياده‌خواهي‌هاي آمريکا بايستد.انتخابات و حضور گسترده مردم در پاي صندوق‌هاي رأي و تحکيم مشروعيت مردمي نظام همواره طي 40 سال گذشته چون خاري در چشم دشمنان اسلام و ايران بوده است. طبيعي است هر قدر مشارکت مردم در انتخابات بالاتر رود، دشمن نااميدتر و در رسيدن به اهداف خود مأيوس‌تر مي‌شود.

ايران قوي نياز به «مجلس قوي» دارد. مجلسي که پاسدار حريم اسلام و نگاهبان دستاوردهاي انقلاب اسلامي باشد، مجلسي که متضمن استقلال و اعتلاي کشور و حقوق واقعي ملت باشد.مردم بايد بدانند مجلس قوي چه ويژگي و مختصاتي دارد.1- مجلس قوي، مجلسي است که نمايندگان آن پاکدست، پاسخگو و انتقادپذير باشند.

2- مجلس قوي، مجلسي است که نمايندگان خود را همراز و همزاد مردم بدانند و در روز حادثه روي حمايت مردم حساب کنند و نمايندگان آن در دسترس مردم باشند.3- مجلس قوي، مجلسي است که وامدار کسي جز وامدار مردم نباشد و در مبارزه با فساد در هر رده و هر مرتبتي ترديد نکند.4- مجلس قوي، مجلسي است که در برابر مسئله‌سازي‌هاي آمريکا و دشمنان اسلام بايستد و مسئله‌‌حل‌کن باشد نه مسئله‌پاک‌کن، ظرفيت‌سازي کند و هر تهديدي را به فرصت براي قوي شدن ايران تبديل نمايد.5- مجلس قوي، مجلسي است که نمايندگان آن در انجام وظايف وکالت، امانت و تقوي را رعايت کنند و به خدمت کردن به مردم پايبندي نشان دهند.6- مجلس قوي، مجلسي

است که نمايندگان آن ساده‌زيست باشند و زندگي آنها مثل زندگي طبقه محروم و متوسط جامعه باشد و از اشرافي‌گري فاصله بگيرند.7- مجلس قوي، مجلسي است که آرمان گرا و آينده‌نگر باشد و نمايندگان آن صبور، شکور و پراستقامت، احياگر ارزش‌هاي اسلامي در جامعه باشند و با کار جهادي، موانع پيشرفت کشور را از سر راه بردارند.8- مجلس قوي، مجلسي است که با اتکاء به خداوند متعال و نيز با حساب‌آوري جوانان و نيروهاي انقلابي، در مسير پديداري تمدن نوين اسلامي حرکت کند.9- مجلس قوي، مجلسي است که با هوشمندي در برابر تهاجم فرهنگي دشمن بايستد

و در مسير تعميق و گسترش اخلاق اسلامي و احياء فرهنگ جهادي در جامعه حرکت کند.10- مجلس قوي، مجلسي است که نماد شرافت ملي باشد و به طور خستگي‌ناپذير با فقر و فساد و تبعيض مبارزه کند و يک زندگي پاک و شرافتمندانه را براي مردم به ارمغان بياورد.

 

دیوانگی و فاز بدتر از آن

کیهان: 1- هنوز پیکر مطهر پیامبر اعظم (ص) بر زمین بود که برخی همراهان ناهمدل درباره جانشین الهی او اختلاف به راه انداختند و دل زهرای مرضیه سلام‌الله علیها را به درد آوردند.2- فرض محال که محال نیست. تصور کنید پس از جنایت اردوگاه یزید، آقای ظریف، کاروان اهل بیت (ع) را هنگام عزیمت به کوفه و شام همراهی می‌کرد. هنوز پیکر مطهر شهیدان بر زمین بود و اهل بیت، عزادار. در این میان، یکی از ناظران آن جنایت بزرگ، از آقای ظریف می‌پرسید «آیا شما بعد از این قتل، امکان مذاکره با یزید را منتفی می‌دانید؟» و پاسخ می‌شنید «خیر. من هرگز این احتمال را منتفی نمی‌‌دانم که افراد، رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را بپذیرند. برای ما فرقی نمی‌‌کند که چه کسی در کاخ کوفه یا شام (سفید) حضور دارد. آنچه اهمیت دارد، چگونگی رفتار آنهاست. دولت یزید (ترامپ) می‌‌تواند گذشته خود را اصلاح

