کانون بسیج هنرمندان ابرکوه برگزار می کند:

در زلال نگاهمان امشب لیلة القدر دیگری پیداست

بداهه سرایی مجازی و عرض ارادت انجمن شعر ترنم بسیج هنرمندان ابرکوه درشبهای قدر برگزارمی شود:
کد خبر: ۹۲۴۱۷۰۶
|
۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۸

به گزارش سرویس بسیج هنرمندان خبرگزاری بسیج، بداهه سرایی مجازی و عرض ارادت انجمن شعر ترنم بسیج هنرمندان ابرکوه با حضور شاعرانی همچون بتول احسانفر، عقیله مشتاقیان، زهرا غلامزاده، سیده صدیقه کاظمی پناه، طیبه فلاحزاده، مریم زارع پور، زینب راجی، صدیقه حاصلی پور در شبهای قدربرگزار می شود:

می وزد سمت مسجد کوفه
یک نسیم از نگاه گلدسته
عطر یاسی عجیب در محراب
دل به مولای عاشقان بسته

سوره سوره بهار می روید
چشمه سار ملائکه جاریست
می پرد خواب آسمان امشب
در دلم اشتیاق بیداری ست

کوله بار گناه آوردم
توبه ها را شکسته ام اما
ذکر شب‌های توبه العفو است
ذکر شب‌های قدر خلصنا

نور در آیه های والفجر است
تا سحر فرصتی دگر با ماست
در زلال نگاهمان امشب
لیلة القدر دیگری پیداست

دل، نگاهش به صاحب قبله ست
با نفسهای ربنا زنده است
با علی(ع) نقش بسته ایمانش
تا قیامت هنوز پاینده است

میرود سوی منبر و مسجد
آیه هایی که غرق دینداریست
بندگان خدا به درگاهت
تا سحر بزم این دعا جاریست

خوانده ام عاشقانه در قلبم
امشب از دل دعای باران را
بر لبم ذکر یا خدا جاریست
می سرایم سحر بهاران را

هریک از دانه های تسبیحم
خواهشی عاجزانه تردارد
می رود سمت آسمان امشب
هر دعایی که بال وپردارد

گم شدم در تلاطم این شب
مثل یک قطره دردل دریا
رحمتت را نصیب من گردان
میشوم باتو غرق خوبیها

تا کند عزم رفتن مسجد
میشود درب خانه اش سوزان
چشم های زمانه بارانی است
بعد او می شود جهان ویران

شیون و ناله می کند محراب
پس چرا خنده میزند مولا
به گمانم خدا خبر داده ست
که رسیده است لحظه ای زیبا

کودکان یتیم، این شبها
باده از دست یار نوشیدند
ذکر نادعلی به لب هاشان
جامه از جنس عشق پوشیدند

لافتی جز علی کجا باشد؟!
پاک و ساده شبیه باران است
ذوالفقارش چه صیقلی دارد
بس که این تیغ تیز و ‌ بران است

کوفه درخاطرش نمیگنجد
لحظه ای راکه ماه ضربت خورد
پیش چشم جهان سیاهی رفت
شب قدری که خواب مارا برد

میبرد روی دوش خود اینبار
چه کسی باز نان و خرما را
بعد از آن شب چه کس نوازش کرد
کودکان یتیم دنیا را

کاسه شیر دست هر طفلی
دائما ذکر یا علی گوید
امشب امن یجیب لبهاشان
سوی باغ بهشت می روید

می رسد بانگ یا علی از دور
نوری از ارض وآسمان برخاست
در سحر گاه لحظه ی دیدار
همه جا ناله های واویلاست

می روم، بار معصیت بر دوش
شرمسارم من از خدا امشب
گرچه دارم دلی پر از اندوه
می شود حاجتم روا امشب

دست هایم اگر چه خالی هست
با دل من همیشه همراز است
می خورد خط گناه من امشب
باب رحمت به روی من باز است

 

ارسال نظرات
آخرین اخبار