به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری بسیج عبدالمجید فرایی شاعر آیینی نامدار کشورمان که عناوین متعددی شعری را دارا است به مناسبت وفات حضرت عبدالکریم اشعاری را سرروده است، به شرح زیر است:
قبله تهران
شهرری قبله ی تهران،حرم پاک خداست
از برای همه ی دلشدگان ، قبله نماست
کربلا گر نرسد دست، بیا محضر دوست
گرزیارت بکنی،اجرتوچون کرب وبلاست
چشم دل وابکنی،لحظه ای،ای نیکسرشت
در رواق حرمش ، بارقه ی نور خداست
حسنی،سیدو سالارمحبان علی"ع"است
عارف وعامی ودلداده،دراین روضه گداست
رازها هست، پس پرده نهان است، هنوز
سر مستورشده ، در کنف سر علاست
گره بسته کند باز ، دعا در حرم اش
می رودعرش ازاین صحن وسراذکرو دعاست
هرکه دلبسته ی این بیت شده،دردوجهان
می توان گفت:ز هردغدغه وغصه رهاست
در جوار حرمش ، هست حرم های عزیز
همگی مظهر دلدادگی و لطف وصفاست
دل پروانه وشم، طوف کند ، درحرم اش
اینهمه،ازکرم و لطف وعنایات وعطاست
نظری کرد "فرائی" به تو، مولای دلم
شدعیان،این حرم پاک،عجب روح فزاست
عبد صالح
عمرپربار ولایت پیشه ای پایان رسید
سید والامقامی ، محضر جانان رسید
مرحبا بشنید، از لب های زیبای امام
به مقام شامخ بالا ترین عرفان رسید
آن گرانمایه محدث،بارخودبربست رفت
بار برمقصدرساندو، برسروسامان رسید
واجب التکریم باشد ،از برای عاشقان
روز پروازوعروج ولحظه هجران رسید
ایدل ایدل،خون ببارازدیده، ازدردفراق
روز فقدان امیر عشق ، درایران رسید
خشم حکام زمان خویش را،برجان خرید
عبدصالح،بر دیار تشنه،چون باران رسید
حضرت عبدالعظیم حسنی،آن پیرعشق
شهرری آمد، به داد شیعه نالان رسید
حال وروزماپریشان است،ای سیدکریم
صبرما در ماتم هجران تو ، پایان رسید
ما خرابیم ای سفیرعشق، داد ما برس
برمشامم ازحرم،عطرخوش ریحان رسید
شاعر آئینی دربار خود را ، کن مدد
گوش جانم بشنودازسوی تو،درمان رسید
رحلت مردکریم،ابن کریم
شرح غم،بسیاردشواراست،درفقدان یار
دل بنالد، دیده گرید، شهر باشد،داغدار
سالر و ز ر حلت مرد کریم ، ابن کریم
ملت ایران زمین باشد ، برایش سوگوار
عارف وعامی دراین ماتم،بریزداشگ غم
کودک وپیروجوان،نالان و گریان اشکبار
مرد تقوا و عمل ، عبدالعظیم حسنی"ع"
در ا طا عت از امامت، بوده دائم استوار
عرضه دین می کند،ازبهراطمینان خویش
چونکه مومن زیرک است ودرحقیقت هوشیار
شهره ی آفاق ازآن می شود ،سیدکریم
تابعیت از ولی، اصل است،درسودای یار
رشته ای پیوند ما، با خاندان نور و عشق
گرزندسنگ محک معشوق،باشدخوش عیار
ما ا ز آ نا نیم ، در ا مر اطاعت ، مخلصیم
شا عر یم و شا کر یم ، الحمد لله بیشمار
تاکی از پرده برون آید ، عزیزفاطمه"س"
عمرطی شد در فر ا ق یار و مشق انتظار
رشته ای جان را"فرائی"بسته برخوبان عشق
بی سبب هر گز نبوده ، بیقراری ، بیقرار
مشابه کربلا
خدا مشابه کرب و بلا ، به ما داده
در این دیار کرم کرده ، کربلا داده
ز خاندان نبوت ، کرامت و ایمان
گلی شکفته ، ز گلزارمجتبی داده
کریم ابن کریم است، درتمام فصول
خدا،به خاک ری ازلطف خودصفاداده
کسی که عرضه دین برامام هادی کرد
امام "ع" نیز ، به او مدرک جدا داده
چوقطعه ای زبهشت است،این حرم بی شک
عنایتی ز بهشت و برین ، خدا داده
شکوه حضرت عبدالعظیم"ع"،ازاین است
تمام هستی خود ، در ره ولا داده
به آسمان رسد ازاین رواق، ذکر ودعا
خدا ،به زائر این آستان ، بها داده
عزیز مکتب عشق است ،زائرعارف
دراین مکان مقدس ،دل به آشناداده
کسی که خادم این آستان جان افزاست
کسی که روح پرستنده را ، جلا داده
هزار بار"فرائی" سپاس گو، حق را
که مهر آل علی"ع"دردل تو جاداده
تاج سر ماست
حضرت عبدالعظیم حسنی،سرور ماست
گنج نایاب وگرانمایه وجان پرور ماست
او به ری ، عزوشرف داده همه می دانند
افتخاری است،که چون تاج،به روی سرماست
سلاله ی نور
نهان نمی شود این نور ، از سلاله نور
به عارفانه ترین جلوه ،می کندمسحور
بیا و تو شه ی ر ا هی بگیر ، ای زائر
هماره مست کند ، ازشراب ناب طهور
سراچه ی دل دیوانه ، آب و جارو کن
تو جایگاه محبت ، ز لا ل کن چو بلور
کسی که مرقد او ، بوی کربلا دارد
به پایبوسی خود،بارمی دهدبه حضور
گرانبهاست،وجودعزیز عبدالعظیم"ع"
چراغ راه هدایت ، ز خانواده ی نور
به شهرری شرف و عزتی عطاگشته
به شهرهای دگرنیست،این عطامیسور
امام های رضا"ع"وجوادو هم هادی"ع
ستوده اند مکرر ، فضائلش به وفور
در آرزوی زیارت ، هزار دل اینجاست
سلام ها بفرستند روز و شب،از دور
غنیمت است وجودی عزیز ، دراینجا
زجودورحمت واحسان،کندهمه ماجور
به شاعرانه ترین واژه ، السلام علیک
چوبرگ سبزترا هدیه است ازیک مور
سپاس دارمت ای سید الکریم اکنون
مرابه شعرسرودن، نموده ای مامور
"فرائی"ازکرم ات،هماره خرسنداست
عزیز فاطمه ،شاعر نمی شود مغرور
انتهای پیام/