کند، تحریم‌‌ها را بردارد و به میز مذاکره برگردد. ما هنوز در میز مذاکره باقی مانده‌ایم. آنها طرفی هستند که میز مذاکره را ترک کرده‌اند. ما شکیبایی زیادی داریم»! آیا چنین سخنانی، چیزی جز نمک پاشیدن بر داغ جراحت وارده از جانب جنایتکاران محسوب می‌شد؟ 3- هنوز چند هفته از جنایت آمریکا و شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی نگذشته که ابتدا آقای روحانی و سپس آقای ظریف، پالس مذاکره به قاتلان آن شهید می‌فرستند؛ و حال آن‌که پیشاپیش، اعتماد دوباره به شیطان بزرگ را «دیوانگی» خوانده‌اند. بی‌تردید نتیجه این رفتار و گفتار، تشویق جنایتکاران به تحریم و ترور و جنایت بیشتر است. چرا چنین پالس‌های خطرناکی ارسال می‌شود و با توهین طرف مقابل مواجه می‌گردد؟ کدام مشورت مسمومی چنین القا کرده که خط قرمز، «عدم مذاکره» است و باید به هر قیمت بر مذاکره با آمریکا تاکید کرد؟ جرم آمریکا قبلا این

بود که توافق را زیر پا گذاشته بود و با این وجود، دولت ما به انجام یکطرفه تعهدات، 20 ماه پس از خیانت آمریکا و اروپا ادامه می‌داد. آن زمان می‌شد گفت آمریکا تحریم‌ها را جبران کند تا بتواند به جمع 1+5 در برجام (و نه مذاکره برای دادن امتیاز جدید از سوی ایران) برگردد. اما اکنون به خیانت آمریکا، جنایتی بی‌سابقه در حد ترور «فرمانده مبارزه بین‌المللی با تروریسم» افزوده شده و دشمن در اقدامی خباثت‌آلود، فرمانده ارشد نیروی دفاعی ما را ترور کرده است. در اینجا آقای ظریف بیجا‌تر از بیجا مرتکب شده می‌گوید آمریکا اگر تحریم‌ها را بردارد، ما آماده مذاکره دوباره هستیم! پس تکلیف غیرت و شرافت و عزت چه می‌شود؟ ترامپ و تیمش باید چه استنباطی از این ادبیات بکنند؟4- قرار است دنیا ترامپ را بشناسد که اهل تعهد و مذاکره نیست؟ اینکه از اردیبهشت پارسال برای دنیا یقینی شده و اکنون همین فرد و تیمش، صراحتا می‌گویند ژنرال سلیمانی را در کشوری که مهمان رسمی‌اش بوده، ترور کرده‌اند. چرا وزارت خارجه یا معاون حقوقی ریاست‌جمهوری به تعقیب کیفری تروریست‌ها و اقامه دعوا علیه آنها در محاکم بین‌المللی نمی‌پردازد؟ شرم‌آور نیست که برای چندمین بار دیپلماسی التماسی پیشه کنند؟ آقای ظریف را نه فقط به نیویورک (برای شرکت در نشست سازمان ملل)، بلکه به سوئیس (نشست داووس) هم راه ندادند تا خاطره تلخ دریغ کردن از یک باک بنزین در مونیخ آلمان تکرار شود؛ با این وجود چرا اصرار دارند خود را بفریبند؟5- سراب اعتماد و رفاقت با شیطان بزرگ، نه با ترور شهید سلیمانی یا خروج ترامپ از برجام، بلکه در دولت اوباما با تحریم‌های ویزایی، تهدید طرف‌های همکاری ایران و تمهید تحریم‌های کاتسا و آیسا به پایان رسید. اما آقای روحانی و ظریف گویا نمی‌خواهند چشم بگشایند و ببینند سرگرم رویااندیشی در بحبوحه جنگ همه‌جانبه دشمن بوده‌اند. اما چرا؟ آیا آن چند ده میلیون نفری که در تشییع دشمن‌شکن پیکر شهید سلیمانی به خیابان‌ها آمدند، جز عزت و اقتدار و انتقام، مطالبه دیگری از دولتمردان داشتند.

پدیده‌ای یکتا در جهان امروز

جوان: فشار حداکثری کاخ سفید علیه مردم ایران در ماه‌های اخیر اگرچه مصائب و مشکلاتی را بر مردم و نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرده است،ایستادگی مردم ایران در برابر این فشار‌های متنوع اقتصادی و سیاسی و حتی تهدید نظامی، ضمن اثبات ناکارآمدی این استراتژی خود به بستری برای شکوفایی انقلاب و رونمایی از

بسیاری از ظرفیت‌های نهفته آن تبدیل‌شده است. اکنون‌که انقلاب اسلامی وارد چهلمین سال دوم از عمر بابرکت خود شده است، پویایی و سرزندگی انقلاب را به‌رغم فشار‌ها و تهدیدات دشمنان در عرصه‌های مختلف می‌توان دید: حضور ده‌ها میلیون ایرانی در مراسم تشییع زنده‌بودن انقلاب را به رخ جهانیان کشید. این حضور تمامی تبلیغات و باور‌های شکل‌گرفته در ذهن دشمن در رابطه با مردم ایران و شکاف ادعایی در میان آنان با نظام را به هم‌ریخت. ونشان داد که انقلاب اسلامی به دلیل ابتنا به ارزش‌های ناب اسلام و فرهنگ عاشورا به‌رغم سی سال تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن از ظرفیت‌های بالقوه و درون‌زا برای پالایش ضعف‌ها و آسیب‌ها و مقابله با تهدیدات فرهنگی دشمن برخوردار است. هنگام شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، انقلابیون ایران هیچ الگوی تحقق‌یافته از یک نظام اسلامی را در جهان نداشتند، اما اکنون نظام جمهوری اسلامی آنگاه‌که قابلیت و کارآمدی خود را در برابر بی‌نظیرترین فشار‌ها و تحریم‌های تاریخ جهان اثبات کرده و از مسیر اصلی انقلاب و اسلام خارج نشده است، موج گسترش تفکر انقلاب و گفتمان امام، جهان را تحت تأثیر قرار داده و ظهور و درخشش سرپنجه‌های مقاومت در منطقه را در پی داشته که هریک همچون یک قدرت منطقه‌ای که شکست‌های متعددی را بر امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها و سعودی‌ها و دیگر متحدان استکبار جهانی در منطقه وارد کرده و موجودیت خود را در جهان امروز تثبیت کرده‌اند.به لحاظ اقتصادی اگرچه ممکن است کشور با ضعف‌ها و کاستی‌هایی مواجه باشد که بعضاً ناشی از تحریم‌ها و یا ضعف دستگاه‌های اجرای در عدم اتکا به ظرفیت‌های داخلی و یا امید بستن به قدرت‌های غربی است، اما برآیند حرکت کشور در این چهل سال با هیچ کشوری در جهان قابل‌مقایسه نیست، چراکه به‌رغم پیشرفت‌های برخی از کشور‌ها در شرق آسیا که ناشی از سرمایه کشور‌های غربی و انتقال فنّاوری و خدمات مستشاری آن‌ها است، ایران در این چهل سال از این کمک‌ها محروم بوده و دستاورد‌های کنونی کشور در عرصه‌های صنعتی و علمی و هسته‌ای، فضایی و... همه در اوج فشار‌ها و تحریم‌ها به‌دست‌آمده است و این امر نشان‌دهنده قابلیت‌ها کارآمدی نظام دینی است. عدم انحراف از مسیر اصلی انقلاب و تکیه‌بر گفتمان اسلام ناب و فرهنگ عاشورا در طول ۴۰ سال گذشته، به‌رغم تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمنان بیرونی و خیانت‌های عوامل داخلی، یکی دیگر از شاخصه‌های انقلاب اسلامی است که آن را از همه انقلاب‌ها و نظام‌های سیاسی دوران معاصر متمایز می‌کند. این ویژگی سبب شده است که پدیده انقلاب ظرفیت گفتمان سازی و جذب خود را در میان مسلمانان و مستضعفان جهان همچنان حفظ کرده و الهام‌بخش باشد.همت و اراده ملی برای ایستادگی و قوی‌تر شدن عامل و عنصر اصلی استمرار این راه است که به‌رغم گذر نسلی در میان اکثر مردم ایران زنده است، رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه روز ۲۷ دی‌ماه به‌درستی آینده روشن نظام را مبتنی براین شاخصه‌ها ترسیم نموده و یادآور می‌شوند: این ملت عزیز و این کشور عزیز به فضل الهی قوی‌تر نیز می‌شوند، نه‌تن‌ها در بُعد نظامی بلکه در ابعاد اقتصادی و جهش علمی و فناوری که پشتوانه تحقق این هدف، حضور و صبر و استقامت ملت درصحنه و تلاش و کوشش بی‌وقفه مسئولان و مردم است. رهبر انقلاب افزودند: به فضل الهی، این ملت و کشور در آینده‌ای نه‌چندان دور به نقطه‌ای می‌رسد که دشمنان حتی جرئت تهدید او را هم پیدا نکنند.

عراق بین دو انقلاب؛ و آزمون تاریخی مرجعیت شیعه

فارس: تاریخ عراق مدرن سرشار از جنبش های اجتماعی اعتراضی است و از اینرو می توان عراق مدرن را عراق اعتراضات دانست. از آن زمان که پس از فروپاشی عثمانی، قدرتهای استعماری آن روز یعنی انگلستان و فرانسه که قبلا از سال 1916 پیمان استعماری سایکس-پیکو را بسته بودند، با تقسیم ارثیه عثمانی که به آن مرد بیمار اروپا می گفتند، نطفه دولت-ملتهای ساختگی منطقه را شکل دادند و یکی از این دولتهای ملی، عراق بود. عراقی که متشکل از سه استان عثمانی بود: موصل، بصره و بغداد. این دولت-ملت جدید که مانند بقیه کشورهای نفت خیز منطقه سهم بریتانیا شده بود، جمعیتی ناهمگون به لحاظ قومی و مذهبی داشت و تقاطع قومیت های کرد و عرب و ترکمان از سویی و همچنین شیعه و سنی و ایزدی و مسیحی از سویی دیگر، ترکیبی را بوجود آورده بود که اداره آن تا حد زیادی برای بریتانیا دشوار می نمود. انقلاب 1920 همچون همه جنبش های اجتماعی کلاسیک بر سه محور استوار بود: کنشگران، ایدئولوژی و زمینه اجتماعی. در حوزه کنشگران؛ سه جزء ذیل قابل بررسی و تمایز هستند: رهبری جنبش (که با علما و مراجع تقلید بود)، توزیع کنندگان (که علمای رده پایین تر بودند)، و قاعده هرم (که توده های مردم عراقی بودند). ایدئولوژی جنبش 1920 اسلامی بود و زمینه اجتماعی نیز اشغالگری و مصائب آن. در این جنبش، نقش علما و رهبری آنان بی نظیر بود. این یکی از نخستین برهه هایی بود که علمای شیعه بصورت تمام عیار به کنشگری سیاسی می پرداختند، و البته نتیجه این کنشگری بسیار درخشان بود و در تاریخ تشیع و جهان به ثبت رسید. انقلاب 2020 اما، با انقلاب قبلی تفاوت هایی دارد. این انقلاب اگرچه در همان زمینه کلی قبلی یعنی ضدیت با اشغالگری اتفاق می افتد و از آبشخور ایدئولوژی اسلامی سیراب می شود، اما در سطح کنشگران آن اتفاقی شگرف رقم خورده و تفاوتی بنیادی با نوع قبلی دارد. در اینجا شاهد این هستیم که علمای میانی که بطور سنتی در جنبش های اجتماعی عراق نقش توزیع کننده را داشته اند، در خلا رهبری علمای بزرگ به میدان آمده و در نقش رهبری قرار گرفته اند. تقریبا هیچ یک از مراجع سه گانه بزرگ در عراق، نقشی در راهپیمایی اخیر نداشتند و این یعنی آزمونی سخت برای علمای عراقی در این برهه حساس تاریخی، چرا که علمای شیعه در طول تاریخ عراق، سردمدار جنبش های اعتراضی بوده اند.



 

 





معاونت سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه / سال ششم/ شماره 873/ دوشنبه 7 بهمن ماه 1398

 

 

 

 

 

آموزش تحلیل سیاسی/ نیاز به اطمینان قلب

نیاز مؤمن به اطمینان قلب، یک احتیاج مبرم برای نقش‌آفرینی در عرصه‌های بزرگ حیات دینی است. فرقی هم نمی‌کند این مؤمن یک مؤمن عادی باشد یا مؤمنی در جایگاه پیامبری و رسالت باشد؛ در هر مرتبه‌ای از ایمان، نیاز به اطمینان قلب یک نیاز حیاتی و پیش‌برنده است. یکی از اساسی‌ترین کارکردهای ایام‌الله برای جامعه ایمانی، حصول اطمینان قلب است تا مؤمنان بتواند ادامه مسیر را با گام‌های مستحکم‌تری بردارند.

u

ارسال نظرات